کد خبر: ۲۰۸۲۷۲
تاریخ انتشار:
چرا بازی امشب برای ما «خیلی» مهم است؟

ماموریت یوزپلنگ‌های ایران: شکار عقاب‌های سیاه در جهنم «کوریتیبا»

تیم ملی کنونی، ستاره ندارد اما یک ویژگی مهم دارد: ایرانی‌ها به آن امید دارند. برزیل 2014 بوی فرانسه 1998 را می‌دهد؛ با همان امیدواری و با همان شور و هیجان. اهمیت بازی امشب در همینجاست. اگر یوزپلنگ‌های ایرانی بتوانند جلوی تکرار خاطره تلخ بازی با یوگوسلاوی را بگیرند و عقاب‌های سیاه را در قفس گیر بیندازند، راه رسیدن به مرحله بعد و صعود از مرحله گروهی آنقدر هموار است که شاگردان کی‌روش را تاریخ‌ساز کند و ضربان قلب مردم کشورمان را بالا ببرد.
شاید اگر یکی دو سال انتهایی دبیرستان را فاکتور بگیریم، هیچوقت به معنای واقعی کلمه «فوتبالی» نبوده‌ام. البته که درگیرش بوده‌ام و با سکوهای ورزشگاه آزادی و پیرمرد بستنی تگری فروش هم الفت خوبی داشته‌ام. با این حال، باید اعتراف کنم که بحث تیم ملی از همه چیز جداست؛ از دیسیپلین اجتماعی، از ادابازی‌های روشنفکری و حتی از متفاوت‌نمایی‌هایی که این روزها حسابی روی بورس است و اگر با هر چیزی که محبوب است، مخالفت کنی یعنی خیلی باحالی و منورالفکر و قس علی هذا.

ماموریت یوزپلنگ‌های ایران: شکار عقاب‌های سیاه در جهنم «کوریتیبا»

لباس سفید تیم ملی - که امسال پس زمینه یوز ایرانی هم دارد -  خود پرچم ایران است؛ سفیدی که هم سبز است و هم سفید و هم قرمز. پرچمی که همه مردم را متحد می‌کند و فرقی بین زبان و عقیده و منش نمی‌گذارد، این روزها در تیم ملی فوتبال تجلی پیدا کرده و به نماد امیدواری یک ملت تبدیل شده است. «کوریتیبا» امشب میزبان یک بازی نیست؛ «کوریتیبا» امشب تابلوی تحقق آرزوهای یک ملت است. حتی اگر دلمان با کی‌روش و سیستم بدون روحش صاف نباشد؛ حتی اگر تیم ملی، قشنگ و جذاب فوتبال بازی نکند؛ حتی اگر تیم‌مان ستاره نداشته باشد و فقط خاطره دایی و عزیزی و مهدوی‌کیا و باقری و کریمی در ذهنمان باقی مانده باشد، باز هم نمی‌توانیم پنهان کنیم که با هر شوتی که به سمت دروازه‌مان می‌شود، ضربان قلبمان بالا می‌رود و اگر به خیر بگرذد، نفسی را که چند ثانیه در سینه حبس کرده‌ایم، با خیال راحت بیرون می‌دهیم. تیم ملی فوتبال، امشب نماد تحقق آروزهای یک ملت بزرگ است. مردمی که منتظر یک جرقه‌اند تا منفجر شوند و «پرچم را ببرند و بر سر در خانه بکوبند.»*

احساسات، بخش بزرگی از هویت ملی ایران است. ما مردمی هستیم که خیلی سخت هیجان‌زده می‌شویم و لبخند می‌زنیم اما معجزه فوتبال، همین مردم سخت را تا حدی حساس می‌کند که برای بالا رفتن پرچم خوش‌رنگ‌مان، نماز می‌خوانند و روزه نذر می‌کنند. سن زیادی نداشتم که علی دایی آن پاس فوق‌العاده را به خداداد عزیزی داد و حنجره جواد خیابانی گرفت اما هنوز آن شب رویایی را که ایران تا صبح نخوابید، فراموش نمی‌کنم. هر جا که می‌رفتی، پرچم ایران در دست مردم بود؛ توی کوچه، توی مغازه‌ها و حتی ادارات دولتی. خیلی‌ها شیرینی پخش می‌کردند و نقل و نبات بر سر عابرین می‌پاشیدند. 

