کارشناسان اقتصادی و ناظران سیاسی و برخی از رسانه های معتبر اروپایی معتقدند، که ریشه اصلی موج گسترده اعتراضات و تظاهرات مردم در بلژيك، يونان، انگليس، فرانسه، آلمان و آمريكا مشكلات اقتصادي و شكست سياست اقتصادي دولتها است
گروه اقتصادی - کارشناسان اقتصادی و ناظران سیاسی و برخی از رسانه های معتبر اروپایی معتقدند، که ریشه اصلی موج گسترده اعتراضات و تظاهرات مردم در بلژيك، يونان، انگليس، فرانسه، آلمان و آمريكا مشكلات اقتصادي و شكست سياست اقتصادي دولتها است .
به گزارش بولتن نیوز، جالب این است که اخیرا رتبه های بهبود وضعیت اقتصادی این کشورها منعکس شده و دائم آنها را در حال رشد و بهبود و رتبه اولی نشان می دهند و در مقابل وضعیت صنعت ایران و کشورهای دیگر را زیر سوال می برند اما این اعتراضات صحت این گزارش ها و رتبه بندی های خیالی و رویایی را زیر سوال می برد.
این موسسات تنها به شاخص های تولید و عدد و رقم درآمد و سود و... توجه دارند. درحالی که باید به توزیع درآمد، تبعیض، عدالت، فقر، نبود امکانات معیشتی، فقر گسترده و... باید اشاره کنند و به جای نرخ متوسط و نرخ های بالا و کلی، باید به فقرا و طبقات فقیر توجه کنند.
دولت های آمریکا و اروپا، در سال های اخیر تصور کرده اند که مشکلات اقتصادی ایجاد شده در غرب، ریشه در نوسانات فصلی و تاریخی اقتصاد دارد و در یک دوره تاریخی ایجاد و پس از مدتی برطرف می شود.
لذا برخی سیاستمداران معتقدبودند که نباید در اقتصاد دخالت شود و دولت با چند سیاست مشخص باید این مشکلات را برطرف کند.
عده ای از سیاستمداران مانند اوباما نیز با اشاره تغییر وارد سیاست شده اندو انتخابات را بردند و با سیاست های حمایتی تامین اجتماعی، بیمه، دانشجویان و بازنشسته ها و... سعی کردند که مشکل را برطرف کنند.
اما واقعیت این است که ریشه اصلی این مشکلات، در نابرابری، سیاست های غلط سال های گذشته، تبعیض در جامعه، فربه شدن عده ای محدود در جامعه و رها کردن مردم و طیف گسترده مالیات دهندگان در اروپا و آمریکا است.
وقتی مالیات های مردم را به جای هزینه کردن در آموزش و پرورش، تامین اجتماعی، بیمه و... در جنگ و مداخله در کشورها و خاورمیانه خرج می کنند و دائم در رسانه ها از دشمنان و تروریست ها حرف می زنند و با راه انداختن پروژه های ایران هراسی، سوریه و کره شمالی و ایران و عراق و افغانستان و... را محور شرارت نام می برند، نتیجه این می شود که به جای آن که این مالیات های مردم در خدمت خود مردم و رفع فقر و تبعیض و مشکلات باشد، برای اهداف جاه طلبانه و مداخله جویانه دولتمردان استفاده می شود.
750 پوند مالیات ماهانه یک معلم، یک کارمند و یا یک کشاورز، به جای آن که در خدمت بیمه وتامین اجتماعی و تربیت کودکان و رفع فقر خرج شود. تنها برای هزینه 10 ثانیه خرج جنگ در آمریکا هزینه می شود.
جالب این است، که اگر کسی اعتراض کند یا درخواست کند که مالیات او در جای دیگری خرج شود، دچار مشکل خواهد شد و پس از اعتراض، برای مصادره اموال او به میزان مثلا 1000 پوند، خودروی او را مصادره می کنند و یک قبض 600 پوندی نیز بابت کارشناس دادگستری باید پول بدهد و بابت انتقال خودرو و پارکینگ و.... نیز باید پول بدهد و خلاصه آن که مالیات 750 پوندی، در نهایت به 2000 پوند افزایش می یابد.
این روند، تنها گوشه ای از این تناقض و بی عدالتی و مداخله جویی و بی توجهی به زندگی مردم در آمریکا و اروپا است که نتیجه آن، بیش از 70 میلیون نفر فقیر درآمریکاست که مشکل بیمه درمانی و زندگی دارند.
علاوه بر این مشکلات سیاسی و جنگ طلبانه، سیاست های اقتصادی نیز دچار مشکل است و عدم کنترل و نظارت بر صنعت بانکداری و وام مسکن و... باعث شده که مردم به هنگام رشد قیمت بنزین و نفت و خشکسالی، نتوانستند اقساط وام مسکن را بپردازند و لذا موجی از ورشکستگی و مصادره اموال مردم آغاز شد.
این خشونت آشکار علیه زندگی مردم و مالیات دهندگان، راهی جز اعتراضات مردمی در مقابل جامعه قرار نداده است.
سیاستمداران آمریکایی و اروپایی به جای اعتراف به اشتباهات و تغییر سیاست های گذشته خود، همچنان با دست کاری مالیات ها، نرخ ها، شاخص ها، تزریق بودجه، حذف این هزینه و آن هزینه و یا اختصاص بودجه به برخی برنامه ها، سعی در کاهش مشکلات دارند. اما بعد از مدتی دوباره مشکلات از جای دیگری سر باز می کند.
اما مردم درک کرده اند که راهکار اصلی حل مشکلات، کاهش تبعیض ها، توجه به انگیزه مالیات دهندگان، کاهش هزینه های جنگ و قدرت طلبی و تبلیغات، کاهش مصرف گرایی و سوداگری و الگوهای سرمایه داری و.... و توجه به معیشت و تامین اجتماعی و... است. باید پول هایی که بدون حساب و کتاب در خدمت اهداف سرمایه داری و قدرت طلبی و دولتمردان است، در جای مناسب خود خرج شود. خرج خود مردم شود و به جای ویران کردن و دخالت کردن و ... خرج سازندگی و آبادانی و رفع تبعیض و فقر شود.
دولتمردان تصور می کنند که با سیاست گذاری، و بالا و پایین بردن چند عدد می توانند مشکل را برطرف کنند اما این نگاه سیاستمداران به مشکلات جامعه است که باید تغییر کند. مردم احترام و تکریم می خواهند. اقتصاد و جامعه به اعتبار و آرامش و احترام نیاز دارد.
مردم به معیشت و عاطفه و محبت و انسانیت و عدالت نیاز دارند. به صلح در جهان نیاز دارند.
به جای تبلیغ مصرف و خدمات، به حفظ محیط زیست و تعادل در زندگی و آرامش و صنعت وتولید و کشاورزی و محصولات ارگانیک نیاز دارند....
وقت کردی برو اروپا تا بفهمی اقتصاد یعنی چه
هنوز یک دوچرخه یا گوشی موبایل نمیتونی درست کنی و بعد از اقتصاد صحبت میکنی