در ایران هم مانند بسیاری از کشورهایی که هنرمندانش، هنرمندی را از تاریخ خود ارث بردهاند، از آثار هنری برای فضاهای شهری بهره گرفته میشود. ولی به نظر میرسد که مردم ما چندان با این مجسمهها مهربان نیستند، چون گاهی میبینیم که عمر نصب یک مجسمه به یک هفته نمیرسد و بعد از آن خراب و گاهی ویران میشود. این در حالی است که به قول قدرتالله عاقلی- مجسمهساز- فضاهای شهری ما انقدر نازیبایی دارد که باید این مجسمههای زیبا را قدر بدانیم.
بسیاری از مجسمهسازان که با همکاری سازمان زیباسازس شهرداری تهران اقدام به ساخت مجسمههای شهری کردند از موضوع تخریب مجسمههای شهری ابراز نارضایتی کردهاند و احساس میکنند که زحمتی که برای بهرهمندی مردم از زیبایی در فضای شهر میکشند به هدر میرود.
دربارهی اینکه چرا و با چه هدفی این مجسمهها تخریب میشوند دلایل مختلفی ذکر شده است. عدهای تخریب مجسمهها را مربوط به موضوع وندالیسم میدانند، عدهای اعتراض مردم به برخی مسائل عنوان میکنند و عدهای دیگر هم معتقدند در این ماجرا انگیزههای مالی وجود دارد، یعنی عدهای مجسمهها را تخریب و تکه تکه میکنند که اجزای آن را بفروشند.
نقش معتادان در تخریب مجسمهها
عدهای معتقدند مهمترین دلیل آسیب رساندن به مجسمههای شهری، نیاز مالی است، آنها معتقدند اقشاری که نیازهای ابتدایی خود را به هر دلیلی مانند اعتیاد نمیتوانند برطرف کنند، به اموال شهری دست میبرند و آنها را تخزیب کرده و می فروشند.
فواد نیکزاد- مجسمهساز- که مجسمهی «انسانم آرزوست» او اندکی بعد از نصبش ربوده شد، دربارهی علل تخریب مجسمهاش میگوید برایم معمای بزرگی است که چرا هیچکس نمیداند چه بر سر مجسمه آمده است؟ بعد از اینکه مجسمه از جای اولیهاش گم شد تکههای آن را در خرابهای پیدا کردم که تکهتکه شده بود. گاهی فکر میکنم که شاید عدهای این مجسمهها را باز میکنند تا ببینند آیا در آن گنجی یا الماسی وجود دارد یا نه؟!
منصور آذری –عضو هیئت مدیرهی انجمن مجسمهسازان- هم اظهار میکند دزدیده شدن مجسمههای شهری نشان میدهد که در جامعهی ما ساختارهای نافرمی وجود دارد. اکنون کسب و کار ضایعات فروشها مانند آهنپاره و... رونق زیادی گرفته است چون یکی از کمهزینهترین کارهایی که وجود دارد این است که افراد وانتی بگیرند و در خیابانهای شهر به راه بیافتند و آهن و ضایعات بخرند و بفروشند. با توجه به کثرت اعتیاد در کشورمان این شغل بسیار زیاد شده است. هیچ نظارتی هم بر کارهای آنها وجود ندارد.
وندالهای فعال به مجسمهها هم رحم نمی کنند!
نظری هم وجود دارد مبنی بر اینکه وندالها مجسمهها را خراب میکنند. وندالهایی که اغلب درگیر بیماریهای روحی هستند، آنچه به دیگران تعلق دارد، زیباست و تحسین برانگیز ویران میکنند، در این میان چه طعمهای لذیذتر از مجسمههای زیبای شهری؟
محمد عسکری - هنرمند مجسمهساز- هم معتقد است اغلب اموال و مبلمان شهری ما درگیر موضوع وندالیسم میشوند. مبلمان شهری به مجموعه وسیعی از اشیا و دستگاههایی مانند ایستگاهای اتویوس، تلفنهای عمومی، وسایل ورزشی و تجهیزات زمین بازی کودکان، نیمکتها، گلدانها، مجسمهها و ... میشود که در فضای باز حهت استفادهی عموم قرار میگیرند.
او اضافه میکند: بسیاری از این وسایل در همان ابتدای نصبشان توسط عدهای تخریب میشوند و آسیب میبینند. متاسفانه از قدیمالایام این موضوع در کشور ما وجود داشته است میبینیم که آثار تاریخی ما، حتی از آسیب حکمرانان در امان نبودند و بعضی از حاکمان ایرانی به محض آنکه روی کار میآمدند آثار گذشتگان خود را نابود میکردند. برای نمونه میتوان به فتح علیشاه قاجار در شهر ری اشاره کرد که روی یک نقش برجستهی ساسانی نقش برجستهای از خود را حک کرده است! در چنین شرایطی دیگر از مردم عادی چه توقعی میتوان داشت؟ گاهی تعجب میکنم وقتی میبینم که عدهای چگونه با مشقت در حالی که خطر هم آنها را تهدید میکند، چهار یا پنج متر از بنای یک اثر تاریخی بالا میروند و آن را خراب میکنند یا روی آن چیزی مینویسند.
رییس سازمان زیباسازی شهرداری تهران هم تخریب مجسمهها را مرتبط با بحث وندالیسم میداند. جمال کامیاب میگوید متأسفانه موضوع تخریب و آسیبرساندن فقط به مجسمههای شهری اختصاص ندارد. ما با پدیدهای به نام وندالیسم مواجه هستیم. اکنون میبینیم که برخی اقدام به تخریب مبلمانهای شهری میکنند و به نیمکتها، کیوسکها، مجسمهها، تابلوها و... که در سطح شهر قرار دارند آسیب میرسانند. عدهای هستند که به خاطر مشکلات و ناهنجاریهای شخصیشان به اموال شهر خودشان که در واقع سرمایههای خودشان هستند آسیب میرسانند.
