به گزارش وبلاگستان بولتن نیوز، شبکه وبلاگی استان کردستان نوشت:
اصل نبوت، جهاد، مقابله با ناهنجاری ها ، قاتل و طاغوت ثابت و شیوه ها و تاکتیک ها متغیر است. یکی از عوامل مهم، متغیرهای پیرامونی است که در اختیار رهبری و میزان قدرت رهبری یکی از عوامل تعیین کننده در تغییر تاکتیکها است.اصل نخست در جامعه منتظر حضرت بقیه الله الاعظم (عج) حاکمیت ارزشهای اسلامی و مقابله با مظاهر بد حجابی و فساد است.امام زمان (عج) بعد از ظهور خود با استکبار به مبارزه می پردازند چون استکبار عامل غیبت و مانع ظهور آن حضرت است.استکبار ستیزی در جامعه منتظر باید بصورت یک فرهنگ اساسی حاکم شود ، همانطور که محور انقلاب اسلامی به عنوان انقلاب زمینه ساز ظهور امام زمان (عج) در گذشته و حال ،استکبار ستیزی است.
جمهوری اسلامی به واسطه اصلی ترین شعار خود، یعنی استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی، هیچگاه در مقابل ابرقدرت ها و مستکبرین جهان سر کرنش فرود نیاورده است.جمهوری اسلامی به واسطه حفظ استقلال خود، زیر بار فشار های کشورهای استکباری و در رأس انها ایالات متحده امريكا نمی رود. و این در حالی است که در کشورهای همسایه ایران به مانند عراق و افغانستان امريكا پایگاه نظامی دارد و حتی در کشورهای به ظاهر مستقلی مانند ژاپن و کره جنوبی هم دارای پایگاه نظامی است که اخبار تعرض های نظامیان امريكایی به زنان این دو کشور گاه و بی گاه منتشر می شود!
جمهوری اسلامی به واسطه آزادی منشعب شده از دین خود هم نمی تواند ابرقدرتی کشورهای مستکبر را قبول بکند.فرهنگِ سکولارِ تحمیل شده وارداتی، مرادش از آزادی، آزادی نفس است، و فرهنگ اسلامی، مرادش، آزادی از نفس است.استکبار نه تنها با استقلال و آزادی ما مشکل دارد که به جمهوری و اسلامی ما هم مشکل دارد. عملکرد سی ساله ی انها در قبال جمهوری اسلامی به روشنی گویا این مطلب است. حامیان داخلی آنها و بلندگو های رسانه ای شان و سیاستمداران زبده اشان در طول این سی سال، همیشه ایران اسلامی را به دیکتاتوری متهم کرده اند و نقض حقوق بشر! و هر روز تحریمی را بر تحریم دیگر می افزایند! و این در حالی است که در پایین کشور ما کم کشور عربی سلطنتی نداریم که هنوز در آنها یک انتخابات هم بر گزار نشده است و آنهایی هم که برگزار کرده اند زنان در آنها حق رای ندارند، ولی استکبار چشم خود را بر آنها بسته و تمام توانش را بر روی زیر سئوال بردن جمهوریت ایران برده است!
در واقع امريكا به عنوان نماد استکبار، امروز با جمهوریت ایران مشکل دارد چرا که دست وی را از استراتژیک ترین منطقه خاورمیانه کوتاه کرده است.استکبار با اسلامیت هم مشکل دارد، ولی با اسلامی که امام راحل(ره) مفسرش بود، یعنی اسلام ناب محمدی، و گرنه این همه مسجد در عربستان نماز می خوانند و هیچ کس ترسی از آن مسجد و از آن اسلام ندارد که اسلام امريكایی با اسلام سیاسی حامی عدالت علوی هراس دارد نه از اسلام سلطنتی کاخ سبز اموی.
تاریخچهي تقابل
ماهیت انقلاب اسلامی بالذات در تقابل با استکبار است و برای همین هم هست که از همان روزهای اول این تقابل خود را نشان می دهد. آنچه به عنوان انقلاب دوم در کشور پیش آمد و دانشجویان پیرو خط امام لانه جاسوسی مستکبرین را فتح کردند تا دست استکبار دوستان را افشا و دست خود استکبار را قطع کنند ناشی از عملکرد یک ساله امريكا و حامیانش از سال 57 تا آبان 58 نبوده است.به واسطه تقابل استکبار با اصلی ترین شعار جمهوری اسلامی، نه از همان روزهای اول که از آغاز نهضت اسلامی مردم در سال 42 این تقابل شروع شد. هر چند که این تقابل در سال های گذشتهی آن هم خود را نشان داده است، یعنی در 28 مرداد 1332 و دخالت مستقیم استکبار در سرنگونی دولت مصدق، و 16 آذر 1332 قیام دانشجویان ایرانی در مقابل ورود نیكسون معاون آیزنهاور رئیس جمهورى وقت به ایران خود را نشان داده است.
بعد از فتح لانه جاسوسی دیگر جمهوری اسلامی در میان کشور های ضد امريكایی و ازاده جهان به عنوان نماد مبارزه با استکبار شناخته شد و تقابل ایران اسلامی با امريكا وارد فازهای جدی تر و شدیدتر شد. همزمان در ایران هم دو گروه شکل گرفتند، استکباردوستان و استکبار ستیزان! دولت موقت به خاطر وابستگی به استکبار دیگر توان ادامه کار را ندارد و بلافاصله بعد از تسخیر لانه جاسوسی استعفا می دهد. روابط ایران و امريكا قطع می شود! تحریم ها آغاز می شود. ایالات متحده متوجه می شود تفکری که در راس هرم حکومت ایران قرار دارد، با تهدید و تطمیع و تحریم عقب نشینی نمی کند! جواب تهدید ها را حضرت امام با یک عبارت کوتاه پاسخ می دهد، امريكا هیچ غلطی نمی تواند بکند!
امريكا 5 اردیبهشت سال 59 را به عنوان حمله نظامی به ایران برای رهایی گروگان ها انتخاب می کند ولی گویا همهی عوامل مادی و ماورایی دست به دست هم داده اند تا بینی استکبار به خاک مالیده شود. طوفان شن معجزه می کند و طرح شکست می خورد. غرب فهمیده است که انقلاب اسلامی حکومتی است که نه زیر بار زور می رود و نه در مقابل زورگویان سکوت می کند و نه در دفاع از مظلوم ساکت می نشیند! مسئلهی فلسطین در راس مسائل سیاست خارجي ایران قرار دارد. تقابل گسترده نظامی با ایران در دستور کار غرب قرار می گیرد و عراق به عنوان مجری برگزیده می شود. انواع تسلیحات نظامی متعارف و غیر متعارف راهی عراق می شود. اما باز هم ایران سر خم نمی کند! امريكا که دیگر عراق را به عنوان یک تکیه گاه مطمئن قبول ندارد، زمین بازی را عوض می کند. مک فارلین راهی تهران می شود ولی با هوشیاری حضرت امام طرح شکست می خورد، امريكا خود مستقیما وارد جنگ می شود و هواپیمای مسافربری ایران را مورد هدف قرار می دهد!
ایران حتی بعد از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه دست از آرمانهای استکبار ستیزانه خود دست بر نمی دارد. حکم ارتداد سلمان رشدی شوک بزرگی را به جهان غرب وارد می کند! فشارها بر ایران افزایش می یابد، سفرای اروپایی به نشانه اعتراض ایران را ترک می کنند، ولی ایران ذره ای از مواضع خود کوتاه نمی آید، سفرا با سرافگندگی به ایران باز میگردند. همین داستان بار دیگر در ماجرای دادگاه میکونوس آلمان تکرار می شود و ایران در مقابل فشارهای مستکبرین کوتاه نمی آید.در دهه 70 هم زمان با فشار هایی کشورهای استکباری، گروهی در ایران ظهور می کند که گرایشات استکبار دوستانه دارد. تمایلات برای نشستن با امريكا پشت میز مذاکره افزایش می یابد. تفکرات التقاطی ناشی از هجوم لیبرالیسم بعضی از انقلابیون 57 را به عدول از آرمانهای خود می کشاند و سازشگری و ذلت پذیری جایگزین انقلابیگری و عزت خواهی می شود.
مسئله هسته ای از اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 به اصلی ترین موضوع برای فشار غرب به ایران تبدیل می شود، سیاست دولت اصلاحات اعتمادپذیری عنوان می شود ولی غرب از امتیازگیری از ایران خشنود است و تنها به یک گام عقب نشینی رضایت نمی دهد. رهبری هشدار می دهد که انتظارات غرب از ایران حد و مرزی ندارد که به یک گام عقب نشینی تمام شود، یو سی اف و نطنز پلمپ و غنی سازی تعلیق می شود. تفکر سازشگری و خیانتگری در دولت اصلاحات با هم کنار آمده است. نماینده ایران در مذاکرات دیگر به کشور بر نمی گردد و رییس گروه مذاکره کننده بعدها به عنوان جاسوس شناخته می شود. آخرین صحبت ها و رایزنی ها بین مقامات اصلاحات و طرف خارجی حاکی از پذیرش تعلیق 10 سالهی تمام فرآیند هسته ای است اعم از تحقیقاتی تا غنی سازی!
مستکبران در قرآن کریم در جریان پیشبرد اهداف استکباری از سیاستهایی در مقام ترفند برای اغفال هرچه بیشتر طرفداران جبهه استکباری و همچنین سست کردن بنیانهای اعتقادی جبهه مستضعفین مدد میجویند.آیتالله خامنهای از ابتدای برعهده گرفتن مسئولیت رهبری جمهوری اسلامی تاکنون، در تداوم خط مشی معمار کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)، پیوسته راهبرد استکبارستیزی را سرلوحهی کارها قرار دادهاند و ابرقدرت جهانی یعنی آمریکا را به عنوان اصلیترین آماج این راهبرد معرفی کردهاند. به عبارت دیگر ایشان همچون امام راحل یک رابطهی غیریّتِ شدید میان انقلاب اسلامی و دولت آمریکا تعریف نموده و علیرغم وجود برخی صداهایی که گهگاه در داخل در حمایت از نزدیکی به آمریکا بلند میشود، در جایگاه ترسیمکنندهی جهتگیریهای کلان سیاست خارجی کشور ضمن اتخاذ مواضع صریح و روشن، همواره ترک مخاصمه و دوستی با ابرقدرت نظام بینالملل را در صورت تداوم خوی استکباری آن ناممکن ارزیابی کردهاند. برای مثال در اول فروردینماه ۱۳۸۸ در حرم مقدس رضوی عنوان کردند: «تا وقتی دولت آمریکا روش خود را، عمل خود را، جهتگیری خود را، سیاستهای خود را مثل این سی سال علیه ما ادامه دهد، ما همان آدم سی سال قبل، همان ملت این سی سال هستیم.»
اکنون این پرسش به ذهن متبادر میشود که ریشهی راهبرد آمریکاستیزی رهبران انقلاب اسلامی چیست؟ آیا چنین راهبردی معلول نوعی خصومت شخصی و سلیقهایِ آنان با حکومت آمریکا است و آیا اگر کشور دیگری به جز آمریکا بر اریکهی ابرقدرتی جهان تکیه میزد، همهی مشکلات فیمابین مرتفع میگردید یا اینکه باید فلسفهی این خصومت دیرپا و آشتیناپذیر را در بستر گستردهتر و در ژرفای ایدئولوژی اسلامی ریشهیابی نمود؟ بررسی بیانات رهبر انقلاب طی سالهای گذشته نشان میدهد که آمریکاستیزی به خودی خود در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران اصالت ندارد بلکه نتیجهی رویکرد استکبارستیزی محسوب میشود. استکبارستیزی نیز رویکردی سلیقهای و خودساخته نبوده بلکه از اعماق آموزههای قرآنی ریشه میگیرد. در ادامه از طریق انطباق سخنان رهبر انقلاب با آیات قرآن کریم، پشتوانهی اعتقادیِ جهتگیریهای استکبارستیزانهی ایشان و به طور کلی نظام اسلامی را شناسایی نماییم. استكبار يك تعبير قرآنى است که می توان آن را اینگونه تعریف کرد؛ اشخاص و دولت هایی كه قصد دخالت در امور انسان ها و ملّت هاى ديگر را دارند و در همه كارهاى آنها مداخله مي كنند و خود را در قبال حفظ منافع خویش، آزاد مي دانند. مستکبران دخالت در امور كشورها و تحميل بر ملّت ها را حق خود می دانند و در قبال این دخالت ها پاسخگو نيستند.
مبارزه با استكبار يعنى چه؟
نقطه مقابل اين جبهه ظالم و ستمگر، گروهى هستند كه با استكبار مبارزه مي كنند. استکبارستیزان، زير بار زورگويى های مستکبران نمی روند؛ در حقیقت معنای استكبارستيزى آن است که ملّت و کشوری زير بار مداخلهجويى و تحميل قدرت استكبارگر( انسان يا دولت مستكبر) نمی رود.
استکبارستیزی چه منافعی را برای ملت ایران به دنبال داشته است؟
اکنون جمهوری اسلامی ایران؛ که شعار استکبارستیزی به هویت ملی و تاریخی اش تبدیل شده است، کشوری اسلامی، با ثبات و مستقل است و این ایستادگی برای ملت و کشورش منافع بسیاری داشته است که از آن جمله می توان به این افتخارات اشاره نمود؛ دست یابی به استقلال كامل سياسى، خودباورى علمى و اعتماد به نفس ملى، کشوری با عزت و عظمت در چشم ملت هاى جهان، دست یابی جوانان مبتکر کشور به انرژى هستهاى بدون آنکه به دیگران نیازی داشته باشند، بىنيازی کامل از واردات بنزين، دست یابی به پیشرفت های چشمگیر در زمینه علوم ژنتیك ، نانوتكنولوژی و بیوتكنولوژی و اولین کشوری که درخاورمیانه توانست ماهواره را به فضا پرتاب کند، دست یابی به پیشرفتهای چشمگیر دفاعی، تولید کالاهای اساسی و عدم نیاز ضروری به واردات آنها از کشورهای غربی .
آیا استکبارستیزی برای ما ضرری هم داشته است؟
بدون شک هر مقاومتی، سختی های خود را هم به دنبال دارد اما آنچه که مهم است آن است که در راه رسیدن به هدف های والا و ارزشمند، باید از سختی ها، با عزت گذشت، تا با اقتدار به استقلال و آزادی دست یافت. البته فشار تحریم های اقتصادی بر اقشار مختلف جامعه و تحریم های بی رحمانه دارویی که با مرگ و زندگی بیماران در ارتباط است بر کسی پوشیده نیست؛ اما در طول تاریخ گذشته نیز همیشه کوخ نشینان و مظلومین حامیان اصلی و همیشگی حق بوده و هستند.
عده ای بر این باورند که اگر بر روی مسئله استکبارستیزی و امریکا ستیزی پافشاری نمی کردیم و به خاطر ملت ایران که تحت فشارهای اقتصادی قرار گرفته است باید با مستکبرین سازش کرده و پای میز مذاکره با آنان بنشینیم. چرا که به غلط آنان بر این اعتقادند که تحمیل 8 سال جنگ ایران و عراق ثمره منش استکبار ستیزی حاکم بر کشور بوده است. آنان همچنین متعقدند تیشه زدن به ریشه منافع ملی، تیشه زدن به ریشه حوزه صنعت، تجارت و پیشرفت جامعه مدنی و نابودی آزادی مطبوعات و آزادی زندانیان سیاسی را این مقاومت مسئولین و ملت ایران در برابر استکبار به ارمغان آورده است.
اما آنان این مهم را فراموش کرده اند که کشورهای زیادی هستند که نه تنها از انرژی هسته ای بهره می برند بلکه دارای سلاح شیمیایی و بمب های هسته ای هم هستند از جمله پاکستان، کره شمالی، هند و انبارهای بزرگ سلاح ها و بمبهای اتمی اسرائیل هم که دیگر مشهور است. ولی امریکا اصلا حرفی از آنها نمی زند و سراغ آنها نمی رود که نشان می دهد مسئله انرژی هسته ای نیست.
استکبار: مفهوم؛ آمریکا: مصداق
از منظر رهبر معظم انقلاب راز عداوت دیرینهی نظام اسلامی با آمریکا در
این نکته نهفته است که آمریکا بیتردید بارزترین مصداق برای مفهوم
استکبارگری در دوران معاصر به شمار میآید. ایشان صراحتاً اظهار
میدارند:«براى ما آمریکا خصوصیتى هم ندارد… مسألهی ما، مسألهی استکبار
است؛ منتها دولت آمریکا دولت مستکبرى است. هر دولت دیگر هم که همین خصوصیت
را داشته باشد، بخواهد زور بگوید و بخواهد فشار بیاورد، ملت ایران با او
همین طور خواهد بود.»پس آنچه که اصالت دارد استکبار است و آنچه که آمریکا
را به خصمی غیر قابل معاشرت بدل میسازد، همانا روح استکباریِ نهادینهشده
در ذات آن میباشد.ایشان همچنین بر این نکته تأکید میورزند که
استکبارستیزی و به تبع آن آمریکاستیزی، نه سیاستی ساخته و پرداختهی
دولتمردان جمهوری اسلامی بلکه نشأتگرفته از بطن تعالیم عالیهی اسلام
میباشد و ما به اقتضای مسلمانی ملزم به عمل بر وفق آن هستیم.با این حساب
راهبرد استکبارستیزی به عنوان جهتگیریِ اصلی انقلاب اسلامی در عرصۀ
سیاستخارجی، بر شالودهی اصول سیاسی و بینالمللی اسلام استوار میباشد و
برای ریشهیابی آن میبایست به بررسی در آیات قرآن کریم بپردازیم.
ساختار دوقطبی جهان از آغاز خلقت
شریعت مبین اسلام با رویکردی کلان، نظام جهانی را به صورت دو قطبی
مینگرد و دو جبههی ایدئولوژیک را رویاروی یکدیگر مینشاند که در یک سو
جبههی حق با عناوینی چون «اولیاء خدا»، «حزبالله» و «مستضعفین» و در سوی
مقابل، جبههی باطل با عناوینی نظیر «اولیاء طاغوت»، «حزبالشیطان» و یا
«مستکبرین» قرار دارد. نقطهی آغاز کشمکش و جدال حق و باطل، ماجرای خلقت
انسان و استنکاف شیطان از اجابت فرمان الهی برای سجده در برابر آدم بوده
است. از آن زمان شیطان نخستین سنگر مخالفت و عناد را در برابر حقتعالی بنا
مینهد و جدالی را آغاز میکند که در سراسر تاریخ با اَشکال و صبغههای
گوناگون بین رهروان او و مؤمنان به خداوند ـ یا به عبارت دیگر دو جناح خیر و
شرـ در جریان بوده و تا پایان تاریخ نیز به همین منوال ادامه خواهد داشت.
«اصلاً مفهوم استکبار در قرآن همین است که عنصرى یا شخصى یا جمعى یا جناحى، خود را بالاتر از حق بهحساب آورد و زیر بار حق نرود و خود و قدرتش را ملاک حق قرار بدهد. اولین مستکبر در تاریخى که قرآن براى ما ترسیم مىکند، ابلیس است: «ابى واستکبر». او اولین مستکبر است.»این رویارویی میان دو جناح حق و باطل، ماهیتی گذرا و مقطعی ندارد بلکه در طول تاریخ و در زمانی به درازای عمر حضور بشریت بر روی سیارهی خاکی مستدام بوده است، یعنی از ابتدای هبوط آدم بر زمین تا امروز، زمینیان یا در جبههی حق به رهبری پیامبران و اولیاء الهی و یا در جبههی باطل به سرکردگی شیطان گردآمدهاند. قرآن کریم صفبندی میان دو جناح مذکور را در آیه ۷۶ از سورهی نساء آشکارا به تصویر میکشد:«الذین آمنوا یقاتلون فی سبیلالله و الذین کفروا یقاتلون فی سبیلالطاغوت فقاتلوا اولیاء الشیطان إنّ کید الشیطان کان ضعیفاً» (نساء/ ۷۶) (کسانی که ایمان آوردهاند، در راه خدا جهاد میکنند و کافران در راه طاغوت میجنگند. پس با یاران شیطان نبرد کنید زیرا حیلهی شیطان قطعاً ضعیف است.)
آیتالله خامنهای با اشاره به این رویارویی مستمر تاریخی چنین میفرمایند:«ممکن نیست فرض کنیم که یک مسلمان یا مؤمن یا موحّد، حتّى یک روز یا یک لحظه، از دشمنى با ابلیس و شیطان منصرف بشود. اصلاً خط اسلام، یعنى خط ضد ابلیس و شیطان. در طول دعوت انبیا. مستکبران کسانى بودند که دعوت الهى و توحید را قبول نکردند و با آن به مقابله برخاستند و زور گفتند: «قال الملأ الّذین استکبروا من قومه لنخرجنّک یا شعیب». وقتى پیامبر سخن حق مىگوید و مردم را به حق دعوت مىکند، مستکبران مىگویند: اگر زیاد حرف بزنى، تو را اخراج مىکنیم.»
فرجام تقابل
اکنون باید پرسید که فرجام تقابل دو قطب حق و باطل از نظرگاه شریعت اسلام
چه خواهد بود و مجادلهی دیرپای آنان در نهایت چگونه و با پیروزی کدام یک
به پایان خواهد رسید؟شریعت اسلام مواجههی دو قطب حق و باطل را بر روی
نموداری تعریف میکند که به جانب نقطهای از پیش تعیین شده در حال حرکت
است. به بیان دیگر تاریخ با یک فرایند زنده و قانونمند، به گونهای
دترمینیستی (جبری)، جدال دیرین حق و باطل را چنان پیش میبرد که نهایتاً به
محو و نابودی تدریجی بلوک باطل و مستکبرین و پیروزی بلوک حق منجر شود. اگر
تاریخ را همچون یک لوکوموتیو تصور کنیم، از نظرگاه اندیشهی اسلامی این
لوکوموتیو تحتتأثیر قوانین متافیزیکی کیهانی بر روی ریلی قرار گرفته است
که جزماً آن را به سوی ایستگاه آخر سیر میدهد. اسلام ایستگاه آخر را
نابودی حتمی تمامی نیروها و ایدئولوژیهای الحادی و غلبهی اجتنابناپذیر
حقپرستان و سرانجام، تحقق ایدهآلیسم اسلامی تحت لوای هژمونی یک «دولت
جهانی» به رهبری واپسین بازمانده از نسل رهبران الهی میداند. آیهی ذیل به
روشنی گویای این حقیقت ناب میباشد:«إن یمسسکم قرحٌ فقد مس القوم قرحٌ
مثله و تلک الأیام نداولها بین الناس و لیعلم الله الذین آمنوا و یتخذ منکم
شهداء والله لایحب الظالمین، و لیمحص الله الذین آمنوا و یحمق الکافرین»
(آل عمران/ ۱۴۱- ۱۴۰)(اگر زخمی به شما میرسد، آن قوم (کافران) را نیز زخمی
همانندش رسید و این ایام پیروزی را میان آدمیان به نوبت میگردانیم تا خدا
کسانی را که ایمان آوردند بشناسد و از ایشان شهیدانی بگیرد و خدا ستمکاران
را دوست نمیدارد [گرچه گاه پیروزی را نصیبشان سازد] و تا خدا کسانی را که
ایمان آوردند از عیوب و ناخالصیها پاک نماید و کافران را از بین ببرد.)
باید توجه داشت که در آیهی مذکور، کلمهی «مَحق» به معنای کاهش و نابودی تدریجی است. لذا این مفهوم از آن مُستفاد میگردد که مطابق سنت الهی، حیات کفر و شرک تدریجاً به ورطهی نابودی فرو افتاده، کافران از صحنهی روزگار محو شده و حکومت واحد جهانی تشکیل خواهد شد.رهبر معظم انقلاب نیز در بیانی که از اعتقاد راسخ ایشان به این نویدِ محتوم قرآنی حکایت دارد، بر قطعی بودن غلبه جبههی حق و اضمحلال جبههی استکباری طاغوت در پایان رویارویی تاریخی صحه میگذارند:«ما یقین داریم که در این کارزارى که بین حق و باطل، امروز راه افتاده است- کارزار بین اسلام و معارف اسلامى و بیدارى اسلامى از یک سو، و طمعورزیهاى استکبارى سیاستهاى شیاطین عالم و در رأس آنها شیطان بزرگ یعنى دولت امریکا از یک طرف دیگر- پیروزى با ماست؛ پیروزى با طرف حق است. در این هیچ تردیدى وجود ندارد. همهی قرائن این را نشان میدهند و تأیید میکنند. طبیعت سنن الهى هم همین است؛ یعنى غیر از این معنى ندارد. آن گروهى که طرفدار حقند اگر بایستند و اقدام بکنند، شکى نیست که بر باطل پیروز خواهند شد.»
رهبر انقلاب از دریچهی این الگوی دوقطبیِ قرآنی به محیط بینالملل مینگرند و لذا خطمشی کلان انقلاب اسلامی را همواره بر مبنای تقابل بنیادین با بلوک استکبار جهانی ترسیم میکنند. امروزه همگان معترفند که جمهوری اسلامی در صف اول مبارزه با مستکبران مخصوصاً آمریکا ایستاده و مقاومت در برابر سلطهگری ابرقدرت جهانی را به عنوان سیاست استراتژیک خود تعریف کرده است. اما باید توجه داشت که مسألهی «دگرسازی» از آمریکا و پایفشاری بر موضع قهر و مخاصمه، ناشی از سلیقه و صلاحدید شخصیِ رهبر ایران یا سایر دولتمردان نبوده بلکه در راستای اجرای نقشهی راه مصرّح قرآن کریم پیرامون جدال تاریخی دو جبههی مؤمنین و مستکبرین صورت می-پذیرد. در حقیقت رویکرد استکبارستیزی پیامد طبیعیِ درونمایهی انقلابی و ایدئولوژیک نظام اسلامی به حساب میآید و این مسأله میتواند چارچوب مناسبی را برای تحلیل درست رفتار سیاسی ایران در اختیار پژوهشگران قرار دهد.
الف- سیاستهای تبلیغاتی
«وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِک»(1) که بعضی از
مفسرین آن را به هرگونه تبلیغات گمراهکننده که در آن از وسایل صوتی و بصری
استفاده میشود، جهت انحراف از راه حق تفسیر کردهاند. (مکارمشیرازی،
۱۳۷۴: ج ۱۲ص ۱۸۵) تفسیر المیزان «استفزز» را به معناى «هل دادن به آرامى و
به سرعت» میداند که در مقام کنایه، عاملان آن را- شیطان و پیروانش- همچون
چوپان و رمه قلمداد کرده که عملا با یک صدا به راه مىافتند.
(طباطبایی،۱۳۷۴:ج ۱۳ص۲۰۰)
ب- سیاستهای اقتصادی
محاصره اقتصادی از شیوههای مؤثر و متداولی است که از زمانهای قدیم برای
مواجهه با دیگران کاربرد داشته است. برای سرکوب انقلابهای توحیدی،
مستکبران در طول تاریخ از این روش کمک جستهاند. محاصره حضرت رسول(ص) و
یارانشان در شعب ابیطالب و محاصره امام حسین(ع) و همرزمانشان در عدم
دستیابی به آب نمونههای تاریخی در این باره هستند. قرآن درباره منافقان
عهد حضرت رسول(ص)میفرماید: «آنها کسانی هستند که به یکدیگر میگویند: به
کسانى که نزد پیامبر خدایند انفاق مکنید تا پراکنده شوند. حال آنکه
گنجینههاى آسمانها و زمین از آن خداست ولى منافقان درنمىیابند.»(2)
پ- سیاستهای سیاسی، فرهنگی و روانی
براساس آیه ۶۴ سوره مبارکه اسراء استفاده از وعدههای مغرورکننده و انواع
فریبها و نیرنگها، یکی دیگر از برنامههای شیطان است، آنها روانشناسان
ماهری را برای اغفال و فریب مردم سادهدل و حتی هوشیار تربیت کردهاند.
(مکارمشیرازی،۱۳۷۴: ج ۱۲ ص ۱۸۷). در این راستا، شیطان و به تبع آن
مستکبران از حربههای مختلفی مدد میجویند.
1- تهدید
وقتی فرد یا جماعتی از نظر روحی شکست خورد و در مقابل دشمن احساس ضعف کرد،
تسلط بر او کار دشواری نخواهد بود، لذا در رقابتها و مبارزات علیه
یکدیگر، ابتدا سعی بر این است که طرف مقابل را با تهدیدها از میدان بیرون و
با ترس افکندن روحیه او را تضعیف کنند و بعد در صورت مقاومت، مراحل بعدی
عملیات را شروع کنند. فرعون مستکبر، وقتی با ایمان ساحران روبهرو میشود،
دست به تهدید ایشان میزند: «[فرعون] گفت آیا پیش از آنکه به شما اجازه
دهم، به او ایمان آوردید؟ قطعا او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته، پس
بىشک دستهاى شما و پاهایتان را یکى از راست و یکى از چپ قطع مىکنم و شما
را بر تنههاى درخت خرما به دار مىآویزم تا خوب بدانید عذاب کدامیک از ما
سختتر و پایدارتر است».(3)
2- تحقیر
اگر بتوان در کسی این احساس را برانگیخت که احساس کند از دیگران پستتر
است، میتوان بر او تسلط روانی پیدا کرد. در طول تاریخ مستکبران پیوسته
بدین شیوه عمل کرده و بر مردم حاکم شدهاند. فرعون از جمله مستکبرانی است
که از این شیوه برای حاکم شدن بر اراده مردم استفاده کرد: «پس قوم خود را
سبکمغز یافت [و آنها را فریفت] و اطاعتش کردند چراکه آنها مردمى منحرف
بودند.»(4) فرعون هنگامی که با دعوت موسی(ع) روبهرو میشود، برای خنثی
کردن اثر دعوت او بر اطرافیانش دست به تحقیر موسی(ع) میزند. فرعونیان به
موسى نسبت جنون دادند.(5) (قرائتی، ۱۳۸۳:ج۸ ص۳۱۰).
3- تهمت زدن
از آنجا که انسانها فطرتا کمالخواه و به دنبال حقایق هستند، در صورتی که
چهره حق نمایان شود و آمادگی نفسانی وجود داشته باشد، حقیقت را درک کرده و
آن را میپذیرند. مستکبران هر طایفهای که پیامبران بهسوی ایشان فرستاده
میشدند، رسولان خدا را متهم به اموری میکردند تا دعوت راستین ایشان را
دروغین نشان دهند و بدین وسیله مردم را علیه ایشان برانگیزانند. فرعون
هنگامی که با دعوت موسی(ع) روبهرو میشود، برای خنثی کردن اثر دعوت او بر
اطرافیانش، درصدد توجیه معجزات موسی برآمد و به اطرافیان خود گفت: «واقعا
این ساحرى بسیار داناست.»(6) فرعون فکر میکرد چون در آن زمان سحر رایج
بود، این اتهام بهتر از هر چیز دیگر مؤثر واقع خواهد شد. (قرائتی، ۱۳۸۳:ج۸
ص۳۱۰)
4- تطمیع
خداوند برای ادامه حیات انسان، خواستههایی از قبیل میل به خانه و همسر و
فرزند در او قرار داده است. تا زمانی که این امیال در خدمت انسان و تکامل
معنوی او باشد، مفید و ضروری است اما کسانی که از مدار حق خارج میشوند،
این خواستههای طبیعی در ایشان طغیان میکند و دیگر حد و مرزی نمیشناسد.
حال انسانهایی که به دنبال استخدام افراد در جهت اهداف خود هستند، چنین
افراد حریصی را با وعدههای دنیوی به سوی خویش میکشند. تطمیع به عنوان یکی
از ابزار جذب افراد و گروهها در انحطاط و سقوط از مسیر الهی، در طول
تاریخ در سطوح فردی و بینالمللی کاربرد داشته است. هنگامی که قرار بر این
شد تا موسی(ع) با ساحران تحت حاکمیت فرعون رقابتی داشته باشد، فرعون به
ساحران وعده داد در صورتی که بر موسی(ع)غالب شوید «حتماً از [زمره] مقربان
خواهید شد».(7)
5- تحریک احساسات
فرعون برای اینکه مردم را در مقابل موسی قرار دهد، دعوت او را توطئهای
برای اخراج مردم از سرزمینشان به حساب میآورد و میگوید: «اى موسى آمدهاى
تا با سحر خود ما را از سرزمینمان بیرون کنى؟»(8) این تهمت، تهمتى سیاسى
است تا بدان وسیله افکار عمومى را علیه او بشوراند و او را دشمن ملت معرفى
کند، دشمنى که مىخواهد با نقشههایش آنان را از وطن، آب و خاکشان بیرون
کند. (طباطبایی، ۱۳۷۴:ج۱۴، ص۲۴۰) قوم ثمود، قوم نوح، عاد و شعیب نیز
استدلالهای مشابهی در این رابطه داشتند.(9)
6- جوسازی و انحراف افکار عمومی
در صورتی که جو سالم بر جامعه حاکم باشد، وجدانهای پاک و فطرتهای سالم
انسانها به دنبال حق خواهند رفت لذا سعی شیاطین این است که حق را با باطل
درهم آمیزند و باطل را به عنوان حق به مردم تحمیل کنند. مفسر تفسیر نمونه
در شرح آیه ۱۷ سوره رعد (خداوند حق و باطل را [اینچنین] مثل
مىزند...)(10) مینویسد: هنگامی که سیلاب وارد دشت میشود و جوش و خروش آب
فرو مینشیند، اجسامی که با آب مخلوط شده بودند تدریجا در سطح زمین
تهنشین شده و کفها از میان میروند و آب زلال، چهره اصلی خود را دوباره
آشکار میکند. به همین ترتیب باطل سراغ بازار آشفته میرود تا از آنها بهره
گیرد اما هنگامی که آرامش پیدا شد و هر کسی به جای خویش نشست و معیارها و
ضابطهها در جامعه آشکار شد، باطل جایی برای خود نمیبیند و به سرعت کنار
میرود. (مکارمشیرازی،۱۳۷۴: ج۱۰ص ۱۶۹)
یکی از نیرنگهای سیاستبازان این است که هرگاه حادثه مهمی بر خلاف میل
آنها واقع شود برای منحرف ساختن افکار عمومی از آن، فوراً دست به کار
آفریدن صحنه تازهای میشوند که افکار تودهها را به خود جلب و از آن حادثه
نامطلوب منحرف و منصرف کنند. فرعون پس از شنیدن ایمان آوردن ساحران به
موسی، در جهت منحرف کردن افکارعمومی به بزرگان قومش چنین گفت: «اى بزرگان
قوم من جز خویشتن براى شما خدایى نمىشناسم پس اى هامان برایم بر گل آتش
بیفروز و برجى [بلند] براى من بساز شاید به [حال] خداى موسى اطلاع یابم و
من جداً او را از دروغگویان مىپندارم».(11) (طباطبایی، ۱۳۷۴:ج۱۶، ص۵۲)
7- شایعهپراکنی
شایعه در اشکال مختلف آن، سلاح خطرناکی در خدمت جنگ روانی است و برای
تخریب روحیه انسانها، تضعیف و فلج کردن اندیشه آنها به کار میآید. قرآن
کریم به بسیاری از شایعاتی که از سوی ضعیفالنفسها، منافقان و یهودیان
ساخته و پرداخته شده، اشاره کرده است. اوج این شایعات مربوط به جنگها،
لحظات حساس و سرنوشتساز است. شایعات پخش شده در احد، حدیبیه، تبوک و...
مصادیق بارزی از چنین شایعاتی است. همچنین وقتی عیسی(ع) از مریم(س) متولد
شد، یهودیان شایعاتی منتشر کردند که نزاهت و پاکی خاندان نبوت را جریحهدار
میکرد. قرآن در آیاتی بدان اشاره فرموده است.(12) (مکارم شیرازی،
۱۳۷۴:ج۱۴ص۴۰۸)
8- سازشکاری
یکی از اصول مبارزه مستکبران با نهضتهای الهی، سیاست گام به گام بوده
است. همانطور که پیشتر بیان شد، شیاطین جن و انس برای نفوذ در یک فرد
متعالی یا یک نظام الهی به تدریج و با احتیاط و طبق برنامه عمل میکنند.
اگر اقداماتی که در لحظات اولیه برای به سازش کشیدن یک نهضت انقلابی صورت
میگیرد با عکسالعمل شدید رهبران انقلاب روبهرو نشود، دشمنان را در
مقابله با آن حرکت دینی حریصتر و امیدوارتر میکند. قرآن تمایل مستکبران
را در به سازش کشیدن رهبران دینی، اینگونه بیان میدارد: «دوست دارند که
نرمى کنى تا نرمى کنند.»(13) مراد این است که دوست دارند کمى تو از دینت
مایه بگذارى، کمى هم آنان از دین خودشان مایه بگذارند و هر یک درباره دین
دیگرى مسامحه روا بدارد. (طباطبایی، ۱۳۷۴:ج۱۹، ص۶۲۱)
ولی قرآن بارها به پیامبر(ص) هشدار داده که هرگز کمترین انعطافی در برابر
این پیشنهادهای انحرافی از خود نشان ندهد و با اهل باطل مداهنه نکند،
چنانکه در آیه ۴۹ سوره مائده به این مهم اشاره شده است: «و میان آنها به
موجب آنچه خدا نازل کرده داورى کن و از هواهایشان پیروى مکن و از آنها
برحذر باش؛ مبادا تو را در بخشى از آنچه خدا بر تو نازل کرده به فتنه
دراندازند...».(14)
انقلاب اسلامی ایران 35 سال ایستاد و سخت ترین شرایط را تحمل کرد زیرا پایه های محکمی داشت و از هنرهای امام خمینی (ره) این بود که تمام تار و پود نظام را دگرگون کرد.ایران در طول دوران بعد از انقلاب همواره در تحریم و تهدید غرب بوده است ولی در این مدت کوتاه به پیشرفت های چشمگیری در زمینه های مختلف که ذکر شد دست یافته است. اما کشورهای منطقه مانند عربستان، مصر، قطر، بحرین، اردن، امارات و . . . که تحت حمایت کامل آمریکا هستند و سرمایه های هنگفتی در اختیار دارند(این کشورها نفت خیزترین کشورهای دنیا هستند) از ساخت کوچکترین وسایل عاجز مانده اند و تمام و کمال به کشورهای غربی وابسته اند.
در دورانی که تحت عنوان گفتگوی تمدن ها و . . . با دولت امریکا و غرب تعاملی گسترده داشتیم و حتی دولت داوطلبانه برای دوسال انرژی هسته ای را به تعلیق درآورد تا اعتماد سازی را برای طرف غربی فراهم کرده باشد. دقیقا در همان دوران از سوی بوش رئیس جمهور وقت امریکا، ایران محور شرارت نامیده شد و حتی تهدید به حمله هم شد.رابطه امریکا با کشورها دلیل بر حل مشکلات اقتصادی آن کشور نیست. چراکه کشورهای اروپایی نظیر یونان، اسپانیا، فرانسه و ... که دچار بحران شدید مالی شده اند رابطه دوستانه با امریکا دارند و تحت حمایت کامل امریکا قرار دارند. رابطه با امریکا باعث نمی شود که از تهدیدها در امان باشیم. همچنان که امریکا با عراق و افغانستان رابطه دوستانه و صمیمی داشت ولی به این کشورها حمله نظامی کرد.رابطه با امریکا باعث نمی شود که دیگر تحریم نشویم. امریکا در سال های اخیر علیرغم روابط با کشورهای چین، روسیه، ترکیه و . . . هر زمان که خلاف میل او عمل کردند آنها را مورد تحریم قرار داده است.
ناامنى، عقبافتادگى، فقر، تسلط روزافزون قدرت هاى استكبارى، پنجه انداختن به منافع ملىِ كشورها و ناديده گرفتنِ حقوق ملت ها ره آورد تسلیم شدن در برابر استکار جهانی است و ملت ایران هرگز و به هیچ قیمتی حاضر نیست در قبال خیال خام رهایی از تحریم های اقتصادی دست از شعار ملی و باور استکبارستیزی خود بردارد؛ بلکه ملت بصیر ایران بر این باور مصمم است که با توکل بر خداوند متعال و پیروی از رهنمودهای رهبر فرزانه خود و با اتکاء بر توان ملی و دانش جوانان خود و حمایت از تولید ملی حماسه افتصادی را رقم خواهد زداستکبار ستیزی جزء اصول قرآنی و حدیثی ما مسلمانان و سفارش همه انبیا و اولیا است .جزء هویت دینی و انقلابی ملت ایران است که اگر این هویت را برداریم جامعه بی هویت و به حیات خود نخواهد توانست ادامه بدهدمشکلات و تحریم های اقتصادی همراهی مردم با حاکمیت را می طلبد و باید همه آحاد جامعه به مانند قبل که در مسائل سیاسی ، استکبار ستیزی و مقابله با دشمنان ، انرژی هسته ای و سایر مسائل که کشور رایاری کردن در این مسئله هم با حاکمیت نظام همراه باشند.
اینفوگرافیک: استکبار و استکبارستیزى
پینوشت
1- آیه ۶۴، سوره مبارکه اسراء
2- آیه ۷، سوره منافقون
3- آیه ۷۱، سوره مبارکه طه
4- آیه ۵۴، سوره مبارکه زخرف
5- آیه ۲۷، سوره مبارکه شعراء
6- آیه ۳۴، سوره مبارکه شعراء
7- آیات ۴۱ و ۴۲، سوره مبارکه شعراء
8- آیه ۵۷، سوره مبارکه طه
9- آیه ۹ و ۱۰، سوره مبارکه ابراهیم
10- آیه ۱۷، سوره مبارکه رعد
11- آیه ۳۸، سوره مبارکه قصص
12- آیات ۲۷ و ۲۸، سوره مبارکه مریم
13- آیه ۹، سوره مبارکه قلم
14- آیه ۴۹، سوره مبارکه مائده
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com