جاذبه ، مبناي گردشگري است.

گروه فرهنگی، در فرهنگ اقوام و ملل گوناگون از ابتدايي ترين جوامع همزيست تا امروز،موضوعي با عنوان سير و سفر از اهميت هاي خاصي برخورداربوده است و هرچهبشريت به ابزارهاي نوين توسعه بيش تر دست يافته كه تراكم حضور شهري وفشردگي در محيط زيست را باعث گرديده است، مسافرت وگردشگري رونق مضاعفيپيدا نموده وشوق و ذوق انسانها با بهانه هاي مختلف زمينه حركت بسمت و سوي اماكن جغرافيايي بيشتري فراهم كرده است تا جائيكه امروزه سلامت روح و جسم
به گزارش بولتن نیوز، انسانهارا به نسبت بودجه اي كه براي سياحت تخصيص ميدهند سنجش و اندازهگيري ميكنند.
واضح و روشن است كه آنچه باعث يك تصميم گيري براي سياحت از منطقه اي باهدفهاي مختلف ميشود اطلاع از جذابيت هائي است كه مكان سياحت در محيط وماهيت خود ايجاد مي نمايد و اين نوع جاذبه ها يا طبيعي اند ويا دست ساز .ولي بطور كلي بايد گفت جاذبه هاعبارتند از شرايط اقليمي اعم از درجهحرارت و ميزان ارتفاع از سطح دريا ها كه درجه فشار را تنظيم و باعث تنفسسالمتر وتوليد نشاط بهتر والبته به همراه وجود اماكن و مناظر ديدني درهرجغرافياي هدف هستند و جدا از مواهب طبيعي مسئولين اداره هر شهر بمنظورجذب گردشگر و برخورداري از مواهب سير و سفر گردشگران هوشمندانه در صددايجاد ساختارهاي جذاب ومتناسب با موازين فرهنگي واعتقادي در حوزه گردشگري در شهرها بر مي آيند و اين اولين بستر در ساختار جذب مسافردر هر شهرياست.كشور عزيز و عظيم ما ايران با تاريخ تمدن و شرايط اقليمي جنوب و شمال وفراتعريف خود ميدان عرضه و اندام بي نظيري براي خود در صحنه جذب توريستاعم از داخلي وخارجي را داراست. و امسال كه با توصيه مقام معظم رهبريسال اقتصاد و فرهنگ نام گزاري گرديد در اصل سال تنظيم بنيه هاي گردشگرياست چرا كه نهاد صنعت گردشگري متناسب با معيارهاي اسلامي دريايي ازمفاهيم و گسترش مباني فرهنگي و اقتصادي را در كنه و بنياد خود داراست.شرايط انقلاب در نظام جمهوري اسلامي ايران اقتضا ميكرد مسئولين عاليرتبهدر صدد بوجود اوردن زيرساختهاي جذب توريست در قواره هاي داخلي و خارجي بابازتعريفهاي در امتدادفرهنگ و انقلاب اسلامي برآمده و منظور توجيه پذيريدر راستاي توليد جاذبه فراهم آورند.مهمترين اصل در نگاه جذب توريست را ميتوان امتزاج شرايط طبيعي همراه بابنيادهايساختاري دانست و اقدام براي ايجاد همگون اين ساختارها در هرشهري نيازمند ايجادبنيهفكري در شهرها با بنيه و آشنائي مردم همان شهراست كه با فرهنگ و تاريخ و آداب ورسوم همان اقليم آشنايند.بنيه فكري هم فقط از برايند شناخت از شرايط محيطي و امتزاج آن باابتكارات جذاب قابل فراهم آمدن است. و به عبارتي ايجاد ساختارهاي اتاقفكر شهري فراتر از حوزهخدمات شهري را ميتوان در قالب مهندسينمشاورتفريحي ايجاد نمود.اگر مراكز آموزشي ما اعم از دبيرستان و دانشگاه ميتوانستند قابليت هايمهندسي فكري متناسب با نياز فرهنگي در هر شهري را در نيروي مقيم فراهمآورند ما كليد اصلي توليت و ايجاد موسسات مهندسي مشاور درتبديل قوت بهفعل هر منطقه اي را زده بوديم.رشته هاي درسي در مراكز آموزشي بسيار مهم و وقابل مداقه اند.فعال نمودن بنياد انديشه در هر اقليم شهري و غير شهري كه بتواند نگاه بهتوليد نشاط بدون ايجاد جهت گيري با معيارهاي غربي كه بشريت را به نشاطكاذب از طريق ارتكاب بهگناهسوق ميدهد قدم اوليه در تدارك امر توسعه درصنعت جذب توريست هستند.اتاق فكر سازمان ميراث فرهنگي و جهانگردي بايد با نگاه راهبردي براي چنينآينده اي اقدامات زيربنائي اوليهرا وصدالبته به موازات اداره شرايط روزبنياد نمايد.در كشوري مثل ايران با تمدني سه هزارسالههر اقليمي ميدان جذب گردشگر استبشرط آنكه دولت هزينه كند نيروي راهبردي تربيت نموده و از نيروي راهبرديموسسات فكري امثال مهندسين مشاور ايجاد نمايد و آنان را تشويق به توليدطرح هاي سرمايه گزاري كوتاه مدت و ميان مدت و درازمدت درزمينه جذب گردشگردر آن حوزه شهري و اقليمي نموده و اين طرح ها را از آنان خريداري و سپس درصدد جذب سرمايه برآمده تا هر شهري براي بقاي خود صاحب گنجي پايانناپذيرگردد.اگر هر شهري وهر اقليمي جاذبه هاي صنعتگردشگري داشته باشد، فقر از آنشهر و اقليم بطورمطلق رخت بر ميبندد.اگر هر شهري وهر اقليمي جاذبه هاي صنعت گردشگري داشته باشد، مسابقه اي عظيم در ارتقاء فكروفرهنگ در شهرها فراهم مي آيد.اگر هر شهري وهر اقليمي جاذبه هاي صنعت گردشگري داشته باشد، قدرت جذب سرمايه و توليد خدمات در آن شهر افزايش مي يابد.اگر هر شهري وهر اقليمي جاذبه هاي صنعت گردشگري داشته باشد، مسئولين هرشهر قدرت توليد وحدت منطقه اي مي يابند.
