به ویژه نام مهدی(عج) و نحوه ولادت آن حضرت و نام او و پدر و مادرش و اینکه فرزند چندم پیامبر(ص) و امام حسین(ع) است و علایم ظهور و خصوصیات بعد از ظهور چگونه است و یاران ویژهاش چه خصوصیاتی دارند، همگی بیان شده است.
این حقیقت، چنان مسلم و انکارناپذیر و مشهود بود که شیعه و سنی و حتی دشمنان اهلبیت(ع) و خلفای جور هم آن را به خوبی میدانستند؛ ولی بسیاری از مردم، در تطبیق و مصداق آن و نیز جزئیات زمان ظهور آن حضرت، دچار اشتباه میشدند و احیاناً بسیاری از امامان راستین شیعه را به غلط، مهدی میپنداشتند.
اینک برای روشن شدن بیشتر این مطلب، به چند نمونه اشاره میکنیم.
مدعیان کاذب مهدویت و کسانی که مهدی پنداشته شدهاند
برخی از کسانی که مردم، آنها را مهدی پنداشتهاند یا خود آنان، مردم را گمراه ساخته و به نام مهدی قیام کردهاند، عبارتند از:
گروهی از مسلمانان «کیسانیه» محمد حنفیه را مهدی دانستهاند و معتقدند در کوه رضوی غایب است.
گروهی از «جارودیه» محمد بن عبدالله بن حسن را مهدی غایب دانستهاند و در انتظار ظهورش به سر میبرند.
«ناووسیه» گروه دیگری هستند که حضرت امام صادق«ع» را زنده و مهدی میدانند.
«واقفیه» حضرت موسی بن جعفر(ع) را امام زنده و غایب میدانند که بعداً ظاهر میشود و دنیا را پر از عدل و داد میسازد.
«اسماعیلیه» به مهدویت حضرت اسماعیل، فرزند امام صادق(ع) معتقدند و میگویند: او نمرده است؛ بلکه از روی تقیه به او نسبت مرگ دادهاند.
«باقریه» حضرت امام باقر(ع) را مهدی موعود و «محمدیه» حضرت محمد بن علی فرزند امام علی النقی(ع) را مهدی میدانستند.
«جوازیه» معتقدند که حجت ابن الحسن فرزندی داشته و او مهدی است. گروه دیگر از اسماعیلیه معتقدند که محمد بن عبد الله مغربی ملقب به مهدی که در مغرب به سلطنت رسیده، همان مهدی موعود است که در روایات آمده است در سال 300 ق از مغرب نمایان میشود.
مهدی مصر در سال 1213ق «1768 م» ادعای مهدویت کرد و گروهی را گرد خود جمع کرد؛ ولی سرانجام با هجوم لشکریان ناپلئون، شکست خورد و متواری شد.
درویش رضا در سال سوم جلوس شاه صفی صفوی به نام مهدی در قزوین خروج کرد.
گروهی آن قدر بیخردند که به مهدویت یزید معتقد هستند و میگویند: او به آسمان رفته و بعداً بر میگردد و دنیا را پر از عدل و داد میکند. چه پندار احمقانهای! یزید در سه سال سلطنت کثیف خود، چه کرد، تا بعداً عدل و داد، برپا بکند؟ چه جنایات وحشیانهای که انجام نداد! سال اول حکومتش، امام حسین علیه السلام و یارانش را شهید کرد. سال دوم، مردم مدینه را قتل عام کرد و مال و جان و ناموس آنان را مباح دانست و سال سوم، به تخریب کعبه پرداخت. لابد نمونه عدل و داد او از همین قماشها است. درست مانند قیام باب و بها که به قول خود، دنیا را پر از عدل و داد کردند و آباد نمودند و رفتند و در راه این هدف خونهای بیگناهان بسیاری را ریختند.
«راوندیه» منصور عباسی، خلیفه سفاک را مهدی دانسته و حتی معتقد بودند که روح خدا در پیکر او حلول کرده و همچون طواف کعبه، گرد کاخ خلیفه، طواف میکردند. این خلیفه نیز نه تنها امتناع نداشت؛ بلکه خشنود نیز بود. میگویند روزی مسلمان ساده لوحی به خلیفه گفت: «این قوم تو را «مهدی» بلکه خدا میدانند و گرد خانه تو طواف میکنند. آنان مشرکند؛ طردشان کن و حکم قتل آنان را صادر نما».
او گفت: «ترجیح میدهم این قوم به من وفادار باشند و به جهنم بروند، تا بر ضد من قیام کنند و به بهشت بروند».
بسیاری محمد دیباج و عبدالله بن الحسن را امام و دیگر قیامگران علوی را مهدی دانستهاند.
البته ممکن است عشق و علاقه مردم به مهدی و آشنایی با نام آن حضرت و وعدههای پیامبر«ص» درباره ظهور و قیامش، سبب شده است به اینان گرایش یابند؛ ولی بیشتر مهدینماها در نقاط و زمانهای مختلف، دام گسترده وهر یک گروهی را گمراه کردهاند. بسیاری از آنان، آشکارا مردم را به سوی خود دعوت میکردند و نام مهدی بر خود مینهادند. استعمار نیز برای ایجاد تفرقه در صفوف مسلمین و بهرهگیری از جاهطلبی افراد مورد نظر به این مهدیگریها دامن زده است.
مهدی سودانی، در سال 1848م متولد و در سال 1885م کشته شد. او سودان را گرفت و چهار جانشین برای خود معرفی کرد.
می گویند: پیروان محمد بن عبدالله نفس زکیه، حدیث منسوب به پیامبر(ص) که «نام او «مهدی» نام من و نام پدرش نام پدر من است» را جعل کردهاند.
«زیدیه» به مهدویت زید بن علی بن الحسین معتقدند که در سال 120 یا 122 ق شهید شد.
