به گزارش بولتن نیوز،به نقل از پایگاه سخن، رابرت اینهورن از کارشناسان ارشد وزارت امور خارجه آمریکا در زمینه کنترل تسلیحات و مشاور ویژه هیلاری کلینتون وزیر امورخارجه سابق این کشور بود که مدتی است بازنشست شده است. وی در زمان کار در وزارت امور خارجه آمریکا مسوولیت ارتباط و مذاکره با ایران در موضوع هسته ای را بر عهده داشت. بعد از بازنشستگی نیز وی از این تخصص خود کنار نکشید و در برخی موسسات پژوهشی و اندیشکده های آمریکایی که نقش اصلی را در تعیین سیاست های امریکا دارند مشغول به کار شد.
اینهورن در ماه مارس در موسسه بروکینگز گزارش مفصلی را در مورد مذاکرات ایران و قدرت های جهانی با عنوان "جلوگیری از ایران دارای سلاح هسته ای: ضرورت های توافق جامع هسته ای" منتشر کرد. این گزارش که دارای مقدمه و خلاصه گزارش به همراه 8 بخش دیگر است به برنامه هسته ای ایران و ملزومات توافق جامع با ایران می پردازد و در بخش هشتم با عنوان «عالی نیست اما بهتر ازگزینه های دیگر است» به بررسی امتیازات توافق جامع برای غرب و ناکارآمدی دیگر ابزار آمریکا در توقف برنامه هسته ای ایران می پردازد که پایگاه خبری سخن برای استفاده موثر مردم، کارشناسان و تصمیم گیران متن تفصیلی آن را منتشر می کند.
وی هم اکنون نیز ارتباط نزدیکی با وندی شرمن معاون وزارت خارجه آمریکا و مذاکره کننده ارشد این کشور در گروه 5+1 دارد و به نظر می رسد با آگاهی از مفاد توافقات انجام شده برخی نکات توافق ژنو را در این گزارش آورده است.
این گزارش بر سه بخش و سه محور عمده استوار است، نخست تضعیف توانایی بالقوه ایران در راه هسته ای شدن، بالابردن هزینه و تهدید صریح عواقب تخطی ایران و خرید زمان برای واکنش غرب در صورت اقدامات ایران. پایگاه اطلاع رسانی سخن برای استفاده مردم، کارشناسان و تصمیم گیران؛ محورهای اصلی این گزارش را منتشر می کند.
بعد از انتشار گزارش، نشستی کارشناسی در موسسه بروکینگز با حضور صاحب نظرانی همچون "تامارا کافمن ویتس" کارشناس ارشد موسسه بروکینگز و مدیر مرکز سیاست خاورمیانه ای سبان (Saban Center for Middle East Policy)، "رابرت اینهورن" مشاور ویژه سابق هیلاری کلینتون ( مذاکره کننده سابق با ایران و از دوستان فعلی وندی شرمن مذاکره کننده ارشد آمریکا در گفت و گوهای ایران و 5+1 )، "دنیس راس" مشاور و "ویلیام دیویدسون" کارشناس ارشد موسسه سیاست خاورمیانه واشنگتن (Washington Institute for Near East Policy) و "فرانک ون هیپل" استاد امور بین الملل در دانشگاه وودرو ویلسون و دانشگاه پرینستون بر سه عنصر ضروری «بازرسی و زمان و پاسخ بین المللی به ایران در صورت تخلف» برای توافق جامع با ایران تاکید شد.
گزارش 56 صفحه ای رابرت اینهورن نیات ایالات متحده از توافق نهایی احتمالی با ایران و لزوم تامین اهداف و خواسته های متعدد ایالات متحده را اشکار می سازد.
این گزارش دارای مقدمه و خلاصه ای است که به سابقه همکاری ایران با جامعه جهانی در پرونده هسته ای، وضعیت فعلی و اهداف هسته ای ایران، برنامه اقدام مشترک و حرکت به سوی یک توافق جامع می پردازد و در بخش نهایی نیز که با عنوان "عالی نیست اما بهتر از گزینه های دیگر است" (Not Ideal, But Better than the Alternatives) به بررسی چگونگی توافق هسته ای با ایران می پردازد. همچنین یک پیوست نیز به برنامه اقدام مشترک توافق ژنو اختصاص داده شده است.
