گروه بین الملل، پایگاه خبری consortiumnews.comدر مقاله ای به توسل آمریکا به بمب برای جبران تمام اشتباهاتش پرداخته است. اوباما چند ماه پیش در سخنرانی معروفش در آکادمی نظامی وست پوینت اعلام کرد که نمی توان تمام مشکلات را میخی تصور کرد که با چکش زدن می تواند آن را حل نمود. اما چند هفته پیش وی اعلام کرد که حملات هوایی به داعش را شروع می کند. جالب توجه است که به تازگی گروه دیگری به نام خراسان نیز مورد حمله قرار گرفته است که خطرش از داعش برای غرب بیشتر است. تا دوشنبه هفته پیش مقامات آمریکایی هیچ نامی از این گروه خطرناک تر از داعش به میان نیاورده بودند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از consortiumnews.com، تناقض ها در مورد جنگ آمریکا در عراق و سوریه به اوج رسیده است. هدف اصلی این حملات یعنی داعش قبل از تهاجم آمریکا به عراق در سال 2003 وجود خارجی نداشت، و شاخه های القاعده در سوریه نیز از کمکها به «میانه رو» های مورد حمایت آمریکا منتفع شده اند. اما مساله ای نیست، هواپیماها و موشک ها حلال تمام مشکلات هستند.
با شروع جنگ هوایی آمریکا در سوریه، تناقض ها افزایش می یابد. بعضی از آنها در صفحه نخست بعضی روزنامه های آمریکایی منعکس شده اند. هفته گذشته تیتر واشنگتن پست این بود: «آمریکا حملات در سوریه را آغاز می کند.» نیویورک تایمز نیز در مقاله ای که قبل از اعلام شروع حملات در سوریه منتشر شده بود در تیتر خود نوشت:« هفته ها حمله هوایی آمریکا در عراق نتوانسته است آسیبی به داعش بزند.»
سوالی که فورا به ذهن می آید این است که: چرا ما باید انتظار داشته باشیم کاری که نتوانسته موجب آسیب دیدن (نابود شدن پیشکش!) یک گروه در عراق شود، در صورت تکرار در سوریه موفق خواهد بود؟ با توجه به اینکه آمریکا به دولت عراق کمک می کند و با آن همکاری دارد، اما در سوریه هیچ تعاملی با دولت وجود ندارد، این سوال اهمیتی بیش از پیش می یابد.
مشکل دیگر مربوط به سازمانی است
که هدف حملات جدید بوده است. آمریکا اعلام کرد که نه فقط داعش را هدف قرار داده، بلکه
مواضع یک شاخه القاعده به نام «خراسان» که تمایل به انجام حملات تروریستی در غرب و
احتمالا آمریکا دارد را نیز بمباران کرده است.
اعضای گروه خراسان، به همراه عکس رهبر این گروه یعنی محسن الفضلی که ظاهرا چند روز پیش کشته شد.
بیانیه رسمی از واژه « حملات قریب الوقوع» این گروه در غرب استفاده می کند، اما ما می توانیم نتیجه بگیریم که چیزی که قریب الوقوع بود نه انجام حمله در غرب بلکه تنها طرح ریزی این حمله بود، و حمله به این گروه حمله ای آنی بوده است. وقوع حملات بر علیه داعش باعث توجیه حمله به این گروه شد.
انجام حملات تروریستی در غرب، که با استراتژی القاعده در حمله به «دشمن دوردست» سازگار است ظاهرا بخشی از اهداف این گروه است. اما در مورد داعش این طور نیست. داعش استراتژی کاملا متفاوتی را دنبال می کند و برای ایجاد خلافت خود از طریق زور در خاورمیانه تلاش می کند.
بنابراین چرا رییس جمهور اوباما و دیگران این قدر باحرارت در مورد تهدید تروریستی ناشی از داعش صحبت می کردند، وقتی تا قبل از روز دوشنبه هیچ صحبتی از یک گروه دیگر که خطرناک تر از داعش است به میان نیامده بود؟ (پاسخ این سوال را می توان در ترس، سیاست و روش تفکر آمریکا در مورد تهدیدات خارجی یافت.)
وضعیت بسیار پیچیده بحران و تردیدها در مورد ماهیت داعش، که اطلاق واژه «ائتلاف» به مجموعه ای از کشورها هیچ کمکی به روشن شدن آن نکرده، موجب افزایش تناقض ها می شود. روسیه از آمریکا به خاطر استفاده از زور در سوریه بدون کسب اجازه از شورای امنیت سازمان ملل انتقاد کرد؛ ایران نیز انتقادات مشابهی را مطرح کرد، البته به شکلی نرم تر و رسمی تر.
اما رژیم سوریه، کشوری که ایران و روسیه آن را یک متحد و کشوری که حاکمیت آن باید حفظ شود می دانند، در این باره نظر مثبت تری داشت. آمریکا بارها گفته است که هیچ هماهنگی با رژیم اسد به عمل نیاورده است؛ اما در واقعیت این رژیم را از قبل در مورد حملات آگاه ساخته است، و رژیم نیز با استفاده نکردن از تجهیزات پدافندی خود با آن همکاری کرده است.
این مسائل منجر به بروز سوال دشوار بی پاسخی در مورد نتیجه سیاسی مورد انتظار در سوریه می شود. از زمان شروع حملات هیچ پاسخی به این سوال داده نشده است. وقتی خبرنگاران از مدیر عملیات در ستاد مشترک ارتش آمریکا پرسیدند که آیا حملات هوایی به رژیم اسد کمک خواهد کرد یا خیر، وی موضوع بحث را عوض کرد.
اپوزیسیون «میانه روی» سوریه، که تنها امید برای پاسخ دادن به سوالات بی پاسخ ماست، این هفته بعضی اختلافاتی در درون خود را به نمایش گذاشت که علت اصلی ضعف آنهاست. رییس ائتلاف مخالفان سوری نظر مثبتی در مورد این حملات داشت، اما فرمانده «حرکت حزم»، یک گروه مبارز که از سوی آمریکا میانه رو و قابل اعتماد شناخته می شود گفت که تنها برنده مداخله خارجی در سوریه رژیم اسد است.
این ها بعضی از روشن ترین تناقض ها در مورد این حمله هستند. ما باید نگران تاثیراتی باشیم که شاید اکنون زیاد واضح نباشند ، مخصوصا تاثیر این حملات بر قلب و ذهن مردم منطقه.
براساس گزارشها در طی حملات این هفته در رقه، مقر اصلی داعش در سوریه تلفات غیرنظامی هم وجود داشته است. یک فازغ التحصیل بیکار در رقه گفت:« ما از تاریخچه حملات هوایی آمریکا در افغانستان، عراق و یمن آگاه هستیم. وقتی غیرنظامیان قرار است کشته شوند، متاسف بودن کافی نیست.»
و حقایق در مورد آسیبهای مادی و تلفات هرچه باشند، تردیدهای همیشگی و
انتقاداتی که هنگام استفاده یک ابرقدرت از قدرت نظامی خود در این منطقه به
وجود آمده اکنون نیز خود را نشان می دهد.
ستون نویس روزنامه مصری الاهرام هفته گذشته نوشت:« آمریکا و متحدانش می خواهند سرزمین های ما را تجزیه کنند، ملت های ما را نابود کنند، سرزمین ما را اشغال کنند و تصمیمات شان را به ما تحمیل کنند، بدون اینکه حتی یک قطره از «خون آبی» آنها بریزد. آنها مشکلی بابت این ندارند که خون بی ارزش ما اعراب رودخانه ها را پر کند، این مساله باعث رسیدن آنها به اهداف و مقاصدشان می شود.»
چنین باورهایی کاملا نادرست و نامناسب هستند، اما وجود دارند. اگر ما در مورد خطر تروریسم بر علیه آمریکا نگران هستیم، باید همانقدر که نگران این برداشت ها و تفسیرها و افراط گرایی پرورش یافته از این تفکرات هستیم، نگران دقت اطلاعاتی که با دوربین ها و پهپاد های شناسایی به دست می آوریم نیز باشیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com