روزنامهی روزان که ادعای حمایت از دولت یازدهم را داشته و با هر نوع اقدام ناشیانهای سعی میکند تا از یکسو خود را در حلقهی اعتدال قرار داده و از سوی دیگر به ایجاد اختلال در اردوگاه اصولگرایان بپردازد (اقدامی که بر خلاف نظر صریح رهبر انقلاب و رئیس جمهور است) روز پنجشنبه 6 شهریور ماه با عنوان "اصولگرایان بدون شیخ الرئیس" منتشر کرده است.
گروه سیاسی، روزنامهی روزان که ادعای حمایت از دولت یازدهم را داشته و با هر نوع اقدام ناشیانهای سعی میکند تا از یکسو خود را در حلقهی اعتدال قرار داده و از سوی دیگر به ایجاد اختلال در اردوگاه اصولگرایان بپردازد (اقدامی که بر خلاف نظر صریح رهبر انقلاب و رئیس جمهور است) روز پنجشنبه 6 شهریور ماه با عنوان "اصولگرایان بدون شیخ الرئیس" منتشر کرده است.
به گزارش بولتن نیوز، این مطلب از دو جهت دارای ایراد رسانهایست. نکتهی اول به این برمیگردد که در این مطلب سعی شده تا مریضی آیتالله مهدوی کنی و دوری ایشان از عرصهی سیاسی کشور و جامعهی روحانیت مبارز را حمل بر این کند که کل جریان عظیم و ریشهدار اصولگرا دچار فقر رهبری و بدون بزرگتر شده است. نکتهی دوم نیز که کاملا خندهدار و بیشتر شبیه شوخیست، عکسیست که در همان مطلب کار شده است.
در خصوص نکتهی دوم قضیه از این قرار است که روزان بعد از ادعای فقدان بزرگتر در جریان اصولگرایان به علت مریضی آیتالله مهدوی کنی، پیشبینی کرده که آیتالله مجتهد شبستری بجای ایشان خواهد نشست. اما عکسی که به عنوان چهرهی آیتالله مجتهد شبستری کار شده، عکس دکتر شبستری وابسته به جریان شبه روشنفکریست. هرچند در نگاه اول، لبخند بر لبان آدم مینشیند اما واقعا باید افسوس خورد به حال نشریهای که هنوز قادر به تشخیص چنین افرادی نبوده و در عین حال ادعای حرفهای بودن داشته و کلی از بودجهی بیتالمال را دریافت کرده و مثلا به فضای رسانهای کشور جهت میدهد.
اما از این گذشته، نکتهی اول مهمتر و واجد بررسی بیشتریست. در این مورد شکی نیست که همواره آیتالله مهدوی کنی به عنوان یکی از بزرگان انقلاب و نظام، نقش بسزایی در وحدت و جهتدهی اصولگرایان داشته است. اما آیا این بدان معناست که جریان ریشهدار اصولگرایی متکی بر افراد است که اگر آنها نباشند دچار مشکل میشوند؟ و اینکه آیا هیچ کس دیگری در این ایام نبوده که بتواند نقش مدیریت اصولگرایان برعهده بگیرد؟
مسلما اینگونه نیست. اصولا هیچ جریان سیاسی اجتماعی ریشهداری اینگونه نیست که با کنار رفتن یکی از شخصیتهای اصلی آن حتی اگر رهبر آن جریان باشد، دچار اختلال شده و نتواند کارویژههای اساسیاش را به درستی انجام دهد. جریان اصولگرایی هم اینگونه است. واقعیت هم موید این امر است. چون از روز اولی که آیتالله مهدوی کنی به علت بیماری نتوانستند در عرصهی سیاسی کشور ایفای نقش کنند، نه تنها اصولگرایان دچار اختلال نشدند که مانند سابق انسجام خود را حفظ کردند.
مثال بارز این اتحاد پس از آیتالله مهدوی کنی را میتوان در وحدت اصولگرایان در جریان استیضاح فرجی دانا دید. گرچه اصلاحطلبان تبلیغ میکردند که این جبههی پایداریست که دارد روند استیضاح را پیگیری میکند اما با رأی نمایندگان به عدم صلاحیت وزیر علوم و پیوند جریانات مختلف اصولگرایی بر سر این موضوع، معلوم شد که اصولگرایان وابسته به اشخاص نیستند و در هر حالتی میتوانند پیوند اصولی خود را حفظ کنند. در حالی که اگر بنابر ادعای روزنامهی روزان، اصولگرایان با غیبت آیتالله مهدوی کنی دچار بحران شیخوخیت شدهاند، نمیبایست پروژهی بزرگ استیضاح را به درستی پیش میبردند.
به نظر میرسد روزنامهها و رسانههایی که ادعای حمایت از دولت اعتدال را داشته و خود را شیفتهی رئیس جمهور نشان میدهند، بهتر است در رعایت سیرهی سیاسی دکتر روحانی دقت بیشتری داشته و مانند ایشان که خود را رئیس جمهور همهی کشور و نه یک جریان خاص معرفی کردهاند، به فکر مسائل دورن حزبی و درون جریانی خود باشد و سعی در ترویج ناامیدی و ناکارآمدی در جریان اصولگریی نکنند.