بخش های این گزارش عبارتند از:
بخش اول- سابقه ایران در پیروی از مقررات
بخش دوم- اهداف هسته ای فعلی ایران
بخش سوم – برنامه اقدام مشترک
یخش چهارم- به سوی یک توافق جامع
بخش پنجم- تشخیص زودهنگام تخلف ایران
بخش ششم- تطویل زمان هسته ای شدن ایران
بخش هفتم- پیام رسانی به ایران درمورد پاسخ محکم بین المللی
بخش هشتم- عالی نیست اما بهتر از گزینه های دیگر است.
این گزارش می تواند اشاراتی از اهداف غرب برای توافق نهایی به همراه پیام هایی برای ایران در مورد نحوه تعامل، مذاکرات و توافق با طرف های غربی ارائه کند.
در بخش مقدمه و خلاصه ابتدایی این گزارش مبسوط آمده است، سال هاست که ایران و جامعه بین المللی در بن بستی بر سر برنامه هسته ای ایران قرار گرفته اند و مذاکراتی میان نمایندگان ایران و شش کشور (امریکا، بریتانیا، فرانسه، المان، روسیه و چین در غالب 5+1 ) در جریان بوده است تا با رسیدن به توافقی جامع، این اطمینان را به وجود آورد که برنامه های ایران صلح آمیز است و به سوی تولید سلاح هسته ای منحرف نخواهد شد.
براساس این گزارش، موضوع یا به عبارت غربی ها بحران هسته ای ایران از اوایل قرن 21 مطرح شد و شکست کشورهای اروپایی در مذاکره با ایران را به همراه داشت. ضمن اینکه آژانس بین المللی انرژی اتمی برخی اقدامات ناقض تعهدات بین المللی ایران را آشکار کرد و شورای حکام آژانس و سپس شورای امنیت سازمان ملل متحد، قطعنامه ها و تحریم هایی را علیه ایران به جریان انداختند و از ایران خواستند تا غنی سازی خود را متوقف کند. برای سال ها، گفت وگوهای بی نتیجه میان ایران و 5+1 جریان داشت و تا جایی که ایران برنامه هسته ای خود را به پیش برد و اکنون ظرفیت غنی سازی را دارد و اگر تصمیم به ساخت سلاح هسته ای بگیرد می تواند در مدت دو ماه اورانیوم کافی برای ساخت اولین بمب خود را تولید کند.
در ژوئن 2013 دو عامل باعث دور جدید فعالیت ها در این بحران شد نخست تاثیرات مخرب تحریم های بین المللی بر اقتصاد ایران به ویژه در حوزه نفت و بانکداری و انتخاب رییس جمهوری عمل گرا از درون حکومت به نام حسن روحانی -که توافق هسته ای را برای بازسازی اقتصاد ایران و خروج از انزوا ضروری می دانست- راه را برای حل این بحران آماده کرد.
در نوامبر 2013 تعامل مخفیانه ایران و امریکا و مذاکرات در قالب ایران و 5+1 برنامه اقدام مشترکی (Joint Plan of Action (JPA)) را باعث شد که فضا و زمان را برای رسیدن به توافق جامع هسته ای ایجاد می کرد. براساس این توافق پیشرفت همه جنبه های برنامه هسته ای ایران متوقف شد و در عوض تخفیف اندکی در برخی تحریم های مشخص داده شد.
اکنون مذاکرات سختی برای رسیدن به توافق جامع در جریان است تا در پایان ضرب العجل شش ماهه که در 20 ژوییه 2014 به پایان می رسد این توافق حاصل شود، اما اختلافات مهم تنها در میان مذاکره کنندگان نیست بلکه بازیگران در خارج از میز مذاکره هم وجود دارد. مقام های اسراییلی و برخی از اعضای کنگره خواستار نابودی اجزای برنامه هسته ای ایران شده اند و اوباما و حامیانش چندبار با این خواسته مخالفت کردند و آن را نه تنها غیرقابل دسترسی بلکه غیر ضروری برای توافقی مناسب عنوان داشتند.
