کد خبر: ۲۱۶۰۵۵
تاریخ انتشار:
گزارشی تصویری و تشریحی از 2 جشن و چند رویداد

از پیام همدردی «دولت آبادی» در جشن تولد 74سالگی تا جشن تولد 90 سالگی «انوار» و «تمبر دولت آبادی» (+عکس)

محمود دولت‌آبادی با اشاره به شرایط دشوار مردم منطقه‌ی خاورمیانه، گفت: در عرصه‌ای که خون‌پاشی در آن دارد رفتاری – متأسفانه - عادی انگاشته می‌شود، راستش دل و دِماغی برای من یکی باقی نمانده است.
دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده استگروه ادبیات، نشر و رسانه، محمود دولت‌آبادی با اشاره به شرایط دشوار مردم منطقه‌ی خاورمیانه، گفت: در عرصه‌ای که خون‌پاشی در آن دارد رفتاری -متأسفانه- عادی انگاشته می‌شود، راستش دل و دِماغی برای من یکی باقی نمانده است.

به گزارش بولتن نیوز، این نویسنده‌ی پیشکسوت که مردادماه جاری سالگرد تولد 74 سالگی‌اش است، در متنی با عنوان «پیامی برای این روزها» نوشته است:

«با درود به شما و ابرازِ قدرشناسی،

خوب است که انسان رغبت کند خودش را به یاد بیاورد، و به یاد بیاورد سال - ماه - روز تولدش را؛ مهم‌تر از آن

خوب است از بودن و هستنِ خود به نسبتی از رضایت برسد از این بابت که عمرِ یک‌باره را به باد ِهوا نسپرده

است؛ امّا این همه در گروِ شرایطی است که انسان در آن به سر می‌برد. حقیقت این است که با توجّه به شرایط

دشوار و بسیار نابهنجار و ضدّبشری‌ای که چندی است روزگارِ مردمانِ منطقه‌ی خاورمیانه را درمی‌نوردد، عرصه‌ای که خون‌پاشی در آن دارد رفتاری - متأسفانه - عادی انگاشته می‌شود، راستش دل و دِماغی برای من یکی باقی نمانده است که سال‌روزِ تولّد خود را جشن بینگارم! اما از آن‌که زندگی هم نمی‌تواند از رفتن بایستد، و نباید اجازه بدهد که مرگ بر آن سیطره یابد، کوششِ شما را در یادآوری روزی از ماه مرداد که من، "محمود" در آن زاده

شده‌ام، سپاس می‌گزارم و از یکایکِ شما و همه‌ی جوانانِ کشور که مرا در این روز و ماه به یاد آورده‌اند، قدرشناسی می‌کنم.

آرزومند ِصلح و بهروزی

محمود دولت‌آبادی، مردادماه ١٣٩٣، تهران»

محمود دولت‌آبادی اولین داستان خود را با عنوان «ته ‌شب» در سال 1341 منتشر کرد و «لایه‌های بیابانی»، «اوسنه‌ی باباسبحان»، «ققنوس»، «ادبار»، «پای گلدسته‌ی امامزاده»، «هجرت سلیمان»، «سفر»،‌ «گاواره‌بان»، «عقیل عقیل»، «آهوی بخت من گزل»، «کارنامه‌ی سپنج»، «باشبیرو»، «تنگنا»، «دیدار بلوچ»، «جای خالی سلوچ»، «روزگار سپری‌شده‌ی مردم سالخورده»، «کلیدر»، «سلوک»، «روز و شب یوسف»، «آن مادیان سرخ‌یال»، «نون نوشتن» و «آن دیگران» از دیگر آثار منتشرشده‌ی ‌او هستند.

مجابی در مراسم «جشن تولد دولت‌آبادی»: دولت‌آبادی نماد شرف قلم است!

جواد مجابی در مراسم جشن تولد محمود دولت‌آبادی، این نویسنده را نماد شرف قلم خواند و گفت: او نویسنده‌ای مستقل و آزاداندیش است که شان قلم را حفظ کرده است.

شامگاه پنج‌شنبه (16 مردادماه) مراسم تولد محمود دولت‌آبادی با حضور جمعی از هنرمندان و اهل ادبیات در کافه «نزدیک کتاب» برگزار شد. این کافه که متعلق به پسر دولت‌آبادی است، هم‌زمان با سال‌روز تولد این نویسنده افتتاح شد.

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده استعلی دهباشی که اجرای این مراسم را بر عهده داشت، در آغاز بخشی از پیام‌های اهالی ادبیات همچون سروش حبیبی را خواند و بعد از آن بهاءالدین خرمشاهی‌، ضمن آرزوی تندرستی برای دولت‌آبادی گفت: من و آقای دولت‌آبادی سابقه دوستی طولانی داریم. من اوایل دهه 50 او را دیدم و بر آثار او نقد نوشتم. من روی کتاب «اوسنه بابا سبحان» نقد نوشته‌ام که در مجله رودکی چاپ شد و بعد هم از نزدیک با او اشنا شدم و 50 سال بر آثار او نقد نوشتم.

جشن هفتادوچهارمین سال تولد محمود دولت‌آبادی


در ادامه خرمشاهی بخشی از یک قصیده و یک رباعی را که برای دولت‌آبادی سروده بود، خواند.

سپس علی‌اکبر شکاری -کمانچه‌نواز- بخشی از شاهنامه فردوسی را به زبان لری خواند و با کمانچه نواخت و همچنین آهنگ «تولدت مبارک» را با کمانچه و در پرده‌های مختلف برای زادروز محمود دولت‌آبادی نواخت.

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

در ادامه دهباشی بخشی از آخرین نامه محمدعلی جمال‌زاده به محمود دولت‌آبادی را خواند که در این نامه جمال‌زاده که به تازگی دو جلد از «کلیدر» محمود دولت آبادی را خوانده بود به او به خاطر این رمان تبریک می‌گفت.

در ادامه جواد مجابی - شاعر، نویسنده و پژوهشگر - دولت‌آبادی را نماد شرف قلم خواند و گفت: دولت‌آبادی نماد شرف در مملکت ماست، او نویسنده‌ای مستقل و آزاداندیش است که شان قلم را حفظ کرده است. در تاریخ کشور ما از رودکی‌ تا فردوسی و غیره بر شان قلم تاکید کرده‌اند و وقتی می‌گویند شعر ما را در آسمان نوشته‌اند‌، تعریف از خودشان نیست، بلکه تایید بر شان و شرافت قلم است.

او ادامه داد: در دوره‌هایی شان قلم کاستی یافته و بعضی از هنرمندان شان خود را ندانسته‌اند و متوجه نبود‌ه‌اند که نویسندگی خودش قدرت است و نویسنده نیازی به قدرت سیاسی ندارد. نویسنده‌ قدرتش را از مردم می‌گیرد اما من فکر می‌کنم دولت‌آبادی شاخص بوده و همواره استقلال خود را حفظ کرده است و محبوبیتی که از این باب از مردم گرفته موجب رشک است.

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

بها‌ءالدین خرمشاهی و مسعود کیمیایی در جشن هفتاد و چهارمین سال تولد محمود دولت‌آبادی

در ادامه مجابی برای دولت‌آبادی آرزوی ادامه خلاقیت و تندرستی کرد و گفت: امیدوارم شان قلم بماند و برای دولت‌آبادی و همه نویسندگان و مردم ایران آرزوی روزهای خوش دارم.

در پایان این مراسم که به صورت خصوصی برگزار می‌شد محمود دولت‌آبادی از حضور دوستانش تشکر کرد و گفت: من از حضور مردم، تئاتری‌ها‌ و دوستان محترمم به‌خصوص نجف دریابندری تشکر می‌کنم، همان‌قدر که از نشستن در کنار نجف دریابندری امشب احساس مسرت می‌کنم از آمدن او احساس شرمندگی هم می‌کنم.

او همچنین به پیامی که برای زادروز تولدش نوشته بود اشاره کرد و گفت: این پیام در مورد غزه بود اما چون شنیده‌ام صلح در منطقه برقرار شده و این جمع هم جمعی شاد است، در این‌جا متن را نمی‌خوانم، اما منتشر خواهد شد.

دولت‌آبادی در پایان تاکید کرد: برای همه آرزوی سلامت جان و صلح و بهروزی دارم.

در ادامه بخشی از پیام‌های شخصیت‌های فرهنگی مختلف به مناسبت تولد محمود دولت‌آبادی به شرح زیر خوانده شد:

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است
جشن هفتاد و چهارمین سال تولد محمود دولت‌آبادی

پیام سروش حبیبی:

ستاره‎ای‌ بدرخشید و میر مجلس‌ شد دل‌ رمیده‌ ما را رفیق و مونس شد

دریغ که‌ در این‌ دیار غریب‌ افتاده‌ام و از آن مجلس‌ انس‌ دورم‌ و نمی‌توانم‌ از این‌ ستاره‌ فیضی‌ ببرم.‌ ناچار‌ با نوشته‌هایش‌ خلوت‌ می‌کنم‌ و به‌ یاد شما عزیزان‌ و خاصه‌ دولت‌آبادی‌ عزیز حال‌ می‌کنم‌ عزیز دلم، تاج‌ سرم، عمرت درازباد.

و نیز درود به دهباشی گرامی، که این مجلس عزیز را بانی است و گروهی اهل دل را گرد این شمع فروزان جمع کرده و دل‌هاشان را گرمی و روشنی می‎بخشد.

در بخش دیگری از این مراسم علی دهباشی یکی از نامه‎های سیدمحمدعلی جمالزاده خطاب به دولت‌آبادی را به شرح زیر خواند: (ژنو 24 مرداد 1362)

«با سلام و دعای کاملاً قلبی خدمت دوست گرامی هرگز نادیده ولی سخت پسندیده‌ام حضرت آقای محمود دولت‌آبادی سبزواری به عرض می‌رساند که دو جلد «کلیدر» رسید و مرا سرشار از مسرت و امتنان ساخت و سخت گرم مطالعه هستم و مدام بر تعجبم می‌افزاید که این مرد عزیز این همه فهم و ذوق بی‌سابقه و فکر و واقع‌بینی را از کجا آورده است.

من رمان‌های زیادی خوانده‌ام. از غربی‌ها خیلی خواندم. تصور نمی‌کنم کسی به حّد دولت‌آبادی توانسته باشد این‌چنین شاهکاری بیافریند. بر من مسلم است روزی قدر و قیمت «کلیدر» را خواهند دانست و به زبان‌های زیادی ترجمه خواهد شد. روزی را می‌بینم که دولت‌آبادی عزیز ما جایزه نوبل را دریافت خواهد کرد.

البته ممکن است منِ پیرمرد آن روز نباشم. ولی اطمینان دارم ترجمه «کلیدر» به زبان‌های زنده دنیا، دولت‌آبادی را به جایزه ادبیات نوبل خواهد رساند. «کلیدر» برترین رمانی است که تاکنون خوانده‌ام.

محمود جان، محمود عزیزم دلم می‌خواهد بتوانم آن‌چه را که با مطالعه کتاب‌های تو به‌خصوص «کلیدر» درمی‌یابم نه تنها به هموطنان بلکه به تمام کسانی که به کارهای تو علاقه‌مند هستند بگویم. ولی می‌بینم خدا را شکر چنان می‌نماید که لااقل هموطنان باذوق و بافهم خودشان دستگیرشان شده چنان‌که در همین اواخر از دور و نزدیک به من نوشته‌اند که «کلیدر» را خوانده‌اند و آن‌ها هم مثل خود من غرقه تعجب هستند. من به‌قدری یادداشت برای تهیه مقاله برداشته‌ام که خودم گیج شده‌ام و منتظر فرصت هستم (زنم کما فی‌السابق مریض است و سخت احتیاج به مراقبت و مواظبت هر ساعت و حتی هر چند دقیقه دارد و خودم هم باز از نو دچار درد دندان هستم). باید در فرصت بهتر و طولانی‌تری بنویسم.

دولت‌آبادی عزیزم چندی پیش خواستید با تلفن با من صحبت کنید، گوش من سنگین شده است و در تلفن صدا را درست نمی‌شنوم. زنم اسم شما را برایم گفت ولی درست دستگیرم نشد که چه مطلبی به او گفتید. همین‌قدر که دیدم در فکر ارادتمندتان هستید به‌راستی خوشحال شدم. چرا برایم کاغذ مفصل نمی‌نویسید. چرا خودداری می‌کنید. اگر به دوستی و به حرف‌های من اعتقاد دارید باید تشریفات را به کنار بیندازید و قدری بیش‌تر با من درد دل بکنید. امیدوارم وضع و روزگارتان روبه‌راه باشد و دردسر و عذاب رزق و روزی نداشته باشید. من به قدرت فکر و واقع‌بینی و سبک و شیوه‌ داستانویسی‌ات عقیده راسخ دارم. احساس می‌کنم که آدم بافکر و شرافتمندی هستید و فریب شهرت و حرف‌های پوک و پوچ مردم متملق و نفهم و مزخرف‌گو را نخواهید پذیرفت و راهِ خودتان را خواهید رفت.

در هر صورت من شما را دوست می‌دارم و آرزومندم همان باشد که دستگیرم شده است و می‌پندارم.

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

خدا یار و یاور من و مددکارتان باشد.»

محمود دولت‌آبادی، داریوش شایگان و مسعود کیمیایی در جشن هفتاد و چهارمین سال تولد محمود دولت‌آبادی

متن دکتر جلیل دوستخواه:

پایگاه‌ والای دولت‌آبادی‌ در گستره‌ ادب و فرهنگ ایران معاصر

از محمود دولت‌آبادی و رنگین‌کمان‌ اثرهای درخشانش در دهه‌های پشت سر، می‌توان و باید به گستردگی، سخن گفت و بخش بخش آن‌ها را با نقدی فرهیخته و کارشناختی کاوید و بررسید و ارزیابید.

او نویسنده‌ای‌ کافه‌نشین و متجدّدنما و نان به نرخ روزخور و پهلوان اتاق‌های گرم نیست؛ بلکه – به وارونه‌ آن – قلم‌سالاری جامعه‌شناس و دمساز با تپش ِ دل‌های مردم رنج‌آزموده‌ میهنِ خویش‌ است و پژواک ِ صدای نبض ِ مهجورترین مردمان را در سطر سطر ِ نوشته‌هایش، می‌توان به گوش‌ِ جان شنید.

کارنامه‌ی درخشان‌ دولت‌آبادی، دنباله‌ طبیعی و منطقی‌ کُنش ِ ادبی و فرهنگی دهخداها، جمال‌زاده‌ها، هدایت‌ها، علوی‌ها، به آذین‌ها، چوبک‌ها، آل احمدها، دانشورها، گلشیری‌ها و دیگران‌ است. او بار امانت را با آگاهی بر دوش گرفته و راه دشوارش را با عزم راسخ و بردباری پیموده است.

این خویشکاری یکایک ما ایرانیان است که دستاورد دولت‌آبادی را دل‌سوزانه بخوانیم و نیک بشناسیم و به دیگران بشناسانیم و جای والای او را در کارنامه‌ ادب امروز، قدر بدانیم و ارج بگزاریم.

متن پیام دکتر محمدرضا قانون‌پرور (استاد دانشگاه تگزاس):

من در مونتریل هستم برای کنفرانس ایران‌شناسی و جایت خالی است. محمود جایگاه‌ ویژه‌ای‌ در ادبیات معاصر ما دارد و این نه تنها به خاطر «کلیدر» که من آن را یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر می‌دانم ولی به خاطر همه آثارش است که در شکوفائی ادبیات ما سهم بسزایی دارد.

محمود عزیز زادروزت خوش و خجسته باد

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

جشن هفتاد و چهارمین سال تولد محمود دولت‌آبادی

پیام دکتر کلاوس پدرسن، رییس بخش ایران‌شناسی کپنهاک:

آقای محمود دولت‌آبادی عزیز، بسیار آرزو داشتم که امشب از نزدیک روی شما را ببوسم و از نزدیک سالگرد تولد شما را تبریک عرض کنم.

خاطره دیدار شما از دانشگاه کپنهاک و سخنرانی ارزشمند شما در آن دانشگاه هنوز برای ما خاطره‎ای است که فراموش‌نشده است.

امیدواریم سال آینده در چنین روزهایی در دانشگاه کپنهاک میهمان ما باشید و جشن تولدتان را در جمع دوستداران‌تان برگزار کنیم.

متن پیام پری صابری:

استاد ارجمند، آقای دولت‌آبادی، از صحنه « باغ دلگشا» در تالار رودکی با شما سخن می‎گویم. من و همکارانم دقایقی دیگر اجرای نمایش «باغ دلگشا» را آغاز می‎کنیم. علاقه‌مند بودیم در این شب خجسته در کنار شما و دوستداران‌تان بودیم. نمایش به زندگی سعدی بزرگ می‎پردازد که یکی از پنج ستاره درخشان آسمان ادب فارسی است. بدون تردید قلم شما در ادامه سنت نوشتن به آن زبانی است که سعدی می‎نوشت و ما توانستیم با چنین پشتوانه‎هایی آثاری ماندگار خلق کنیم.

شادباش ما را از این صحنه تئاتر در تالار رودکی بپذیرید.

همچنین قلم ویژه‎ای که مخصوص محمود دولت‌آبادی طراحی شده بود از سوی کمال گلستانی مدیر بازرگانی گلستانی به محمود دولت‌آبادی تقدیم شد.