امشب، برزیل میزبان «امید» یک ملت است. بازی با نیجریه مساله خاصی ندارد؛ یک بازی است از پنجاه و اندی مسابقه دیگر جام جهانی که اتفاقا شاید جزو برترین‌های آن هم نباشد اما اهمیت آن در چیزی است که فقط برای ما ایرانی‌ها قابل لمس و درک است. «بایکسادا» قرار است بهشت آرزوهای مردمی باشد که رویای قدرت‌نمایی در جهان دارند و هیچوقت هم از این غرور دوست‌داشتنی خسته نمی‌شوند. اصلا ماجرا سر برد و باخت نیست؛ این را به بهترین شکل ممکن می‌توانید از افشین قطبی بپرسید. هیچکس بهتر از او نمی‌تواند این حس را بفهمد. زمانی که پرسپولیس با چهار گل در اهواز نابود شد و او لبخند تلخی زد، هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که تیم قطبی بتواند قهرمان لیگ شود اما همه اشتباه می‌کردند. سند رسمی اشتباه آنها، پرش چند متری افشین قطبی به هوا بعد از گل محسن خلیلی به صبا باتری بود.

اگر آلمان 2006 جامعه ایرانی را در یک ناامیدی مرگبار فرو برد، برزیل 2014 محل امیدواری به هنرنمایی شاگردان کی‌روش است؛ یازده نفری که گلادیاتورهای مردم در جهنم «کوریتیبا» هستند تا بهشت را برای پرچم ایران به ارمغان بیاورند. فقط کمی به غقب برگردید؛ زمانی که مربی مغرور تیم ملی فوتبال کره جنوبی برای ایران کُری خواند و شکست تیم‌مان را صد در صد دانست. سیل خشم ایرانیان به سمت «کانگ هی» جاری شد و نهایتا هم بغض ایران با شلیک رضا قوچان‌نژاد در سئول ترکید؛ بغضی که حتی کی‌روش را هم ایرانی کرد و باعث شد تا رفتار حرفه‌ای را که سال‌ها در منچستر یونایتد آموخته بود، کنار بگذارد و بعد از پایان بازی، به سمت مربی کره جنوبی برود و جواب کری‌اش را با مشت گره کرده بدهد.



تیم ملی کنونی، ستاره ندارد اما یک ویژگی مهم دارد: ایرانی‌ها به آن امید دارند. برزیل 2014 بوی فرانسه 1998 را می‌دهد؛ با همان امیدواری و با همان شور و هیجان. اهمیت بازی امشب در همینجاست. اگر یوزپلنگ‌های ایرانی بتوانند جلوی تکرار خاطره تلخ بازی با یوگوسلاوی را بگیرند و عقاب‌های سیاه را در قفس گیر بیندازند، راه رسیدن به مرحله بعد و صعود از مرحله گروهی آنقدر هموار است که شاگردان کی‌روش را تاریخ‌ساز کند و ضربان قلب مردم کشورمان را بالا ببرد.

بازی امشب، «شاه کلید» امیدواری مردم به تیم ملی است. اگر بد بازی کنیم، سرخورده می‌شویم و اگر بدرخشیم، مردم چشم انتظار تحقق رویای صعود خواهند بود. نیجریه می‌تواند پل ورود تیم ملی به بهشت باشد؛ پلی که اگر خراب نشود، آنقدر عظیم و بزرگ است که جا برای اهتزاز یک پرچم 75 میلیونی را داشته باشد.

قلب ما امشب در «کوریتیبا» می‌تپد. مردم آماده‌اند تا پرچم قشنگ ایران را روی دست بچرخانند و فریاد بزنند: «ایران چیکارش می‌کنه...»


*ترانه معروفی که معمولا پس از پیروزی تیم‌های ورزشی از صداوسیما پخش می‌شود: «بر طبل شادانه بکوب، پیروز و مردانه بکوب، برخیز و پرچم را ببر، بر سردر خانه بکوب»

برای مشاهده مطالب ورزشی ما را در کانال بولتن ورزشی دنبال کنیدbultanvarzeshi@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین