گروه تئاتر، نمایش "تانگوی تخم مرغ داغ" به کارگردانی هادی مرزبان این روزها یکی از پرحاشیه ترین نمایش های سالن های تئاتر تهران است.
به گزارش بولتن نیوز، چند هفتهای است که نمایش "تانگوی تخم مرغ داغ" اثر زنده یاد "اکبر رادی" به کارگردانی "هادی مرزبان" در تالار وحدت اجرا میشود.
این نمایش از آنجایی مورد توجه قرار گرفت که هفته گذشته طبق دستور قوه قضاییه توقیف شد.
هادی
مرزبان در ابتدا سکوت کرده و در ادامه ماجرا نامهای را با امضای اعضای
گروه از جمله علی نصیریان، امین زندگانی و فرزانه کابلی رسانهای کردند. تا
اینکه بالاخره قرار شد طبق دستور قوه قضاییه این نمایش به مدت 9 شب از 20
خرداد با در نظر گرفتن بعضی از نکات و حذف قسمتی از دیالوگها اجرای خود
را ادامه دهد.
تمامی این حواشی دلیلی بر آن شد که در جواب ذهن
پرسشگرم به دیدن این نمایش رفته و حتی در ادامه نمایشنامه اکبر رادی را
بخوانم تا به قضاوت بنشینم.
این نمایش یکی از بهترین آثار "اکبر
رادی" نمایش نامه نویس فقید ایرانی است. کسی که هادی مرزبان علاقه خاصی به
او دارد و سالی نبوده که یک اجرا از آثار وی را در سالنهای تئاتر تهران
برای اجرا نبرد.
"تانگوی تخم مرغ داغ" عنوان جدیدترین اثر نمایشی
هادی مرزبان است. اما این اثر تکلیفش با خود و تماشاگر مشخص نیست از یک طرف
خانوادههای سنتی را زیر سوال میبرد و از طرف دیگر روشنفکران را افرادی
پوچ و وقت گذران میداند.
ادبیات تند و عریان این نمایش تماشاگران
را ناراحت میکند و همین دلیل باعث توقیف این نمایش و اصلاح آن شد اما گویا
که هادی مرزبان به حواشی اخیر بی اعتنا بوده و نمایش را به همان صورت و با
همان دیالوگها اجرا کرده است.
موسی به عنوان پدر خانواده علاوه
بر همسر و فرزندان قد کشیدهاش یک زن جوان و فرزند کوچک دیگر نیز در خانه
دیگر دارد و نماد عالمان بی عمل را تداعی میکند.
و از آنجایی که
از منظرش خلاف شرع نکرده و اگر اراده کند و بتواند بیشتر هم میگیرد اما در
جایی دیگر نسبت به دختری که آرایش کرده واکنش نشان داده و او را با الفاظ
تندی خطاب میکند.
موسای نمایش در گونه دیالوگهایش الفاظ تند و
ادبیات بدی را استفاده میکند که این نکته به شخصه خود یکی از بزرگترین
ضعفهای نمایش است.
شخصیت دیگر نمایش دختری است که نامش شکوه اگرچه
بماند که نام اصلی وی چیز دیگری است شکوه دختر کوچک خانواده در سر سودای
خوانندگی دارد و باز هم به خاطر این آمال و آرزو نامش را دوباره تغییر
میدهد.
این شخصیت مجموعهای از اشکال است و حتی در داستان به وی و
عقدههایش پرداخت نمی شود و تنها دیده میشود که وی تمام تلاشش را برای
خوانندگی میکند تا به همراه مادر از خانه برود.
اینگونه اتفاقات و
ادبیاتی که گاهی اوقات آنقدر بد میشود که نویسنده شرم از نگارش آنها
دارد در این شبها نیز ادامه دارد و اگر فکری به حال اینگونه نمایشها نشود
این آثار با این ادبیات در هفتههای بعد و در نمایشهای دیگر ادامه
مییابد.
و کمی وقیحتر و اغراق شدهتر هیچ تفاوتی با بولینگ عبدول نخواهند داشت شادی آورهایی که همه قشرها و فرهنگها را به سخره میگیرد.
و
اما امین زندگانی در نقش حسین به عنوان مثبتترین فرد داستان تمامی بار
نمایش را به دوش دارد کسی که به معنای واقعی قربانی این داستان است.
حسین"تانگوی تخم مرغ داغ" فردی است که تمامی تلاش خود را برای حفظ خانواده میکند اما گویی خانواده قدردان خدمات وی نیست.
حسین مثبتترین فرد نمایش با مجازات کردن تمامی افراد حاضر در خانه موجب میشود که همه وی را رها کرده و به سراغ زندگی خود بروند.
حسین
با تمام قداست و مردانگیش مجبور به سفر شده و خانه را ترک می کند چرا باید
پاکترین شخصیتی که در صحنه نماز میخواند و در دیالوگ اعلان میشود که
هیئت میرود و هیچ وقت به صورت زنی نگاه نکرده باید در نمایش فردی مسخره،
محجور و تنها تعریف شود.
این سوالها نیاز به جواب دارد اما نگارنده این یادداشت برای پرسشهای ذهن پرسش گرش هیچ پاسخی نیافت.