کد خبر: ۲۱۰۹۶۸
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار:
بحران عراق

مروری بر رویکرد آمریکا در قبال بحران عراق

سیاست آمریکا در مورد بحران عراق را می‌توان بر اساس دو رویکرد که لزوما همدیگر را نفی نمی‌کنند بررسی کرد:
مروری بر رویکرد آمریکا در قبال بحران عراق
گروه بین الملل،اول؛ تحولات اخیر عراق برای آمریکا آغاز ترسیم مجدد نقشه خاورمیانه است (سایکس‌پیکو  جدید) که قبلاً بر اساس ملی‌گرایی ترسیم‌شده بود و اکنون قرار است بر اساس قوم‌گرایی و طایفه‌گرایی شکل‌ بگیرد.
دوم؛ آمریکا به دنبال تغییر ساختار و موازنه قدرت در درون عراق است. انتخابات عراق و سوریه تثبیت قدرت جمهوری اسلامی را دربرداشت و لذا آمریکا باید از ابتدا مقابل این روند اقدام جدی و فوری نماید. با این تفسیر همه تحولات نهایتا معطوف به کاهش نفوذ ایران خواهد بود. یکی از دلایل این امر آن بود که آمریکا نسبت به حرکت عظیم و گسترده داعش در منطقه غافلگیر و متعجب نشد.
اوباما ایدئولوژی داعش و نه عملکرد آن را برای منطقه و آمریکا تهدید می‌داند. این نوع تفکر نشان از درک راهبردی آمریکا به جریان داعش به‌عنوان ابزار است و این کشور هیچ عجله‌ای برای پاسخ و مقابله با داعش ندارد. حتی اقدام احتمالی آمریکا از نوع اعزام نیرو به عراق نیست و تنها مشروط به دفاع از سفارت و شهروندان آمریکاست.
به گزارش بولتن نیوز،در سفر اخیر کری به عراق مواضع مطرح‌شده نشان از نوعی تعدیل در سیاست‌های آمریکا است. وی شرط‌های اقدام آمریکا در عراق را توسعه داد و اعلام کرد در شرایط زیر آمریکا ناگزیر از اقدام نظامی است:
1.    درصورتی‌که داعش سرزمین‌های زیادی را اشغال کند.
2.    آمریکا ممکن است قبل از آنکه فرایند سیاسی عراق به انتها برسد، علیه داعش اقدام کند.
3.    سامرا خط قرمز آمریکاست چراکه درگیری در این منطقه با توجه به اماکن مذهبی شیعیان باعث تشدید جنگ فرقه‌ای می‌شود.
با توجه به موارد فوق جهت‌گیری و رویکرد آمریکا به مسئله بحران عراق را می‌توان به شکل زیر خلاصه کرد:
1.    آمریکا در مقطع کنونی و با توجه به رویکرد ابزاری خود، داعش را تهدیدی فوری علیه منافع خود نمی‌داند و لذا اقدام فوری را در دستور کار ندارد.
2.    آمریکا درعین‌حال که تغییر نقشه خاورمیانه را فراموش نکرده است اما  تغییر موازنه قدرت در عراق را در دستور کار فوری خود دارد.
3.    الگوی رفتاری آمریکا در عراق، همان الگوی سرنگونی مرسی در مصر با بهانه عدم وجود دموکراسی فراگیر است.
4.    آمریکا به دنبال تبدیل عراق به یک نمونه موفق از دکترین سیاست خارجی خود است که بر آن اساس، دیپلماسی و رهبری (و نه قدرت نظامی) آمریکا مساله را حل می‌کند.
5.    نگاه آمریکا به بحران عراق جنگ داخلی از نوع قومی- مذهبی است که باهدف تضعیف جریان مقاومت در منطقه در حال مدیریت است.
6.    آمریکا ریشه مشکلات کنونی را سیاسی و ناشی از عملکرد دولت مالکی می‌بیند و لذا قائل به اولویت راه حل سیاسی را بر اقدام نظامی است.
7.    بهترین گزینه برای آمریکا برکناری مالکی است البته این فقط گام اول سیاست آمریکا تلقی می‌شود و آمریکا به دنبال تغییر موازنه قدرت در داخل عراق و کاهش و مدیریت نفوذ ایران و نهادینه کردن نفود خود در این کشور است.
8.    تقویت نظام فدرالی و یا اقلیم‌سازی جدید در عراق از اهداف آمریکا است. تجزیه عراق در کوتاه‌مدت و میان‌مدت مدنظر آمریکا نیست. حداقل در شرایط کنونی شرایط تحقق این امر فراهم نیست.
9.    هدف آمریکا ایجاد گروه‌های نظامی و شبه‌نظامی در منطقه است تا بتواند به شیوه خود جمهوری اسلامی با ایران مقابله کند. داعش می‌تواند بخشی از این نیروی جهت مقابله با جمهوری اسلامی باشد.
10.    آمریکا به دنبال کسب امتیازات بیشتر از دولت عراق در ازای ورود به صحنه است و یکی از این موارد کسب مصونیت قضایی برای سربازان خودمروری بر رویکرد آمریکا در قبال بحران عراق در عراق است مسئله‌ای که در توافق امنیتی دوجانبه موفق به کسب آن نشده بود.
11.    تصاعد بحران در عراق به سود آمریکا نیست و این کشور سعی در مدیریت بحران و کنترل و مهار داعش در همین سطح فعلی خواهد نمود با توجه به تحولات داخلی آمریکا و انتخابات نوامبر (آبان ماه) اوضاع عراق نباید با تحولات گسترده همراه باشد به نحویکه منافع دولت اوباما و دمکرات‌ها را به خطر اندازد.

