اجرای پرفورمنس که با تاخیر کمتری نسبت به برنامه های این چنینی همراه بود، با تکنوازی پیانو هانیبال هنرمند آشوری آغاز شد و رفته رفته با صدای سازهای کوبه ای، چند فرد نقاب پوش با پوششی ناموزون پارچه گره خورده سفیدی را که گویی فردی در آن زندانی بود، به صحنه آوردند. بلافاصله و با ورود به صحنه اجرا بود که آنها این پارچه در هم تنیده شده سفید رنگ را به حال خود روی صحنه رها کردند و از صحنه گریختند.
مرد ( یاسر خاسب) که گویی سری در بدن ندارد مانند پیکره ای که هدفی برای آغاز دوباره ندارد به شکل موجودی زنده در آمده و با نوای پیانو شروع به حرکت در صحنه اجرا می کند. بدن بدون سر مشغول جان دادن است و حالا این موسیقی است که تلاش بدن برای زنده مانده را با نوای موسیقایی بعضا موزون و گاهی ناموزون به تماشاگر نمایش می دهد.
بدن بدون سر که حالا با موسیقی جانی تازه یافته رفته رفته تغییر شکل می دهد و به شکلی دیگر در می آید. اکنون بدن در یک فعل و انفعال اجرایی تبدیل به به پیکره ای زنده اما این بار انسانی دهشتناک با خنجری در دست روی صحنه ظاهر می شود.
او برای ترساندن و نشان دادن این هیبت دهشتناک، سر عروسکی را به نشانه بریدن به تماشاگر نشان می دهد و روی صحنه پرت می کند. تماشاگر همچنان با نوای پیانو او را دنبال می کند و غمگین و بهت زده به عروسک بی جان روی صحنه نگاه می کند.
دستان مرد بازیگر به خون آغشته شده او با همان دستان خونین آرام آرام به سمت مرد نوازنده می آید. هدفی ندارد اما خوی وحشتناک او به تماشاگر می فهماند چه موضوعی قرار است به نمایش در آورده شود. «یک خشونت تمام عیار انسانی».
موسیقی قطع می شود. نوازنده با سری خونین و پیراهنی آغشته به خون با خشونت از کنار پیانوی خود بر می خیزد و بلافاصله بعد از برخاستن اوست که مرد مهاجم جای او را در پشت پیانو می گیرد و حالا اوست و یک پیانوی تسخیر شده که مرد نوازنده در گوشه ای از صحنه مشغول شنیدن صدای گوش خراش نوازندگی مرد مهاجم است و این آغاز دوباره ای برای نشان دادن گوشه ای از خشونت های انسان امروزی برای بیان دیدگاههای افراطی خود با هدف کشتار بی رحمانه انسانهاست که به نظر می آید تماشاگر با او همراه شده است.
اتفاقا در همین بزنگاه است که گروه اجرایی تلاش می کند با درگیر کردن مخاطب با مضمون نمایش او را در مقام یک انسان وادار به واکنش کند. واکنشی که با دعوت مرد سیاهپوش از مخاطبان برای آمدن روی صحنه شکل جالب توجهی به خود می گیرد به طوری که در یک کنش نمایشی موسیقایی و با ساختن فضایی همانند ویدئوهای گروههای تروریستی که افرادی را سرپا می نشانند و نقابی پوشیده و خنجری به دست با افتخار از کشتن این انسان ها سخن می گویند او را در مقامی قرار می دهد که برای هر انسانی می تواند دارای رویکردی متفاوت باشد. اما در نهایت این محکوم کردن یک جنایت انسانی و دعوت به صلح است که با اجرای یک نوای شبه آسمانی و گوش آشنا مخاطب را به گرایش های صلح صلبانه، خداجویانه و ضد جنگ ترغیب می کند. تجربه ای که شاید نظیر آن در ایران کمتر اجرا شده باشد اما می تواند سرآغاز فعالیتهای نوگرایانه در درگیر کردن مخاطب با مسائل روز جامعه خود باشد.
یاسر خاسب بعد از پایان اجرای نمایش خطاب به مردمی که به تماشای این پرفورمنس نشسته بودند، گفت: به دلیل فضای خشنی که معمولا در اجرای آثارم داشتم آنچنان در فاز کار با پیانو نیستم اما من به کمک هانیبال یوسف سعی کردم که درونم را با موسیقی که کاملا به صورت بداهه بود وصل کنم و بر اساس ایده ها و هفت کدی که همراه با هانیبال در اختیار داشتم اثری را به مخاطب ارائه دهم که به نوعی یک حرکت اعتراضی هنرمندانه به جنایات گروه داعش به حساب آید. اجرایی که اصلا قرار نبود تمرینی قبل از آن وجود داشته باشد و امیدوارم توانسته باشد به سهم خود آنچه را که باید بگوید گفته باشد.