برخی ابوالعباس سفاح نخستین خلیفه عباسی پس از سرنگونی بنی امیه را مهدی پنداشتند.
«ابومسلم خراسانی» نیز ادعای مهدویت کرد و در سال 138 ق کشته شد.
«ابن مقنع» نقابدار معروف خراسان که در علوم غریبه از جمله شعبده و طلسم و ... مهارت داشت، مدعی مهدویت بود.
«حاکم نصرالله» که در سال 386 ق خلیفه شد، نخست ادعای مهدویت کرد و سپس ادعای الوهیت «خدایی» کرد.
گویی بیشتر مدعیان مهدویت، بعد از ادعای نبوت، ادعای خدایی هم کردهاند؛ چون استقبال مردم ساده دل به مذاقشان شیرین آمده، درجه و رتبه خود را بالاتر میبردند.
«ابومحمد عبد الله مهدی» در آفریقا که در سال 344ق وفات کرد، خود را مهدی و امیر مومنان خواند.
«عبدالله عجمی» در ماه رمضان 1081 ق در مسجد الحرام، ادعای مهدویت کرد.
«محمد بن احمد سودانی» نیز در سال 1299 ق ادعای مهدویت کرد.
«سیدمحمد بن علی بن احمد ادریس» در سال 1323 ق ادعای مهدویت کرد.
ابن سعید یمانی ملقب به فقیه در سال 1256 ق مدعی مهدویت شد.
آری؛ این «مهدی»های بدلی و قلابی چون مهدی سودانی، مراکشی، مصری، هندی و پاکستانی، آمریکایی و ایرانی و ... چه کارها که نکردند و چه درگیریها و خونریزیها که راه نینداختند! مردم ساده دل که فریب این بازیگران جاهطلب یا عوامل استعمار را خوردند، این گرگهای گرسنه را در لباس چوپان دیدند و آنان را دلسوز خود و نجات بخش خویش پنداشتند. اینان قربانی خوشباوری، ناآگاهی و عدم شناخت و ژرفنگریهای خود شدند. نمونه کوچک آن، غلام احمد قادیانی است که خود را در شبه قاره هند، مهدی نامید. او به نصارا میگفت: «من مسیح موعود هستم» و به یهود میگفت: «من نبی آخرالزمان هستم» و ... . او که تقریباً همزمان با ادعای مهدویت سید علیمحمد باب در ایران و در اوج تب مهدیسازی استعمار انگلستان، ادعا کرد، تنها عمل مثبتی که انجام داد ـ آن هم در اوج مبارزات ضداستعماری ملل آسیا؛ به ویژه مسلمانان شبه قاره هند بر ضد انگلستان و ... ـ گفت: «همه احکام اسلام، درست و به قوت خود باقی است، جز جهاد و امر به معروف که من آنها را نسخ کردم و برداشتم و به جای آن، اطاعت از والی و حاکم را «که در آنروز از طرف استعمار، در آنجا حکومت میکرد» واجب میکنم».
مهدی ایرانی «میرزا علی محمد باب» و سپس بها و ... را نیز دیدیم که چگونه مصلح جهان و نجات دهنده ملت و سعادتآفرین بودند؟؟
چه هرزگیها و بد بختیها، به ارمغان آوردند؟ در عصر علم و تسخیر فضا، سوزاندن تمام کتب از جمله قرآن را واجب کردند و در صفحه 198 بیان فارسی میگوید: «کتابهای عالم به غیر از بیان و آنچه در قلمرو بیان نگارش یافته است، از بین ببرید». در صفحه 323 بیان فارسی استعمال دارو را مطلقا حرام کرده و دستور داده است، که جز کتاب بیان ... همه را بسوزانند «او خواست تا در علم و فهم را به روی مردم جهان ببندد».
تمام وعدههای خوب و کارنامههای امام زمان علیه السلام توسط این مهدیهای دروغین ساخته و پرداخته «تزار روس» و پرورده انگلستان و عامل بیگانه «آمریکا و اسراییل» به باد رفت. او جنگی نکرد و بر هیچ ستمگری غلبه ننمود و نه تنها حکومت جهانی تشکیل نداد؛ بلکه نتوانست حکومت محلی هم برپا کند. ایمان و اخلاق را ترویج نکرد که هیچ؛ بلکه توسط او و ایادیاش فساد و دروغ و هرزگی، رواج یافت. او برخلاف امام زمان واقعی که همیشه غالب و فاتح است، مغلوب همه شد و جسدش، خوراک سگان و ... گردید. آن دیگری بهاء نیز سرانجامش چنان شد که از پادشاه روس استمداد کرد. آری؛ این استمداد را کسی میطلبد که روزی میگفت: «خدایی جز من که خدای زندانی تنها و یگانه است، وجود ندارد».
دیدگاه اهل سنت درباره مهدی موعود
اهل سنت میگویند ما نیز به مهدی موعود عقیده داریم که از اولاد رسولالله و از نسل فاطمه زهرا و علی مرتضی است؛ ولی هنوز متولد نشده است و در آخرالزمان متولد میشود. همچنین خداوند حتی اگر یک روز از دنیا باقی باشد، آن را آن قدر طولانی میکند که او متولد شود و ظهور کند و قیام نماید و زمین را پر از عدل و داد کند و دین اسلام را بر همه دنیا غالب کند؛ سپس پایان عمر دنیا است و قیامت بر پا میگردد. آنان میگویند ما به مهدی امت عقیده داریم؛ ولی نه مانند شیعه.
مسأله تولد و زنده بودن حضرت مهدی(عج) در منابع اهل سنت
دستاویز «ابن خلدون» و دیگران
در سفری به مکه و مدینه در برخورد با یکی از اساتید دانشگاه مدینه که نویسنده و متفکر معروفی است، ضمن انتقاد به برخی از افکار شیعه، بحثی هم درباره حضرت مهدی انجام شد. او میگفت: «ما هم به وجود مهدی عقیده داریم؛ ولی نه مهدی که در چاه غایب شده باشد. بلکه مهدی که از اولاد پیامبر(ص) است و در آخرالزمان ظهور میکند. نه آن مهدی که غلات شیعه معتقدند در سرداب غایب شده و هنوز هم آنجا است و هر شب، دهها شیعه اسبها را زین کرده و مقابل سرداب، منتظر باشند و بگویند: «یا مهدی اخرج الینا اخرج الینا».
انتقاد او ناظر به مطالب «ابن خلدون» در ص 157 مقدمهاش بود. وی میگوید: غلات شیعه ـ به ویژه دوازده امامیها ـ میپندارند دوازدهمین پیشوایشان، محمد بن حسن عسکری است که به او لقب مهدی دادهاند و داخل سرداب خانهشان در شهر «حله» غایب شد. او در آخر الزمان قیام میکند و زمین را پر از عدل و داد میسازد ... . آنان، اکنون در انتظار او هستند و او را منتظَر مینامند و بعد از نماز مغرب، با اسبهای زین شده و آماده، دم در سرداب منتظر ایستاده و فریاد میزنند و او را به نام برای خروج و قیام میخوانند، تا نزدیک صبح ...! وی در آن کتاب به بحث مفصلی درباره مهدی و روایات منقول درباره آن حضرت، از کتب اهل سنت، میپردازد.
این، دروغ بیاساسی است که به شیعه نسبت دادهاند. ابن خلدون و سپس ابن تیمیه آن را تبلیغ و ترویج کرده و افسانه غیبت در سرداب سامره را ساخته و پرداختهاند و میگویند: شیعه، با اسبهای زینکرده آنجا در انتظار ظهورند و با شعار یا مهدی اخرج الینا ... در انتظار فرج هستند.
1. مهدی و امام زمان فرزند امام حسن عسکری است
در اینکه امام زمان حضرت مهدی(ع) فرزند بیواسطه امام حسن عسکری(ع) و یازدهمین پیشوای شیعه است، شکی نیست؛ چون از پیامبر(ص) و صحابه بزرگوار و یکایک امامان شیعه، احادیث متقن و معتبری در اینباره نقل شده است.
ینابیع الموده از مدارک معتبر اهل سنت در ص 491 نقل کرده است که خلف صالح، از فرزندان حسن بن علی عسکری علیه السلام و صاحب الزمان میباشد و او است مهدی آخر الزمان.
مرحوم «علی بن عیسی اربلی» صاحب کتاب «کشفالغمه» مینویسد: چهل حدیث درباره مهدی موعود بهدست آوردم که اهل سنت آنها را از پیامبر(ص) نقل کردهاند و حافظ ابونعیم اصفهانی از علمای بزرگ اهل سنت «متوفای 430 ق» آنها را در کتاب اربعین خود آورده است.
در فوائد السمطین از امام رضا(ع) نقل شده است که امام بعد از من، پسرم محمد تقی و بعد از او پسرش امام هادی نقی و بعد از او پسرش امام حسن عسکری است و بعدش پسر او، محمد بن حجت مهدی منتظر(عج) خواهد بود.
و حتی عبدالوهاب شعرانی در کتاب الیواقیت و الجواهر مبحث 65 مینویسد: «از اموری که قبل از قیامت واقع میشود، خروج مهدی است. او فرزند امام حسن عسکری است و تولد او در نیمه شعبان سال 255ق است. او باقی است تا با عیسی بن مریم جمع شود».
نیز در این هم تردیدی نیست که مهدی(ع) آخرین امام و دوازدهمین وصی از خلفای راشدین است که پیامبر به آن تصریح کرده است. او همان کسی است که در سال 255ق متولد شده و پدرش امام یازدهم، امام حسن عسکری(ع) است. در حالیکه از سن مبارک امام زمان، بیش از پنج سال نگذشته بود، پدرش شهید شد و از دنیا رفت.
2. حیات مهدی(عج) و طول عمر او
از نظر روایات و احادیث معتبر فریقین، در اینکه آنحضرت هنوز هم به امر و اراده الهی زنده، ولی غایب و پنهان از انظار مردم است و به اذن خداوند ظهور میکند، تردیدی وجود ندارد.
البته برخی از مسلمانان در آن شک و تردید دارند؛ ولی شیعه، و برخی از فرق اسلامی، برای این اعتقاد خود، دلایل فراوان و براهین مستحکم و قاطعی دارند که ضمن دهها و صدها کتاب، با قرآن و سنت و عقل و اجماع آنها را اثبات کردهاند. برخی علمای اهل سنت نیز با این عقیده شیعه موافقند و به طور قطع باید گفت: این عقیده، بین مسلمانان، مشهور است.
بررسی همه جانبه این دلایل و نقل همه احادیث مزبور، از حوصله مقاله بیرون است؛ ولی به ذکر نام آنان اکتفا میکنیم و نامهای گروهی از دانشمندان و بزرگان اهل سنت و مشایخ صوفیه را که به ولادت آن حضرت و حیاتش تا زمانیکه خداوند به او اذن ظهور و قیام دهد، اعتراف کردهاند، از نظر میگذرانیم:
1. کمال الدین محمد بن طلحه شافعی «متولد سال 583 ق» در کتاب مطالب السؤول.
2. حافظ محمد بن یوسف بن محمد گنجی شافعی درکتاب البیان فی اخبار صاحب الزمان.
3. ابن صباغ مالکی درکتاب الفصول المهمه.
4. سبط بن جوزی در تذکره الخواص.
5. محی الدین بن عربی، جزء سوم از باب 366 فتوحات مکیه را به حضرت مهدی اختصاص داده است.
6. شیخ عبدالوهاب شعرانی در کتاب الیواقیت و الجواهر.
7. شیخ حسن عراقی.
8. شیخ علی خوّاص.
9. شیخ عبدالرحمن جامی.
10. حافظ محمد بخاری.
11. ابن فوارس رازی.
12. سید جمال الدین محدث.
13. حافظ احمد بلاذری «غیر از بلاذری صاحب انساب الاشراف است».
14. ابن خشاب بغدادی.
15. ملک العلماء دولت آبادی.
16. شیخ علی متقی هندی «صاحب کنزالعمال».
17. ابن روزبهان شیرازی.
18. ناصرالدیناله عباسی.
19. شیخ سلیمان قندوزی در کتاب ینابیع الموده، ص452.
20. صلاحالدین صفدی.
21. شیخ عبدالرحمن بسطامی.
22. شیخ عبدالرحمن صاحب مرآه الاسرار.
23. شیخ قطب مدار.
24. شیخ جواد یساباطی.
25. شیخ سعد الدین حموی.
26. شیخ عامر بقری.
27. شیخ صدرالدین قونوی.
28. شیخ جلالالدین رومی.
29. شیخ عطار نیشابوری.
30. شیخ شمسالدین تبریزی.
31. سید نعمتالله ولی «از مشایخ صوفیه».
32. السید نسیمی.
33. سید علی همدانی.
34. شیخ عبدالله عطیری.
35. سید سراج الدین رفاعی.
36. شیخ محمد صبان عصری.
37. محمد ابراهیم حموینی شافعی در فراید السمطین.
38. محمد بن شحنه حنفی در روضه المناظر، ج1، ص294.
39. حافظ عبدالرحمن سیوطی شافعی.
40. حافظ محمد بن مسعود بغوی.
41. شهاب الدین ابن حجر مکی صاحب الصواعق المحرقه.
42. مؤمن شبلنجی صاحب نورالابصار، باب دوم، ص152.
43. حافظ ابوبکر بیهقی.
44. ابن خلکان مورخ مشهور.
45. فرمانی صاحب اخبار الاول.
46. شمس الدین بن طولون صاحب الشذور الذهبه.
47. حافظ ابونعیم، رضوان العقبی.
48. علی بن حسین مسعودی صاحب مروج الذهب.
49. ابن اثیر جزری صاحب کامل التواریخ.
50. ابو الفداء مورخ مشهور و صاحب المختصر فی اخبار البشر.
51. محمد خواند میر صاحب روضه الصفا.
52. خواند میر صاحب حبیب السیر.
53. حسین بن محمد دیاربکری، صاحب تاریخ الخمیس.
54. شیخ ابن عمار حنبلی، صاحب شذرات الذهب.
55. جلال الدین سیوطی در علامات المهدی.
56. ابو نعیم در اخبار المهدی.
57. ابن حجر هیثمی در القول المختصر.
58. شوکانی در التوضیح.
59. ابو عباس ابن عبدالمؤمن مغربی در کتاب الوهم المکنون.
60. متقی هندی در البرهان.
و ... دهها نفر دیگر.
به طور کلی میتوان گفت که دانشمندان اهل سنت، متجاوز از پانصد حدیث در بیش از شصت کتاب معتبر خود آوردهاند.
اعتراف افراطیترین فرق اهل سنت
جالبتر آنکه چند سال قبل، مسلمانی از اهل کنیا به نام ابومحمد از «رابطه العالم الاسلامی» که مرکز آن، در مکه است و زیر نفوذ متعصبترین فرقههای اهل سنت «وهابیها» اداره میشود، درباره ظهور حضرت مهدی(عج) سؤال میکند. دبیر کل رابطه العالم الاسلامی، محمد صالح القزار در پاسخ وی، ضمن اعتراف به اینکه حتی ابن تیمیه، مؤسس مذهب وهابی نیز احادیث مربوط به حضرت مهدی(عج) را پذیرفته و نقل کرده است، متن رسالهای را که پنج نفر از بزرگان علمای فعلی حجاز تهیه کرده بودند، برایش ارسال میدارد. در این رساله نام و مشخصات حضرت و محل ظهور او «در مکه» و ویژگیهای دیگر آن و اوضاع عمومی جهان در عصر ظهور حضرت مهدی آمده است. آنان، تصریح کردهاند که آن حضرت، آخرین خلیفه از خلفای راشدین دوازده گانه است که پیامبر(ص) خبر آنها را بیان فرموده و در کتب معروف اهل سنت و صحاح، نقل شده است.
نیز میافزاید: بسیاری از صحابه پیامبر(ص) از جمله علی(ع)، عثمان، طلحه، و عبدالرحمن بن عوف، آن را نقل کرده و میگویند: «این پانزده تن از اصحاب پیامبر، احادیث مزبور را نقل کردهاند و غیر از آنان، افراد دیگری نیز نقل کردهاند. به علاوه سخنان فراوانی نیز از خود صحابه نقل شده که در آن، بحث ظهور حضرت مهدی آمده است و در بسیاری از کتب معروف اسلامی و متون اصلی حدیث، اعم از سنن، معاجم و مسانید آمده است.
همچنین پس از تصریح به نام کتابها و دانشمندانی که درباره حضرت مهدی کتابهایی تالیف کردهاند، مینویسد: آخرین کسی که در اینباره بحث مشروحی نگاشته، مدیر دانشگاه اسلامی مدینه است که در چندین شماره مجله دانشگاه مزبور بحث کرده است.
در مجله الجامعه الاسلامیه آمده است: عده ای از بزرگان و دانشمندان اسلامی از قدیم و جدید نیز در نوشتههای خود تصریح کردهاند که احادیث درباره مهدی در حد تواتر است و به هیچ وجه قابل انکار نیست؛ مانند سخاوی در کتاب فتح المغیث و محمد بن احمد سفااینی در شرح العقیده و ابوالحسن آبری در مناقب و ابن تیمیه در الفتاوا و سیوطی در الحاوی و محمد جعفر کنانی در نظم التناثر.
سپس میافزاید: تنها ابن خلدون است که خواسته احادیث مهدی را با حدیث بی اساس و مجعولی که میگوید: «مهدیای جز عیسی نیست». مورد ایراد قرار دهد؛ ولی بزرگان و پیشوایان و دانشمندان اسلام، گفتار او را رد کردهاند؛ به خصوص «ابن عبد المؤمن» که کتابی در رد آن نوشته که سی سال پیش انتشار یافته است.
همچنین این مجله در مقالهای به قلم شیخ عبد الحسین العباد، استاد دانشگاه مدینه، عنوان «عقیده اهل السنه و الاثرفی المهدی المنتظر» طی نود صفحه مباحث مفصل و مستندی درباره حضرت مهدی(عج) نقل کرده است که به طور خلاصه به گوشهای از آنها اشاره میشود.
در این مقاله فهرست مطالب درباره حضرت مهدی(عج) از حدیث و روایت چنین بیان شده است:
1. مشخصات 26 تن از اصحاب معروف پیامبر(ص) که احادیث حضرت مهدی(عج) را از خود پیامبر نقل کردهاند.
2. پیشوایان و امامان حدیث اهل سنت که احادیث و آثار وارده درباره حضرت مهدی(عج) را در کتب خود نقل کردهاند. در اینباره، مشخصات 38 نفر از صاحبان صحاح معروف و مشهور اهل سنت را بیان میکند. از جمله ابوداوود، ترمذی، نسایی، ابن ماجه، احمد بن حنبل و حاکم.
3. مشخصات ده نفر از قدمای علمای اهل سنت که درباره مقام و خصوصیات حضرت مهدی(ع) کتاب تالیف کردهاند.
4. نامهای کسانی که متواتر بودن احادیث مربوط درباره حضرت مهدی(عج) را نقل کرده و در کلام و نوشتههای خویش، آوردهاند.
5. اشاره به احادیثی که در صحیحین و غیر صحیحین درباره حضرت مهدی(عج) آمده است.
به علاوه خود ابن خلدون این حقیقت را نقل کرده و اصل ظهور و قیام حضرت مهدی(عج) را از اصول مسلمه دانسته است و میگوید:
ما میگوییم جمعی از امامان حدیث، احادیث مربوط به مهدی را ثبت کردهاند که همگی از رجال و معروفان میباشند:
1. ترمذی «ابو عیسی محمد ترمذی صاحب کتاب صحیح ترمذی «متوفای 279 ق».
2. ابو داوود که کنیه سلیمان بن اشعث بن اسحق بن شداد بن عمرو بن عمران ازدی سجستانی صاحب سنن «متوفای 272 ق» است.
3. ابن ماجه محمد بن یزید بن ماجه قزوینی، مکنی به ابو عبد الله، از مشاهیر اهل سنت و صاحب سنن «متوفای 273 ق».
4. بزاز ابوبکر بن احمد بن عمر بصری صاحب مسند کبیر «متوفای 292ق».
5. حاکم نیشابوری صاحب تألیفات مهم در تاریخ حدیث «متوفای 403ق».
6. ابویعلی موصلی احمد بن علی تیمی موصل صاحب کتاب مسند الکبیر «متوفای 307ق».
7. طبرانی سلیمان بن احمد بن ایوب «متوفای 260 ق».
این گروه روایات مربوط به حضرت مهدی(عج) را به جمعی از صحابه از جمله به علی علیه السلام، ابن عباس، ابن عمر، ابن مسعود، ابوهریره، انس بن مالک، ابو سعید خدری، ام حبیبه و ام سلمه رساندهاند.
گوشهای از برنامههای حضرت مهدی(ع)
اکنون برای شناخت بیشتر از امام زمان(عج) و آشنایی با برنامه آن حضرت پس از ظهور ، به قسمتی از کارنامه آن حضرت اشاره میکنیم و به گوشهای از ویژگیهای قیام مهدی(ع) میپردازیم.
1. مبدأ قیام
از ویژگیهای مهم قیام حضرت مهدی، آن است که مبدأ قیام آن حضرت از مکه است. او در حالیکه به دیوار مکه تکیه دارد، با صدایی که مردم میشنوند و آن حضرت را مینگرند، این آیه را میخواند: «بقیه الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین»؛ و سپس میفرماید: «انا بقیه الله فی ارضه ...» ؛ اول جبرییل، با او بیعت میکند و سپس نیروی ویژه 313 نفری از یاران خاص و آنگاه که شمار یارانش به ده هزار نفر رسید، از مکه به سوی مدینه و سپس به کوفه میآید و آنجا را پایگاه خویش قرار میدهد.
امام صادق علیه السلام فرمود: سوگند به خدا! او فقط لباس خشن میپوشد و از نان جو خشک تغذیه میکند. قیامش، با شمشیر است و مرگ در سایه شمشیر.
2. پیامبرگونه بودن قیام
آن حضرت، هنگام ظهور، پرچم پیامبر(ص) را بر دست و پیراهن پیامبر(ص) بر تن و شمشیر آن حضرت را در دست دارد و نشانههای ظاهری و باطنی پیامبر در او نمایان است.
قیام آن حضرت، پیامبرگونه است. بسیار بیشتر از افراد فقیر و محروم که در آغاز امر، به پیامبر گرویدند، به حضرت مهدی علیه السلام گرایش مییابند؛ چون تمام صفا و صمیمیت و اخلاق عظیم و معنویت و کمال پیامبران را در وجود حضرت مهدی(عج) جمع خواهند دید.
امام صادق(ع) فرمود: هنگامیکه قیام کند، به منبر میرود و پس از بیان فلسفه و راز بعثت انبیا، مردم را به سوی خویش میخواند و مردم را به خدا سوگند میدهد و آنان را به سوی خداوند میخواند و به راه و روش و به سیره پیامبر و سنت رسول خدا عمل میکند. جبرییل، نخستین کسی است که با او بیعت میکند.
نیز آن امام فرمود: «او چون پیامبر عمل میکند و همانند او آثار جاهلیت را ویران میکند و اسلام را نوسازی میکند.» و در جای دیگر فرمود: او به راه و رسم پیامبر میرود و بیان کننده و مفسر آثار حضرت رسول است.
3. قیام مسلحانه
از ویژگیهای آن حضرت، قیام مسلحانه است؛ یعنی همراه دلائل و برهان، برای پیشرفت کارها و ارائه مکتب توحید و عدالت، سلاح نیز به کار میبرد. منظور از قائم بالسیف نیز همین است و کنایه از به کار بردن اسلحه است. امام باقر علیه السلام فرمود:
مهدی، از این جهت با جدش محمد شباهت دارد که با شمشیر قیام میکند و دشمنان پیامبر و طاغوت و ستمکاران و گمراهکنندگان را به قتل میرساند. هیچ یک از پرچمها و ستون نظامی که به میدان جنگ میفرستند، شکست نمیخورند.
با کدامین سلاح؟
برای پیشبرد یک قیام عمومی و یک انقلاب جهانی، ضرورت به کارگیری اسلحه، انکارناپذیر است؛ اینکه آن زمان، امام فقط با شمشیر میجنگد یا با سلاح مدرن، مطلبی است که باید گفت منافات ندارد که امام علیه السلام همه سلاحهای مدرن روز را یا به قدرت خداوند و اعجاز و یا طبق درخواست مردم آگاه و دارندگان آن سلاح در اختیار داشته باشد.
در انقلاب اسلامی ایران، ملت ما و رهبر ما، نخست سلاح مدرن نداشت؛ ولی سرانجام همه اسلحههای مدرن در اختیارش قرار گرفت. این، به دلیل آمادگی مردم برای انقلاب بود. با آمادگی مردم، جهان هنگام قیام مهدی علیه السلام نیز چنین خواهد بود.
ممکن است خود حضرت به سلاحهایی دست یابد که همه سلاحهای مدرن جهان برابرش ناچیز باشند. یا طبق پیش بینی امثال اینشتاین و دیگران، جنگ آینده «و جنگ جهانی سوم» جنگ اتمی و ... نخواهد بود و چون تمام تمدن و صنعت بشر، در آن روز نابود خواهد شد و بشر باقیمانده، به زندگی ابتدایی باز میگردد و قهرا تنها سلاح آنروز شمشیر خواهد بود!
البته این هم یک احتمال است که معنای قیام با شمشیر را توجیه میکند.
4. پذیرش حکومت جهانی واحد
از خصوصیات زمان آن حضرت، آن است که جهان، در اثر ظلم و جور به جان آمده، پذیرای حکومت عدل جهانی امام زمان میشود؛ آن چنانکه در اندک مدتی، حکومتها سقوط میکنند و همه مردم جهان از شرق و غرب، زیر پرچم آن حضرت جمع میشوند.
امام علیه السلام فرمود: هنگامی که قائم آل محمد ظهور کند، خداوند اهل مشرق و مغرب را نزدش جمع میکند.
او به تمام نقاط جهان تسلط مییابد و دین او بر تمام شرق و غرب مسلط میشود. بدعتها و باطلها را نابود میسازد، تا اثری از ظلم دیده نشود. همه مردم خدا پرست میشوند و دولتهای باطل، ریشه کن میگردد.
هنگامی که امام زمان ظهور کند، مردم و شیعیان، از هر کجا که باشد در نزد آن حضرت جمع میشوند.
امام باقر(ع) در ذیل آیه «لیظهره علی الدین کله و لوکره المشرکون» میفرماید: «کسی باقی نمیماند، مگر آن که به دین پیامبر اعتراف میکند».
از امام صادق(ع) نیز روایت شده که فرمود:
«هنگامی که مهدی علیه السلام قیام کند، زمینی باقی نمیماند، مگر آن که به یگانگی خدا و توحید و رسالت حضرت محمد(ص) شهادت میدهد».
5. گسترش عدالت در زمین
روایات زیادی از پیامبر و امامان(ع) وارد شده است به این مضمون که عدالت جهانگیر و گسترده، فقط در زمان حضرت مهدی(ع) امکانپذیر است.
امام باقر(ع) در تفسیر آیه «ان الله یحیی الارض بعد موتها» فرمود: «خداوند زمین را به وسیله قائم با عدالت احیاء میکند؛ آن گاه که با ستم مرده باشد».
امام صادق(ع) درباره او میفرماید: هنگامی که امام زمان(عج) قیام کرد، به عدالت حکم میکند و جور و ستم برداشته میشود. راهها امن میگردد و حق هر کس به او بازگردانده میشود. همه ادیان، اسلام را میشناسند و ایمان میآورند. مگر گفتار خداوند را نشنیدهای که فرمود: «همه آنچه در آسمان و زمین است ـ چه خواسته یا نخواسته ـ مطیع او است و به سوی مردم حکم خواهد کرد».
پیامبر(ص) فرمود: امت او، گرد او جمع میشوند، مثل زنبورهای عسل که گرد ملکه و رهبر خویش جمع میشوند.
خداوند، به وسیله او زمین را پر از عدل و داد میکند؛ چنان که پر از ظلم و جور شده است؛ در زمان او ذرهای ستم بر کسی روا نشود و آسایش بیگناهی بر هم نخورد و خونی بناحق ریخته نشود و آثاری از ظلم دیده نخواهد شد.
رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: او گنجینههای زمین را استخراج میکند و اموال را تقسیم مینماید و اسلام را ثابت و مستقر میسازد».
6. امنیت عمومی
عملکرد امام زمان پس از ظهور، در زمینه تقویت و توسعه ایمان و اخلاق، فوق العاده است. آن حضرت، آن چنان با اخلاق و رفتارش و با برطرف ساختن موانع سعادت و هدایت مردم، مردم را به اسلام و حقانیت دعوت میکند و عدالت و حق را تعمیم میدهد که همه کافران مومن میشوند و همه گمراهان، صالح میگردند، تا آنجا که درندگان وحشی هم بیآزار میشوند و در صلح و صفا زندگی میکنند.
آنچنان آزادی و امنیت برقرار میشود که اگر شخصی از این سر دنیا به آن سر دنیا برود، کسی متعرض او نخواهد شد.
امام زمان(ع) زمین را پر از عدل و داد میسازد؛ چنانکه پر از جور شده بود. حیوانات همه ایمن میباشند و زمین آنچه در درون دارد، از طلا و نقره، مثل ستون بیرون میافکند.
حضرت علی(ع) میفرماید: کینه، از دلهای بندگان بیرون میرود و درندگان و حیوانات در صلح و صفا زندگی میکنند. زنی با زینتهای خود بین عراق و سوریه را بدون ترس و خوف میپیماید و پا نمیگذارد، مگر بر سبزه و گیاه. شرور از بین میرود و زنا و فحشا و میگساری برطرف میشود و جز خیر، چیزی باقی نمیماند.
7. نزول حضرت عیسی
مقام و منزلت حضرت مهدی(ع) به حدی است که حضرت عیسی پس از رجعت و نزول که همه یهود و مسیحی و غیره به او ایمان آوردهاند، پشت سر آن حضرت نماز میخواند و به حضرت مهدی میگوید: تو سزاوارتری به امامت جماعت و ... .
آن حضرت، نابود کننده دجال فتنه گر و گمراهگر مشهور است که دعوتکننده مردم به باطل و آزادی مطلق فحشاء، قمار و شراب و ...است.
8. تکامل اخلاقی و معنوی
در زمان حضرت مهدی(ع) و در سایه رهبری آن حضرت، زمین و زندگی در دنیا پر از صلح و صفا میشود و آسایش و رفاه همه جای دنیا حکمفرما میشود. از جنگ و دشمنی خبری نیست و عداوتها، کینهها، حسدها و دشمنیها از دل مردم ریشه کن میشود و امنیت عمومی برقرار میگردد.
امام چهارم علیه السلام فرمود: «هنگام حکومت قائم آل محمد(ص) بیماریها و نقص عضوها و .. از اجتماع مسلمانان رخت میبندد».
تکامل علوم و عقول و دانش و تکنیک
یکی از آثار مهم ظهور آن حضرت، پیشرفت چشمگیر عقل، اندیشهها و دانش و علوم است. برقراری یک حکومت نمونه جهانی و دربرگیرنده همه ملل و اقوام و بردارنده همه مرزهای جغرافیایی و گردآورنده همگی جهانیان زیر یک پرچم و در سایه توحید و عدالت گسترده، بدون آمادگی و بدون آگاهی، امکان پذیر نیست.
امام صادق(ع) فرمود: «علم و دانش، بیست و هفت حرف است و تاکنون بیش از دو حرف آن در دسترس بشر قرار نگرفته است. و بعد از ظهور امام، بیست و پنج حرف دیگر آن، نیز ظاهر میشود».
امام باقر(ع) فرمود: «وقتی که امام زمان ظهور میکند، دست قدرت الهی بر سر بندگان گذارده میشود عقلهایشان و افکارشان بالا میرود و رشد میکند».
10. گسترش فوق العاده شعاع دید و شنوایی
هنگام حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) شعاع فعالیت و قدرت دید انسانها و شنوایی آنها فوق العاده گسترش مییابد. شعاع دید، حوزه شنوایی انسان، مرزها و قارهها را مینوردد و حتی از میدان جاذبه کرات میگذرد و پیامهای بسیار دور از فضا دریافت میکند و از راه بسیار دور، همدیگر را میبینند و با هم صحبت میکنند.
امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که قائم ما ظهور کند، خداوند، قدرت بینایی و شنوایی شیعیان ما را آن قدر توسعه میدهد و زیاد میکند که میان آنان و امام، نیازی به واسطه و قاصد نباشد؛ چنانکه امام زمان با آنان بی واسطه و بدون پیک، سخن میگوید و آنان از راه دور، مستقیماً او را ببینند و کلماتش را بشنوند، در حالیکه آن حضرت در جای خودش قرار دارد.
جالبتر آن که افرادی که در غرب هستند، میتوانند کسانیکه در شرق عالم هستند، را ببینند. بدون آن که نیازی به حرکت از جای خود داشته باشند.
امام زمان با شکوه فراوان بر مرکب بسیار سریع و تندرو سوار میشود که در روایات از آن، به ابر تعبیر شده است.
گوینده غیبی از آسمان، ندای ظهور و انقلاب مهدی(ع) را به گوش جهانیان میرساند؛ به گونهای که هر قوم و ملت به زبان خودش آن را بفهمد.
این روایات که در گذشته بسیار دور و متجاوز از چهارده قرن پیش صادر شده است، نمودار پیشرفت علوم و دانش، وسایل ارتباط جمعی و تکامل صنعتی بشر در زمان غیبت میباشد.
11. آبادی و عمران زمین، پیشرفت کشاورزی و دامداری
پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) فرمودند که: «امام زمان بر شرق و غرب زمین مسلط میشود و همه معادن و گنجهای زیر زمینی در حکومت او آشکار و استخراج میشود. در زمین، مخروبهای باقی نمیماند، مگر آن که به وسیله او آباد شود.[64] زمین، طراوت و زیبایی خود را باز مییابد، نهرها جاری میشود. فتنهها و فساد و تهاجم، ریشه کن میگردد و خیر و برکات زیاد میشود.
پیامبر(ص) فرمود: «در آخر امت من، مهدی ظهور میکند. خداوند، زمین را با بارانهای سودمند سیراب میسازد و زمین هم نباتات خود را بیرون میآورد و دامها زیاد میشود».
وضع اقتصادی مردم به حدی خوب میباشد و ایثار و گذشت به حدی فراوان است که فقیری پیدا نمیشود تا به او زکات بدهند.
«و تظهر الارض من کنوزها حتی یراها الناس علی وجهها و یطلب الرجل منکم من یصله بماله و یاخذمنه زکاته فلایجد احدا یقبل منه ذلک، استغنی الناس بمارزقهم الله من فضله».
نتیجهگیری
درباره حضرت مهدی(عج) از گذشتههای بسیار دور تاکنون کتب و رسالات و مقالات فراوان نوشته شده است؛ چه به طور تفصیل یا خلاصه و فشرده. کمتر موضوعی را میتوان یافت که این مقدار کتاب و نوشته درباره آن داشته باشیم یا این چنین، مورد گفتوگو و بحث قرار گرفته باشد. و باز کمتر موضوعی است که دربارهاش این اندازه حدیث و روایت از پیامبر(ص) و امامان معصوم علیهم السلام و نقل شده باشد.
احادیث منقول درباره حضرت مهدی و آخرالزمان و ظهور و غیبت آن حضرت، از سه هزار متجاوز است؛ به ویژه آنکه در کتب عهد باستان و میان اقوام و ملل و ادیان مختلف، چه الهی یا غیر آن و چه ادیان تحریفشده یا تحریفنشده، به قیام مصلح حق و جهانی اشاره و حتی تصریح شده است. در بسیاری از آنها، خصوصیاتی که بر مهدی(عج) موعود و امام زمان(عج) کاملاً تطبیق بکند، فراوان است. همه آنان سرانجام جهان را به سوی نور و هدایت، خوشبختی و سعادت، اصلاح و حقیقت و برقراری حکومت حق و عدالت نوید میدهند.
آینده جهان، روشن است و نورانی، نه تاریک و ظلمانی. این است بشارت همه انبیا برای همه امم و ملل و نوید پیروزی اسلام و قرآن برای محرومان و مظلومان و مستضعفان.
آیه 105 سوره انبیاء و آیه 5 سوره نور و آیه 4 سوره قصص دلالت صریح دارد که حضرت مهدی(عج) و مصلح جهانی و الهی، سرانجام ظهور خواهد کرد و در آن، تردیدی نیست؛ بلکه مقبول همه ملل و فرق و امتها است. تنها در پارهای از خصوصیات او اختلاف است و اینکه آیا او زنده و حیّ است یا بعداً متولد خواهد شد، کم و بیش اختلاف نظر وجود دارد. از جمله اختلافهای اساسی برخی از اهل سنت با شیعه در همین قسمت است.
با همه اینها مهم آن است که این موعود ادیان و امم و منتظر ملل، همان، حجت بن الحسن المهدی(عج) دوازدهمین پیشوا و فرزند امام یازدهم امام حسن عسکری(ع) است که در سال 255 ق متولد شده و پس از طی دوره کوتاه غیبت، یعنی غیبت صغرا به تقدیر و به اذن خدا از انظار غایب و چون خورشید پنهان در پشت ابر، به هدایت و رهبری خود ادامه میدهد. او زنده است، تا روز موعود که به اذن خداوند ظاهر شود و قیام عمومی و جهانی خویش را آغاز کند.
این عقیده شیعه افسانه نیست؛ بلکه از صدها و هزاران حدیث صحیح از پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) و صحابه گرفته شده است.
اینجا است که خط مشی شیعه با بسیاری از منتظران عمومی و کلی، مصلح جهانی و ظهور مهدی و از اهل سنت جدا میشود.
بیش از هزار حدیث از پیامبر و امامان(ع) تنها در تعیین نسب آن حضرت و مشخصات پدران معصوم او و این که او دوازدهمین امام و نهمین فرزند امام حسین علیه السلام و ششمین امام بعد از امام صادق و ... است، وارد شده است ... .
پس وجود و ظهورش، حقیقتی انکارناپذیر است و در کتب معتبر شیعه و اهل سنت دلایل فراوان دارد. حال چرا نپذیرفتند، خود جای بحث است؛ ولی باید گفت دلیل عمده عدم پذیرش آنان، آن است که با پذیرش این نکته که مهدی موعود همان حجت بن الحسن فرزند بی واسطه امام یازدهم و همان دوازدهمین امام است، مهمترین سند بر حقانیت شیعه و امامت و خلافت اهلبیت علیهم السلام است که خیلیها آگاهانه یا ناآگاهانه نخواستهاند آن را بپذیرند.
در پایان یادآوری میکنیم که در این مقاله به چند نکته مهم اعتقادی شیعه دوازده امامی و مکتب اهلبیت پیامبر(ص) تأکید داشتیم:
1. مکتب تشیع، همان مکتب اصیل اسلام راستین نبوی و علوی است؛ اسلامی که همه انبیا و مرسلین خود را پیرو آن دانسته و به پیروی از آن خواندند، نوح و ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، یعقوب و دیگران و ... .
2. هر انسانی حداقل هنگام مرگ و مشاهده عذاب و قیامت طوعاً یا کرهاً، ناگزیر به اعتراف به مکتب است!
3. پیروزی فراگیر و جهانی این آیین بر تمام ادیان و مکتبها یقینی است.
4. امام زمان و مهدی(عج) تولد یافته و زنده است؛ ولی ظهور آن حضرت به اذن خدا و اراده او بستگی دارد.
5. منکران این عقیده و امام زمان و مهدی(عج) کافرند و انکار او همانند انکار تمامی انبیا است.
6. مدعیان دروغین مهدویت یا نیابت از مهدی از گذشتههای دور تا به امروز همه رسوا شدهاند.
یادداشت از؛ سیدعلی اکبر حسنی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com