ديويد کامرون نخست زير انگليس، پس از دیدار با حسن روحانى رئيس جمهورى اسلامى ايران، به یکی از دستیاران خود گفته است که با این ملاقات " تکه ای از از تاریخ رقم خورد" همچنين، آنگونه که در برخی رسانه های داخلی و خارجى، منعكس شده است و بعضى صاحبنظران و کارشناسان سياسى می گويند، دیدار روحانی و کامرون به عنوان یک واقعه تاریخی، در دور تازه تاريخ روابط ديپلماتيك دو كشور ايران و انگليس، ثبت و جاودانه خواهد بود
ديويد کامرون نخست زير انگليس، پس از دیدار با حسن روحانى رئيس جمهورى اسلامى ايران، به یکی از دستیاران خود گفته است که با این ملاقات " تکه ای از از تاریخ رقم خورد" همچنين، آنگونه که در برخی رسانه های داخلی و خارجى، منعكس شده است و بعضى صاحبنظران و کارشناسان سياسى می گويند، دیدار روحانی و کامرون به عنوان یک واقعه تاریخی، در دور تازه تاريخ روابط ديپلماتيك دو كشور ايران و انگليس، ثبت و جاودانه خواهد بود. از اين رو، من مى كوشم به بهانه نقد اين ديدار و شرح حواشى آن، از حقوق ديپلماسى مبتى بر حكمت، عزت و مصلحت، جمهورى اسلامى ايران، دفاع كنم. زيرا بنده را عقيده بر اين است، كه ظاهرأ ما، خواسته، يا ناخواسته، با نوعى افراط و تفريط، نه چندان مبارك، در سياست خارجى خود، دست و پنجه نرم مى كنيم!؟ دولت و دولت مردان پيشين، بى منطق حمله مى كردند و دولت و دولت مردان پسين، با منطق دفاع نمى كنند! آن ها، پل هاى آمد و شد ديپلماتيك را يكى پس از ديگرى خراب مى كردند و اين ها، براى بازسازى آن خرابى ها، كمى تا قسمتى، تعجيل مى كنند. و البته رقيبان و نا رفيقان مكار هم، در عصر و عرصه سياسى جهان جديد و دنياى ادوارى ديپلماتيك، از وجود اين همه اختلاف طبقاتى، ماهى مراد خود را، مراد مى كنند.
١- دولت بريتانيا، در عالم سياست و تعاريف سياسى، معرف عالم و آدم است. از چرچيل، تا تاچر و از تاچر، تا كامرون، استراتژى، اختلاف بينداز و حكومت كن! سر لوحه كار انگليس ها و دستور كار سياستمداران كهنه كار انگليسى است. انگليسى ها، در همه ميادين و كاركردهاى ميدانى، رفيق دزد و شريك قافله بوده، هستند و خواهند بود. نقل مى كنند، يك مسئول انگليسى، بر مركب خود سوار بود و از معبرى عبور مى كرد، به او خبر دادند، در فلان كشور كودتا شده و حاكم آن كشور كه از دوستان شماست، از اريكه قدرت به زير كشيده شده است، مى گويد،عجب! و به راه خود ادامه مى دهد. نيز، به او مى گويند، بين دو كشور دوست و هم پيمان شما جنگ سختى در گرفته است و بسيارى از مردم بى گناه كشته مى شوند، باز هم مى گويد، عجب! و باز هم به راه خود ادامه مى دهد. همچنين، به وى اطلاع مى دهند، جهان در آستانه يك خطر جدى قرار گرفته است و وقوع جنگ جهانى محتمل است، همين كه اين مهم را شنيد، اسب خود را متوقف كرد و پرسيد، ببينم من هم از مركبم پياده مى كنند؟ گفتند، خيركسى با شما كارى ندارد. گفت، هركس هر غلطى مى خواهد بكند! كسى من را از مركبم پيدا نكند و به قدرت و شوكت من كارى نداشته باشد، باقى مسائل و رويدادها مهم نيست!
٢- عدم صداقت، بى عدالتى و نابرابرى در روابط انگليس با ايران، در طول تاريخ و فرايند هاى تاريخى، روشن و مبرهن است. در ظرف حداقلى، از قرار داد رژى و نهضت تنباكو، تا كنون و در مظروف حد اكثرى، از تقابل پيدا و پنهان آنان با اسلام و جمهورى اسلامى، مى توان از دشمنى انگليس ها، با مسلمانان، عمومأ و با ملت مسلمان ابران، خصوصأ پرده برداشت. براى اجتناب از اطاله كلام، در اين مجال، تنها به نقش و نقشه مخرب و القائات منفى دولت انگليس، در جنگ ايران و عراق، فتنه ٨٨، حمايت از تروريست ها و تحميل تحريم هاى ظالمانه اشاره كرد. در جنگ تحميلى عراق علبه ايران، انگليس، هم در چگونگى و چرايى آغاز جنگ نقش داشت و هم از ارتش عراق حمايت مالى، تسليحاتى و لجستيكى مى كرد، جالب تر اينكه هنوز هم كه هنوز است و پس از گذشت، بيش از دو دهه از پايان جنگ، دولت انگليس و رسانه هاى وابسته به آن، در صدد ايجاد اختلافات خيالى، بين سياست مداران و نظاميان وقت ايران است! و در فتنه ٨٨، انگليسى ها، از هيچ كوششى براى ايجاد اختلاف ببن مسئولين، دامن زدن به اغتشاشات خيابانى و خدشه به امنيت ملى، با هدف، از پايى در آودن نظام دينى، فرو گزار نكردند. و در مسئله ايجاد خط ترور و حمايت از تروريست هاى جهانى كه به گمان من، بزرگ و بزرگتر كردن سوژه تروريست، امروز به يك استراتژى، براى اهداف استعمارى استكبار جهانى تبديل شده است، انگليس نقش اول را بازى مى كند. و بلاخره در بحث تحريم هاى بين المللى ايران، اين نسخه انگليسى هاست كه با همراهى قدرت هاى ديگر جهانى تصويب و توسط مجامع موصوف به ملل متحد، اجرا مى شود.
٣- در ديدار كامرون و روحانى، چند مسئله وجود خارجى دارد، اول، چگونگى تنظيم قرار ملاقات است، يعنى موضوع مهم عرضه و تقاضا، چگونه بوده است؟ دوم، وزن نشست، رعايت ادب و آداب آمد و شد و اشكال فنى فى مابين، تا چه اندازه نظر هيئت ايرانى را تأمين مى كند. سوم، دستور جلسه، ادبيات گفتمان، نوع ديالوگ و خروجى آن چه بوده است؟ چهارم، وزير خارجه ايران كه من قبلأ گفته ام و امروز هم مى گويم، آقاى ظريف كه از جمله ديپلمات هاى كهنه كار و مجرب ما هستند، چرا و چگونه است كه لاحرم، به آنچه مى داند و مى تواند، كماهوحقه عمل نمى كند!؟ مثلأ، در ديدار آقاى ظريف و سعودالفيصل، وزير امور خارجه عربستان، مبل هاى يكسانى، براى دو وزير، پيش بينى و تدارك ديده نشده بود، چرا!؟ يا در ملاقات روحانى و كامرون، ظاهرأ، هيئت ايرانى بر نخست وزير بريتانيا وارد مى شود و ايشان، در استقبال از هيئت ايرانى، از سر غرور و تفرعن، ابتدايى ترين اصول ديپلماسى را رعايت نمى كند، چرا!؟ البته من اقدام متقابل و هوشمندانه مبتنى بر غرور ملى، جناب آقاى ظريف را تحسين مى كنم و به اين مناسبت به ايشان و هيئت همراه تبريك مى گويم، زيرا آقاى ظريف با اتخاذ تصميم صحيح و انجام كارى به هنگام، در حقيقت كار زشت و زبان بدنى كامرون را با پاسخى در خور و شايسته پاسخ داد، اما سؤال اينجاست كه چرا جناب آقاى روحانى، در مقام رئيس جمهورى يك كشور بزرگ و به نمايندگى از سوى يك ملت بزرگتر، اداى جسارت آميز كامرون را با ادايى جسارت آميزتر، جواب نداد!؟
٤- پاسخ هر گونه اهمال، تسامح و تساهل ليبراليستى، در دنياى سياست اين مى شود كه نخست وزير انگليس، تنها چند ساعت پس از ديدار با رئيس جمهور ايران و هيئت همراه، در مجمع عمومى ملل متحد، سخن سخيف بر زبان مى راند و با لحنى كه شأن ملت ايران، هرگز آن را بر نمى تابد، ايران را متهم به حمايت از تروريست مى كند و مغرورانه مى گويد، ایران باید برنامه هسته ای اش و رفتار با مردمش را تغییر دهد! از اين رو، اگر چه به زعم بعضى از سياسيون ساده لوح، كه تصور مى كردند، قرار است پس از ديدار دو مقام ارشد ايران و انگليس، يك شبه ره صد ساله را رفت و همه يخ هاى بى اعتمادى، ناگهان آب مى شود و فرو مى ريزد، اما واقعيت امر، چيز ديگرى است و آنچه بود و شد، افسانه اى بيش نيست و حقيقت اين است كه نخست وزير انگليس، با بيان سخنان اخير خود، بر عليه ايران، نشان داد، كه انگليس، همچنان انگليس است و با خويشتن دارى ر انعطاف و نرمش قهرمانانه، بنا نيست، چيزى عوض و مسئله اى حل شود!
٥- سخنان کامرون، در حالی گفته می شود که ایران در سال هاى گذشته، در لبنان و فلسطين و سوريه و افغانستان و عراق، با حمایت از مردم و دولت هاى قانونی كشورهاى متبوع، در صف مقدم مقابله با گسترش گروه های تروریستی قرار گرفته است. و اين در حالى است كه حامیان اصلی گروه های تروریستی، آمریکا، انگلیس و برخى سران مرتجع کشورهای عربی منطقه هستند. اكنون و در جنگ گروه تروريستى داعش، بر عليه مردم عراق، جمهوری اسلامی ایران، به عنوان کشوری قدرتمند و تأثیر گذار در منطقه، به یاری دولت و مردم عراق رفته است و با حمایت های فکری و عملیاتی از نفوذ و گسترش تروریست های تكفيرى در خاک عراق جلوگیری مى كند. پس از سخنان باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس در مجمع عمومی سازمان ملل که علیه ایران بیان شد، رئیس جمهور کشورمان در سخنرانی خود، در اجلاس رسمى ملل متحد، فرصت را غنيمت شمرد و به اتهامات بى اساس ارباب استعمار و اربابان، زر و زور و تزوير، پاسخى در خور داد.