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

از حاضران در مراسم جشن تولد محمود دولت‌آبادی به نجف دریابندری، داریوش شایگان، بهاءالدین خرمشاهی، شاپور منوچهر، ایرج جمشیدی، بهرام دبیری، مسعود کیمیایی، اصغر همت، اسدالله امرایی، حسن کیائیان، داود موسایی، ناهید توسلی، سیاوش دولت‌آبادی، نیما افراسیابی، نجل رجیم، رامین دهدشتیان، رفعت، اردشیر رستمی، کامران عدل، نصرالله پورجوادی، آذر دولت‌آبادی، ارشد طهماسبی، گلاب آدینه، احسان رسول‌اف، ابراهیم حقیقی‌، جواد مجابی، آسیه جوادی، امید روحانی و مریم موسوی می‌توان اشاره کرد.

تمبر «آقای رمان ایران» رونمایی شد

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده استتمبر یادبود محمود دولت‌آبادی هم‌زمان با هفتادوچهارمین سالگرد تولد این نویسنده با عنوان «آقای رمان ایران» در زادگاهش سبزوار رونمایی شد.

سبزوار بعدازظهر جمعه (17 مردادماه) میزبان مراسمی بود که در آن با حضور شماری از اعضای شورای شهر سبزوار، علاقه‌مندان به عرصه فرهنگ و ادبیات و برخی از چهره‌های دانشگاهی، هنری و اجتماعی شهرستان، علاوه بر مطالعه بخش‌هایی از رمان «کلیدر» دولت‌آبادی، از تمبر اختصاصی این نویسنده پیشکسوت معاصر به دست حاج علی فتاحی - پدر شهیدان والامقام دوران دفاع مقدس - رونمایی شد.

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

جرأت به خرج دهیم، قدر بزرگان‌مان را بدانیم

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده استعلی فتاحی - پدر شهیدان فتاحی - که خود از پیشکسوتان تئاتر سبزوار است، پیش از رونمایی از این تمبر درباره محمود دولت‌آبادی گفت: در همایشی که چند سال قبل در دانشگاه حکیم سبزواری برگزار ‌شد وقتی محمود دولت‌آبادی وارد مجلس شد در سومین ردیف از صندلی‌ها نشست. بزرگان دانشگاه آمدند و هر کار کردند که ایشان را به جلو ببرند و به دولت‌آبادی گفتند جا را از قبل برای شما نگاه داشته‌اند، اما او به هیچ عنوان جایش را تغییر نداد. بعد از سخنرانی هم باز آمد در همان ردیف سوم نشست و این یعنی تواضع. هر کس در هر کجا بنشیند شرف المکان به المکین است. محمود دولت‌آبادی هر کجا بنشیند، "محمود" است، "پسندیده" است، "بزرگ" است.

او در ادامه اظهار کرد: محمود حالا دیگر تنها فرزند دولت‌آباد، فرزند کویر، فرزند سربداران و فرزند سبزوار نیست. او حالا دیگر فراوطنی است. محمود مژده‌ای هم برای سبزوار دارد که نمی‌توانم علنی بیان کنم. اما امیدوارم که این ایده محمود قبل از رفتنش در شهر سبزوار تحقق پیدا کند. جرأت به خرج دهیم، قدر بزرگان‌مان را بدانیم و نترسیم.

پدر شهدیان فتاحی همچنین گفت: «کامل هنران در وطن خویش غریب‌اند». امیدوارم محمود از این غربت دربیاید، از این غربت با «غ» دربیاید و با قربت با «ق» برای ما باشد، برای شهرمان، دیارمان و کشورمان.

***

یادی مکرر از آن بزرگ

پس از رونمایی از تمبر یادبود دولت‌آبادی، نوبت به خواندن پیام سیمین بهبهانی - شاعر پیشکسوت - رسید که مدتی قبل به مناسبت تولد محمود دولت‌آبادی در اختیار برگزارکنندگان این مراسم قرار داده بود.

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

در متن پیام سیمین بهبهانی که این روزها در کما و در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان بستری است، آمده است:

«یادی مکرر از آن بزرگ

محمود دولت‌آبادی نویسنده‌ای است که از خراسان به تهران آمده است تا آوازه شهرتِ آثارش را به جهان برساند.

من بیش‌تر آثار او را خوانده‌ام و بر اندیشه و قلم او آفرین گفته‌ام.