•    مساله همکاری ایران و آمریکا در موضوع عراق؟
برخلاف برخی سیگنال‌ها از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران برای همکاری با آمریکا در عراق، باید گفت که آمریکا هیچ برنامه‌ای برای همکاری نظامی با ایران در دستورکار ندارد. آمریکا به دنبال آن است که نشان دهد ایران در تحولات اخیر نیازمند آمریکاست و ایران دیگر بازیگر اصلی عراق نیست و لذا مسئله همکاری با ایران توسط آمریکا به‌هیچ‌وجه جدی نیست. آمریکا نقش ایران را در عراق فعلی در حد کنترل رفتار مالکی و استفاده از نفوذ سیاسی ایران برای  انتقال پیام‌های آمریکا و اقناع وی به پذیرش خواسته‌های آمریکا مبنی بر کنار کشیدن است. آمریکا معتقد است عراق مانند سوریه چالشی برای ایران است و ایران را به سمت امتیازدهی در موضوع هسته‌ای سوق خواهد داد. این تصور آمریکا نادرست است چراکه مسئله عراق فرصتی جهت فعال شدن ظرفیت‌های زیادی برای ایران است. یکی از فرصت‌های ایجادشده درنتیجه تحولات عراق آن است که تز مالکی برای حفظ امنیت مبتنی بر صرفا ارتش، شکست‌خورده و وی مجبور شده است به این نتیجه برسد که نیروهای مردمی در این کشور باید سازمان‌دهی شوند. این امر به گسترش نفوذ ایران خواهد انجامید.  

•    تحولات هفته اخیر
با وجود تداوم تحولات میدانی در صحنه عراق، سیاست آمریکا شاهد تحول خاصی نبوده است. هرچند آمریکا تعداد مستشاران نظامی خود را در عراق، تقویت و دو برابر کرده و به انجام پروازهای شناسایی ادامه می‌دهد اما  نتیجه سفر جان کری به عراق و منطقه هنوز خود را بصورت عینی نشان نداده است.
با این حال، توجه به نوع سیاست‌گذاری ایران در قبال عراق و نقشی که ایران در عراق برای خود تعریف می‌کند از اهمیت خاصی برای آمریکایی‌ها برخوردار است. بصورت خاص، تلاش برای نشان دادن دعوا و اختلاف‌نظر داخلی بین مسئولین نظام درباره سیاست ایران در قبال عراق، یکی از محورهای عمده تحلیلی آمریکا بوده است؛ نقطه کانونی این مساله، حمایت از ماندن یا رفتن نوری مالکی است. به عبارت دیگر، آمریکایی‌‌ها اینگونه القاء می‌کنند که سیاست ایران در قبال عراق هنوز نهایی نشده است و تصمیم درباره مالکی و عراق از آنچنان اهمیتی برخوردار است که از ظرفیت بازتعریف نقش منطقه‌ای ایران برخوردار است. در واقع آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند که با ترسیم یک مناظره بین نظام و دولت جمهوری اسلامی، وضع موجود عراق را به عنوان شاهدی بر غلط بودن سیاست منطقه‌ای و بسط بیش از حد قدرت منطقه‌ای ایران که لازم است بازتعریف و بلکه عقبگرد نماید مورد نقد قرار دهند و آن را به عنوان نگاه منتقدانه دولت معرفی کنند در حالیکه (طبق نگاه آمریکا) نظام بر این باور است که باید همچنان مسیر کنونی سیاست منطقه‌ای را تداوم بخشید. در این میان، انتصابات اخیر مقام معظم رهبری در شورای راهبردی روابط خارجی به عنوان سیگنالی از طرف رهبر انقلاب مبنی بر لزوم تداوم مسیر قبلی سیاست خارجی تفسیر شده است. با این همه نباید از نظر دور داشت که چنین تحلیل‌هایی با این هدف نیز مطرح می‌شود که به دولت عراق و بخصوص نوری مالکی القاء شود که پشتوانه‌ای در داخل ایران ندارد و آن را مجبور به پذیرش مصالحه نمایند.
اما به نظر می‌رسد آنچه برای آمریکا اهمیت ویژه دارد آنست که ایران رفتار سیاست منطقه‌ای و شکست و پیروزی خود را بر اساس نوع واکنش آمریکا به تحولات منطقه تعریف نمی‌کند. به عبارت دیگر، ایران در سیاست‌گذاری منطقه‌ای خود بخصوص در مباحثی مثل عراق، بصورت مستقل و صرفا بر اساس منافع خود اقدام می‌کند و متغیر آمریکا را چندان مد نظر ندارد. اگر این مساله را در کنار موضوع هسته‌ای و مذاکرات جاری بگذاریم به نظر می‌رسد که آمریکا احساس می‌کند که در وضعیت جاری، گذر زمان به نفع واشنگتن نیست و آمریکا باید هر چه زودتر ایران را مجبور کند مفاد توافق جامع مورد نظر آمریکا را بپذیرد چراکه:
1-    با گذر زمان و عدم حصول توافق (در کنار سیگنال انتصابات اخیر در شورای راهبردی روابط خارجی) موضع و رویکرد تندروها (از نظر آمریکا) در ایران تقویت می‌شود.
2-    با تداوم بحران منطقه‌ای، کم کم محیط داخلی ایران نه تنها آمریکا را عامل این تحولات می‌بیند بلکه قدرت منطقه‌ای را به عنوان یکی از ابزارهای قدرت برای چانه‌زنی موثرتر در قبال آمریکا در حوزه هسته‌ای می‌نگرد.
3-    اگر توافق حاصل شود آنگاه آمریکا با خیال آسوده‌تر و بدون نگرانی از حرکت ایران به سمت سلاح، می‌تواند سیاست فعال‌تری را در منطقه بر ضد ایران پیگیری کند.
4-    هرچه آمریکا محکمتر و قاطع‌تر با طرف ایرانی مذاکره کند گفتمان مصالحه‌گرا با برجسته‌تر کردن احتمال تحقق تهدیدهای آمریکا علیه ایران، شانس بیشتری برای توافق بدست می‌‌آورد.
بنابراین زمانی که آمریکا مساله هسته‌ای را در قالب ژئوپلتیک منطقه قرار می‌دهد احساس می‌کند که زمان به نفع واشنگتن نیست. در واقع یکی از تلاش‌های دائمی دولت آمریکا این بوده که مولفه قدرت ژئوپلتیک ایران را از مذاکرات هسته‌ای جدا کند کما اینکه این موضوع را در تهدید ایران برای "مدیریت هوشمند" تردد در تنگه هرمز در اواخر سال 1390 مشاهده کردیم که نهایتا منجر به عقب‌نشینی آمریکا شد. به عبارت دیگر، ترکیب عامل ژئوپلتیک با مذاکرات هسته‌ای می‌تواند چالشی جدی برای آمریکا محسوب شود. به همین دلیل است که جان‌مایه مقاله جان کری در واشنگتن پست این است که ایران زمان ندارد و نمی‌توان مذاکرات را بیش از حد طول داد و حتی تمدید توافق نیز لزوما در دستورکار نیست.  سوزان مالونی که یکی از کارشناسان مطرح حوزه ایران و مرتبط با وزارت خارجه آمریکاست نیز اخیرا در مصاحبه‌ای شکل‌گیری چنین تفکری در داخل ایران که عراق می‌تواند ابزار خوبی برای چانه‌زنی هسته‌ای باشد را به عنوان یک دغدغه معرفی کرده بود.
اما با وجود این ظرفیت منطقه‌ای، متاسفانه مشاهده می‌شود که دستگاه دیپلماسی کشور در مقابل تحولات عراق، و قبل از آن درباره سوریه، کاملا بی‌تفاوت است. در حالیکه جان کری و ویلیام هیگ با همه طرف‌های داخلی عراق و داخل منطقه، مذاکرات دیپلماتیک داشتند اما از طرف ایران بخصوص وزارت خارجه هیچ تحرک دیپلماتیک و یا ارائه طرح سیاسی برای حل مساله مشاهده نشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۲
علی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۲:۴۳ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۱
2
0
فعلا" دستگاه دیپلماسی از هاشمی خط می گیرد که اعراب درگیرند و به ما کاری ندارد ولی وقتی مثل بچه رضایی با بچه هایش در خارج رفتار کنند از خواب بیدار خواهد شد
ناشناس
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۲:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
0
0
جناب آقاى مهدى طائب!
پيرو اظهاراتتان:) موارد زير قابل تذكر است:

١- با اين تحليل هاى غير واقعي، كشاندن پاى عربستان، قطر و تركيه به حمايت از داعش، يارگيرى براى اين گروهك است در سطح منطقه، و انتصاب داعش به آمريكا، انگليس و... ، نوعي جنگ رواني براى پشتيباني از داعش در فضاى جهاني و رسانه ايي است.
..........................................
مدیر پایگاه مطلب شما قابل انتشار است ولی همانطور که بارها اعلام کرده ایم اینجا برای مطالب بلندمناسب نیست آن را برای سردبیری ارسال کرده ایم تا اگر در صورت تایید مستقلا منتشر شود .
حمزه خلیلی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۸:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۴/۱۲
0
0
دقیقا امریکایی ها از همین می ترسند که ایران از بحران عراق به عنوان یک فرصت برای افزایش قدرت چانه زنی بهره ببرد.
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین