به گزارش بولتن نیوز به نقل از Nakedcapitalism ، هفته گذشته نیز بازارهای بورس آسیایی به سقوط ادامه دادند، سقوطی که حداقل بخشی از آن ناشی از واکنش های منفی به عربستان سعودی است که هفته گذشته اعلام کرد که اجازه می دهد قیمت نفت به هشتاد دلار در ازای هر بشکه کاهش یابد. گزارشهای دیگری نیز منتشر شدند که نشان می دادند هدف عربستان این است که قیمت نفت آنقدر پایین بیاید که باعث تنظیم مجدد قیمت نه تنها در فروش کوتاه مدت نفت، بلکه در مورد قراردادهای میان مدت و بلندمدت نیز بشود.
ضروری است به یاد داشته باشید که سعودی ها هیچ احساس ندامتی به خاطر تحمیل هزینه به سایر کشورها در بلند مدت به منظور حداکثر ساختن ارزش منابع نفت خود و قدرتی که از آن به دست می آورند ندارند. شوک نفتی دهه 1970 باعث رکودی شدید در آمریکا و خیلی از کشورهای پیشرفته دیگر و باعث تحریک تورم شد، امری که کنترل آن سخت بود و با دلسرد کردن سرمایه گذاران موجب توقف رشد شد.
در وضعیت کنونی عربستان قدرت آن را دارد که زندگی را برای خیلی از طرفها را سخت کند، از جمله آمریکا.
افزایش سریع قیمت دلار به معنی آنست که کاهش قیمت نفت به دلار بعید است که باعث دشوارشدن وضعیت ارز داخلی عربستان شود. اما این امر بر پیشرفت بخش انرژی آمریکا، و نیز بر حفاری ها و پیشرفتها در منطقه نفت خیز باکن تاثیر می گذارد. این مساله موجب کندی پیشرفت غول های نفتی نیز می شود، غول هایی که به خاطر صرف پولی هنگفت برای اکتشاف نفت در شرایطی که قیمت هر بشکه نفت تنها 100 دلار است مرتب از سوی تحلیلگران مورد انتقاد قرار می گیرند چون اقدامات شان صرفه اقتصادی ندارد. کشورهایی که عمده نفت تولیدی شان از نوع سنگین و ترش است، مانند ایران و ونزوئلا، وقتی قیمت نفت زیر 100 دلار باشد کار سختی برای فروش نفت خود دارند (با حداقل وفتی دلار ضعیف تر بود، اما سطح قیمتی هشتاد دلاری، حتی وقتی دلار قوی باشد، شاید آنقدر کم باشد که موجب اذیت آنها شود).
به عبارت دیگر، این یک نمونه کلاسیک از قیمتگذاری غارتگرانه است، قیمتها را آنقدر پایین تعیین کنید تا رقیبا واقعا آسیب ببینند، و سهم آنها را از بازار کاهش دهید، نه تنها به صورت کوتاه مدت، بلکه به صورت میان مدت و بلند مدت.
اما شاید بعضی از این رقبا آنقدر که انتظار می رفت آسیب نبینند. روسیه از از دست رفتن فرصتها بیشتر رنج می برد تا تاثیر واقعی کاهش قیمت، چون قیمت روبل نسبت به دلار خیلی پایین امده است. سعودی ها شاید امیدوار باشند که بخشی از سهم بازار روسیه به عنوان تامین کننده نفت اروپا را تصاحب کنند (که اکنون تقریبا یک سوم نفت مورد نیاز اروپا را تامین می کند) اما پالایشگاه ها نیز باید کمی تغییر کنند تا بتوانند نفت سبک سعودی ها را پالایش کنند، بنابراین مشخص نیست که فایده این تغییر چه وقت این هزینه را پوشش خواهد داد (می دانیم که نفت خام روسیه شاید گزینه بهتری برای اروپا باشد، چون آنها سوخت دیزل بسیار بیشتری نسبت به آمریکا تولید می کنند).
اما غیر از تاثیر اقتصادی غیرقابل انکار، این گام غیرمنتظره سعودی ها احتمالا با اهداف بزرگتر ژئوپولتیک صورت گرفته است. آمریکا و عربستان در یک سال اخیر کمی نسبت به یکدیگر سرد بوده اند ، سعودی ها خیلی از ناتوانی آمریکا دربراندازی اسد در تابستان گذشته ناراحت بودند (شاید شدت تشویق آمریکا توسط عربستان به ورود به جنگی که برخلاف منافع آن بود را به یاد بیاورید، حتی کنگره نیز چرخش غیر قابل انتظاری داشت و از ماجراجویی در سوریه عقب نشست). سعودی ها از امتناع آمریکا از حمله به ایران نیز ناخشنود بوده اند ( نمونه نادری از عملکرد آمریکا به عنوان یک قدرت برتر مسئولیت پذیر و امتناع از پیروی از دوستی بد با سابقه ای خونریزهای بسیار) این ناخشنودی با کمک آمریکا به اسد و همکاری دورادور با ایران بر ضد داعش تشدید شده است.
مارسی ویلر در بخشی از گزارش اخیر خود نوشت:
«کاهش قیمتها موجب خواهد شد که دولت شیعه عراق کار سخت تری در مقابله با داعش داشته باشد. تا زمانی که تحریم های غرب ادامه داشته باشند، این اقدام موجب بی ثباتی قابل توجه ایران خواهد شد، و نه تنها کمک به عراق و سوریه را برای آن مشکل می سازد، بلکه دولتی که به منظور رسیدن به توافق با آمریکا تشکیل شده را نیز تحت فشار قرار می دهد. این کاهش قیمت همچنین دوستان ایران از جمله ونزئلا و اکوادور را نیز تحت فشار قرار می دهد. نیروی های الیگارشی تلاش کرده اند که در اکوادور کودتایی به راه بیندازند و این امر شاید کار آنها را تسهیل کند... سعودی ها تلاش کرده اند که روسیه را برای مدتی تحت فشار قرار دهند، تا حدی که نسبت روبل به دلار روسیه را هراسان نکند، بنابراین کاهش قیمت به روسیه نیز ضربه می زند.
در نهایت، من فکر می کنم آمریکا نیز به همان اندازه از این امر آسیب می بیند که ایران و روسیه آسیب می بینند. از آنجا که آمریکا سال گذشته از سرنگونی اسد خودداری کرد و مذاکرات با ایران را ادامه داد، سعودی ها نگران آنند که ایران و عراق شیعه نقش آن به عنوان تولید کننده اصلی نفت در جهان را با چالش مواجه کنند، و اتفاقی که سال 1976 افتاد و آمریکا شاه ایران را با سعودی ها تعویض کرد تکرار شود. با بی ثبات کردن دولتی که با آمریکا در حال مذاکره است، کاهش قیمت رسیدن به توافق را خیلی سخت تر می کند.
مساله مهم دیگر این است که آمریکا اکنون یک دولت نفتی است. و این کاهش قیمت باعث می شود که اکتشاف ( و حفاری های زیر دریا) صرفه اقتصادی نداشته باشد. ما برای این اقدام به اکتشاف می کردیم که کمی از وابستگی به سعودی ها رها شویم؛ اما کاهش قیمت ها این کار را برای ما خیلی سخت تر می کند که به تلاشها ادامه دهیم. ( و باعث می شود که منابع تجدیدپذیر نیز توجیه اقتصادی نداشته باشند).
از نگاه من، این اقدام بخشی از تلاشها برای حصول هدفی است که سعودی ها چندین دهه است ان را دنبال می کنند و حتی پس از بهار عربی در این راه جسورتر شده اند؛ فلج کردن دولت های شیعی درست در زمانی که داعش تهدید تغییر نقشه خاورمیانه را می خواهد عملی سازد.
سعودی ها شاید مدعی حمایت از نبرد ما علیه داعش باشند، اما تعهد بلند مدت آنها به کاهش قیمت نفت، بیشتر تلاش برای مبارزه با مبارزه ماست.»
و همانطور که پام مارتنز و راس مارتنز در مقاله خود به نام «جنگ قیمت نفت فدرال رزرو را به حالت فوق العاده می برد» نوشته اند، اقدام سعودی ها موجب افزایش نیروی کاهش قیمت می شود، مساله ای که برای فدرال رزرو و دیگر بانک های مرکزی به مثابه یک کابوس است. بنابراین درست مانند اقدام سعودی ها در استفاده از سلاح نفت برای افزایش تورم در دهه 1970، آنها ظاهرا به دنبال تشدید جنگ دیگری هستند که بازنده آن بانک های مرکزی هستند. در مقاله این دو آمده است:
«تنها کمی زمان کافی بود تا شواهد قطعی که تنها راه برای خروج از تورم جهانی و رکود بزرگ این بود که این حقیقت را آشکار سازیم که 571 میلیونر آمریکایی آنقدر وقت در روز ندارند که پول لازم برای خرید کالاهای کافی که پرکردن قفسه ها کافی است را بخرند، کارخانه های جدید ایجاد کنند و نرخ اشتغال را افزایش دهند تا این کشور 317 میلیون نفری را زنده نگه دارند.
کشوری که در آن 10 درصد جمعیت بیش از 50 درصد درآمد را درو می کند محکوم به تورم است، تا ثروتمندان همه را با خود به پایین بکشانند...
یکی از عوامل مهمی که باعث شده فدرال رزرو و کنگره از اتخاذ تدابیر شدید برای حل مساله کاهش شدید قیمتها خودداری کنند, کاهش بهای نفت خام بوده است. نفت بر تمام هزینه ها تاثیرگذار است، از هزینه حمل و نقل که بر هزینه غذا و دیگر محصولات تاثیر می گذارد گرفته تا قیمت بلیت هواپیما یا گرمایش خانه. قیمت بالای این کالا تا حدی تهدید کاهش قیمتها را پوشش داده بود.
اکنون این تاثیر از بین رفته است. قیمت نفت در حال سقوط آزاد است و در میان اعضای اوپک یک جنگ قیمتی در گرفته است، که باعث شده شبح بحران سال 1986 زمانی که قیمت نفت در یک دوره هشت ماهه پنجاه درصد کاهش یافت دوباره بر سر بازار نفت بیفتد. رکود جدی جهانی باعث شده که کارتل نفتی اوپک، مملو از دلالانی شود که امیدوارند قبل از اینکه قیمتها بیشتر کاهش یابد با خریداران قرارداد شخصی منعقد کنند...
به عبارت دیگر، کاهش ناگهانی و تند انتظارات از کاهش قیمتها به خاطر جنگ قیمتی نفت تا ماه پیش در مخیله فدرال رزرو نمی گنجید. اما اکنون خطر احساس می شود: قیمت دیگر کالاها مدتی است که چراغ هشدار را روشن ساخته اند...
بازار از چند سو فدرال رزرو را شگفت زده کرده است، و زنگ های به صدا درآمده اند، اما به نظر می رسد که فدرال رزرو درست مانند سال 2008 سر خود را در برف فرو برده است...»
با وجود اینکه بانک های مرکزی از تورم متنفرند، اما از کاهش قیمتها بیشتر متنفرند، مخصوصا وقتی بار بدهی ها سنگین باشد. من با نظر مارتنز مبنی بر اینکه کاهش قیمت توسط سعودی ها ناشی از ناامیدی است مخالفم؛ تحلیلگران بازار نفت انتظار داشتند که این کاهش قیمت در سطح نود دلار به ازای هر بشکه متوقف شود. اما اینکه این سطح کاهش قیمت یک فرصت طلبی آگاهانه یا یک دفاع جسورانه است مورد سوال است. این مساله موجب تهدید معادلات ژئوپلتیک و اقتصادی جهانی شده است، این معادلات اکنون کاملا شکننده به نظر می رسند.
من علاقه ای به سعودی ها ندارم، اما تحسین نکردن استراتژی آنها سخت است. سعودی ها به هنرنمایی پرداخته اند. آنها در خیلی از نبردهای حیاتی خود پیروز بیرون آمده اند و به نظر می رسد که در دیگر نبردها نیز همچنان به زورآزمایی می پردازند. من گمان می کنم که نئوکان ها، کسانی که استقلال انرژی آمریکا را یکی از محورهای اساسی اهداف خود می دانند، از این اقدام متهورانه غافلگیر شده اند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com