این گزارش توصیه هایی را در مورد ملزومات توافق قابل قبول برای جلوگیری از شکوفایی ناگهانی هسته ای سریع ایران و بازدارندگی در برابر تصمیم آتی ایرانی ها برای ساخت سلاح هسته ای را در بر دارد. ضمن اینکه موضوع بسیار مهم در مذاکرات چگونگی برداشتن تحریم های مرتبط با موضوع هسته ای همانگونه که در برنامه اقدام مشترک ذکر شده است. اما این گزارش بر گروه 5+1 و به ویژه آمریکا تمرکز دارد و به حذف تحریم ها توجه ندارد.
در دیگر بخش گزارش موسسه بروکینگز به سابقه فعالیت های هسته ای ایران و رویکرد جمهوری اسلامی ایران به ادامه برنامه هایش در چند سال اخیر می پردازد و بر این گمانه زنی تاکید دارد که هدف نهایی و اجماع نخبگان استراتژیک ایران، ادامه فعالیت های هسته ای کنونی و در نهایت باز بودن مسیر برای دستیابی به سلاح هسته ای در صورت تصمیم گیری برای رسیدن به آن است.
تصمیم گیری آتی ایران برای ساخت سلاح هسته ای به عوامل متعدد و زیاد داخلی و بین المللی بستگی دارد که شامل ریسک پذیری، ارزیابی ها و هزینه و فایده مقام های ایرانی در صورت پیمودن این مسیر است.
توافق هسته ای ایده آل با ایران آن است که توانایی ایران در تولید سلاح هسته ای را نابود کند، اما با توجه به دانش فنی و تجربیاتی که در اختیار ایران است، در کنار مواد و منابع مالی، ایران این توانایی را کسب کرده است. در این صورت حتی اگر ایران مجبور شود که دست از برنامه غنی سازی بر دارد و ذخیره خود را صادر کند، می تواند این برنامه ها را بازسازی کند و تنها موضوع زمان مطرح می شود.
به دلایل فوق ممانعت از ایران با اقدامات فوق شدنی نیست. جلوگیری از هسته ای شدن ایران (تسلیحاتی) تنها به اتخاذ تصمیم سیاسی ایران برای ساخت سلاح هسته ای و نمایش هزینه فزاینده این اقدام برای ایران بستگی دارد. توافق جامعی که اهداف و منافع امنیتی ایالات متحده و دوستانش را در خاورمیانه برآورده می سازد باید دارای ملزومات زیر باشد:
نخست، این اطمینان را ایجاد کند که با هر حرکتی برای ساخت سلاح هسته ای، پنهانی و آشکار در مراحل اولیه و در اولین زمان مقابله می شود.
دوم، این اطمینان را ایجاد کند که زمان میان مراحل اولیه شکوفایی هسته ای تا تولید مواد مورد نیاز هسته ای به اندازه کافی طولانی است که به جامعه بین المللی و مخصوصا آمریکا فرصت اقدام قطعی برای جلوگیری از چنین اقدامی را می دهد.
سوم، برای رهبران ایران روشن می شود که تلاش برای ساخت سلاح هسته ای با پاسخ متحد و سخت بین المللی و بسیار هزینه دار برای منافع ایران روبرو می شود.
*نیاز اول؛ تشخیص سریع اقدامات ایران
جامعه بین المللی برای اینکه به سرعت وارد عمل شود تا مانع شکوفایی تسلیحات هسته ای ایران شود باید مراقب تاسیسات اعلام شده و مخفی ایران باشد. سابقه ایران نشان می دهد که باید نظارت و سیستم بازرسی ویژه تدارک دیده شود که عبارتند از؛
نخست، دستگاه نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی و حتی شورای امنیت در صورت لزوم فراتر از مقررات موجود به قانونگذاری های لازم بپردازند.
دوم، به ویژه توافق بازرسی ها حداقل برای مدت زمانی خاص باید فراتر از پروتکل الحاقی انجام شود تا باعث بازدارندگی و تشخیص فعالیت های پنهان نیز بشود. نظارت ها باید تولید سانتریفیوژ و انبار آن ها، معادن اورانیوم و واردات مربوط به امور هسته ای و دیگر حوزه ها را شامل شود.
سوم، توافقات نظارتی میان ایران و آژانس باید بسیار بیشتر از قبل به اجرا درآید. تعداد بیشتر بازرسی ها و دسترسی بیشتر کارکنان آژانس و بکارگیری تجهیزات بازرسی و استفاده بیشتر از نظارت زنده و از راه دور مورد توجه قرار بگیرد.
چهارم، تنها رویه بازرسی که می تواند خواسته ها و منافع مشروع ایران را نیز برآورده کند شفاف سازی و تایید موثر اقدامات ایران به وسیله بازرسی های سرزده و دسترسی به پایگاه های نظامی ایران است.
پنجم، رویه ها به گونه ای گسترش یابد که در کمیسیون مشترک شامل ایران 5+1 و اتحادیه اروپا به ابهام ها و هر مشکلی پرداخته شود.
ششم، برطرف سازی نگرانی های آژانس در مورد ابعاد احتمالی نظامی برنامه های ایران برای هرگونه راه حل موضوع هسته ای ایران ضروری است. ایران به همه برنامه های پیشین خود با جزییات اعتراف کند و لازم است ادعاهای دینی خود را عملا اثبات کند. آژانس نیز تمرکز ویژه ای بر برنامه های پنهان ایران داشته باشد تا در مورد فعالیت های مربوط به برنامه هسته ای ایران اطمینان حاصل کند. در نهایت، رفع تحریم های اصلی ایران به بر طرف شدن نگرانی آژانس از ابعاد نظامی احتمالی برنامه های ایران منوط است.
*نیاز دوم توافق؛ تطویل برنامه زمانبندی شکوفایی هسته ای ایران
دومین نکته ای که توافق جامع هسته ای باید مورد توجه قرار دهد این است که تا حد امکان زمان شکوفایی (breakout)سلاح هسته ای ایران را برای آماده شدن طرف غربی طولانی کند. ایران باید درک کند که این اقدام در اولین مراحل مورد شناسایی قرار می گیرد و زمان آماده کردن مواد هسته ای برای ساخت یک بمب به اندازه کافی برای اقدام جامعه جهانی طولانی خواهد بود تا ایران را متوقف کند.
پرسش این است که این زمان بندی چقدر باید طولانی باشد؟ در صورت شکوفایی هسته ای ایران، جامعه جهانی ابتدا از راه های دیپلماتیک و غیر نظامی وارد عمل می شود و سپس در صورت نداشتن نتیجه با مشروع سازی، اقدام نظامی در دستور کار قرار می گیرد. اقدامات غیرنظامی در چارچوب آژانس و شورای امنیت و تحریم های جدید را شامل می شود. اما هدف این است که ایران بداند زمان کافی برای تولید مواد هسته ای لازم را ندارد.
پس جواب سوال فوق را نمی توان دقیق اعلام کرد اما به زمان تولید مواد هسته ای بستگی دارد. زمان بندی طولانی تر بین 6 تا 12 ماه عنوان می شود. زمانبندی و ظهور ناگهانی توانایی های غنی سازی به نوع سانتریفیوژ ها و سطح غنی سازی نیز بستگی دارد به طور کل هر چه سانتریفیوژ ها کمتر و مقدار ذخیره اورانیوم کمتر باشد زمان شکوفایی هسته ای طولانی تر می شود.
