به گزارش بولتن نیوز،به نقل از اشراف، اندیشکده صهیونیستی «امور امنیت ملی» در تازهترین گزارش «کارگروه ویژه ایران» این مؤسسه به قلم اریک الدمن و دنیس راس نوشت:ایران و ۱+۵ در ۱۸ جولای ۲۰۱۴ با تمدید چهارماهه برنامه اقدام مشترک برای رسیدن به توافق نهایی در خصوص پرونده هستهای ایران توافق کردند. مذاکرهکنندگان هر دو طرف این سخن «جان کری» وزیر امور خارجه آمریکا را تکرار کردند که «شکافهای عمیقی در راه حصول توافق جامع باقیمانده است».[۱] گفتگوها در مورد تعداد و نوع سانتریفیوژهایی که ایران میتواند در اختیار داشته باشد تا حدودی به بنبست رسیده است. مقامات ۱+۵ گفتهاند که آنها میخواهند زمان گریز هستهای ایران را حداقل به ۶ تا ۱۲ ماه (زمانی که اکنون در حدود سه ماه است) افزایش دهند؛ امری که مستلزم این است که ایران تعداد سانتریفیوژهای فعالش را کاهش دهد این چهارچوب زمانی گریز هستهای به معنای ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ سانتریفیوژ فعال IR-1است؛ ایران در حال حاضر (ذیل برنامه اقدام مشترک) در حدود ۱۰۰۰۰ سانتریفیوژ عملیاتی در اختیار دارد بااینحال رهبران و مذاکرهکنندگان ایرانی با از میان بردن هرگونه زیرساخت هستهای ازجمله سانتریفیوژها اعلام مخالفت کردهاند.[۲]
با توجه به بنبست آشکار فعلی، گزارشهااز این حکایت دارند که مذاکرهکنندگان میکوشند تا خروجی تجهیزات غنیسازی اورانیوم ایران را، که با «سو» سنجیده میشود، کاهش دهند. در ۸ جولای – زمانی که مذاکرهکنندگان بر سر تعداد سانتریفیوژها بحث میکردند – رئیس سازمان انرژی اتمی ایران «علیاکبر صالحی» گفت «ما نیاز غنیسازی خود را ن بر مبنای تعداد سانتریفیوژها، بلکه بر اساس واحدهای آن یعنی «سو» تعریف میکنیم.» این بازنمای سخن روز پیشین رهبر معظم ایران «{آیتالله} علی خامنهای» بود که نیاز ایران به غنیسازی را با «سو» بهجای تعداد سانتریفیوژها بیان کرد.[۳] «سو» معیاری دقیقتر از تعداد سانتریفیوژ برای سنجش خروجی غنیسازی فعلی و زمانبندی گریز است. بااینحال بهخودیخود، بهعنوان سقف مجموع ظرفیت غنیسازی ایران، قابلیت اتکای کمتری دارد.
■«سو» تلاش لازم برای غنیسازی مقدار خاصی از اورانیوم به میزانی خاص است ■
ایران، در غیاب هرگونه محدودیت اضافی – در خصوص خروجی سانتریفیوژها، تعداد و انواع سانتریفیوژهای عملیاتی و نصبشده، فعالیتهای مرتبط با تحقیق و توسعه، سطوح غنیسازی و غیره –از هیچکدام از زیرساختهای هستهایاش عقب نخواهد نشست و ممکن است همچنان قادر به توسعه و روزآمد کردن برنامه هستهای خود باشد. بدین ترتیب رویکرد «سو محور» میتواند به ایران اجازه دهد، حتی در قالب توافق جامع، قابلیتهای مخفی تولید سلاح هستهایاش را حفظ کند و در یکقدمی ساخت بمب باشد.
- فهم «سو»
«سو» تلاش لازم برای غنیسازی مقدار خاصی از اورانیوم به میزانی خاص است. برای نمونه تولید یک کیلوگرم اورانیوم ۳٫۵ درصد از اورانیوم طبیعی مستلزم ۳٫۶ «سو» است. به همین ترتیب این میتواند معیاری مناسب برای خروجی سالانه «سوی» ایران باشد که با تعداد سانتریفیوژهای عملیاتی مرتبط است.
■ تعیین سقف برای غنیسازی کل «سوی» سالانه ایران مشکلساز خواهد بود■
بااینحال هر چیز دیگری همیشه برابر نیست و کل تولید «سو» را میتوان بدون کاستن یا افزودن از تعداد سانتریفیوژها کم یا زیاد کرد. این به دلیل این است که عملکرد هم تعداد سانتریفیوژهای فعال و هم سطح غنیسازی آنهاست.
تعیین سقف برای غنیسازی کل «سوی» سالانه ایران مشکلساز خواهد بود؛ چراکه این معیار ربطی به زیرساختها ندارد. این رهیافت از محدود کردن عناصر معادله بالا فرومیماند: متوسط خروجی سانتریفیوژ و سانتریفیوژهای عملیاتی در برابر سانتریفیوژهای نصبشده. اول اینکه ایران میتواند مجموع خروجی «سو» را با کاستن سرعت چرخش سانتریفیوژهایش، بدون خارج کردن هیچکدام از آنها از فعالیت عملی سازد. مهمتر از همه اینکه فرایند کم کردن از خروجی سانتریفیوژ موقتی و بازگشتپذیر خواهد بود که بدین معناست که ایران میتواند بهآسانی آن را دوباره افزایش دهد. ایران حتی با کاستن از عملکرد مؤثر سانتریفیوژهای فعال IR-1خود میتواند به تحقیق و توسعه، که به ایران اجازه عملیاتی کردن بالقوه این ماشینها را میدهد، ادامه دهد؛ چنانکه اکنون نیز ذیل برنامه اقدام مشترک چنین میکند.
■امکانهایی که سنجش با «سو» را در اختیار ایران میگذارد■
علاوه بر این، اگر مجموع خروجی «سو» تنها آستانه غنیسازی است، ایران میتواند برخی از ۸۰۰۰ سانتریفیوژ نصبشده ولی غیرفعال IR-1، یا سانتریفیوژهای IR-2m خود را فعال کند (که اکنون ذیل برنامه اقدام مشترک غیرفعال هستند). دومی خطرناکتر است چراکه این مدل که ۱۰۰۰ عدد از آن نصبشده است دارای خروجی «سوی» بیشتری از IR-1 ها است. بااینحال این سانتریفیوژها باید زیر ظرفیت خود کار کنند تا محدودیت «سو» را تأمین کنند، IR-2m ها دارای پتانسیل قطعووصلی مشابه IR-1هستند؛ و بدین ترتیب ایران میتواند سطح غنیسازی خود را در آینده افزایش دهد. بدین ترتیب توافقی که، بدون در نظر گرفتن ۹۰۰۰ سانتریفیوژ نصبشده و غیرفعال IR-1 و سانتریفیوژهای IR-2m، مجموع تولید سالانه «سو» ایران را در نظر بگیرد، میتواند این فرصت را به ایران بدهد که هر وقت بخواهد ظرفیت «سو» خود را دو برابر کند.
■معیار «سو» تنها غنیسازیای را که عملاً اتفاق میافتد بررسی میکند ■
دوم اینکه معیار «سو» تنها غنیسازیای را که عملاً اتفاق میافتد بررسی میکند، و بهخودیخود، تعداد و نوع سانتریفیوژهایی که ایران نصبکرده است را بررسی نمیکند؛ و تا ایران سانتریفیوژهایش را عملیاتی نکند، آنها اورانیومی غنیشده تولید نمیکنند و بدین ترتیب در خروجی «سو» نقشی ندارند. ایران در ذیل این توافق، میتواند به نصب و عملیاتی کردن سانتریفیوژهای بیشتر و سریعتر، بدون تخطی از سقف «سو»، اقدام کند؛ ازآنجاکه این سانتریفیوژها عملیاتی نشدهاند. درواقع ایران قادر خواهد بود قابلیت وسیع فعلی هستهای را توسعه، و زمان گریز هستهای خود را از چند طریق کاهش دهد. ایران میتواند: تمامی سانتریفیوژهای عملیاتی خود (مجموع میانگین ۰٫۷ سو /سال) را با کارآمدترین سانتریفیوژهای موجود IR-1 خود، جایگزین نماید؛ تمامی سانتریفیوژهای نصبشدهاش را راهاندازی کند (شامل IR-2m و گزینه ۲) و هم (گزینه ۳).
چهارچوب موقت برنامه اقدام مشترک که سطح و نوع سانتریفیوژهای ایران و نه خروجی «سو» را بررسی میکند، از تمامی این سناریوها پیشگیری میکند.
■تفاوت محدودیت بر اساس «سو» و تعداد و نوع سانتریفیوژ ■
پیامدهای برنامه هستهای ایران
به زبان ساده استفاده از خروجی «سو» بهعنوان قالبی برای برنامه غنیسازی ایران، میتواند ظرفیت بالقوه هستهای این کشور را نگاه دارد؛ ظرفیتی که میتواند بهراحتی عملیاتی شود. مخاطرات تسلیحاتی شدن را در چندین سطح میتوان فهمید. از منظر راستی آزمایی تعهد ایران به توافق نهایی، ناظران آژانس بینالمللی انرژی اتمی میتوانند خروجی «سو» را از طریق بازرسیهای منظم خود، ذیل پایبندانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بررسی کنند. در شرایط مساوی، این وضعیت آنها را قادر به ردگیری هرگونه تخطی- شامل تلاش برای گریز هستهای – در تجهیزات علنی ایران میسازد؛ اما تفاوت اینجاست که ایران میتواند آسانتر از محدودیت تعداد سانتریفیوژهای نصبشده و عملیاتی، سقف «سو» را نقض کند. مورد اول تنها به فشردن یک کلید نیاز دارد ولی دومی ساخت زیرساختهایی جدید را مطالبه میکند. بدین ترتیب ایران میتواند بهسرعت هرچهتمامتر، توافقی را که بر اساس محدودیت مجموع سالانه خروجی «سو» منعقدشده است را نقض کند؛ مسئلهای که خطرناکترین مسئله پیش رو است.
■بر اساس برنامه اقدام مشترک هر توافق جامعی همیشگی نخواهد بود■
علاوه بر این ازآنجاکه ایران میتواند ظرفیت خروجی «سو» ی خود را، با کاستن از خروجی «سو» بالفعلش، حفظ کند، یا حتی گسترش دهد؛ پس میتواند به ظرفیت هستهای تسلیحاتی، درصورتیکه بخواهد این ظرفیت «سو» را عملیاتی کند، نزدیکتر شود. این سناریوها اهمیت حیاتی نظارتهای دقیق و رصد فعالیت ایران، بهعنوان بخشی از توافق نهایی، را برجسته میکند. محدودیتهای غنیسازی بر اساس خروجی «سو» با کم کردن زمان گریز هستهای برای ایران به دوسوم، توان راستی آزمایی و مکانیسمهای تقویت را حتی حیاتیتر جلوه میدهد. این روند ناظران را، حتی با فرض اینکه ایران به نظارتهای مکرر و سرزده پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهعنوان بخشی از توافق جامع، پایبند باشد، محدودتر میکند. چالشها در استفاده از خروجی «سو»، بهعنوان یک معیار، با تعهد ایران شروع نمیشود و پایان نمیپذیرد. بر اساس برنامه اقدام مشترک هر توافق جامعی همیشگی نخواهد بود، بلکه «مدتزمان طولانیای را دربرمی گیرد»، و پسازآن «با برنامه هستهای ایران به همان نجوی که با سایر کشورهای غیرمسلح به سلاح هستهای برخورد میشود، رفتار خواهد شد.»
■نیاز نهایی ایران ۱۹۰۰۰۰«سو» است ■
بدین ترتیب ازآنجاکه ایران میتواند ظرفیت غنیسازی اورانیوم خود را ذیل توافقی جامع، با محدود کردن خروجی «سو» افزایش دهد، ایران میتواند یک برنامه هستهای صنعتی فارغ از پایبندانها برای جلوگیری از گریز هستهای پس از پایان توافق داشته باشد. این مهم است به این دلیل که اهداف علنی حکومت از هر مرز معقول یا قالب زمانی برای برنامه هستهای مدنیاش فراتر است. «{آیتالله} خامنهای» در ۷ جولای نیاز نهایی ایران را ۱۹۰۰۰۰«سو» عنوان کرد؛ این تقریباً ۲۵ برابر ظرفیت ۷۷۰۰«سو» فعلی ایران است و میتواند برای سوخترسانی به سه نیروگاه فعلی ایران (راکتور آب سبک بوشهر، راکتور تحقیقاتی تهران و راکتور در حال ساخت آبسنگین اراک)، و یک طرح نیروگاهی هستهای که گفته میشود ایران قصد ساخت آن را دارد، کافی باشد. بااینحال ایران میتواند تا حد زیادی ظرفیت غنیسازیاش را کم کند، و نیازهای خود را به نحوی مقرونبهصرفه تر از آنکه بخواهد برنامه هستهایاش را توسعه دهد، به دست بیاورد. این کشور سوخت راکتور بوشهر را از روسیه میخرد و میتواند همین کار را در مورد سایر طرحهای نیروگاهی خود انجام دهد.
■ایران احتمالاً قادر نخواهد بود در هشت سال آینده یک راکتور نیروگاهی بومی بسازد■
ایران هماکنون سوخت موردنیاز برای یک دهه فعالیت راکتور تحقیقاتی تهران را در اختیار دارد؛ راکتوری که میزان سوخت مصرفی سالانه آن بسیار کم است؛ و اگر بر اساس توافق جامع راکتور اراک را بازسازی کند، تنها بخشی از خروجی «سو» تولید ایران را به مصرف خواهد رسانید.[۴] روز بعد «صالحی» «هشت سال آینده» را برای رسیدن به سطح موردنظر «{آیتالله } خامنهای» هدفگذاری کرد؛ چراکه قرارداد فعلی روسیه برای تأمین سوخت نیروگاه بوشهر تا ۲۰۲۲ خاتمه مییابد. این چهارچوب زمانی ازآنجاکه ایران میتواند این قرارداد را برای تمام دوران کار راکتور بوشهر و برای هر راکتور دیگری که روسیه برای این کشور بسازد، تمدید کند، غیرواقعی و غیرضروری است؛ علاوه بر این ایران احتمالاً قادر نخواهد بود در هشت سال آینده یک راکتور نیروگاهی بومی بسازد. بااینحال اگر حتی به این چهارچوب زمانی را قبول کنیم، چهارچوب زمانی «صالحی» مصادف با انتهای توافق جامع خواهد بود.[۵] با محدود کردن خروجی «سو» و نه سانتریفیوژها ذیل یک توافق جامع، ایران میتواند پیشرفتی قابلملاحظه به سمت این اهداف را، با توسعه ظرفیت مخفی هستهای این کشور، داشته باشد. با توجه به نیازهای مدنی اندک غنیسازی ایران، با انقضای توافق جامع، این کشور میتواند از این زیرساختها، برای تولید سلاح هستهای، سریعتر از پیش از توافق، استفاده کند.
پایان
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com