حجاب نشانه ی معرفت است . هر قدر معرفت به ارزش موجودی بیشتر باشد حجاب حساسیت و منزلت بیشتری خواهد داشت و توجه بیشتر به خود اختصاص خواهد داد .
حجاب نشانه ی ارزش دانی و قدر شناسی است . حجاب نشان منزلت شناسی و حفظ منزلت است .
حجاب نشانه ی اوج آزادی است بی توجهی به نادیده انگاری آزادی است .
حجاب از والایی و بالایی شخصیت نشأت می گیرد هر قدر حجاب حساب شده تر باشد ، والای شخصیت را نشان خواهد بود.
حکایت حجاب ، حکایت اهمیت است . حجاب از معرفت انسان به ارزش زندگی و حیات حکایت دارد . هر قدر فهم از ارزش حیات بیشتر باشد ، حجاب اهمیت و توجه بیشتر خواهد یافت .
حجاب تهدید حیات نیست ، تمدید حیات است و مایه و پایه ی حیات است .
حجاب جانی تازه به زندگی می بخشد و به لطافت آن می افزاید و آزادی مخصوص و فراخور شأن انسان را تضمین می بخشد .
حجاب از کمال جویی هر موجودی است و کمال جویی نیز در ظرف حجاب نضج می گیرد و نشو نما می یابد و حس جاودانگی را اشباع و جاودانگی را محقق می سازد .
مسکن ، منزل ، بانک ها ، انواع صندوق ها ، ایجاد حفاظ های گوناگون برای اموال ، ایجاد انواع دیوار ها ، حصارها در انواع و اشکال گوناگون آن ، برج و باروهای بلند با تمام استحکام و عریض و طویلش از روزگاران گذشته ، قفل ها و موانع در اندازه ها ، تعریف رمز های گوناگون تو در تو با پیچیدگی های آن ؛ به کاری گیری دیده بان ها و به کارگرفتن نگهبانان با تجهیزات مدرن از یک سوء و به وجود آمدن تخصص ها در عرصه های مختلف ده ها و صدها نمونه ی دیگر از حجاب و ضرورت حجاب هستند که ابنای بشر در حفظ و نگهداشت حیات و دارایی ها و داشته هایش از اولین روز حیاتش دنبال کرده و لحظه ای هم از آن غفلت نکرده است و در مرحله و نقطه ای نیز متوقف نیافته است و توقف هم نخواهد یافت و با ظهور و بروز ابعاد فکری بشر و عمیق تر شدن شناخت بشر از خود و پیرامونش پر راز و رمزتر می گردد .
اگر بواقع و بدون حب و بغض های بی منطق به موضوع نگریسته شود ؛ ایجاد حریم ها و حفظ و پاسداشت حریم ها از جدی ترین دغدغه های بشر بوده و هست و بیشترین مساعی بشری را به خود اختصاص داده و بیشترین تلاش بشر با مؤثرترین کار فکری را در برداشته است و بشر دمی نیز اجازه ی کمترین آسودگی را از این دغدغه به خود نداده است چون ظرف وجودی آزادی و حریت او بوده و آزادی او را محقق می سازد .
رنج ها و مشقت های ایجاد حائل ها و حجاب ها ، بشر و حتی هر موجود دیگری را به ناله و زجّه نیاورده است . بخاطر لحظه ای که از نامحرمان و نااهلان در امان بوده باشد و راه هر گونه رخنه و تجاوز به حریمش را هرچند با زبان ، چشم و گوش بوده باشد ، بسته و با آزادی و خاطری آسوده زندگی نماید .
کمال بارعی – تبریز