زمانبندی 6 تا 12 ماهه با تعداد محدود سانتریفیوژ بین 2 تا 6 هزار عددی سانتریفیوژ قدیمیIR-1سنجیده شده است. استفاده و یا تعداد بالای سانتریفیوژ پیشرفته IR-2 می تواند زمانبندی را کوتاه تر کند. بین زمان، میزان ذخیره اورانیوم و تعداد و نوع سانتریفیوژ رابطه برقرار است.
برای طولانی کردن این زمان محدود سازی بخش تحقیق و ساخت سانتریفیوژ ها ضروری است و اگر این اقدام به صورت پنهانی انجام شود زمان رسیدن به مرحله تولید بمب کوتاه تر خواهد شد. محدودیت ها باید در مورد تولید سانتریفیوژ ها و برنامه های تحقیق و توسعه (R&D program) باشد.
برای رفع نگرانی از مجتمع فوردو نیز این محل باید به دیگر تاسیسات پژوهشی هسته ای تغییر ماهیت دهد و آبشارهای محدودی مجوز فعالیت داشته باشند و آبشارهایی که اکنون نصب شده اند برچیده و در مکانی انبار و بازرسی شوند. ممکن است که ایران به واسطه راکتور اراکArak IR-40 reactorبه پلوتونیوم دست پیدا کند گرچه این راکتور برای تولید ایزوتوپ های پزشکی و تولید برق در نظر گرفته شده است و هنوز کامل نشده است، اما این راکتور می تواند سالانه مواد لازم برای تولید یک بمب را در اختیار ایران قرار دهد. راه حل این موضوع نیز خروج سوخت پلوتونیوم از ایران است و یا اینکه این راکتور به تولید برق اختصاص یابد که پلوتونیوم کمتری تولید می کند.
*سومین نیازمندی؛ رساندن پیام در مورد پاسخ بین المللی محکم به ایران
به منظور بازداشتن ایران از دست زدن به این تصمیم و یا تشخیص این مرحله و طولانی شدن زمان نیازمندی سومی در مورد پاسخ بین المللی به ایران و هزینه های ان برای ایران است. به همین منظور باید:
نخست، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ای با این مضمون صادر کند که در صورت نقص توافق جامع که تهدید صلح و امنیت بین المللی است در دیداری فوری قوانین لازم برای جلوگیری از شکوفایی هسته ای ایران را صادر می کند.
دوم، کنگره آمریکا قانونی را تصویب کند که ضمن پرداختن به ملزومات توافق جامع در صورت تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای با اعلام رییس جمهور، کنگره در قانونی جدید همه تحریم های گذشته را به اجرا در آورد و تحریم های جدیدی را به آن اضافه کند.
سوم، کنگره در یک قانون اجرایی به رییس جمهور اجازه اولیه استفاده از نیروی نظامی را در صورتی که مدارک کافی در مورد اقدامات ایران برای تولید سلاح هسته ای به دست آورد را بدهد. رییس جمهور نیز در گزارشی به کنگره دلایل استفاده از نیروی نظامی را توضیح دهد.
چهارم، مقام های آمریکایی به صورت عمومی نشان دهند که در صورت اقدام هسته ای ایران نه تنها تحریم های اضافه ای وضع می شود بلکه با فشار بر دیگر گروه ها در جامعه بین المللی ضمن برگرداندن تحریم ها به حالت قبل بر تحریم ها می افزاید. آمریکا مشخص کند که هر تلاشی را برای توقف ظهور ناگهانی توانایی هسته ای ایران انجام می دهد ابتدا با ابزار صلح آمیز و در صورت ارائه مدارک دیگر تلاش ها را بکار می بندد.
دیگر ملزومات توافق جامع
توافق جامع باید به برخی نکات جنبی دیگر این موضوع نیز توجه کند که عبارتند از؛
*این نکته مهمی است که دوره توافق چه میزان در نظر گرفته شود زیرا باید با ایران بعد از پایان زمان توافق همچون یک عضو عاری از تسلیحات هسته ای رفتار کرد. آمریکا دوره را طولانی (حدود 20 ساله) و ایران آن را کوتاه (کمتر از 5 ساله) می خواهد. توافق بر سر این موضوع سخت خواهد بود، اما راه حل می تواند این باشد که برخی مفاد توافق کوتاه مدت (گزارش در مورد واردات، بخش های مربوط به تحقیق و توسعه سانتریفیوژها) و برخی دیگر دائمی (همچون موضوع بازفراوری) تعیین شوند.
*موضوع موشک های بالستیک نیز مهم است زیرا براساس قطعنامه 1929 ایران نباید اقدامی در زمینه موشک های بالستیک خود انجام دهد. مذاکره کنندگان این موضوع را در چارچوب اعتمادسازی بدانند و آن را برای دوره ای خاص در نظر داشته باشند و در این دوره ایران نتواند موتورهایی با برد بیشتر را ازمایش کند.
*جایگزین های توافق جامع
توافقی که از این مذاکرات حاصل شود با انتقادات در داخل آمریکا و از طرف دوستان ایالات متحده در خاورمیانه روبرو می شود. این مهم است که آمریکا به شرکای منطقه ای اش همچون کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نشان دهد که توافق جامع به معنی اتمام تعامل امریکا با منطقه نیست و ایالات متحده به حفظ منافع و دردسرسازی های ایران برای همسایگانش متعهد می ماند.
گرچه این توافق ایده ال نیست اما در مقایسه با دیگر رویکردها همچون تداوم تحریم ها و یا گزینه نظامی بهترین راه حل است. ایالات متحده انتخاب های اندکی دارد، اما باید همه تلاش هایش را برای مذاکره جهت رسیدن به توافقی که بر تصمیم های هسته ای ایران تاثیرگذار باشد، انجام دهد.
رابرت اینهورن از کارکنان ارشد وزارت خارجه آمریکا که پیش از این در مذاکرات دولت آمریکا با کشورهای مختلفی شرکت داشته و اکنون رابطه دوستانه و نزدیکی با وندی شرمن معاون وزیر خارجه آمریکا و مذاکره کننده ارشد این کشور در گروه 5+1 دارد در گزارش خود در وبسایت موسسه بروکینگز با عنوان "جلوگیری از ایران دارای سلاح هسته ای: لازمه توافق جامع هسته ای" بعد از بخشی که به سابقه ارتباط ایران و مقررات بین المللی می پردازد، در مورد اهداف برنامه کنونی هسته ای ایران می نویسد:
در حالی که در گذشته شواهد قدرتمندی وجود داشته است که ایران در مسیر تولید سلاح هسته ای حرکت می کرد و مشخص هم نیست آیا توانسته است به آن برسد یا نه، اهداف ایران برای آینده چندان روشن تر از قبل نیست.
در سال 2003 فشار بین المللی در مورد تاسیسات نطنز و اراک از یک طرف و اشغال عراق به وسیله آمریکا از طرف دیگر، باعث شد تا ایران حرکت به سمت تسلیحاتی شدن برنامه هسته ای خود را متوقف کند، احتمالا ارزیابی ها به این سمت رفت که با کنار گذاشتن شکل تسلیحاتی برنامه هسته ای، آنها می توانند در سایه فعالیت های غیرتسلیحاتی همچون غنی سازی و برنامه های غیر هسته ای همچون موشک های بالستیک فعالیت های خود را آزادانه دنبال کنند.
این استراتژی بر اساس این ارزیابی نهادهای اطلاعاتی آمریکا شکل گرفت که ایران به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای با دنبال کردن توانایی های متعدد همچون غنی سازی است. جیمز کلپر رییس اطلاعات ملی آمریکا چندین بار اعلام کرد که جامعه اطلاعاتی آمریکا فکر نمی کند که ایران هنوز تصمیم گرفته باشد که برنامه سلاح هسته ای را که در سال 2003 متوقف کرده بود، تولید کند ضمن اینکه هر تصمیمی برای ساخت این سلاح با نظر رهبر عالی ایران آغاز می شود.