فرهنگسازی حافظ مجسمهها خواهد بود
عدهای نیز معقدند که تخریب مجسمهها به دلیل نبودن فرهنگ استفاده از مجسمه است. آنها معقدند که باید استفاده از مجسمه فرهنگسازی شود و از ابزارآلات مختلف برای انس گرفتن مردم با مجسمهها بهره گیری شود.
حسین داورینژاد- هنرمند مجسمهساز- ضمن تاکید بر اینکه آسیب زدن به مجسمهها به دلیل فقدان فرهنگ استفاده از مجسمه است، بیان میکند: فکر میکنم درک عمومی مردم نسبت به مجسمه اندک است و احساسات درونیشان را روی اجسام سطح شهر خالی میکنند همانطور که صندلیهای اتوبوس را خراب کرده، تلفنهای عمومی را از کار میاندازند، مجسمهها را تخریب میکنند. از نظر من این یک مسالهی فرهنگی است. مردم برای اموال عمومی که به خودشان تعلق دارد احترامی قایل نیستند و از خراب کردن آنها به عنوان یک اعتراض استفاده میکنند و فکر میکنند اگر آنها را خراب کنند به گروه خاصی اعتراض کردهاند.
محمدحسین عماد -هنرمند مجسمهساز- هم ضمن اعتقاد بر اینکه باید استفاده از مجسمه فرهنگسازی شود، درباره علت آسیب دیدن مجسمههای شهری میگوید: ریشهی این موضوع در تعریف نشدن موضوع «مجسمههای شهری» و «هنر مجسمهسازی» است. علاوه بر معرفی و آشنا کردن مردم با مجسمههای شهری باید برای ارزش قائل شدن برای این مجسمهها هم فرهنگسازی شود، تا مردم متوجه شوند آثاری که در شهر قرار میگیرد برای خود آنهاست و باید از آنها نگهداری کنند.
بهداد لاهوتی- هنرمند مجسمهساز- هم میگوید. موضوع تخریب مجسمهها را اگر فرهنگ مردم ندانیم، حتما «فرهنگسازی نشدن» است. این موضوع سالهاست که در شهرداری تهران مطرح میشود ولی هیچ راه حلی برای آن در نظر گرفته نشده است جز اینکه مدام مجسمه ساخته شود با این امید که شاید مردم به مجسمه عادت کنند. از نظر من این کار بیارزش کردن مجسمه است. به جای چنین کاری باید مجسمههای گزیده و ارزشمند با متریال خوب تهیه کرد و البته راههایی دیگر برای حفاظت از آنها در نظر گرفت.
این هنرمند مجسمهساز با بیان اینکه رسانهها در حفظ مجسمههای شهری نقش مهمی را ایفا میکنند، بیان میکند: رسانههایی مانند رادیو، تلویزیون باید کمک و فرهنگسازی کنند تا مردم بفهمند مجسمههایی که ساخته میشوند چقدر مفید هستند و سرمایههای خود مردم هستند و در سالهای بعد عامل ماندگاری خودشان خواهند بود.
احمد نادعلیان- هنرمند هنرهای محیطی- هم اظهار میکند: در جوامعی که آموزش و آگاهی کافی وجود ندارد عدهای تمایل دارند که یک شکل کمالیافته را از حالت کمال آن خارج کنند یا بستری را برای تصاحب آنها به نام خود ایجاد کنند، مثلاً میبینیم که نام خود را بر بناهای تاریخی مینویسند و بر آنها حک میکنند! لازم به ذکر است در جوامعی که بیکاری در آنها بیشتر به چشم میخورد، تفریحات ناسالم هم در آنجا، بیشتر میشود. لازم است که سطح آموزش عموم مردم بالا رود تا افراد متوجه شوند که این آثار دارای اهمیت هستند.
این هنرمند میافزاید تجربهی شخصی من نشان میدهد که اغلب کارهای پرداخت شده و کمال یافته دچار مشکل میشوند ولی کارهای مبهم دچار آسیب چندانی نمیشوند چون مردم ترجیح میدهند که آنها را کشف کنند تا اینکه بخواهند آنها را تخریب کنند. در بسیاری از مواقع هم میبینیم که مردم مجسمهها را مثلاً مجسمههای فلزی را برای ارزش اقتصادی آنها سرقت میکنند. البته بهطور کلی دلایل متعددی برای آسیب رساندن به مجسمههای شهری وجود دارد و آن را باید کارشناسان اهل فن ریشهیابی کنند. ولی به طور کلی به نظر میرسد که از میان مناطق مختلف تهران، درصد آسیب رساندن به مجسمهها در مناطقی که مردم رفاه کمتری دارند بیشتر است چون نوعی انرژی در قشری وجود دارد که باید در ورزشگاهها و با تفریحات سالم تخلیه شود ولی اگر چنین نشود، این انرژی در شکلهای نادرستی بروز پیدا میکند.
مجسمههای بیپناه!
به طور کلی به نظر میرسد که آسیب رساندن به مجسمهها دردسر زیادی نداشته باشد و کسانی که آنها را تخریب میکنند،هزینهی چندانی برای کار خود پرداخت نمیکنند. چناچه چهار سال از ماجرای مفقود شدن سریالی مجسمههای شهری میگذرد. مجسمههای بزرگی که با ابزارآلات مجهز بریده و با جرثقیل جابهجا شدند. این در حالی است که بعد از چهار سال نه سارقان آنها شناسایی شد و نه دیگر در حال حاضرکسی سراغی از آنها میگیرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com