در ابتدای این گزارش که بهقلم جان دوردن، کارشناس فوتبال حوزه خاورمیانه سایت یاهو نوشته شده و عنوان آن «کارلوس کیروش، آقای درست ایران است، حداقل در حال حاضر» آمده است: این خبر که کارلوس کیروش این هفته باید قرارداد جدیدی با ایران امضا کند و به فعالیتش بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران ادامه دهد، خوشایند و در عین حال از موعد گذشته است. در پایان ماه ژوئن، ناامیدی از کسب تنها یک امتیاز در جام جهانی 2014 فضای فوتبال ایران را در بر گرفته بود اما با توجه به عملکرد دلگرم کننده ایران در این رقابتها، تا حدودی نسبت به آینده این تیم خوشبینی به وجود آمده بود، بهخصوص پس از بازی برابر فینالیست رقابتها، آرژانتین. از آن زمان اما تیم ملی ایران در برزخ میان ماندن سرمربی پیشین رئال مادرید یا رفتن او بوده است.
در ادامه گزارش یاهو میخوانید: برای نویسندگانی که میخواستند ستونهای روزانهشان را در رسانهها پر کنند، این سوژه خوبی بود، آنهایی که معتقد بودند ماندن کیروش هیچ کمکی به فوتبال ایران نمیکند. اگر فدراسیون فوتبال ایران نمیخواست کیروش بماند یا از عهده پرداخت حقوق او برنمیآمد، زمان زیادی داشت تا قبل از اینکه تابستان به پاییز برسد، باصراحت این موضوع را به کیروش اعلام کند و لازم نبود این مسئله برای تقریباً سه ماه کِش پیدا کند، این فقط هدر دادن زمان بود.
در ادامه این مطلب آمده است: در شرایط عادی شاید طولانی شدن زمان مذاکره با سرمربی تیم ملی مسئله حادی نبود اما حقیقت این است که کیروش بهجای بازگشت به پرتغال پس از پایان اعتبار روادیدش، بهجای مذاکرات و داشتن دغدغه اینکه چه اتفاقی قرار است رخ دهد، میتوانست تیم را در مدت زمان باقیمانده به جام ملتهای آسیا تمرین دهد، تورنمنتی که در کمتر از چهار ماه دیگر آغاز میشود. این تورنمنت آن چیزی است که به موضوع اهمیت میدهد و آن را به حالت اضطراری درمیآورد. تقریباً بهاندازه نیمی از زمانی که تیم ملی ایران پس از بازگشتش از برزیل و سفر به استرالیا داشت بدون مربی سپری شد.
یاهو نوشته است: مثل همیشه مشکلات خارج از گود سبب شده که ایران از رقبایش عقب بماند. ژاپن تقریباً بلافاصله پس از بازگشتش از برزیل خاویر آگیره، سرمربی پیشین تیم ملی مکزیک را بهعنوان جانشین آلبرتو زاکرونی انتخاب کرد و این مربی مکزیکی تا الآن سامورایی آبی را در بازیهایی دوستانه برابر اوروگوئه و ونزوئلا هدایت کرده است. استرالیای تحت هدایت «آنجه پوستچ اوغلو» هم خودش را برای رویداد بزرگ آماده کرده است. حتی کره جنوبی که بهخاطر تعلل طولانیاش برای پیدا کردن سرمربی جدید مورد انتقاد واقع شد نیز در بازی دوستانه اخیرش در ابتدای ماه سپتامبر برابر اوروگوئه، زیر نظر اولی استلایک بازی کرد. عربستان هم در این مدت بیکار نبود و در واقع ایران تنها تیمی بود که دست روی دست گذاشت.
یاهو اینگونه به گزارش خود از وضعیت تیم ملی ایران ادامه داده است: اگر یک مربی داخلی فوقالعاده برای هدایت تیم ملی اعلام آمادگی میکرد، گزینهای که در فوتبال ایران و آسیا موفقیت کسب کرده باشد و در فوتبال بینالمللی وجههای میداشت و میتوانست تیم را به مرحله دوم جام ملتها برساند آن هم بهشیوهای قاطعانه، شاید آن موقع وضعیت فرق میکرد اما ایران حتی چنین گزینهای را هم ندارد. اگر چنین گزینهای وجود داشت مطمئناً کسی از بازگرداندن برانکو ایوانکوویچ، سرمربی که تیم ملی ایران را در جام جهانی 2006 هدایت کرد، حرفی به میان نمیآورد. علاوه بر هزینههایش، فدراسیون فوتبال ایران بهدلایل دیگری پای خود را پس میکشید. کیروش در سه و نیم حضورش روی نیمکت تیم ملی ایران و بهخصوص در ماههای منتهی به رویداد بزرگ، رؤسای خود را با چیزی که بهچشم آنها غرولندهای مکرر بهخاطر کمبود امکانات، بازیهای دوستانه و ... بود، رنجاند. پیش از سفر به برزیل برخی فکر میکردند که سرمربی پیشین تیم ملی پرتغال دارد تمام تلاشش را انجام میدهد تا اگر ایران در این تورنمنت ناکام ماند انگشت اتهام بهسمت اشخاص دیگری نشانه رود.