برای تصمیم سازی در این زمینه، نخبگان راهبردی ایران تاثیر مهمی دارند؛ اعضای برجسته ارتش، سپاه پاسداران و بسیج، نهادهای امنیتی و اطلاعاتی و مقام های ارشد سه قوه و مشاوران اصلی رهبر از جمله آن عوامل هستند. این عوامل نیز تحت تاثیر مجلس، گروه های تجاری و مذهبی، نظامی و نهادهای اجرایی و رسانه ها قرار دارند.
در این گزارش ادعا می شود: میان نخبگان استراتژیک ایران اختلاف زیادی بر سر تعامل با آمریکا و به طور کل با غرب وجود دارد. یک گروه تندروی ایدئولوژیک در ایران، رابطه با آمریکا را حاصل جمع صفر و برد و باختی می داند و موضوع هسته ای را بهانه ای برای تغییر حکومت ایران می پندارند. آن ها نفوذ آمریکا را نیز در حال تضعیف می دانند و استدلال می کنند که زمان به نفع ایران است و ایران نیازی به معامله هسته ای ندارد. مهمترین حامیان این تفکر رهبران سپاه، جبهه پایداری مجلس، رسانه های سپاه همچون کیهان و جوان آنلاین و روحانیون تند رویی مانند آیت الله مصباح یزدی هستند.
گروه میانه رو و پراگماتیک نخبگان استراتژیک ایران اعتقاد دارند ایران و آمریکا در رقابت با یکدیگر هستند. آن ها تعامل و دیپلماسی فعال را به ویژه در موضوع هسته ای تامین کننده منافع ایران و رفع کننده تحریم ها و عامل تقویت اقتصاد و پایان انزوا و تقویت جایگاه و نفوذ بین المللی ایران می دانند. آنها تردید دارند که آمریکا در حال ضعیف شدن باشد و توافق هسته ای ایران را نیز انکار نمی کنند. این گروه برخلاف تندروها همکاری ایران و آمریکا را برای منافع هر دو مفید می دانند. در این گروه رییس جمهور حسن روحانی، وزیر خارجه محمد جواد ظریف و دیپلمات های حرفه ای وزارت خارجه، رییس جمهور پیشین هاشمی رفسنجانی و تکنوکرات های همفکر او و گروه اصلاح طلب ها قرار دارند.
اما علیرغم اختلاف ها میان دو گروه، حوزه های مشترکی نیز درون ایران وجود دارد که از جمله حفظ نظام، به دست آوردن تحرک اقتصادی و برداشته شدن تحریم ها و به رسمیت شناخته شدن جایگاه ایران در رهبری منطقه از جمله آن ها است ضمن اینکه تکمیل برنامه هسته ای نیز از جمله نقاط مشترک دو گروه است. اکنون برنامه هسته ای به مایه افتخار و غرور ملی ایران تبدیل شده است و از ان به عنوان نشانه ای از مقاومت در برابر آمریکا و جامعه بین الملل برای محافظت از حقوق و حاکمیت ایران یاد می شود. با انجام کامل غنی سازی ایران نشان می دهد که ایران یکی از قدرت های پیشرفته جهان از لحاظ تکنولوژیکی است که بی اهمیت تر از دستیابی به سلاح هسته ای نیست. از طرف دیگر ایران می داند که هزینه بسیاری برای ساخت سلاح هسته ای خواهد پرداخت. بنابراین از ساخت سلاح هسته ای اکنون حمایت نمی شود. ایران اکنون به همین مقدار بسنده کرده است اما راه شکوفایی هسته ای آینده را باز می گذارد و می تواند در آینده تصمیم بگیرد که از مرزهای هسته ای عبور کند.
هر تصمیم که در این صورت گرفته شود به شدت با ممنوعیت دینی آن ها که در فتوای رهبر عالی ایران که در سال 2005 علیه در اختیار داشتن سلاح های هسته ای عنوان شد ارتباط دارد. مقامات ایرانی ها به عنوان اثبات صحت ادعای خود اعلام کردند که اراده جمهوری اسلامی هرگز به دنبال چنین سلاح هایی نبوده است. ایالات متحده و دوستانش معنا و مفهوم چنین فتوایی را درک نمی کنند که وزیر خارجه ایران می گوید وقتی که عالیرتبه ترین مقام دینی کشور فتوایی صادر می کند برای همه لازم است که از آن اطاعت کنند. آمریکایی ها نمی توانند موضوع های امنیتی و تغییر شرایط را در آینده درک کرد و فتوا را تضمینی برای آینده بدانند.
