به گزارش بولتن نیوز، در طول این 35 سال البته تلاش های بسیاری درخصوص بومی سازی رشته های دانشگاهی و چارت درسی دروس دانشگاه در کشور صورت گرفته و باتوجه به این که حمایت و تاکید ویژه ای در این خصوص وجود نداشته، نتایج نسبتاً قابل قبولی نیز به دست آمده است. با این حال از حدود 5سال پیش، پس از آن که مقام معظم رهبری درخصوص بحران های ناشی از این مسئله هشدار دادند و رسماً دستوراتی دربارۀ تشکیل کارگروه هایی برای بازتعریف رشته های دانشگاهی بنابر نیازهای بومی و مذهبی کشورمان را ابلاغ نمودند و به ویژه از اهمیت این امر در حوزۀ رشته های علوم انسانی سخن گفتند، کارگروه های مربوطه تحت عنوان کارگروه تحول علوم انسانی تشکیل شد و ریاست آن نیز به غلامعلی حداد عادل سپرده شد.
حال پس از 5سال کار کارشناسی این کارگروه، در شورای تحول علوم انسانی وزارت
علوم، تحقیقات و فناوری که به عنوان زیرمجموعهی شورای عالی انقلاب فرهنگی
عمل میکند، نتیجۀ کار آنان به تصویب رسیده و برای اجرا در سال تحصیلی
آتی(۹۴ – ۹۳) به دانشگاهها ابلاغ شده است و با نزدیک شدن به آغاز سال
تحصیلی جدید، تلاش دشمنان و مخالفان رسانه ای نظام برای کارشکنی و چوب
اندازی لای چرخ توسعه و اقتدار ملی کشورمان، به شکلی روزافزون، روبه افزایش
است.
به عنوان نمونه، درهمین یک هفتۀ اخیر روزآنلاین با انتشار
گزارش ها و یادداشت هایی پیرامون این طرح تحول علوم انسانی، تمامی تلاش خود
برای کارشکنی گسیل نموده است و چندی پیش با انتشار گزارشی تحت عنوان
«اقتدارگرایی علیه علوم انسانی» تلاش مذبوحانه ای برای وارونه جلوه دادن
این اقدامات موثر و مفید کارگروه و شواری تحول علوم انسانی انجام داده و
مسائل و مباحث سیاسی را با نگاهی یکطرفه و به راستی غیرمنصفانه در این
موضوع دخیل نموده است.
این ها درحالی است که مقام معظم رهبری در شهریور ۸۸ گفته بود: "طبق آنچه كه به ما گزارش دادند، در بين اين مجموعۀ عظيم دانشجویى كشور كه حدود 3 ميليون و نيم (مثلاً دانشجوى دولتى و آزاد و پيام نور و بقيۀ دانشگاههاى كشور) داريم، حدود 2 ميليون اين ها دانشجويان علوم انسانىاند! اين به يك صورت، انسان را نگران میكند. ما در زمينهى علوم انسانى، كار بومى، تحقيقات اسلامى چقدر داريم؟ كتاب آماده در زمينههاى علوم انسانى مگر چقدر داريم؟ استاد مبرزى كه معتقد به جهانبينى اسلامى باشد و بخواهد جامعهشناسى يا روانشناسى يا مديريت يا غيره درس بدهد، مگر چقدر داريم، كه اين همه دانشجو براى اين رشتهها میگيريم؟ اين نگران كننده است."
رهبر انقلاب همچنین افزوده بود: "بسيارى از مباحث علوم انسانى، مبتنى بر فلسفههایی هستند كه مبنايش مادی گرى است، مبنايش حيوان انگاشتن انسان است، عدم مسئوليت انسان در قبال خداوند متعال است، نداشتن نگاه معنوى به انسان و جهان است. خوب، اين علوم انسانى را ترجمه كنيم، آنچه را كه غربىها گفتند و نوشتند، عيناً ما همان را بياوريم به جوان خودمان تعليم بدهيم، در واقع شكاكيت و ترديد و بىاعتقادى به مبانى الهى و اسلامى و ارزش هاى خودمان را در قالبهاى درسى به جوان ها منتقل كنيم؛ اين چيز خيلى مطلوبى نيست. اين از جملۀ چيزهایى است كه بايستى موردتوجه قرار بگيرد؛ هم در مجموعههاى دولتى مثل وزارت علوم، هم در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، هم در هر مركز تصميمگيرى كه در اينجا وجود دارد."
درحقیقت در راستای همین هشدارهای هوشمندانۀ مقام معظم رهبری بود که این کارگروه تشکیل شد و غلامعلی حدادعادل، مبنای کار برای بازنگری در علوم سیاسی را تلاش برای تغییر "نگاه ماتریالیستی و سکولاریستی" حاکم بر این رشته دانست و علت آن را نیز این مسئله دانست که "انقلاب اسلامی و پیروزی آن در ایران نشان داد تحلیلهای مادیگرایانه پاسخگو نیست."
به هرتفسیر با بررسی شواهد و شرایط موجود در رشته های علوم انسانی و به اعتراف بسیاری از دانشجویان و دانش آموختگان سال های اخیر این رشته ها که نگارنده نیز یکی از آنان می باشد و حتی به اعتراف گزارش نویس سیاسی روزآنلاین، به نظر می رسد کمتر کسی در لزوم این تحول و بروز این تغییرات شبه ای داشته باشد. با این حال همچنان که گزارش نویس روزآنلاین سعی می کند با تخریب برخی از اساتیدی که مسئول انجام این کار شده اند و آوردن مثال هایی نامربوط، نگرش و تحلیل ها و دیدگاه جاهلانه و البته خصمانۀ خود را در این خصوص به خورد مخاطب بدهد، بسیاری دیگر از دشمنان نظام این اتفاق به راستی میمون و البته کم سابقه در تاریخ 35سالۀ جمهوری اسلامی را که بی شک نتایجی بسیار مثبت و در راستای اعتلای دانش و دانشگاه و به ویژه علوم انسانی خواهد داشت، وارونه جلوه داده و حلاوت آن را بر کام جامعۀ دانشگاهی کشور تلخ کنند و از رهگذر اهداف عناورزانۀ سیاسی شان را پیش ببرند.
صحبت درخصوص کیفیت این تحول البته صحبتی است بجا، به شرط آنکه بدون غرض ورزی سیاسی و البته پس از بازخوانی دقیق نتیجۀ کار عزیزانمان در کارگروه تحول علوم انسانی انجام گیرد و اساساً این مهم بدون بیان دیدگاه های مخالف و چکش کاری های چندین و چندساله تحقق نخواهد یافت. با این حال وقتی هنوز نتیجۀ این تلاش علمی 5ساله بیرون نیامده و طرح هایی که در این نهاد تهیه شده، هنوز اجرا نگردیده، چگونه می توان به انتقاد از کیفیت یا حتی جهت آن پرداخت.
البته روشن است برای وطن فروشان بی تعصبی همچون گزارش نویسی که در روزآنلاین علناً علیه ملت و فرهنگ خود فعالیت می کند و روزی اش را با عناورزی و خصم اندیشی علیه فرهنگ ایرانی-اسلامی به دست می آورد، مخالفت با این طرح که می خواهد زمینۀ استقلال فکری و اندیشگانی دانشجویان و جامعۀ دانشگاهی ایران امروز را فراهم آورد، کار عجیبی نیست. با این حال وقتی پشت این سنگ اندازی های کورکورانه و غیرعقلانی، ادعای آزاداندیشی علمی و دلسوزی برای فرهنگ قرار گیرد، دیگر نمی توان مسئله را به راحتی هضم نمود.
حقیقت این است که هر ملتی برای اعتلای فرهنگ خود می بایست با تلاش بسیار و کار متعهدانه به ریشه های فرهنگی خود رجوع نموده و پس از کشف آن با چنگ زدن بر اصول فرهنگی خود(هرچه می خواهد باشد) زمینۀ سربلندی فرهنگی خود را فراهم آورد.
بماند که در ایران باتوجه به وجود تمدن 2500ساله و نیز به نعمت فرهنگ مذهبی 1400سالۀ اسلامی، محتوای بسیار غنی و انبوهی برای بازگشت به ریشه های فرهنگی وجود دارد و درحقیقت این برخوردی که تا پیش از این در دانشگاه های ما انجام می گرفته، ناشی از سهل انگاری و ساده انگاری ما در برخورد با مسئله ای بدین اندازه مهم بوده است.
نکتۀ جالب توجه دیگر در رویکرد عنادورزانۀ روزآنلاین با این حرکت فرهنگی و در راستای اقتدار و اعتلای فرهنگی کشورمان، انتقاد از دکتر روحانی و دولت ایشان است. نویسندۀ روزآنلاین پس از آن که دلایل غیرمنطقی اش را برای اثبات مدعیاتش ردیف می کند، گزارش یک طرفه و سراسر سیاسی اش را این گونه پایان می برد که "اگر روند ناگوار و مخرب شکل گرفته، با مقاومت مستقیم و غیرمستقیم استادان و دانشجویان، و نیز با مساعدت دولت بنفش، متوقف نشود، سیر نزولی و فاجعهبار وضع علوم سیاسی در دانشگاههای ایران ادامه خواهد یافت."
این درحالی است که هر ناظر نسبتاً آگاهی از بی ارتباطی این مسئله به اختیارات ریاست جمهوری آگاه است و این طور که پیداست، مخالفان و معاندان نظام در این مورد نیز قصد دارند با فشار آوردن بر دولت اعتدال گرا و تا این جای کار موفق روحانی، او را از مسیر عقلانیت خارج نموده و به سمت افراط بکشانند.
به هر تفسیر امیدواریم در آینده ای نزدیک، نتیجۀ کار 5سالۀ کارگروه تحول علوم انسانی توسط اندیشمندان و دانشگاهیان متعهد مورد انتقاد و ارزیابی جدی قرار گیرد و در سال های آتی دیگر شاهد چنین سهل انگاری هایی در برخورد با مسائل فرهنگی و اندیشگانی نباشیم.