حالا باز پس فردا یکی از حضرات بجای یافتن درمان این درد فقر به لاپوشانی آن تحت توجیهات خدمات ارزنده جامعه پزشکی روی می آورند! بدیهی است چنانچه بیماری خود رأساً توانسته باشد کلیه شخص ثالثی را بهر طریق خریداری و ... و با مراجعه به پزشک یا بیمارستان درصدد نجات خود برآید بر آن پزشک جرمی وارد نیست اما چنانچه پزشکی به سوگندنامه بقراط پای¬بند باشد نباید از افشای جنایات مالی تحت عنوان کالائی شدن جسم و جان بهراسد و درصدد توجیه فساد در حوزه پزشکی برآید زیرا مگر حوزه پزشکی تافته جدا بافته¬ایست که نمی¬تواند فساد بپذیرد.
مقالات مستند و وزین پیرامون فروش قطعات بدن انسان منجمله کلیه در روزنامه ها و خبرگزاریهای داخلی که اعتراض نابحق برخی پزشکان را بهمراه داشت نشان داد که متاسفانه در جهان سرمایه¬ای "جسم و جان" هم به مثابه کالا تلقی و خرید و فروش می¬شود.!
عده ای در ایران طبق معمول منکر این قضیه شده اند ! تعجب در آن است که جامعه فرهنگی و نخبه پزشکی کشور بجای برخورد راستین با این پدیده شوم به توجیه زشت آن در قالب جملاتی همچون "اهدای داوطلبانه و انسان¬دوستانه و خیرخواهانه اعضای بدن" از طرف خانواده¬های مومن و خیرخواه پناه آورد. کدامین عقل راستین می¬پذیرد که جز در موارد استثنائی که جان عزیزی از وابستگان انسان در گروی اهدای کلیه و قلب و ... باشد، انسانی به چنین عملی دست زند که سرانجام آن نارسائی بعدی شخص اهدا کننده و مرگ ناقص او در سنوات بعدی باشد!! به قول فروید بین تحریف یک واقعیت و قتل شباهتی وجود دارد، تنها مسأله در هر دو مورد پاک-کردن ردپاست!! راستی ما را چه می¬شود؟! آگهی¬های فروش کلیه و قلب و ... مگر قابل انکارست نیم¬نگاهی به دیوارهای خیابان حوالی میدان ولیعصر نشان¬دهنده ماهیت قشر فروشنده کلیه که همه از زحمتکشان کشور هستند، می¬باشد
زهی بی¬شرمی! فاجعه بقدری بالا گرفته که مدیر عامل انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی کشور با اشاره به اینکه برخورد با متخلفان فروش اعضای بدن از طرف وزارت بهداشت، نباید سطحی باشد، کفته است پزشکان و بیمارستانهای متخلف باید شدیدا به سزای عمل خود برسند ( خبرگزاری تسنیم مورخ 30/01/1393) .
حالا باز پس فردا یکی از حضرات بجای یافتن درمان این درد فقر به لاپوشانی آن تحت توجیهات خدمات ارزنده جامعه پزشکی روی می آورند! بدیهی است چنانچه بیماری خود رأساً توانسته باشد کلیه شخص ثالثی را بهر طریق خریداری و ... و با مراجعه به پزشک یا بیمارستان درصدد نجات خود برآید بر آن پزشک جرمی وارد نیست اما چنانچه پزشکی به سوگندنامه بقراط پای¬بند باشد نباید از افشای جنایات مالی تحت عنوان کالائی شدن جسم و جان بهراسد و درصدد توجیه فساد در حوزه پزشکی برآید زیرا مگر حوزه پزشکی تافته جدا بافته¬ایست که نمی¬تواند فساد بپذیرد.
برای اثبات بازار فروش کلیه به آدرس ( http://iran-jobs.blogsky.com/ ) مراجعه کنید تا ببینید مردم برای پوشش هزینه زندگی کلیه فروشی می کنند نه بقول شما برای عمل انساندوستانه !! به نقل از تارنمای فردا مورخ 23/08/1390(کدخبر17021) ، در واقع از زمان کالائی شدن همه شئونات زندگی در فرآیند جهانی شدن، تئوریسین های کالائی شدن با دستاویز «علم پيوند اعضاي بدن» و باصطلاح نجات انسانها تجارت اعضاي بدن انسان را بعنوان شاهکار علم پزشکی راه انداختند و مدعی انقلاب در علم پزشکي شدند.و با دستيابي پزشکان به اين دانش، بازار تقاضايي به وجود آمد که تا قبل از اين وجود خارجي نداشت. بازارتقاضا نيز خود به خود بازاري براي عرضه فراهم کرد.
گرچه تا قبل از دستيابي به علم پيوند نيز بازاري براي فروش اعضاي بدن انسان وجود داشت اما اين بازار بيشتر با اجساد انسان سر وکار داشت. شايد بسياري ندانند که جسد انسان پس از مرگ بازاري چند ميليارد دلاري در جهان را به خود اختصاص داده است.
ستون فقرات، دست، ساعد و شانه، قلب، قرنيه، کليه، سر سالم و دست نخورده، مغز، زانو، تاندون از جمله اندامهاي انسانهاست که براي مقاصد پزشکي و تحقيقاتي مورد استفاده قرار ميگرفته و ميگيرد. اما تقاضا براي اعضاي بدن انسان طي دهههاي اخير بسيار بيشتر از عرضه آن بوده و به همين دليل اين تجارت به تجارتي زيرزميني و کثيف تبديل شده است.
به طوري که افراد سودجو بدون اجازه اقدام به برداشت اعضاي بدن و خريد و فروش آن در بازار ميکنند. اما فروش اعضاي بدن يک انسان زنده آن هم از فشار نداري و فقر قصه ديگري است. نوشتههاي ديواري فروش کليه که اتفاقا اين روزها بيش ازگذشته، همچون وصلهاي ناجور بر در و ديوارها به چشم ميخورد از رنجي ميگويند که برعرضه کنندگان کليه ميگذرد. آمارها بيانگر اين است که سالانه صدها نفر در کشور چه زيرنظر انجمن حمايت از بيماران کليوي و چه بهطور مستقل در بازار آزاد بهطور توافقي بين طرفين اقدام به خريد و فروش کليه ميکنند و اميدوارند شايد از اين راه بتوانند بخشي از مشکلات ريز و درشت زندگي خود را که تنها حلّال آن پول است، رفع کنند حتي اگر اين کار به قيمت ناقص شدن هميشگي تا پايان عمر تمام شود.
کليه در گروههاي خوني و سنين مختلف در بازار سياه از ده ميليون تا بیست ميليون تومان قيمتگذاري ميشود و حتي بنگاههاي معاملاتي براي خريد و فروش کليه نيز وجود دارد که در ازاي پيدا کردن خريدار و فروشنده حق الزحمه دريافت ميکنند.( روزنامه مردمسالاری شماره 3098 مورخ 10/10/1391).
لازم بیادآوریست که پدیده شوم فروش اعضای بدن مختص کشور ما نیست و کشورهای هند، فلیپین ، چین و برزیل در این تجارت گوی سبفت را از سایرین ربوده اند.اما روند رو برشد تزایدی این تجارت در ایران بی نظیر است بطوریکه وزارت بهداشت اعلام کرده، طي 20 سال گذشته، بخشهاي دياليز کشور، رشد بسيار زيادي داشتهاند و از 70 بخش در سال 1370 به 428 بخش در سال 1390 افزايش يافته است.همچنين تعداد ماشينهاي دياليز کشور در سال 1370 قريب 800 دستگاه بوده که اين تجهيزات هم اکنون به 3 هزار و 700 مورد افزايش يافته است. 30 مرکز پيوند کليه نيز در کشور فعاليت ميکنند. با اين حال، نفوذ فزاينده دلالاني که اکثر آنها، يکي از کليههاي خود را در بازار سياه فروش اعضاي بدن، از دست دادهاند، به قدري جدي شده که مسوولان از آن، ابراز نگراني ميکنند.
آمارهای مستند سازمان بهداشت جهانی علت این پدیده را نه روابط و وظیفه انسانی و مذهبی که " فقر اقتصادی" بیان می کند . در کشور خودما به لطف فقر گسترده بویژه پس از اجرای طرح مخرب یارانه ، در حال حاضر، اغلب فروشندگان کلیه را افراد تقریبا جوان تشکیل می دهد که به دلیل نیاز مالی مجبور می شوند عضو حساس بدن خود را به قیمت چند میلیون تومان بفروشند.
این موضوعی است که در برخی شهرستانهای کشور نمود بیشتری دارد به طوریکه حسین بیگلری، مدیر انجمن خیریه حمایت از بیماران کلیوی کرمانشاه چندی پیش عنوان کرده بود که برخی از جوانان بیکار این منطقه برای تامین هزینه های زندگی مبادرت به فروش کلیه خود میکنند.این در حالی است که سن متقاضیان فروش کلیه اغلب بین 20 تا 30 سال است و در این بین دختران جوانی هم متقاضی فروش کلیه هستند.
البته تعداد اندک متقاضی پیوند کلیه در این قبیل استانها، باعث شده افرادی که قصد فروش کلیه خود را دارند به شهرهای بزرگ کشور از جمله تهران مسافرت کنند و عضو حساس بدن خود را در پایتخت به مزایده بگذارند." !!
بدون شک در حرفه پزشکی آنانی که به مسئولیتهای حرفه¬ای و اجتماعی خود پای بند هستند هیچگاه مورد اتهام قرار نگرفته و نخواهند شد چرا که آنرا که پاک است از محاسبه چه باک زیرا اگر قرار باشد رسانه¬های مستقل مسائل مبتلا به روز را بدلیل اینکه به این و یا آن حرفه و نهاد بر¬می¬خورد منعکس ننمایند پس چگونه انتظار دارید در مواقع به حق و لزوم مطبوعات و رسانه¬های جمعی به دفاع از حرفه¬تان برآیند.
در واقع روزنامه شرق این مسئله را تداعی کرده که نگاه کاسب¬کارانه به حرفه پزشکی سلامت جامعه را بخطر خواهد انداخت زیرا بنا به نوشته یکی از تارنماهای کشور گردش مالی بخش سلامت حدود 40 هزار میلیارد بوده که تنها 2 دهم درصد پزشکان قریب ده درصد این گردش مالی را بخود اختصاص دادند. (تارنمای مستضعفین ). البته برای سخنگویان اقتصادکالائی و انانی که در پنهان اندیشه شان همه عناصر جامعه را کالائی و از زاویه یارانه ای می نگرند ، کالائی شدن تن و جان و جسم انسانها نه تنها ایرادی ندارد که وفق طبیعت کسب وکار می باشد.
راهبران فکری این گروه تئوریسین ها در امریکا و جهان سرمایه داری فروش تن و جسم( فاحشگی ) با گستاخی را بشکل کسب و کار عادی در آورده اند و معتقدند وقتی یک نفر می تواند جسم وتن خودرا برای فروش عرصه کند ، پس میتواند بخشی از تن و جسم خودرا هم که شامل کلیه باشد را نیز به فروش رساند.پیروان این نظریه در ایران شرمگینانه و از ترس بی آبروئی جرات علنی گوئی این موضوع را ندارند ولا اینان همان آنان هستند. یعنی سرمایه داری جنائی که امروزه بعنوان خطر اصلی جهان بشریت را تهدید می کند.