رئیسجمهور در نشست خبری روز شنبه گفت مطلبی را برای
اولین بار میخواهد بگوید و بعد توضیح داد به وزرای اقتصادی دستور داده است
باید طوری برنامهریزی کنند که بهبود شاخصها در همین شرایط تحریم انجام
شود: «این دولت ضمن اینکه در مذاکرات بسیار جدی است اما برای هر شرایطی
پیشبینی لازم را کرده است. ما جلسات فراوان داریم. اینکه میگوییم تورم را
تا پایان سال به 25 درصد میرسانیم - البته بسیاری از کارشناسان به من
میگویند کمتر از 25درصد هم میشود - و امسال سال رونق خواهد بود، این را
برای اولین بار میگویم که با تمام کارشناسان و مسؤولان اقتصادی نشستیم بحث
کردیم که با وجود شرایط تحریم باید اینها انجام بگیرد. ما راه را باز
کردیم و رونق اقتصاد کشور امسال از همین حالا شروع شده است، بیکاری از 12 و
خردهای به 10 و خردهای رسیده و در همین شرایط انجام شده درحالی که هنوز
مذاکرات به نتیجه نرسیده است. تورم نقطه به نقطه ما 3ـ 42 درصد بود ولی
امروز به 16 رسیده است، یعنی 26 واحد پایین آمده. فکر نمیکنم در تاریخ
دولت ایران سابقه داشته باشد.»
دکتر روحانی در یک بخش دیگر از مصاحبه هم همین مضمون را با قوت و صراحت
تکرار کرد. این خبر، یعنی خبر دستور رئیسجمهور مبنی بر «لزوم برنامهریزی
برای بهبود شاخصهای اقتصادی تا سطح وعده داده شده به مردم آنهم در شرایط
تحریم» خبر مهمی بود اما متأسفانه کمتر رسانهای آن را برجسته کرد و این
پیام راهبردی در میان بخشهای دیگر سخنان رئیسجمهور گم شد.
اهمیت ماجرا از این قرار است که در شرایطی که در طول یکسال گذشته بارها
راهبرد «تکیه بر توان داخلی» برای حل مسائل و مشکلات مختلف از جمله مسائل
اقتصادی کشور توسط رهبر انقلاب مطرح شده بود، در مقابل، برخی پالسهای
دریافتی از گفتار و رفتار تعدادی از اعضای دولت، اینطور تبادر میکرد که
گویا برعکس قرار است همه چیز به نتیجه مذاکرات موکول شود اما اکنون و در
آستانه دور جدید و حساس مذاکرات، رئیسجمهور (به هر دلیلی؛ شاید واقعنگری
ناشی از آشنایی نزدیک با استعدادها و ظرفیتهای پرشمار کشور یا محتمل
دانستن کارشکنی طرفهای مذاکره در مسیر دستیابی به یک توافق خوب) خبر از
راهبردی میدهد که در محاسبات طرف مقابل میتواند تأثیر اساسی بگذارد.
این نکته – یعنی اثرگذاری بر محاسبات حریف- زمانی اهمیت مضاعف پیدا میکند
که دانسته شودهمهتمرکز حریف نیز بر جنگ روانی معطوف به تغییر محاسبات در
میان مردم و مسؤولان جمهوری اسلامی است: «در جنگ نرم و جنگ روانی... هدف
دشمن این است که محاسبات طرف مقابل را عوض کند... در جنگ نرم، هدف آن چیزی
است که در دل شماست، در ذهن شماست، در مغز شماست؛ یعنی اراده شما. دشمن
میخواهد اراده شما را عوض کند. البته اینها حرفهای پنهان نیست. اوایل این
حرفها را نمیگفتند اما حالا مدتهایی است که دشمنان ما این حرفها را
میگویند و به زبان میآورند. میگویند میخواهیم ملت ایران - حالا آنها
میگویند مسؤولان اما در واقع ملت ایران مورد نظرشان است - محاسباتش عوض
شود... برای او تنها راه، منحصر در این است که ملت ایران و مسؤولان ایران
در نهایت به یک محاسبهای برسند که احساس کنند ادامه این راه به صرفشان
نیست.» (رهبر انقلاب در دیدار دانشجویان 15/6/1391)
در موضوع مورد بحث نیز جنگ روانی و تبلیغاتی بهمنظور تزریق باور انحرافی و
ایجاد محاسبهای غلط از این قرار است که: حل مشکلات کشور صرفاً در گرو حل
موضوع هستهای و رفع تحریمها (سازش) است و در نگاهی کلانتر اساساً تنها
راه پیشرفت کشور، «نفی استقلال» است (وابستهگرایی).
«یکى از ترفندها و خلافگویىها این است که اینجور القا کنند به افکار
عمومى مردم که اگر ما در قضیه هستهاى، تسلیم طرف مقابل شدیم، همه مشکلات
اقتصادى و معیشتى و غیره حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ میکنند. البته
تبلیغاتچىهاى خارجى با شیوههاى کاملاً ماهرانه تبلیغاتى خط میدهند، در
داخل هم بعضى از روى سادهلوحى و بدون اینکه نیت سوئى داشته باشند، بعضى هم
واقعاً از روى غرض همین را دارند تبلیغ میکنند.» (رهبر انقلاب در دیدار
دانشآموزان 12/08/1392)
«اینجور تبلیغ میکنند که استقلال سیاسى کشورها یا استقلال فرهنگى و
اقتصادى کشورها با پیشرفت کشورها منافات دارد. میشنوید این حرفها را، آن
کسانى که با تبلیغات جهانى آشنایى دارند، میشنوند؛ در دنیا بهعنوان
اتاقهاى فکر، بهعنوان حرفهاى فیلسوفانه، این مطالب را پخش میکنند،
کسانى هم در داخل کشورها - از جمله داخل کشور ما - همین حرفها را از طرف
آنها منتشر میکنند، که یک کشورى اگر بخواهد در مجموعه کشورهاى پیشرفته
دنیا قرار بگیرد، چارهاى ندارد جز اینکه از میل استقلالخواهى فروبکاهد،
میل به استقلال را در خود کم کند؛ والّا با هم نمیسازد که یک کشورى بخواهد
مستقل باشد، بخواهد صرفاً بر روى منافع خود تکیه بکند و در عین حال جزو
منظومه پیشرفت جهانى هم قرار بگیرد.» (رهبر انقلاب در دیدار پرسنل
نیرویهوایی 19/11/1392)
اما در مقابل این جنگ روانی چه باید کرد؟
در مقابل این جنگ روانی که نقطه هدف آن، محاسبات و اراده و رفتار مسؤولان
است، جمهوری اسلامی باید این پیام را بهصورت پرقدرت ارسال میکرد که: دولت
نهتنها حیات و ممات کشور را به مذاکره و تحریم گره نزده است، بلکه حتی
پیه تحریم را برای حداقل 20 سال به تن مالیده و اتفاقاً میخواهد از این
توفیق اجباری، برای شکوفا کردن استعدادهای داخلی و رهایی از بیماری مزمن
اقتصاد متکی به نفت و خام فروشی استفاده کند. این پیام در ماههای گذشته
بارها با لحنی صریح و قدرتمند از رهبر معظم انقلاب صادر شد. از جمله:
«در اقتصاد هم اگر عزممان را جزم کنیم و دست به دست هم بدهیم، میتوانیم
اقتصاد را شکوفا کنیم. چشممان به دست دشمن نباشد که کِی این تحریم را
برمیدارد، کِی فلان نقطه را موافقت میکند؛ به درک! نگاه کنیم ببینیم
خودمان چهکار میتوانیم بکنیم.» (بیانات در حرم مطهر رضوی 1/1/1393)
«من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجی و مذاکره بوده و هستم و توصیه
همیشگی من به مسؤولان این بوده که در سیاست خارجی و مبادلات بینالمللی
هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند اما نباید نیازمندیهای کشور و
برخی مسائل همچون تحریمها، به مذاکره گره زده شود. مسؤولان باید موضوع
تحریم را به طریق دیگری حل کنند.» (بیانات در بازدید از نمایشگاه نیروی
هوافضای سپاه 21/2/1393)
با این وجود و بهرغم تصریحات و تأکیدات رهبر انقلاب و اگرچه دولت و
رئیسجمهور با استقبال از سیاستهای اقتصاد مقاومتی، بهنوعی این دستور را
لفظاً تجاوب کرده بودند اما همچنان برخی سیاستها و همچنین برخی اظهارات
مغالطهگونه (نظیر اینکه گویا برخی افراد از تحریم خوششان میآید) و از همه
مهمتر عدماعلام صریح این مساله، اسباب نگرانی دلسوزان را فراهم آورده
بود. اکنون اما با تصریح امیدوارکننده رئیسجمهور، هم پشتگرمی و ذخیره
مضاعفی برای مذاکرهکنندگان کشورمان در روزهای آینده و گفتوگوهای سخت
پیشرو ایجاد خواهد شد و هم در سالگرد انتخابات، رئیسجمهور ترجمه منطقی و
شفافی از شعار انتخاباتی خود یعنی «هم چرخ زندگی مردم باید بچرخد هم چرخ
سانتریفیوژها» ارائه داده است و بر همین اساس نیز به مردم پاسخگو خواهد
بود.
منبع: روزنامه وطن امروز