1- طراحی نظام سیاسی عراق الگویی از طرح شکست خوده در لبنان
مردم مظلوم عراق از رهگذر طراحی مرموز بیگانگان و بی توجهی و مسؤولیت ناشناسی بخشی از سیاست مداران و نخبگان این کشور، به همان بلا و برنامه ای مبتلا شده است که کشور لبنان پس از استقلال و با طراحی فرانسوی ها بدان مبتلا شد و همچنان تاوان سنگین آن را می پردازد. مقصود از این طراحی مرموز، همان مدل انتخاب مسؤولان ارشد کشور(رییس جمهور، نخست وزیر، رییس پارلمان) بر اساس شمار جمعیت مذهبی و قومی است!
هرچند چنین امری ممکن است در ظاهر برای هر مخاطبی نمایشی عادلانه و منصفانه جلوه کند و اتفاقاً ممکن است برای اقلیّت های قومی و مذهبی در خیلی از کشورها وسوسه انگیز و تحریک کننده باشد؛ لکن با تأمل در لایه درونی این طراحی و با توجه به اهداف طراحان و به ویژه با نظاره آنچه در واقعیت اجرای این طرح - چه آنچه در طولانی مدت در لبنان اتفاق افتاده و چه آنچه در سالیان اخیر در عراق رخ نموده- پیش آمده می توان به سهولت به نوع طراحی فتنه انگیزانه و آتش زیر خاکسترگونه بیگانگان برای مردم ستمدیده این دو کشور مسلمان پی بُرد. البته باید یادآور شد که متأسفانه بخشی از نخبگان و سیاسیون این دو کشور نیز چه در آغاز طراحی در فراهم آوردن این خاکستر آتشین و چه در مرحله اجرا با شعله ور کردن آن، نقش بسیاری در این نابسامانی داشته اند!
حقیقت آن است که امّت اسلام بالاخص نخبگان و خبرگان- چه شیعه و چه سنّی – اگر به درستی نقش و جایگاه خود را بشناسند و به موقع از طراحی ها و توطئه های دشمنان دیرین که امروزه خود را در قاب و قالب دوستان دلسوز مطرح می کنند، آگاه شوند نمی بایست با تن دادن به چنین طراحی های مزوّرانه و مرموزی مام و میهن خویش را در معرض تنش دائمی و مستمر قرار دهند. چه، آنچه قومیّت ها و پیروان هر مذهب از مسؤول خویش باید بخواهد صرفاً رعایت عدل و انصاف -چه به لحاظ تئوریک و چه به لحاظ اجرایی- به پیروان مذاهب و قومیت ها به عنوان برادران ایمانی یا ابدانی است و نه سهم خواهی در مسؤولیت ها. البته این مطالبه راستین و درست با این امر که مسؤولان ارشد کشورهایی مانند عراق و لبنان با رعایت انصاف و مساوات و بدون در نظر گرفتن مذهب و قومیت لازم است توانمندترین و امین ترین افراد را – از هر قوم و مذهب- برای پست های مختلف برگزینند تا امور جامعه خود را به بهترین شکل تدبیر و تمشیت کنند و رفاه و آسایش نسبی را برای هم وطنان خویش فراهم سازند، ناسازگار نیست.
براین اساس اگر مردم و نخبگان سیاسی از مذاهب مختلف در کشور عراق بخواهند درباره شیوه مدیریت کشور خویش تنها براساس هدایت ایمانی و درک عقلانی گام بردارند، به نظر می رسد بهترین شیوه برای اداره این کشور – و حتی کشور لبنان- نه تقسیم مسؤولیت ها، آنهم با طراحی فتنه انگیزانه غربی ها، بلکه یکی از دو راهکار ذیل است:
الف- انتخابات عمومی و آزاد برای گزینش مستقیم مسؤولان ارشد(رئیس جمهور و نخست وزیر) توسط مردم. بدین شکل مردم هرکس را از هر قوم و مذهبی صالح تشخیص بدهند برای کشور خویش بر می گزینند.
ب- راه کار دوم که حتی در پرتو آن می توان نسبت و سهم قومیت ها را از مسؤولیت ها به همین شکل کنونی با آن حفظ و لحاظ نمود باز انتخاب دو مسؤول اصلی و ارشد(رئیس جمهور کُرد و نخست وزیر شیعه)[1] با رأی مستقیم مردم است. با در پیش گرفتن هر یک از این دو راهکار رییس جمهور و نخست وزیر با تشخیص و صلاحدید مردم حتی بر طبق سهم های مشخص شده در آشکارترین و آسانترین و سریع ترین روش انتخاب خواهد داشت و کشمکش های چندین ماهه بلکه چندین ساله! بر سر انتخاب این افراد توسط پارلمان موجب بر زمین ماندن امور مملکت نمی شود و بهانه دخالت طرف های بیگانه و مخلّ تا حدود زیادی از بین می رود. البته همان گونه که عادت دمکراسی است مردم در صورت گزینش اشتباه، خود در گزینش های بعدی توان اصلاح و انتخاب متفاوت را از دست نخواهد داد.
چنین شیوه ای موجب می شود کشور مسلمان عراق - و نیز لبنان- از تنش دائمی و سهم خواهی برخی گروه های مسؤولیت ناشناس سیاسی و از امکان دخالت طرف های ناصالح بیگانه - چه با نام مسلمان و چه از نوع غربی- در امان بماند و صلاح و سداد ملت و میهن پی گیری شود.
2- فلسطین قربانی غفلت و جهالت نخبگان سیاسی
مردم فلسطین دیر زمانی است که در اثر خیانت عناصر عربی که شامل برخی از سران ممالک اسلامی در زمان غصب فلسطین می شود و نیز در اثر زیاده طلبی بخشی از خود مردم آن زمان فلسطین که غافلانه دچار زیاده خواهی شدند و نیز در اثر حمایت بی دریغ و مستمر قدرت استعماری انگلستان در آغاز و حمایت بی امان غول آمریکا در ادامه و تاکنون، به مصائب و غُصه های بسیار مبتلا گردیده است. برای شیعیان که خود در طول تاریخ مردمی مظلوم و مصیبت دیده بوده اند، درک گرفتاری های پیوسته مردم مظلوم فلسطین سخت نیست بلکه شیعیان و دوستداران اهل البیت چون این درد و مصیبت را به صورت ریشه ای و ژرف تر می نگرند تأسف آنها از آنچه در آن دیار غریب رخ می دهد افزون تراست.
واقعیت تاریخ 35 ساله انقلاب اسلامی ایران خود گواه روشنی بر دلسوزی راستین شیعیان و رهبران سیاسی مذهبی ایران نسبت به سرنوشت مردم فلسطین و آن سامان ستمدیده است. همین شفقت راستین موجب برداشتن گام های عملیِ سیاسی و بین المللی به نفع فلسطینیان و أحیاناً اعطای کمک های دیگری از سوی نظام اسلامی به این مردم بوده است که این حمایت بی دریغ خود موجب تهدیدها و تحریم های بسیار و واکنش های منفی و آسیب های مستمر از سوی صهیونیست ها و حامیان آنها نسبت به مردم و دولت ایران شده و همین امر یکی از دلایل استکبار جهانی برای إعمال بخشی از محرومیت ها نسبت به حقوق ایرانیان در عرصه های مختلف شده است.
اما آنچه در این قصه پر غُصه، عذاب دهنده و رنج آور تر است عدم درک صحنه درگیری توسط خود فلسطینیان است!حقیقتا رنج آور است که هم مردمی مظلوم باشند و مداوم در زیر شلاق فرعونی صهیونیست ها به سر ببرد و هم خودِ این مردم یا راهبران و خُبرگانشان حامیان و پشتیبانان راستین خویش و دشمنان حقیقی خود را نشناسند!
همان طور که گفته شد که بخش اعظمی از عامل مصیبت کنونی فلسطینیان در آغاز خود سران عرب از نوع فلسطینی و اردنی و عربستانی و... بوده است! اما تأسف آور است که امروز نیز می بینیم که فلسطینیان شهیدان خود را در پرچم جنایتکاران داعش می پیچند و با آن پرچم ظلمانی به بدرقه شهیدان خویش می پردازد! شگفتا آور است که از یک سو قاتل فلسطینیان؛ یعنی صهیونیست ها به تجهیز و تحریک داعشی های خبیت و خون ریز برای کشتن عدّه ای از مسلمانان بی گناه می پردازند و به درمان مجروحان آنها اقدام می کنند و در سوی دیگر فلسطینیان با برافراشتن پرچم داعش- دانسته یا نادانسته- از قاتلان تبه کاری که به کشتار حامیانِ راستین مردم فلسطین می پردازند، حمایت می کنند و بدین سان تخم نفرت می افکنند!! معنی این سخن آن است که صهیونیست ها و فلسطینیان -که شب و روز باهم در ستیزند- در ارتباط با حمایت از داعش با هم، هم نظرند!!! البته پر واضح است که داعشی های خونریز هرگز قدم مثبتی برای فلسطینیان برنخواهند داشت؛ هرچند آنها از رهگذر غفلت و ناآگاهی برخی نخبگان فلسطینی به نفع صهیونیست ها قدم های بسیاری برخواهند داشت. چند سال پیش نیز شاهد بودیم که سران برخی گروه های فلسطینی که سالیان سال نمک مردم سوریه را خورده بودند نمک دان شکستند و با تروریست های تکفیری تفجیری تخریبی در آن دیار همدست شده و علیه مردم سوریه وارد نبرد شدند!
شگفتا از این همه غفلت و ناآگاهی!!
اکنون پرسش این است که:
چرا مردم فلسطین این همه سال باید تاوان موقعیت ناشناسی و غفلت نخبگان سیاسی عرب و به ویژه فلسطینی را بدهد؟
آیا با این وجود، لااقل در کوتاه مدت می توان آینده ای خوشبینانه برای فلسطین تصور نمود؟!
والسلام علی من اتبع الهدی
کرم سیاوشی/استادیار دانشگاه بوعلی سینا
-------------------------
[1] طبق همین دیدگاه در لبنان مردم با رأی مستقیم می توانند دو مسؤول اصلی و ارشد(رئیس جمهور مسیحی و نخست وزیر سنّی) را خود برگزینند