گروه بین الملل، سیاست یک بام و دو هوای اردوغان باعث گسترش بی ثباتی در منطقه خاورمیانه شده است اقای دواود اوغلو که تئوریسین سیاستهای اقای اردوغان در طی نه سال گذشته بوده است عملا نشان داده که دارای یک استراتژیست اینده نگر نمی باشد بلکه او یک تکنیسین مقطعی است که سیاست ترکیه را روزانه تعیین می کند نه با یک استراتژی مدون و برنامه ریزی شده دراز مدت . سیاستی که ترکیه می رود برای چهار سال اینده نیز از این تاکتیک روزمرگی بهره مند شود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از تودی زمان ترکیه، فرایند تغییری که در سال های اخیر، دو کشور اصلی منطقۀ خاورمیانه یعنی ایران و ترکیه طی کرده اند، تقابل جالبی داشته است. تا همین اواخر، سیاست داخلی و خارجی ترکیه مورد رشک و حسد کشورهای منطقه واقع می شد. محمود احمدی نژاد، در طول دوره هشت سالۀ ریاست جمهوری اش سیاستی تهاجمی علیه بسیاری از کشورها در پیش گرفت.
از سوی دیگر، در همین دوره، در ترکیه، آزادی ها گسترش پیدا کرد و اقتصاد بهبود یافت، و آنکارا خصومت های قدیمی را رفته رفته کنار گذاشت و روابط خوبی با غرب و شرق برقرار کرد. ترکیه به عنوان یک قدرت نرم سربرآورد و توانست با همۀ گروه های منطقه باب گفتگو را باز کند و تلاش کرد تا طرفین درگیر در جنگ منطقه را با یکدیگر آشتی دهد. این کشور با تخریب دیوارهایی که مانع روابط بین کشورها می شود ، موفق شد تا چشم انداز درهای باز خود را برای همه نوع تعامل با منطقه و جهان به همه القا کند. در آن زمان، بسیاری از ایرانیان دوست داشتند تعطیلات خود را در ترکیه بگذراندند و سریال های تلویزیونی ما را با علاقه تماشا می کردند. حتی برخی روشنفکران ایرانی که من در آن زمان با آنها صحبت می کردم اذعان کرده بودند که ایران باید ترکیه را سرمشق توسعۀ خود قرار دهد.
در دوران احمدی نژاد، ارتباط ایران با جهان خارج قطع شد و روابط این کشور در خاور میانه با نقصان جدی روبرو شد. ایران در رقابت های منطقه ای از ترکیه عقب افتاد و اقتصادش با وجود منابع سرشار نفتی رو به افول رفت. ایرانی ها در مواجه با وخیم تر شدن عملکرد اقتصادی کشورشان، در انتخابات 2013 ، حسن روحانی را به عنوان رئيس جمهور خود انتخاب کردند و از این طریق برگ جدیدی در آیندۀ کشورشان رقم زدند. روحانی یکی از چهره های قابل اعتماد داخل حکومت بود، اما دکترای فلسفه از انگلستان دارد و به محض اینکه انتخاب شد، پیام آشتی جویانه ای برای جامعه بین المللی ارسال کرد و ایران مذاکره مستقیم با آمریکا را در مورد مسئله هسته ای خود آغاز کرد.
این سیاست مصالحه جویانه کاملا آگاهانه دنبال شد و تصوری ارائه داد که گویی از سیاست های موفقیت آمیزی که ترکیه تا همین اواخر دنبال می کرد الگو گرفته است. این رویه خیلی زود به بار نشست و نتایج موفقیت آمیزی ببار آورد ؛ تحریم ها کاهش یافت و محدودیت منابع مالی مسدود شدۀ ایران لغو شد. این رویکرد آشتی جویانه را می توان در سیاست داخلی ایران نیز به وضوح مشاهده کرد. اکنون جهان و جامعۀ بین المللی، ایران را در خاور میانه یک بازیکن مسئول تلقی می کند.
دوغان ارطغرل، روزنامه نگار ترک به تازگی، مجموعه مقالاتی در مورد بابک زنجانی منتشر کرده ، که گفته می شود رئیس رضا ضراب بوده ، و مظنون به دست داشتن در تخلفات مربوط به پروندۀ رشوه خواری 17 دسامبر 2013، است و تحقیقات این پرونده پرده از اسرار شبکه فساد اقتصادی و مالی و رانت خواری سایه در دوران احمدینژاد برداشت.
تهران در حال حاضر به دنبال میلیاردها دلار پولی است که به ناحق توسط این افراد و تحت عنوان واسطه گری فروش و صدور نفت ایران به دست آمده است، چرا که ایران به دلیل تحریم های نفتی امکان فروش مستقیم نفت را نداشت. ایران علاوه بر فرآیندهای قضایی، سه کمیسیون مختلف در مجلس را مامور تحقیق و تفحص در باب شیوه های فاسد مالی مربوط به دورۀ گذشته کرده است.
اکنون که ایران برای عادی سازی روابط خود با جهان خارج و حل و فصل مشکلات فساد اقتصادی در داخل به شدت تلاش می کند، ترکیه ، آنهم به طرز شگفت انگیز و مرموزی، به سیاست هایی رو می آورد که یادآور ایران در دورۀ احمدی نژاد است.
در واقع، ترکیه روز به روز در منطقه و در سراسر جهان منزوی تر می شود ، و همه را به چالش می کشد. دولت ترکیه در مواجهه با اتهامات فساد اقتصادی، همواره سعی کرده با مخالفان با زور و اجبار و سرکوب برخورد کند.
روابط ترکیه با گروه های تروریستی نیز بحث برانگیز است. همانطور که دیده بان حقوق بشر (HRW) هم اشاره کرده، ترکیه سازمان اطلاعات ملی (MIT) خود را راه اندازی کرده و تلاش می کند تا تفکر تک حزبی را در تمام ارگان های دولتی خود احیا کند.
دولت ترکیه دم از توطئه و تفرقه می زند ، و با استفاده از روش هویج و چماق دست به ایجاد رسانه های مطیع و نهاد های اطلاعاتی وفادار زده و به دنبال ایجاد ساختار فکری یکدست است. دولت این کشور به حرکتی جهانی که از ترکیه سرچشمه گرفته حمله می کند و برای اولین باردر بیانیه ای ، ایران را خانه دوم خود می خواند. تمام این تحولات نشان می دهد که ترکیۀ جدید رجب طیب اردوغان خود را به هر آب و آتشی می زند تا از الگوی ایران پیروی کند و خود را در قالب های کهنه ای بیاندازد که ایران خود آن را دور انداخته است.
هیچ فرد عاقل و وطن پرستی نمی تواند بگوید که این سیاست - که در ایران کنار گذاشته شده توان بلقوۀ آن را دارد تا ترکیه را به سومالی و عراق دیگری تبدیل کند – سیاستی داخلی و ملی است. هر فرد وطن پرستی موظف است تا برای این سوال پاسخی مناسب پیدا کند: چه کسی گفته که استفاده از این قالب های کهنه آن هم از طریق اردوغان در ترکیه کار پسندیده ای است؟
تلاش های مداوم برای سرپوش گذاشتن بر تحقیق و تفحص های فساد مالی 17 دسامبر- که اعضای اصلی دولت ترکیه نیز در آن نقش داشتند- و همچنین هویت و مقاصد گروه الیگارشی ( ثروتمند و طالب حاکمیت) کوچک و پیچیده در درون حزب عدالت حاکم و حزب توسعه ترکیه، که این حزب را از خط خارج کرده ، می تواند ما را در یافتن پاسخ این سوال مهم یاری کند.
به نظر شما در این دولت ، سیاست خارجی ، چه گلی به سر این کشور زده است ؟ و اصلا ً با سیاست خارجی دولت جدید ما چه دستاوردی داشتیم به جز لبخند ؟