گروه سیاسی، روز گذشته، چهارشنبه(15 مردادماه 93) روزنامۀ شرق با انتشار ضمیمه ای 32 صفحه ای به استقبال سالگرد مشروطه رفت و ضمن انتشار مطالبی جالب و خواندنی و گفت و گو با برخی از کارشناسان، مورخان و اندیشمند، زمینه هایی را برای شناخت بهتر تاریخ مشروطه به عنوان یکی از مهمترین اتفاقات و رویدادهای سیاسی و اجتماعی معاصر ایران فراهم آورد.
به گزارش بولتن نیوز، با وجود آموزنده بودن بسیاری از نکاتی که در این ضمیمه ای 32 صفحه ای توسط همکارنمان در روزنامۀ شرق به طبع رسید اما در یکی دو مورد با کژسلیقگی و مهمتر از آن بی دقتی در انتخاب اشخاص طرف گفت و گو نیز انتخاب موضوعات مورد بحث، هر آنچه این مجموعه رشته بود، پنبه شد.
شاید مهمترین اشتباهی که روزنامۀ شرق در این ضمیمه مرتکب شده را بتوان در انتخاب «عباس امانت» عنصر بهایی جستجو کرد.
فارغ از آنچه در این گفت و گو که میان سهند ستاری به عنوان خبرنگار شرق و دکتر عباس امانت بیان گردید، واقعیت این است انتخاب «عباس امانت» به عنوان کارشناس، نه تنها منطقی نبود، بلکه باتوجه به وجود کارشناسان و اندیشمندانی متعهدتر که لااقل با فرومایگی بازیچۀ دست بیگانگان نبوده و وطن شان را فدای منافع مذهبی، سیاسی، مادی و ... نمی کنند، می توانست نتایجی به مراتب بهتر برای مخاطب این ویژه نامه به همراه داشته باشد.
نکتۀ حائز اهمیت اینجاست که در این گفت و گو با «عباس امانت» هیچ نکتۀ جدید، اندیشمندانه و حائز اهمیتی مطرح نمی شود و به نظر می رسد یا امانت به دلیل شناختی که از فضای رسانه ای ایران دارد، دست به خودسانسوری زده یا مسئولان روزنامۀ شرق پس از آن که در عمل انجام شدۀ انتشار یک گفت و گو با امانت قرار گرفته اند، اقدام به تلطیف مواضع او نموده است. الله و اعلم.
اگر بخواهیم به آن چه روزنامۀ شرق به عنوان بیوگرافی عباس امانت اکتفا کنیم باید او را صرفاً فردی دانشگاهی بدانیم که به نوشتۀ شرق، "استاد تاریخ و مطالعات بینالمللی در دانشگاه ییل و صاحب کرسی مطالعات خاورمیانه در این دانشگاه است."
این روزنامۀ در معرفی طرف گفت و گوی خود همچنین می آورد: "او در سال ۱۹۷۱ مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه تهران دریافت کرد و در سال ۱۹۸۱ نیز از دانشگاه آکسفورد دکترا گرفت. وی عضو شورای سردبیری دایرهالمعارف ایرانیکاست و نیز سردبیری Persia Observed را برعهده دارد. امانت همچنین دارای تالیفاتی در زمینه تاریخ معاصر ایران، عصر قاجاریه، انقلاب مشروطه و هویت ایرانیان است. پیش از این کتاب «قبله عالم» با ترجمه حسن کامشاد به فارسی منتشر شده است."
با این حال آیا به راستی آن چه شرق دربارۀ امانت به مخاطبانش گفته، با رعایت امانت داری رسانه ای صورت گرفته است؟ گاهی گفته می شود که دروغ گفتن صرفاً گفتن مطالب خلاف واقع نیست. بلکه نگفتن همۀ واقعیات نیز نوعی دروغ و دروغ گویی است.
ناگفته نماند که این نخستین باری نیست که یک روزنامۀ اصلاح طلب به سراغ یکی از اعضای این خانواده می روند و در سالیان اخیر رسانه های اصلاح طلب در اقداماتی مشابه آنچه دیروز در شرق روی داد، به تجلیل از این خانواده ورشکسته بهایی پرداختهاند.
گفت و گوهایی که در سال های اخیر با حسین و عباس امانت به بهانه های مختلف منتشر شده، همگی نمونه هایی است این اقدام عجیب و غیرمنطقی که با جدیتی باورنکردنی ازسوی برخی تشکیلات و رسانه های اصلاح طلب پیگیری می شود.
این درحالی است که تفکرات باطل و
انحرافات این فرقۀ ضاله بیش از پیش در اذهان عمومی شناخته شده است. بهائیت
در دوران پهلوی یکی از شاخه های بسیار مؤثر و با نفوذ در تشکیلات سیاسی
دولت و به تبع آن ساختارهای فرهنگی و اقتصادی کشور بوده است. رضاشاه نسبت
به بهائیان بسیار خوشبین بود، چنان که یکی از افسران بهایی را به عنوان
آجودان مخصوص فرزند خود، محمدرضا انتخاب کرد. دختران ارشد رضاشاه و پسر
ارشد او (محمدرضا) آموزش های اولیه خود را در مدارس ابتدایی بهائیان
دیدند.
عباس امانت کیست؟عباس امانت که امروز به عنوان یک کارشناس و مورخ نظرات خود را در یک روزنامۀ رسمی همچون شرق به خورد مخاطب فارسی زبان می دهد، بهایی متعصبی است و باتوجه به اینکه اميرکبير در قلع و قمع
فتنه بابيه و سرکوب شورشهايی که اين فرقه در سراسر ايران پديد آورد، نقش
بسزايی داشت، در کتاب «قبلۀ عالم» به تحریف تاریخ و تخریب شخصیت امیرکبیر پرداخت. کتابی که البته همچون خالق و نویسنده اش، به بهانه های مختلف مورد تجلیل رسانه های اصلاح طلب قرار می گیرد.
عباس امانت، عضو شورای سردبیری دایره المعارف ایرانیکا نیز بوده و کار تدوین این دایره المعارف به پیشنهاد احسان یار شاطر(یکی دیگر از اعضای فرقه ضالۀ بهائیت و از کارگزاران بنیاد اشرف پهلوی در واشنگتن) و با اختصاص دادن 2 میلیون دلار توسط امیرعباس هویدا، نخست وزیر محمدرضا پهلوی آغاز شد که ادامه آن بعد از انقلاب درآمریکا دنبال گردید.
امانت چنانچه در توضیحات مختصر شرق نیز آمده، در سال 1981 دکترای تاريخ خود را از "دانشگاه آکسفورد" اخذ کرد و سپس در "دانشگاه ييل" به تدريس پرداخت. با این حال در سالهای اخیر، نام عباس امانت در ایران از طریق روزنامه شرق، بر سر زبان علاقهمندان به کتب تاریخی افتاده است.
انتشار ترجمه کتاب «قبله عالم» در ایران -دربارۀ ناصرالدینشاه- و انعکاس و تبلیغ وسیع این کتاب در روزنامۀ شرق موجب شد تا مدتی نام این نویسنده بهایی در رسانههای ایران منتشر شود و درحقیقت این نخستین باری نیست که این روزنامه با دست گذاشتن بر روی نام امانت به تبلیغ او و عقایدش می پردازد.
نکته ای که اینبار نیز چنان که در ابتدا نیز اشاره شد، انجام گرفته و گفت و گویی بی محتوا با او صرفاً برای استفاده از نام و تصویر او و نیز صحبت از او و آثارش در این روزنامه و این بار به بهانۀ بازخوانی مسائل انقلاب مشروطه صورت گرفته است.
در تصدیق این ادعا که روزنامۀ شرق به دنبال اهدافی غیرمستقیم از مطرح نمودن نام امانت به بهانه های مختلف است، همین نکته کافی است که این روزنامه، در یکی از شمارههای خود با انتشار یادداشتی، کتاب عباس امانت را "شاهکار تاریخی و ادبی" و "راز زدایی از اسطوره امیرکبیر" معرفی کرد در حالی که چنان که اشاره شد، این کتاب نه تنها اثر دسته اولی برای مطالعات تاریخی نیست؛ بلکه به دلیل موضع مشکوک و یکطرفۀ نویسنده که خود را مورخ نیز می داند، اثری است، بی ارزش و درجه چندم که ازقضا انتقادات فراوانی از آن نیز انجام گرفته و پس از عدم استقبال خوانندۀ انگلیسی زبان، به سراغ مخاطب فارسی زبان آمد و امانت با انتشار ترجمۀ فارسی با واسطۀ روابط غیرمتعارف، سعی نمود شکست نسخۀ اصلی و انگلیسی کتاب را به نوعی جبران نماید. اتفاقی که البته به هیچ وجه نیافتاد و خوانندۀ آگاه فارسی زبان نیز این کتاب را پس زد و علاوه بر آن ذهنیت ناراستی که از امانت داشت نیز کژتر و خراب تر گردید.
جالب اینجاست که هفتهنامه «شهروند امروز»(که بیشتر اعضای تحریریه آن را
همان تحریریه شرق تشکیل داده بودند) نیز در مرداد ماه 1390 مصاحبهای را با
عباس امانت انجام داد و به تبلیغ تفکرات وی پرداخت. این گفتگو به لحاظ هدف
و محتوا کاملا در همان جهتی بود که روزنامه شرق دنبال می کرد.
به هر تفسیر، راز تمایل بیش از اندازه مدیران این روزنامه در تبلیغ نام عباس امانت و کتاب «قبله عالم»، مدتی بعد کاملاً آشکار شد. آنجا که یکی از مورخان از علل تبلیغات عجیب شرق برای کتاب «قبله عالم» پرده برداشت و دلیل اصلی نگارش این کتاب را توضیح داد.
«عبدالله شهبازی» در 4 آذر ماه 1384در وبلاگ خود نوشت: این کتاب در واقع "انتقام بهائیان از امیرکبیر" است. وی در توضیح این ادعا، افزود: "در این کتاب به امیرکبیر اجحاف شده است" و خبر داد که یکی از علاقهمندان به تاریخ ایران نقدی بر این کتاب نوشته است با عنوان "تاریخنگاری یا فوران کینههای تاریخی؟"
این مورخ سپس درباره عباس امانت این گونه توضیح داد: "دکتر عباس امانت بهایي متعصبی است که خود و برادرش، مهندس حسين امانت از سران جامعه بهایی آمريکای شمالی(ايالات متحده آمريکا و کانادا) بهشمار می روند. می دانيم که اميرکبير در قلع و قمع فتنه بابيه و سرکوب شورشهايی که اين فرقه در سراسر ايران پديد آوردند نقش بسزایی داشت و به همين دليل همواره آماج کينه مورخان بهایی بوده است؛ ولی تاکنون هيچيک از آنان جسارت تخريب صريح شخصيت تاريخی اميرکبير را نداشتند. عباس امانت به يک خانواده يهودی مقيم کاشان تعلق دارد که طبق رويه بسياری از يهوديان کاشان و همدان در دوره متاخر قاجاريه ابتدا جديدالاسلام و سپس بابی و بهایی شدند و با حمايتهای مالی و سياسی خود گسترش بابی گری و بهایی گری را سبب شدند."
به هرتفسیر هدف ما از انتشار این مطلب صرفاً تذکری دوستانه به همکارانمان در روزنامۀ شرق و دیگر رسانه هاست و نه هیچ چیز دیگر و امیدواریم این عزیزان نیز با دقتی بیشتر و تعهدی افزون به مملکت و ملت به کار خود ادامه دهند و زمینه ساز سربلندی روزافزون مردمان این خاک باشند.
من بهائیانی را میشناسم که در ظاهر خیلی موجه هستند اما لحظه ای از حمایت خود از اسرائیل دست بر نمیدارند و سعی میکنند در زمانهای مناسب به ترویج افکار ضاله خود بپردازند.
عزیزان باید هوشیار باشیم که دشمن امروز ملت ایران رودرویمان ایستاده است اما با نقاب دوست
باید نگذاریم این ایادی صهیونیسم با حیله فریبمان بدهد.
من بهائیانی را میشناسم که در ظاهر خیلی موجه هستند اما لحظه ای از حمایت خود از اسرائیل دست بر نمیدارند و سعی میکنند در زمانهای مناسب به ترویج افکار ضاله خود بپردازند.
عزیزان باید هوشیار باشیم که دشمن امروز ملت ایران رودرویمان ایستاده است اما با نقاب دوست
باید نگذاریم این ایادی صهیونیسم با حیله فریبمان بدهد.
اگرامیرکبیر به جای سه سال ، سی سال درایران صدراعظم بود امروز ایران کمتر از کشورهایی مثل فرانسه یا سایرکشورهای اروپایی نبود . صدحیف
ایرانی یهودی بهایی و ارمنی هستند ، حالا ارمنیش از اون دو تا بهتره ولی بهایی و یهودیش کاملا با ایران ضدیت دارند .
مثلا همین ایرانیکا را یهودی ها و بهایی ها به وجود اوردن