یکی از اساتید دوران دانشگاه ,تعریفی جالب از واژه ها داشت,ایشان میگفت که در ایران, کلمات "نه,شاید ,بله"در هر مکان و زمانی,معنای متفاوتی به خود میگیرند یا به دلایلی ,به جای هم استفاده میشوند!مثلا میگفت: محال است که در شب اول خواستگاری ,جواب بله را بشنوی و حتما جواب خانواده دختر, نه و شاید می باشد. حتی اگر در شب اول ,داماد را پسندیده باشند مصلحتا نه میگویند یا هر موقع سراغ سیاستمدار مسئولی میروی و خواسته ای داری ,محال است کلمه نه را بشنوی و حتما واژه شاید و بله را میشنوی,حتی اگر قادر به برآورده کردن خواسته شما نباشد مصلحتا میگوید بله یا شاید!!البته فرمولی هم اختراع کرده بود که جالب بود ,میگفت: در عرصه سیاست,بلی یعنی شاید, و شاید یعنی نه ,و ابتدا به ساکن ,نه نمیشنوی و برعکس در شب اول خواستگاری,نه یعنی شاید,شاید یعنی بلی و بلی را هیچگاه نمیشنوی!
چرا ما ایرانیها مبهم سخن میگوییم ؟چرا حرف دلمان را براحتی نمیگوییم ؟چرا در نه گفتن ,ناتوانیم؟
قدرت نه گفتن,یکی از ویژگیهای انسان اجتماعی است که ما ایرانیها,فاقد این قدرت هستیم,کارشناسان ,دلایل عمده ای را برای این عدم توانایی برمیشمرند از جمله : احساس نیاز در یاری رسانی به دیگران,ترس از بی احترامی,سازگاری,ترس از درگیری,ترس از خراب شدن پل های پشت سر,نگران از دست رفتن فرصت و ..
مسلم است که قدرت نه گفتن ,یک مهارت اجتماعی آموختنی است که باید به افراد آموخت و افراد فاقد این توانایی ,در صحنه اجتماعی و خصوصا دنیای امروز,بسیار آسیب پذیرند.در تحقیقی که چند سال پیش بین ایرانیهای ساکن آمریکا و آمریکاییهای مقیم صورت پذیرفته ,نتایج جالبی بدست آمده بود. .نتیجه اتحقیق این بود که کودکان آمرکایی از کودکی یاد میگیرند که نه ,جدی است و به هیچ وجه,تغییر نمیکند و اگر از کسی" نه" شنیدند باید بپذیرند, ولی کودکان ایرانی شنیدن "نه"را جدی نمیگیرند و با اندکی گریه و زاری و یا التماس و یا لجبازی,"نه" را به "بله"تبدیل میکنند و این بصورت عادت در آنها نهادینه میشود همیشه کلمه "نه"را جدی نمیگیرند!
بر اساس نتیجه این تحقیق و تحقیقات مشابه,نتیجه میشود که ما ایرانیها ,جرات نه گفتن به اطرافیان را هیچ گاه پیدا نمیکنیم زیرا,میدانیم که اولا تحمل شنیدن را ندارند و ثانیا ,با هر ترفندی شده,"نه"را به بلی تغییر میدهند پس "نه"گفتن اولیه ما,بی فایده است و فقط موجب خجلت ما میشود و همین عوامل باعث میشود که همیشه در رفتار اجتماعی آسیب پذیر باشیم .
ناتوانی در "نه" گفتن,از کجا ریشه میگیرد؟
عدم توانایی در "نه"گفتن به افراد,مثل تمام ناتوانی های اجتماعی,امری دوطرفه است که ما ایرانیها همیشه یک طرف معادله را فراموش میکنیم .به بیان دیگر, ما به دلایلی میترسیم که به افراد "نه"بگوییم و مهمترین دلیل,عدم توانایی فرد مقابلمان در "نه"شنیدن است, یعنی طرف مقابل ما,یک ناتوانی(عدم تحمل نه شنیدن) دارد که موجب بروز ناتوانی ما هم میشود و همواره,ما هستیم که باید رعایت ناتوانی طرف مقابل را داشته باشیم !بنابراین,همانقدر که توانایی" نه گفتن",مهارتی اجتماعی محسوب میشود مهارت "نه شنیدن"هم مهارتی اجتماعی محسوب میشود که ما ایرانیها ,همواره از آن غافل بوده ایم لذا برای اموزش کودکان و نوجوانان ,باید همزمان و توامان ,این دو مهارت(نه گفتن و نه شنیدن) را آموزش داد تا بار روانی یک رابطه,بروی هر دو طرف رابطه تقسیم شود و همه بار روانی منفی یک رابطه ,نصیب یک طرف نشود..