ظهور داعش درعراق موضوع سادهاي نيست كه از سوابق متعدد تاريخي برخوردارنباشد وما هم از زمينهها و پيامدهاي مختلف مستقيم و غيرمستقيم و مشابهش كاملا در امان باشيم. وقتي اوباما رئيسجمهور آمريكا پس از ظهور داعش در عراق رسما اعلام كرد كه در اين خصوص مداخله نظامي نميكند شايد تصور نميكرد كه داعش سرطاني است كه اگر در عراق سيل خون راه مياندازد حتما تركشش به اتباع آمريكايي هم خواهد خورد و حتي ميتواند منافع اين كشور در منطقه را به خطر افكند. بررسي موضوع وجستوجو پيرامون كليات و جزئيات زمينههاي ظهور داعش از سوريه تا عراق نيازمند يك كار علمي ميداني و همچنين لحاظ كردن همه علل و عوامل منطقهاي و جهاني است اما اجمالا بررسي رفتار غرب در اين خصوص براي كشور ما قابل توجه و تامل است. غرب ابتدا و پس از آغاز جنگ داخلي سوريه كمكهاي تسليحاتي زيادي بهصورت مستقيم و غيرمستقيم به معارضان سوري كه گروههاي بنيادگرا هم جزيي از آنها بودند، كرد ولي هنگامي كه رفتار آنها در مناطق اشغالي را مشاهده كرد و ايجاد خطر براي خود غربيها و اسرائيل بهصورتي از صورتها محتمل شد در ارسال كمكها احتياط ويژهاي صورت داد و حتي دقتهاي عملي شد تا كمكها فقط متوجه ارتش آزاد شود. وقتي هيولاي داعش در سوريه به هسته سخت ارتش اين كشور برخورد كرد، عراق مفري براي جولان اين گروه شد و اقدامات خشونتآسا و غيرانسانيش توجه جهانيان را به خود جلب نمود. ظاهرا اين اقدامات كه بعضا تابع هيچ منطق سياسي نيست، حمايتهاي ابتدايي كشورهايي چون عربستان و قطر را هم با مشكل جدي مواجه كرده است و ميرود تا يك اجماع براي برخورد با اين گروه در سطح بينالمللي به وجود آيد. نكته بسيار مهم اين است كه زمينه ظهور و بروز چنين گروههايي در خاورميانه چيست؟ وجود نابسامانيهاي اقتصادي، تبعيضها، جهالتها و خرافهگرايي و تحجر مسلما اين گروهها را تغذيه ميكند و برايشان ارتشي از جوانان عاصي و به تنگ آمده از وضع موجود مهيا ميسازد ولي اگر مجموع شرايط سياسي به پيدايش گروههاي افراطي مدد نرساند و بازيها و يارگيريهاي دولتها و منافع قدرتهاي مسلط اقتضا نكند، انرژي خشونتطلبيها مديريت شده و ناشده بهصورت پراكنده تخليه ميشود و نهايت اينكه مثل دنياي غرب در حوادث نادري چون تيراندازي به عابرين بيگناه خلاصه ميشوند. تا زماني كه اقتضاي منافع غرب روزي بر تاسيس و قدرتيابي طالبان براي رويارويي با شوروي سابق و روز ديگري بر تسليح معارضان سوري تعلق گيرد و اروپا و آمريكا از جهالت موجود در منطقه نهايت استفاده را ببرند و بر اختلافات خطرناك مذهبي رضايت پيشه سازند يا به قولي ناپيدا و نامريي به آن دامن بزنند، يافتن ابوبكر بغدادي و پول دادن و اسلحه دادن به او كار چندان مشكلي نيست. اما از اين درد مزمن و تكراري و ملالآور جهاني كه بگذريم، رفتهرفته پديده ديگري درحال بروز است كه تروريستپروري و اختلافافكني و رضايت از جهالتها چون تيغ دودم عمل ميكند و با سرعت بسيار بيشتري از ماجراي طالبان گريبان حاضران پشتپرده را ميگيرد. چه كسي تصور ميكرد ولي ناگهان از عراق سر برآوردند و قصابگونه سر خبرنگار آمريكايي را بریدند؟ شايد غربيان رفتهرفته به اين مهم دست يافته باشند كه هميشه امكان ثبات و تعادل و رفاه برای كشورهاي خويش و حواله دادن بحرانها به اين سوي جهان امكانپذير نيست، آقاي خاتمي در نطق خود در سازمان ملل پس از حوادث 11سبتامبر (قريب به اين مضمون) اشار كرد كه براي جلوگيري از چنين فاجعههايي بايد كاري كرد كه كسي چنان از دنياي خويش به تنگ نيامده باشد كه با كشتن خويش عدهاي زيادي را هم به نيستي ببرد، اصلا نبايد اين مقدار فاصله ميان كشورهاي شمال و جنوب باشد و تا اين شكاف بزرگ وحشتناك هست خطر فوران كينهها و بروز دشمنيها هم وجود خواهد داشت. آمريكا تنها در صورتي ميتواند از دعواهاي موجود در خاورميانه بيآسيب بماند كه كلا از اينجا بار بربندد و برود ولي اگر نميرود تعقيب منافع خود را در اختلاف و درگيري و مشغول داشتن نيروها به يكديگرنبيند. سوءاستفاده از جهالتهاي جهانسومي شايد روزي عواقب غيرقابل باوري به وجود آورد.
منبع روزنامه آرمان امروز