توانایی او در داستان‌پردازی، «قولی ست که جملگی بر آنند».

اکنون این چند سطر را در بستر بیماری می‌نویسم و برای سعادت و سلامتش آرزوی خیر می‌کنم. بی‌شک او غنیمتی است در حوزه ادبیات ایران و یادآور می‌شوم که بسیاری از آثار او به زبان‌های مختلف ترجمه شده است.

عمرش دراز و قلمش همچنان توانمند باد.»

***

در ادامه این مراسم که در هتل کاملیای سبزوار برگزا شد، دکتر عشقی - از اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی سبزوار - به سخنرانی با عنوان «عناصر داستان در آثار محمود دولت‌آبادی» پرداخت.

***

کلیدرخوانی

پس از این سخنرانی برنامه هنری کلیدرخوانی توسط سه نفر از هنرمندان سبزوار برگزار شد.

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

در این برنامه بخش‌هایی از رمان «کلیدر» توسط سیامک خیرخواه دکلمه شد و ابوالفضل مروجی با ساز سه‌تار و احسان حیطه با ساز تنبک این دکلمه‌خوانی را همراهی کردند.

***

سپس سروش مظفرمقدم به ایراد سخنرانی با موضوع «رویکردهای اجتماعی و فرهنگی محمود دولت‌آبادی» پرداخت.

***

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده است

در انتهای مراسم میهمانان با نوشتن یادگاری درحاشیه تمبر یادبود آقای رمان ایران، دل‌نوشته‌های خود را برای محمود دولت‌آبادی به ثبت رساندند.


جشنی برای 90 سالگی «بزرگ فرهنگ ایران»

دولت‌آبادی: دل و دماغی برایم نمانده استخبرنگاران میراث فرهنگی و رئیس شورای شهر تهران 90 سالگی استاد عبدالله انوار پژوهشگر و تهران شناس را عصر روز گذشته (جمعه 17 مرداد) در خانه‌ی تاریخی «امین‌الاضرب» جشن گرفتند.
سید عبدالله انوار متولد 1303 در تهران، از مترجمان ایرانی و پیشکسوتان معاصر نسخه‌شناسی در ایران است.

وی نسخه‌پژوه، نسخه‌شناس، فهرست‌نویس، ریاضی‌دان و متخصص متون کهن ریاضی است.

او بیش از ۲۰ سال رئیس بخش نسخ خطی کتابخانه ملی ایران بود و در طول دوران کاری خود حدود ۱۰ جلد فهرست نسخه‌های خطی به فارسی و عربی را تدوین کرد.

انوار یکی از حروف (مجلدات) لغت‌نامه دهخدا را نیز تدوین کرده‌ است.

وی دارای تصحیحات بسیاری است که از مهم‌ترین و مشهورترین آن‌ها می‌توان به «جهانگشای نادری» اشاره کرد.

در این جشن که همزمان با روز «مشروطه» و «خبرنگار» برگزار شد، عبدالله انوار اظهار کرد: از زمانی که خود را شناختم سعی کردم، پایتخت را نیز بشناسم هرچند تهران اکنون کاملا عوض شده است. ولی افتخار می کنم به شهری که رئیس شورای آن احمد مسجد جامعی است.

وی افزود:‌ مشروطه پس از سال‌ها یک فرد مشروطه‌خواه را تحویل ایران و مردم این کشور داد؛ چون مشروطه خواه باید از توده‌ی مردم باشد و احمد مسجد جامعی همان فردی است که با درد مردم آشنا و دلسوز آن‌هاست. او تنها دولتمرد مشروطه‌خواهی است که در حال حاضر می‌شناسم.

رئیس شورای شهر نیز با گرامی‌داشت سالروز صدور فرمان مشروطه و تبریک روز خبرنگار و همچنین تولد استاد انوار گفت: امیدوارم سال‌های طولانی در محضر استاد باشیم؛ چون او به معنای حقیقی انسانی «بزرگ و پیر فرهنگ ایران» است. استاد انوار به علوم مختلف واقف است. از مهم‌ترین ویژگی‌های اخلاقی وی می‌توان با وجود مراتب علمی متعدد، مناعت طبع و استغناست.

مهدی محقق – رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران- نیز در سخنانی تاکید کرد: کسی را به اندازه‌ی استاد انوار که در همه حوزه‌ها و علوم؛ دانشمند و فیلسوف باشد در کشور نمی‌شناسم و معتقدم نداریم.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین