حجتالاسلام سیدسجاد ایزدهی مدیرگروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این باره مقالهای تحت عنوان «مردمسالاری دینی» نگاشته و طی آن یکی بودن یا دو گانه بودن مقوله مردمسالاری دینی را بررسی کرده است. این مقاله پاییز امسال در همایش اندیشههای راهبردی که به پیشنهاد رهبری برگزار میشود، ارائه خواهد شد.
درباره اندیشه مردمسالاری دینی در سخنان مقام معظم رهبری و تفاوت این تفکر با دموکراسی و دیگر نظامات غربی با حجتالاسلام ایزدهی به گفتوگو نشستیم.
تفاوت نظامات دموکراسی و مردم سالاری دینی
*آقای ایزدهی نخست بفرمایید که نظامهای دموکراسی آیا تفاوتی با نظام مردم سالاری دینی دارند و سایر نظامهای سیاسی به چه گروههایی تقسیم میشوند؟
- نخست این را اشاره کنم که در نظامهای سیاسی تفاوتهای بسیاری با مردم سالاری دینی وجود دارد و به تعداد زیاد میتوان از نظامهای سیاسی در طول تاریخ یاد کرد، لااقل اینها را میتوان در یک تقسیمبندی عمده قرار داد چرا که در برخی از این نظامها مردم نقش اساسی دارند، مردمسالارند یا نظامهایی که مردم جای مناسب ندارند و عمدتاً مطیع هستند اینها را در طول تاریخ میشود مشاهده و ردیابی کرد. نظامهای مردمسالار امروزه فراگیر هستند و نظامهای غیر مردم سالار چون نظامات استبدادی و فاشیستی که عمدتاً براساس خواست یک فرد صورت میپذیرد و عملاً مردم قالب اطاعت را دارند و مشارکتی ندارند.
در مقابل این نظامات موجود، انقلاب اسلامی ایجاد شد که مدعی نظامی به نام جمهوری اسلامی است.
شهید مطهری اسلامیت را محتوا و جمهوری را شکل نظام میدانست
*آیا این جمهوریت و اسلامیت دو بُعد از یک چیز هستند یا اینکه دو چیز متفاوتند که به هم ضمیمه شدهاند و به خاطر راهبرد مشترک، اتحاد پیدا کردهاند؟
-در تبیین نظامی که جمهوری اسلامی ایجاد کرد، سخنان زیادی گفته میشود مثلاً مرحوم شهید مطهری تعبیرشان این بود که اسلامیت محتوای نظام است و جمهوریت شکل نظام میشود، نظام اسلامی در همه زمانها در قالب شکلهای متفاوتی که جامعه ارائه میکند، میتواند تطبیق و محتوا را تأمین کرد.
رهبری تعبیر دموکراسی را در نظام مردم سالاری رد کردند
*رهبری در این رابطه چه نظری دارند؟
-در قبال این نکته مقام معظم رهبری تعبیری به کار بردند ناظر بر اینکه ما تعبیر دموکراسی را نمیپسندیم، چون دموکراسی بار معنایی دارد که طبیعتاً براساس فرهنگ غربی بنا شده است. ما منطقی به نام مردم سالاری میشناسیم که این با دموکراسی متفاوت است و از متن خود دین گرفته شده، یعنی مردم سالاری که ما میشناسیم نه آن مردم سالاری غربی که در قالب دموکراسی است که محتوای اسلامی را بخواهیم در آن جاری کنیم و اصل و اساس آن را هم در قالب اسلام جستجو میکنیم، لذا به تعبیر رهبری جمهوریت و اسلامیت دو مقولهای نیستند که در کنار هم سنجاق کرده باشیم، بلکه یک امر بسیط است که هم در آن مردم سالاری وجود دارد و هم دین مداری، ترکیب این دو گونه هم در خود دین مشخص شده است، یعنی گونه مشارکت مردم در امور جامعه هم در خود دین هست.
تفاوت دوران مدرنیته و پیش از مدرنیته در نوع حکومت
*پس اصول و قواعد مردمسالاری در دین موجود است؟ و چطور میتوان گفت که این یک نظرِ صرف نیست؟
-برای این منظور باید یک مقدمهای گفت که بازگردیم به زمانهای قدیم، پیش از نظام حاکمیت مدرنیته در جهان. کشورها معمولاً توسط یک فرد اداره میشدند یعنی نظام سلطانی بر آنها حاکم بود که معمولاً یک فرد یا قدرت حاکمه بر مردم حکومت میکرد و اصلاً مقولهای تحت عنوان انتخابات مطرح نبود شاید اگر به مردم میگفتند بر این مسائل میخندیدند بنابراین در این سیستم مشروعیت حکومتها در گرو انتخاب نبود. شاید قدرت، نژاد، سرمایه و ... مطرح بودند.
خلاصهوار بگویم که در مدرنیته این پارادایم برداشته شد و قدرت و سلطه به مردم نهاده شد و مردم ملاک مشروعیت قرار گرفتند.
احادیثی از امام علی(ع) در باب حکومت بر مردم
*پس اینجا یک بحث اساسی مطرح میشود که آیا در نظام اسلامی که ما از آن ولایت فقیه یاد میکنیم، یعنی ولایت فقیه در صدر امور قرار دارد و حکم میکند، و عدهای شبهه میکنند آیا در یک نظم سلطانی قرار داریم و حاکم دستور میدهد و بقیه اطاعت میکنند یا ولایت فقیه را در قالب مردمسالاری کار میکنند؟
-در پاسخ به این اشکال یا شبهه باید مطرح کرد که نظام ولایت فقیه نظامی است که برآمده از نظام ولایت و نبوت است، همچنان که پیامبر (ص) از ولایت و مشورت بر مردم تاکید داشتند - البته در جایی که وحی نبود- ملاک مردم بود در غیر این صورت حرف مردم مورد توجه قرار میگیرد در فضای حاکمیتی مردم قرار میگیرند و بیعت میکنند، جنگها با تعبیر پیامبر که به حضرت علی (ع) گفتند «اگر مردم با شما همراهی کردند و مشارکت کردند حکومت را برعهده بگیرد وگرنه با اینکه حقانیت داری حکومت را به دست نگیر» بنابراین درست است که حکومت بر مردم و ولایت شرعاً برعهده امیرالمومنین (ع) بود ولی در دورهای که مردم از ایشان حمایت نکردند ایشان تلاش نکردند که حقانیت خود را نشان دهند.
در جای دیگری امام علی(ع) درباره خلافت خویش گفت: «پس بیعت من مخفی نیست و جز با رضایت مسلمانان محقق نمیشود» و «ای مردم امر شما است. هیچ کس به جز کسی که شما او را امیر خود گردانید حق امارت بر شما را ندارد» که در خطبه شقشقیه نیز دلایل پذیرش خلافت را امام به سه عامل مستند دانست که دو تای آنها به خواست و اراده مردم باز میگشت.
بنابراین مواردی از این دست زیاد است که در زمان امام حسن (ع) و سایر ائمه نیز میبینیم همان چیزی که برعکسش را در بین اهل سنت و خلفا دیدیم که به زور مردم را مجبور به بیعت کردند ولی ما در شیعه چنین چیزی را مشاهده نمیکنیم چرا که همواره حرف مردم در این راستا مهم بوده و آنها هستند که حاکم را در مصدر امور قرار میدهند.
طبیعتاً مردم مسلمان حاکمی را در رأس امور قرار میدهند که مشروع باشد و خدا او را قرار داده باشد و این نشان دهنده این مطلب است که در نظام اسلامی چقدر مردم در مرحله اعمال حاکمیت دخیل هستند و چقدر هم در مرحله بعد مردم نظارت بر حاکمان دارند و عناوینی چون نصیحت، شورا و بیعت در فقه ما موجود است و مردم را به مشارکت در سرنوشت خود بعد از تشکیل حکومت و در گردش آن میخواند.
در نهایت گرچه در نظام اسلامی ملاک مشروعیت خداوند و تعالیم الهی است که اینجا هم خدا مصلحت ما را تعیین میکند و ما را میشناسد، خدا حکیم است و ما حکم را از خدا میگیریم ولی در عین حال مردم در فضای حاکمیت، مشارکت میکنند و اینجا بحث مشورت مطرح میشود، که مشورت دو گونه طریقی و موضوعی است که مشورت طریقی برای رسیدن علم از سوی کسانی است که نمیدانند بنابراین ارتباطی به پیامبر (ص) و معصومین (ع) ندارد ولی مشورت موضوعی مولود افراد نیست ولی برای دخیل کردن مردم در فضای مشارکت سیاسی از آنها استفاده و فکر و عملشان را استفاده میکنند، اینها در فقه شیعه فراوان است.
نظریه مردمسالاری دینی، مردم سالاری را از متن دین گرفته است
*بنابراین مهمترین تفاوت مفهوم مردمسالاری دینی که توسط رهبری مطرح شد با دموکراسی غربی چیست؟
-براساس کلیدواژههای رهبری، مردم سالاری دینی از دو جهت با دموکراسی متفاوت است، نخست اینکه دموکراسی غیردینی است و از سویی با نظام های غیردینی دموکرات به تعبیری تئوکرات چون قرون وسطایی که براساس حاکمیت کلیسا است اما مردم در آن حضور و مشارکتی ندارند و انتظار پاسخگویی حاکمان به مردم هم نمیرود، متفاوت است.
اما مردم سالاری دینی مقولهای است که مردم سالاری را از متن دین گرفته و براساس آموزههای دین اقتباس کرده و راهکار مشارکت مردم را در فضای حاکمیت تعیین میکند و عملاً مردم را در چارچوب تعالیم الهی محور قرار میدهد و این برخلاف نظام دموکراسی است که خواست مردم بر مصلحت آنها مقدم میشود یعنی مردم شاید چیزی بخواهند که مصلحت آنها نباشد اما انجام میدهند و در نظام غربی فرآیند دموکراسی اقتضا میکند که این خواست بر مصلحت ارجح باشد و خواست افراد بر هویت جمعی چه بسا مقدم میشود.
مردم در دین اسلام، حاکم جائر را براساس شرع انتخاب نمیکنند به طور مثال مردم در کشور آلمان شخصی چون هیتلر را انتخاب کردند که این فرد که گمارده شد نه فقط کشور خود و سطح وسیعی از کشورها را به چالش کشاند یا جنگهایی که جرج بوش به راه انداخت ، نظام اسلامی میگوید کسی باید حاکم باشد که صلاحیت اخلاقی و دانشی داشته باشد اما در حوزه دموکراسی ممکن است خواستههای مردم شهوانی هم باشد و اینها مقدم میشود و نمیتواند افراد را به سعادت برساند در نقطه مقابل حاکمیتهای دیندار غیر مردم سالار هم هستند که مردم را در فرآیند زندگی مشارکت نمیدهند و لذا معمولاً رویکرد استبدادی خواهند داشت که مردم در آنها دخیل نیستند و حق نظارت و فعالیت ندارند و فقط تکلیف دارند، طبیعتاً اگر حاکم اشتباه کند این احتمال نیست که جامعه نجات پیدا کند.
*بنابراین همین مشارکت مردم در فضای مردم سالاری دینی جامعه را به سمت عقلانیت میکشاند. درست است؟
- بله ، نظام مردم سالاری دینی ضمن اینکه دینداری جامعه را تضمین میکند در عین حال چون مردم در فرایند حاکمیت مشارکت و حق نقد و نظر و نصیحت را به رسمیت میشناسند لذا از فضای استبداد هم به دور خواهند ماند و فضا به سمت عقلانیت و مصلحت سوق پیدا میکند.
رهبر معظم انقلاب در بیاناتی در نماز جمعه فرمودند: این که گفته میشود دموکراسیها و حکومت مردم سالاری، یک حکومت غیر دینی است و حکومت دین نمیتواند یک حکومت مردم سالار باشد، این یک مغالطه است. حکومت اسلامی میتواند در عین این که حکومت الهی است، حکومت مردمی نیز باشد، نمونهاش صدر اسلام، زمان رسول اکرم (ص) و خلفا در اوائل و نمونه دیگرش حکومت جمهوری اسلامی که حکومت مردم است.
عنصر کارآمدی، نکته مهم فقه شیعه و اندیشه اسلامی است
*در نهایت آیا نیاز هست که علما و نخبگان بر نظریه مردم سالاری دینی کار بیشتری کنند و مؤلفهها و بنیانهای آن را پرورش دهند؟
-بله حتما این بحث مردم سالاری دینی که توسط رهبری مطرح شده یک نظریه پردازی است اینکه چطور یک نظریهای پرورش دهیم که براساس آن خوب زندگی کنیم، مهم است. مشکل اینجاست که وقتی میگویم نظریه جمهوری اسلامی مردم سالاری دینی یک التقاطی برای برخی ایجاد میکند که چطور میشود نظریهای هم حسن نظامهای مردم سالار را داشته باشد هم محاسن نظامهای دینی را و از مضرات هم به دور باشد؟ یک وقت این مبحث را ما از حیث کارکردی نگاه میکنیم یک وقت مبانی را مورد توجه قرار داده و فارغ از باید و نبایدهای این نظریه در دین آن را قابل دستیابی و اثبات میبینیم؟ رهبری بیشتر به بخش دوم عنایت داشتند و نگاه به نظریهای که مبتنی بر مبانی دینی است، دارند گرچه این نظریه مبتنی بر مبانی دینی است و مضرات نظامهای استبدادی را ندارد و در عین حال از فواید احتمالی هر دو بهرهمند است.
نکته نهایی این است که ما در فقه شیعه و اندیشه اسلام عنصر کارآمدی را داریم ولو یک نظام مشروع باشد و نتواند جامعه را پیش ببرد و انتظارات توده مردم را برآورده کند طبیعتاً این نظام از بین میرود و ناکارآمد میشود بنابراین باید به کارآمدی توجه کنیم یعنی در این نظام به عناصری توجه کنیم که در عین حال که براساس مبانی دینی مردم را به سعادت میرساند امور مادی مردم را هم پیش میبرد و مردم در فضای جامعه خودشان مشکلاتشان را رفع میکنند چرا که نظام را از خودشان میدانند.
رهبری هر سال دربحث از اندیشههای راهبردی مبحثی را مطرح میکند که مشکل نظام است و انتظار میرود که نظام بدان پاسخ دهد و بر آن کار کند، الزامات و مبانی و راهکارها و عناصر و مؤلفههای آن باید درآورده شود به طور مثال مباحثی چون الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، خانواده که پاشنه آشیل نظام است ، عدالت و آزادی و بحث اخیرشان نیز مردم سالاری دینی است طبیعتاً انتظار میرود که نخبگان و آنها که دست به قلم هستند در دانشگاهها و پژوهشکدهها این بحث را مطرح و نقدهای احتمالی را بررسی کنند تا این نظریه به پختگی برسد و قالب عملیاتی یابد و قابلیت صدور به کشورهای دیگر را داشته باشد؟
نظریه مردم سالاری دینی قابلیت صدور دارد
*پس اینطور که گفتید این نظریه قابلیت صدور دارد؟
- بله این نظریه مردم سالاری دینی برخلاف نظریه خاص ولایت فقیه که مبتنی بر اندیشههای شیعه است و در فضای شیعی فقط قابلیت انجام دارد، در همه نظامها قابلیت کار دارد از نظام سنی نشین تا مسیحی و کافر قابلیت کار دارد عملاً این نظریه مردم سالاری مبتنی بر ارزشها و فعالیت مردم است و قابلیت صدور دارد برخلاف دیگر نظامها که سعادت مردم را تأمین نمیکند و قابلیت صدور ندارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com