به گزارش بولتن نیوز، فرهاد مطاعی - عکاس - با آوردن این مقدمه، در مطلبی با عنوان «بررسی یکی از تصاویر منتشرشده رویترز از آوارگان ایزدی» آورده است: عکس یادگاری از نوع عکسهایی است که امروزه بیشترین سطح تولید را دارد؛ هرچند ماندن در تصاویر و ثبت لحظه، ریشهای کهنتر از خود عکس دارد و قدمت آن به هنر نقاشی برمیگردد، اما بنا به گفتهی والتر بنیامین، با روی کار آمدن هنر عکاسی این ثبت عمومیتر و ارزانتر شد. به نحوی که امروزه با وجود دوربینهای دیجیتال و موبایل هر کسی بهراحتی میتواند تصویری از خود و اطرافیانش داشته باشد.
رولان بارت در فصل دوم کتاب «اتاق روشن» به عکسی از دوران کودکی مادرش اشاره میکند؛ عکسی که موجب تحریک احساسات هر روزهی او میشود، اما خود این حس بهزعم بارت، موضوعی شخصی است و نمیتوان آن را در فرد دیگری جستوجو کرد. به همین دلیل، نویسنده از انتشار عکس یادشده در کتابش امتناع میکند.
با این حال، توجه به تصاویر عمومیتیافته و آرشیوی موید جایگاه علمی و تخصصی این هنر است که بهعنوان محل تلاقی احساسات جمعی با اقبال روزافزونی روبهرو شده است. عکسهای قدیمی از شهری که در آن سکونت داریم در همان حال که حس نوستالژی را در ما زنده میکنند، خود جزیی از تاریخ آن منطقه محسوب میشوند، عکسهایی که گاه موجب بازنگری در متن تاریخی این نواحی میشوند.
او همچنین اظهار کرده است: امروزه اخبار جهان توسط عکس به ما نشان داده میشوند. گرچه با روی کار آمدن تلویزیون و پخش تصاویر زنده از این جعبهی جادویی با فاصله کم از واقعه، از اهمیت خبررسانی عکس کاسته شده، اما تصاویر منتشرشده در روزنامهها، نشریات و گاه فضاهای مجازی میتواند منبع مناسبی برای یاد آوردن و همزیستی تعاملگرایانه با آن اتفاقها باشد.
برای مثال، با دیدن تصاویری تکاندهنده از اتفاقات و پیشآمدهای خبری امروز جهان اعم از غزه، عراق، اکراین، سوریه و سویههای فاجعهی انسانی در آنها میتوان به اهمیت عکسها پی برد. دیدن این عکسها موجب همدردی و همذاتپنداری با خود فاجعه و تعمیم آن به زندگی خود و اطرافیان میشوند.
حال با چنین پیشینهای از اهمیت موضوعی عکس در حیات امروز به تصاویر منتشرشدهای از خبرگزاری «رویترز» با عنوان «آورگان عراق» خواهیم پرداخت و تلاش میکنیم از این رهگذر به لایههای پنهان این فاجعه که در متن عکسها ثبت شدهاند، بپردازیم.
آنچه در بارگذاری این عکسها قابل توجه است خود موضوع آوارگی کُردهای عراقی است که بهمحض دیدن آن، تکراری بودنشان به ذهن متبادر میشود: انگار باید این اتفاق روتینوار هر چند سال یکبار برای کُردها رخ دهد. مردمی که خانه و کاشانهی خود را دست خالی یا در حد یک ساک دستی رها کردهاند و مسیری پر فراز و نشیب را برای زنده ماندن و یافتن مأمنی جدید پشت سر میگذارند.
مطاعی در ادامهی این مطلب توضیح داده است: در میان این تصاویر، عکسی که بیش از همه جلب توجه میکند، تصویری است که «مادر مهاجر» اثر «دورویتا لانگ» را به یاد میآورد: مادر و سه فرزندش در پیشزمینه عکس، بدون داشتن هیچ وسیلهای در بیابان آواره شدهاند و جمعیت زیادی در پشت سر آنها در حال حرکتاند. کودکی در بغل مادرش و دو کودک دیگر در چپ و راست او، خستگی چنان به آنها فشار آورده که حضور یکدیگر را احساس نمیکنند و تنها به پیمودن راه میاندیشند.
نگاه مادر به دوردست انگار خواهشی است برای به اتمام رسیدن راه. کودک سمت چپ با لباسی روشن چهرهای بیرمق دارد، موهایش آشفته است و انگار دچار سردرگمی است و از مسیر منحرف شده. دختر سمت راست که اندکی بزرگتر و نزدیکتر به مادر است، سختی راه حوصلهی او را سر برده، وی با نگاه به پایین، گوشهای از موهای خود را در دهان گذاشته است. شاید تنها ثروت مادر گوشواره دخترانش باشد. کمی عقبتر، باز کودکان را میبینیم که پا بر زمین داغ در حال حرکتاند و مردمی که در پلانهای بعدی اکثرا دست خالیاند. توانایی عکاس در انتخاب لنز، قرار دادن افراد در جای مناسب با کمترین تداخل در کادر، مناسب بودن محل خط افق و ثبت لحظهای از نگاه مادر دیده میشود.
گذاشتن خود جای این افراد از تلخترین تصوراتی است که هر انسانی میتواند در ذهن داشته باشد. مطمئنا توانش این تصویر بهقدری است که تمام مردم دنیا با رنج ضمنی آن، احساس همدردی خواهند کرد، بهجز کسانی که بانی این فاجعه هستند، آنها چنین عکسهایی را مایهی پیروزی خود میدانند!
این تصاویر بیشک تأثیر زیادی بر مردم میگذارند و واکنشهایی را درپی خواهند داشت. راهپیمایی و محکوم کردن این اعمال از سوی مردم، جمعآوری کمکهای بشردوستانه، پیگیری و برگزاری جلسات سیاسی مهم از برکات تأثیر چنین عکسهایی است. بیشک این عکسها در تاریخ خواهند ماند و سند معتبری از اتفاقات آن برهه از تاریخ خواهند بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com