اگر کار را بر خود سخت نگیریم گاهی کارهای هنری تولید میشود که اولین ویژگی آن دغدغهمند بودن آثار است و به نوعی موضوع روز محسوب میشود. آثاری که قشرهای مختلف مردم به نوعی زندگی خود را درگیر این مسائل میبینند. این گونه آثار بدون سیاه نمایی، شعارزدگی از شرایط خاصی که مسببان آن افراد معلوم حال و سودجو هستند، انتقاد میکند.
نمایش «درهمین نزدیکی» به نویسندگی و کارگردانی «جلال تجنگی» ماجرای همکاری و شراکت 4 جوان فارغ التحصیل دانشگاه صنعتی شریف است که با سرمایه اندک سعی دارند که به موفقیتهای بزرگ دست پیدا کنند. هر کدام از این جوانها برای خود رویایی دارند و اولین دغدغه آنها بنا به تخصص و تحصیلی که نمودهاند وارد شدن به کارهای تولیدی و رقابت با سایر شرکتها است. اما در نهایت هم چون مهدی که فارغ التحصیل رشته مکانیک است و با اینکه کارگاه کوچکی برای تولید قطعه داشته است به خاطر زدوبندهایی که پشت پرده وجود داشته است و شرایط را از حالت برابر خارج نموده است؛ ناچار شدهاند که قید کار تولید را بزنند و وارد عرصه واردت شوند. آنها حتی بعد از ورود به این عرصه باز ناکام میمانند و اندک سرمایهای که برای این کار کنار گذاشتهاند را هم از دست میدهند.
موضوع مطرح شده در این نمایش مسئلهای است که بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاهها را بعد از فارغ التحصیلی با خود درگیر کرده است و اوضاع نابسامان تولید و واردات سبب شده است که فکرها و اندیشههای پویای جوانان بجای انجام کارهای تولیدی بدنبال کارهای واسطهگری بروند تا از دل اوضاع نابسامان بازار واردات، کیسهای برای خود بدوزند. این 4 جوان همگی از یک قشر هستند. قشر متوسط جامعه. این قشر به خاطر نداشتن پشتوانه مالی توان رقابت با سایر شرکتهای تولیدی را که بعضاً توسط افراد غیرمتخصص اداره میشود را ندارند. شرکتهایی که بیشتر به پشتوانه زدو بندهای پشت پرده سرپا هستند تا به واسطه توان مدیریتی و تخصصی صاحبان آن، شخصیتهای نمایش هر کدام رو به تماشاگران به طور مستقیم با آنها حرف میزنند و گذشته خود و رویای خود را آشکار میکنند. هادی شخصیتی است که الگوی خود را استیون جابز قرار داده است و با ویژگیها و گذشتهای که جابز داشته است و توانسته است به موقعیتهای عالی برسد به نوعی رویای خود را در عملکرد جابز میبیند و امیدوار است که شانس و اقبال همچنان که در دورهای به جابز ناشناخته رو کرده است به او هم روی خوش نشان دهد؛ اما با گذشت داستان و اتفاقات آن، هادی را در رسیدن به رویای خود دور میسازد و واکنش او نسبت به عکس جابز قابل توجه است. او عکس جابز را پشت رو میکند گویی که با دور شدن از رویایش خود از چهره جابز خجالت میکشد و خود را در رسیدن به موقعیت او ناموفق میپندارد.
نویسنده نمایشنامه داستانهای فرعی را وارد میکند که همسو با داستان اصلی، تماشاگر را به هدف اصلی میرساند. وارد کردن عنصر خیانت با زبان شوخی همراه با ورود شخصیت سعید به قصه است. سعید از ماجرای دستگیری بن لادن و همکاری دکتر شکیل افندی با نیروهای آمریکایی حرف میزند و ازاینکه عدهای دکتر افندی را بخاطر خیانت به کشور ملامت میکنند و عدهای دیگر که کسانی را به خاطر اعمال بن لادن از دست دادهاند، او را یک قهرمان میپندارند. داستان شکیل افندی در ظاهر اولیه بسیار بیربط مینمایاند اما در ادامه که ماجرای علاقه سعید به فرزانه کارمندوزارت بازرگانی پیش میآید و فرزانه نیم ساعت بعد از قرار ملاقات با سعید در محل دفتر آنها با مهدی دوست و همکار سعید دیده میشود، واژه خیانت معنای خود را به رخ میکشاندو تفسیرهای مختلف از خیانت دکتر افندی در پایان داستان با خیانت سعید در برملا ساختن ماجرای پنلهای گچی مقایسه میشود. در حالی که سعید ادعا دارد در این ماجرا هوای دوستانش را داشته است. به این ترتیب گروه دوستان دانشگاه شریف از هم میپاشد.
چشم داشتن به فعل و انفعالات بازار با واژه «سود وعوارض» در این نمایش تعریف میشود. واژه «سودوعوارض» واژه ایست که در نمایش از سوی شخصیتها بسیار بکار میرود بگونهای که مشخص میشود دوام و یا ویرانی آنها کاملا به نرخ سود و عوارض بستگی دارد. تاکید نمایش بر این واژه با تعریفی که از آن در بروشور نمایش آمده است بخوبی پیداست. میتوان گفت که داستان اصلی بخوبی با داستانهای فرعی چفت وبست شده است. هدف و مسئله نمایش کاملا مشخص است و روابط شخصیتها همسو با داستان کالبدشکافی میشوند.
نمایشنامه اثری پیچیده نیست. ساده است اما محکم. ضعفی که در نمایش دیده میشود، باید آن را در اجرا جستجو کرد. صحنه از یک میز تشکیل شده است که عمدتا شخصیتها حول میز مینشینند و حرکت چندانی از سوی آنها دیده نمیشود. بازی بازیگران هم فقط به ادای دیالوگها ختم میشود. گرچه نمایشنامه سرراست است و شخصیتپردازی در آن به صورتی است که در جاهایی که بیم پرداختن به سانتی مانتالیسم میرود به شدت از آن فاصله میگیرد. سانتی مانتالیسم دامی است که اکثر نمایشها بدان دچار میشوند و در جاهایی که نمایش پیش نمیرود معمولا از این حربه استفاده میشود اما همین فاصله گرفتن از سانتی مانتالیسم سبب حفظ ریتم نمایش میشود. نکته دیگرعامل شخصیتپردازی است که بخوبی در بازی بازیگران نمود نمییابد. شخصیتها ویژگیهای خاص خود را دارند که تفاوتها را میسازنند و پیش بینی واکنشها را سخت میسازنند.
علیرغم برخی ضعفها که به آن اشاره شد، نمایشنامه آنچنان روپا، قرص و محکم است که تماشاگر را تا پایان با خود همراه میکند و مهمترین نکته نمایش «در همین نزدیکی» تفکر و تلنگری است که با دیدن این نمایش به تماشاگر وارد میشود. این اتفاق بیش از اینکه برای گروه اجرایی نمایش یک رخداد مثبت تلقی شود، امیدی را دلها زنده میکند که پس روند اجراهای بیدغدغه و ضعیف تئاتر کشور از ابتدای امسال و ناامیدی مخاطبان از این آثار، بالاخره نمایشی هم روی صحنه رفت که سعی دارد دغدغهمند با مخاطبان خود صحبت کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com