موسوی با تاکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران از این دو جبهه جدا است گفت: مختصات جمهوری اسلامی ایران نسبت به این دو جبهه کاملا متفاوت و دور است. چرا که بر خلاف دو جبهه موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال جنگ غزه، همان موضعی است که از ابتدا داشته است یعنی تعیین سرنوشت فلسطین توسط فلسطینیان است.
رییس مرکز مطالعات استراتژیک و روابط بین الملل افزود: پیش از این مقام معظم رهبری در خطبه های نماز جمعه اعلام کرده بود که باید در فلسطین رفراندومی برگزار شود تا مردم این کشور درباره آینده کشور و سرزمین خود تعیین تکلیف کنند.
وی ادامه داد: البته ایشان در خطبه های عید فطر موضوع تازه و بسیار مهمی را مطرح کردند و آن تجهیز مردم فلسطین است که منظور می تواند این باشد که همه مردم فلسطین حتی مردمی که در کرانه رود اردن و در منطقه ای که تحت کنترل تشکیلات خود گردان هستند باشد تا آنها نیز در تعیین سرنوشت فلسطین به همراه مردم غزه نقش داشته باشند.
موسوی تصریح کرد: بنابراین به غیر از جبهه جمهوری اسلامی در جنگ اخیر غزه دو جبهه دیگر شکل گرفت که یک طرف آن عربستان، مصر، اردن و دولت خودگردان فلسطین قرار گرفته است و طرف دیگر ترکیه، قطر و حماس.
این کارشناس مسائل منطقه ای با تاکید بر اینکه درگیری این دو جبهه با یکدیگر تا حدود زیادی بی ارتباط با اسرائیل و جنگ غزه است و عمدتا ناشی از درگیری های گذشته آنها به خصوص حول محور اخوان المسلمین است گفت: کشورهای عضو این دو جبهه هیچکدام برخلاف جمهوری اسلامی ایران مشکلی با ماهیت و وجود رژیم صهونیستی ندارند.
وی افزود: قطر که اکنون پایگاه حماس در آن قرار دارد به طور غیر مستقیم به یکی از کشورهای تامین کننده سلاح برای اسرئیل تبدیل شده است چرا که آمریکا کمک های نظامی جدید خود را از طریق پایگاه های مستقر در قطر به اسرائیل ارسال می کند و جای تاسف دارد که رهبران حماس همچنان در کشوری حضور دارند که تامین کننده سلاح در جنگ علیه مردم کشورشان است.
موسوی ادامه داد: بنابراین در بین درگیری های اخیر این دو جبهه حول محور برخوردهای صورت گرفته با اخوان المسلمین که به نوعی منجر به جدایی مصر از یک جبهه و اضافه شدن آن به جبهه دیگر شد درگیری های غزه بروز پیدا کرد و هر دو طرف موضوع اختلافی دیگری را پیدا کردند.
وی با بیان اینکه آنچه این دو جبهه را رو در روی یکدیگر قرار داده است تقویت جبهه خودی است گفت: هم جبهه قطر و ترکیه و هم جبهه مصر و عربستان، طرح هایی جداگانه ای را برای آتش بس در غزه دارند و هر کدام به دنبال آن هستند که طرح خود را به طرفین درگیر در جنگ غزه به قبولانند تا به نوعی دست برتر را در منطقه به دست بیاورند.
رییس مرکز مطالعات استراتژیک و روابط بین الملل افزود: با این حال برخلاف تمام برنامه ریزی ها و زمینه چینی ها این دو جبهه، این خط جبهه جمهوری اسلامی است که در موضوع غزه در حال پیش روی است، خطی که سردار قاسم سلیمانی با نامه خود به گروه های مقاومت پررنگ تر کرد.
وی ادامه داد: با نامه سردار قاسم سلیمانی به گروه های مقاومت در فلسطین آن هم بدون برجسته سازی یک طیف یا گروه خاص، به نوعی معادلات در غزه را تغییر داد به طوری که پس از این نامه ما شاهد بودیم که دیگر رهبران سیاسی فلسطینی تعیین کننده آغاز و پایان جنگ نبودند و این فرماندهان و نیروهای میدانی در صحنه مقاومت بودند که تعیین کردند که نبرد علیه رژیم صهیونیستی باید همچنان ادامه پیدا کند.
موسوی تصریح کرد: سردار سلیمانی در نامه خود همه گروه های مقاومت از جمله گردانهای القسام (شاخه نظامی حماس) و سرایا القدس (شاخه نظامی جهاد اسلامی) و ابوعلی مصطفی و الناصر صلاح الدین و شهداء الاقصی و... را خطاب قرار داد که این خود پیام ویژه ای را داشت و می توانست هشداری برای حماس باشد.
وی تاکید کرد: پس از این نامه مذاکره برای آتش بس هم به تاخیر افتاد چرا که دیگر این حماس نبود که می بایست به تنهایی به نمایندگی از مردم فلسطین پشت میز مذاکره می نشست بلکه ضرورت پیدا کرد که همه گروه های مقاومت در نشست های آتش بس حضور پیدا کنند موضوعی که مقامات سیاسی فلسطینی آن را درک کردند و متوجه شدند ادبیات جدیدی پس از نامه سردار سلیمانی در فلسطین متولد شده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com