جان دوردن ادامه داده است: ایرانیها شاید یک پوئن داشته باشند اما این بدان معنا نیست که کیروش هم یک پوئن ندارد. مربیگری در هر تیم بزرگ آسیایی یک مسئولیت پراسترس است و باید باشد. ایران با توجه به اتفاقاتی که در خارج از زمین بازی برایش رخ میدهد، میتواند در سطح دیگری بازی کند. لزومی ندارد که وارد پیچ و خم اتفاقی که افتاد و نیفتاد، شد، چون همهچیز پیش از جام جهانی بهخوبی ترتیب داده شده بود. جا افتادن در هر تیم جدید مستلزم گذر زمان است بهخصوص اگر این تیم ورای مرزهای کشورتان باشد اما کار در تیم ملی ایران طاقتفرساتر از بسیاری از تیمهای دیگر و شاید از همه تیمها باشد. شاید زمان 10 هفته به هدر رفته باشد اما عدم تمدید قرارداد با کیروش میتوانست مدت زمان هدررفته را طولانیتر و به 170 روز و شاید هم بیشتر برساند.
محاسنی که سایت یاهو برای ماندن کیروش در ایران برشمرده، اینگونه است: در ایران چنین تجربهای حیاتی است. کیروش این کشور را میشناسد، همینطور بازیکنانش، لیگش، اینگونه کارها چگونه انجام میشوند و حتی تا بیشترین حد ممکن فدراسیون فوتبال ایران را میشناسد و البته ایرانیها هم او را میشناسند. فدراسیون فوتبال ایران مطمئناً حق دارد که بخواهد بهطور جدی به میزان حقوقی که میخواهد به کیروش 61ساله بپردازد فکر کند. برای یک سازمان که به گِله و شکایت از داشتن مشکلات مالی معروف است، پرداخت دو میلیون دلار آمریکا در سال هزینه سنگینی است و پرداخت بیشتر از آن هم که سختتر، دریافت چنین رقمی مسئولیت میآورد. کیروش باید قهرمانی در جام ملتهای آسیا را برای ایران به ارمغان بیاورد. یک مربی متوسط بومی، حتی محمد مایلیکهن هم انتظار میرود که تیم را حداقل به مرحله یکهشتم نهایی برساند اما از کیروش بیش از اینها انتظار میرود. از زمانی که ایران یک مدعی واقعی برای فتح جام ملتهای آسیا بوده زمان زیادی میگذرد. آخرین باری که تیم ملی به نیمهنهایی رسید سال 2004 بود و آخرین باری که به فینال این رقابتها رسید سال 1976 بود، این روند اما باید تغییر کند همینطور تاکتیکهای تیم.
در بخش پایان گزارش سایت یاهو آمده است: جام جهانی 2014 برای تیم ملی ایران به عرصهای برای معرفی شدن ایران بهعنوان تیمی که در لاک دفاعی فرو میرود و منتظر ضدحمله است تبدیل شد. این تاکتیک اما در استرالیا و برابر رقبایی که آن هم ممکن است از همین تاکتیک استفاده کنند جواب نمیدهد. ایران باید آن تیمی باشد که نبض بازی را در دست میگیرد و حمله را آغاز میکند. مربی موزامبیکیالاصل تاکنون توانسته ایران را به سطوحی بیسابقه از نظم، تمرکز و آمادگی جسمانی برساند اما حالا وقت آن فرا رسیده است که او این تیم را به تیمی که میتواند بازیها را کنترل کند، تبدیل کند. کارلوس کیروش (در کل) شاید آقای درست نباشد اما در حال حاضر آقای درست است. او تا الآن زیرساختهای مناسبی را برای تیم ملی ایجاد کرده، زیرساختهایی که میتواند ایران را به سطح بعدی، یعنی قهرمانی در جام ملتهای آسیا برساند.