اگر هر شهري وهر اقليمي جاذبه هاي صنعت گردشگري داشته باشد، رشد وشكوفاييو نشاط و اميد به بسط دايره استاندارد زندگي منتهي ميشود.صنعت توريسم و گردشگري تنها صنعتي است كه درنهادخود توزيع ثروت به دنبالدارد چرا كه از راننده تاكسي و پينه دوز محله تا هتلدار وشركتهاي حمل ونقل شهر از آن منتفع ميشوند.
حال كه در برنامه پنجم توسعه ودرماده ١١ سازمان میراث فرهنگی، گردشگری وصنایع دستیمجازگرديده تا اقدامات قانونی در جهت امکان ایجاد مراکزفرهنگی و گردشگری و نحوه تأسیس مراکز تخصصی غیردولتی را در زمینه میراثفرهنگی از قبیل موزه‌ها، مرمت آثار فرهنگی و تاریخی، کارشناسی اموالتاریخی و فرهنگی و همچنین مراکزی جهت نظارت بر مراکز اقامتی، پذیرایی،
دفاتر خدمات مسافرتی و گردشگری با استاندارد لازم و شرایط سهل و آسان رافراهم نماید و همچنين در بند ب همان قانون از راه‌اندازی موزه‌های تخصصیبه ویژه موزه‌های دفاع مقدس و شهدا توسط مؤسسات یا نهادهای عمومیغیردولتی، تعاونی و بخش خصوصی حمایت مالی نمایدو دربندج از ایجاد مراکزحفظ آثار و فرهنگ سنتی عشایری و روستایی توسط بخش خصوصی و نهادهای عمومیغیردولتی و تعاونی با رعایت موازین اسلامی به منظور توسعه گردشگری آنمناطق حمایت مالی كند و دربند د از مالکیت و حقوق قانونی مالکین بناها وآثار و اشیاء تاریخی منقول در جهت حفظ، صیانت و کاربرد مناسب آنها واقدامات لازم جهت بیمه آثار فرهنگی، هنری و تاریخی حمایت مالی و معنویانجام دهد وباز دربند هـ  همان ماده قانون  آثار فرهنگی تاریخی و میراثمعنوی حوزه فرهنگی ایران، موجود در کشورهای همسایه و منطقه و سایر کشورها
به عنوان میراث فرهنگی را شناسایی و از آنها حمایت موثر و پايدار نمايد ،بهتر نيست تمام بنيهخود را به سمت مراكز آموزشي سوق داده تا موجبات عملبه قانون را هزارهابرابر توان يك موسسه دولتي گسترش دهد؟در كشوري به اندازه امارات بنيادهاي فكري از رمل بيابان تور مسافرتي آفريده اند و ما از بزرگترين مواهب خود بهره برداري نميكنيم.وعدم توان بهره برداري معطوف نگاه غلط در انجام و اجرا بدست دولت است.برون سپاري انديشه و توليد تخصص و ابتكار ايران را در اين زمينه گلستان تر ميكند.وجود بروكراسي دراين مباني و ايجاد دست اندازهاي كارمندي كه براي دريافتيك مجوز همايش بيش از دوماه زمان لازم است ، يعني آب در هاون كوبيدن ملتايران در زمينه گسترش فرهنگ انديشه در رشد گردشگري.
ايران گلستان تر ميشود بشرط آنكه مواهب اين صنعت در بلوغ و انديشه ايرانيمسلمان و معتقد به مباني توسعه ايماني ريشه دار شود.و يقيناً آن زمان ما يك كانال تلويزيوني كه به چند زبان مواهب گردشگري راتبليغ و آموزش و اطلاع رساني نمايد خواهيم داشت.به اميد روزي كه دولت دست از مداخله بردارد و توسعه بلوغ اين صنعت همگانيشود و اين مهم نخواهد شد مگر در برنامه ششم به سازمان ميراث فرهنگي وگردشگري اجازه تاسيس دانشگاه و توزيع بودجه براي مطالعه و تهيه طرحتوجيهي هاي كوچك و بزرگ براي ارائه رايگان آن به سرمايه گزار داخلي وخارجي بدهيم.
والسلام