یک کارگردان آمریکایی که با نمایش آوا در پانزدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران-مبارک شرکت کرده، می گوید: این کار با الهام از آثار ویلیام شکسپیر و فیلم های آلفرد هیچکاک تولید شده است.
به گزارش بولتن نیوز، درو دیر و اعضای گروه او با
نام سینمای دستی، نمایش عروسکی آوا را به جشنواره نمایش عروسکی تهران-مبارک
می آورند و پنج شنبه و جمعه این هفته روی صحنه تالار اصلی تئاتر شهر می
برند.
این که پس از سال ها یک گروه تئاتر عروسکی از آمریکا به
ایران می آید، خودش یک اتفاق است که با توجه به ویژگی های متفاوت کارشان در
قالب نمایش سایه اهمیتی دوچندان می یابد.
در گفت و گویی که از طریق
ایمیل و از سوی ایران تئاتر انجام شده، درو دیر به طور مفصل درباره گروهش،
شیوه کار و نمایش آوا صحبت کرده است.
*از چه زمانی تئاتر عروسکی با سایه را شروع کردید؟
-
عضو گروهی هستم به نام منوئال سینما (سینمای دستی)، این گروه پنج نفره است
و ما کارمان را از چهار سال پیش شروع کردیم. ما چند دوست بودیم که در
زمینه های تئاتر، هنر و موسیقی فعال بودیم و خیلی کنجکاو بودیم با استفاده
از پروژکتورهای قدیمی یک تئاتر عروسکی سایه کار کنیم.
ما به جای
اینکه برای این کار از تئاتر عروسکی سایه جنوب شرق آسیا الهام بگیریم، از
میراث فرهنگی خودمان یعنی فیلم و سینما تاثیر گرفتیم. برای همین هم هست که
اسم گروهمان سینمای دستی شده و کارمان به چالش انداختن خودمان برای
بازآفرینی زبان بصری سینما با استفاده از ترفندهای سایه پردازی با عروسک
است.
** چطور به جشنواره تهران- مبارک دعوت شدید؟
-
چند ماه پیش از طرف جشنواره با ما تماس گرفتند؛ آنان از طریق دوستی در موزه
هنرهای معاصر شیکاگو با ما آشنا شده بودند. ما در این نمایشگاه قبلا کار
ارائه کرده بودیم و اثر جدیدمان هم ژانویه 2015 در آن جا روی صحنه می رود.
تاریخ برگزاری جشنواره تهران با برنامه تور پاییزه ما مطابقت داشت و راستش
نمی توانستیم به فرصت اجرای کارمان در ایران نه بگوییم!
** بیشتر درباره نمایش «آدا/آوا» که قرار است در تهران اجرا کنید، بیشتر توضیح دهید؟
-
آوا داستان دو خواهر دوقلوی همسان سالخورده است که با هم زندگی می کنند و
مسئول یک فانوس دریایی هستند. وقتی یکی از آنها یعنی آوا فوت می کند، خواهر
دیگر یعنی آدا سعی می کند با این مصیبت کنار بیاید. او کم کم این خیال را
در سر می پروراند که انعکاس چهره اش در آینه همان خواهر مرده اش است؛ او به
کارناوال هزارتوی آینه ها می رود و انعکاس خودش را به خانه می آورد که این
کار نتایج بدی دارد. این کار هم با الهام از نمایشنامه «کمدی اشتباهات»
ویلیام شکسپیر که درباره دوقلوهاست نوشته شده بود و هم فیلم «سرگیجه» آلفرد
هیچکاک. ذاتا این داستان، قصه ای جهانی درباره به سوگ عزیزی نشستن است؛
این که چه حسی به آدم دست می دهد وقتی بخشی از وجودش را از دست می دهد و
این که چطور یاد می گیرد به زندگی ادامه دهد.
ما برای اجرای این کار
از چهار پروِژکتور و نزدیک به 200 عروسک و اسلاید رنگی استفاده کرده ایم.
برای این کار هم از سایه عروسک استفاده کردیم و هم بازیگران واقعیت. البته
این بازیگران نقاب های دوبعدی به چهره می زدند و خودشان را به شدت شبیه
سایه عروسک های خیمه شب بازی درمی آوردند.
** تا چه میزان با تئاتر ایران و به ویژه نمایش های عروسکی آشنایی دارید؟
-
بیشتر اعضای گروه ما فیلم های ایرانی دیده اند، اما اطلاعات کمی از جامعه
تئاتری ایران داریم تا روزی که به جشنواره دعوت شدیم. ما متوجه شدیم که
جامعه تئاتر تهران بسیار متنوع و پویا است و انگار با سرعت بسیاری دارد رشد
می کند. که این خودش ما را به یاد شهرمان شیکاگو می اندازد که هم سالن های
تئاتر بزرگ دارد هم سالن های کوچک. ما به این سالن های کوچک می گوییم
پیشخوان دکان، چون درواقع این سالن قبلا مغازه بوده که بازسازی شده و بیشتر
محل اجرای کارهای سنتی و تجربی است. چیزی که اهمیت دارد، وجود تماشاگر
تشنه تئاتر است و به نظر می رسد در تهران جمعیت بسیاری مشتاق تماشای تئاتر
هستند.
آیا می دانستید تئاتر عروسکی سایه در ایران سابقه طولانی
دارد و مثلا بهرام بیضایی، یکی از کارگردانان مطرح نمایش و سینما در این
زمینه بسیار کار پژوهشی و عملی کرده است؟
ما از سابقه تاریخی تئاتر
عروسکی در ایران خبر داشتیم، ولی راستش بهرام بیضایی را با فیلم هایش می
شناختیم و تا همین چندی پیش نمی دانستیم که او در کار تئاتر و نمایش عروسکی
است! در آمریکا بیشتر مخاطبان فکر می کنند تئاتر عروسکی ویژه کودکان است و
انتظار ندارند تئاتر عروسکی سایه، داستانی برای بزرگسالان روایت کند؛
امیدواریم در ایران برعکس باشد.
** شما از ترفندهای تئاتر عروسکی سایه برای ساخت فیلم هم استفاده می کنید...
-
ما عمیقا احساس می کنیم نباید از اجراهای زنده مان فیلم بگیریم و آنها را
پخش کنیم، چون آن موقع جلوی دوربین حس زنده بودن خود را از دست می دهند!
اما خیلی علاقه داریم از کارهای عروسکی کاملا ویژه، یک فیلم تولید کنیم،
درست مثل کاری که جیم هنسن کرد و بسیار هم موفق بود. در آمریکا گاهی به ما
سفارش می دهند کلیپ ویدیویی با ترفند تئاتر عروسکی سایه بسازیم و خودمان هم
حالا داریم روی فیلم های کوتاهی کار می کنیم که سال آینده آماده می شوند.
** درباره گروه سینمای دستی و کسانی که قرار است به ایران بیایند، توضیح می دهید؟
-
10 نفر از گروه ما به تهران برای شرکت در جشنواره سفر می کنند که این
افراد شامل عروسک گردان ها، نوازنده ها و گروه فنی هستند. ما پیشینه و رشته
تحصیلی متفاوتی داریم، برخی موسیقی خوانده اند، برخی هنر تجسمی، نمایشنامه
نویسی، بازیگری و آکروبات. خیلی از ماها در آن اوایل فکرش را هم نمی کردیم
کار عروسکی انجام دهیم؛ خیلی از ماها کار عروسکی را با خودآموزی و همچنین
درس گرفتن از دیگر عروسک گردان های آمریکایی یاد گرفتیم. خیلی وقت ها مردم
نمی دانند ما را باید در چه دسته ای قرار دهند. کار ما ویژگی های تئاتر
عروسکی، تئاتر، فیلم و هنرهای تجسمی را دارد و برای همین از ما درخواست شده
در جشنواره های تئاتر، فیلم و موزه های هنر کار اجر کنیم. این ویژگی بینا
رشته ای به نظرم چیزی است که ما را برای مخاطب جذاب می کند، مخصوصا مخاطب
جوان تر که دنبال طبقه بندی نیست.
**امکان دارد در آینده با هنرمندان ایرانی برای تولید تئاتر عروسکی سایه همکاری کنید؟
ما
واقعا امیدواریم این جشنواره موجب همکاری های ما با هنرمندان ایرانی در
آینده شود! در گذشته با عروسک گردان ها، بازیگران، آهنگسازها و حتی شاعران
مختلف کار کردیم و امیدواریم با چنین افرادی در تهران دیدار کنیم.
به
نظرتان واکنش مخاطب ایرانی به کارتان چگونه خواهد بود؟ مخصوصا که شما
اولین گروه آمریکایی هستید که پس از سال ها به جشنواره می آیید.
خیلی
کنجکاو هستیم که ایرانی ها این نمایش را ببینند و بعدش ما از آن ها سوال
بپرسیم! نه تنها این اولین بار است که ما برای ایرانیان کاری را اجرا می
کنیم، بلکه این اولین بار است که ما خارج از آمریکا برای مخاطب جهانی کاری
را اجرا می کنیم. تجربه هیجان انگیزی برای ماست، اما حس می کنیم مخاطب
ایرانی با داستان و مضمون کار ارتباط برقرار می کند.
**به طور کلی منبع الهام شما برای کارهایتان چیست؟
-
جدا از ایده گرفتن از سینما و دیگر فرم های تئاتر عروسکی، ما از زندگی
خودمان هم الهام می گیریم. همین نمایش «آدا/آوا» تا بخشی ملهم از مرگ
مادربزرگ خودم بود و این که می دیدم پدربزرگم چطور سفر کنار آمدن با این
مرگ را طی کرد.
** تیزر «آدا/آوا» را در سایت شما دیدم، موسیقی سحرآمیزی دارد، چطور درباره موسیقی کارتان تصمیم می گیرید؟
-
موسیقی و صدا بخش مهمی از کارهای گروه سینمای دستی است. داستان های ما
کاملا بدون دیالوگ و متن اجرا می شوند و برای همین موسیقی نقشی حیاتی در
روایت دارد. موسیقی «آدا/آوا» کار دو کارگردان هنری ما یعنی کایل وگتر و بن
کافمن است که نواختن ویلن سل، گیتار، پیانو و سازهای الکترونیکی را برعهده
داشتند و آنها به طور زنده با عروسک گردان ها کار می کنند.