با شواهدی که وجود دارد ایران هنوز تصمیم نهایی برای ساخت سلاح هسته ای نگرفته است و اتخاذ این تصمیم به عوامل متعددی بستگی دارد که اکنون ناشناخته هستند؛ همچون درک ایران از فضای امنیتی متغیر، رابطه با همسایگان و جامعه بین الملل و وضعیت داخلی ایران و به ویژه موازنه قدرت و نفوذ میانه روهای عملگرا و تندروهای مذهبی. همچنین عواملی همچون ارزیابی های تصمیم سازان ایران از خطرات و هزینه های ادامه راه هسته ای از دیگر موضوعات مهم هستند.
*دستاوردهای برنامه اقدام مشترک
برنامه اقدام مشترک در نوامبر 2013 شروع خوبی به سمت توافق جامع میان ایران و 5+1 و اتحادیه اروپا بود که هدفش رسیدن به توافق نهایی در فرصتی کوتاه تعیین شد و از 20 ژانویه 2013 فرصت شش ماه تا 20ژوییه 2014 را برای توافق جامع در نظر گرفت که می تواند با توافق دو طرف تمدید شود. به علت پیچیدگی توافق جامع به نظر بسیاری از کارشناسان این توافق برای یک دوره 6 ماهه تمدید خواهد شد. برنامه اقدام شروع اجرای توافق نهایی را یک سال بعد از توافق ژنو و (احتمالا)نوامبر 2014 تعیین کرد.
1-توقف پیشرفت برنامه های ایران از طریق مذاکره از اهداف کلیدی ایالات متحده و شرکایش در توافق ژنو بود که حاصل شد. آنها به این هدف بسیار موثرتر از چیزی که کارشناسان انتظارش را داشتند دست یافتند. این توافق در این شش ماه ایران را منع کرد تا: اورانیوم 20 درصدی تولید نکند و اورانیوم غنی شده به شکل گاز 5 درصدی خود را افزایش ندهد، سانتریفیوژ های جدید نسل اول و یا پیشرفته جدیدی را نصب نکند، از فعال سازی بسیاری از سانتریفیوژ های نصب شده ایران جلوگیری کرد، آزمایش و یا تولید سوخت و راه اندازی تجهیزات بیشتر برای راکتور اراک ممنوع شد، ایران سانتریفیوژ بیشتر تولید نمی کند مگر به جای سانتریفیوژهای خراب شده. برنامه اقدام نه تنها در برخی موارد ایران را متوقف کرد بلکه برگشت به عقب ایران را نیز به همراه داشت مخصوصا با تبدیل اورانیوم 20 درصدی هگزافلوراید به اکسید 5 درصدی اورانیوم که برای تولید بمب مناسب نیست. این بخش از مفاد برنامه اقدام زمان شکوفایی هسته ای ایران به سمت بمب را طولانی تر کرد.
2- تقویت نظارت از طریق برنامه اقدام مشترک حاصل شد و دسترسی بیشتر اضافی آژانس را از تاسیسات هسته ای و دیگر مناطق باعث شد. بازرسان دسترسی روزانه ای را به تاسیسات غنی سازی نطنز و فوردو کسب کردند. دسترسی مدیریت شده("managed access”) به کارگاه های ساخت سانتریفیوژ، کارگاه تولید روتر سانتریفیوژ، معادن اورانیوم از دیگر دستاوردهای توافق ژنو بود. بعلاوه از ایران خواسته خواهد شد تا اطلاعات جامعی را به آژانس در مورد تاسیسات هسته ای اش بدهد ضمن اینکه کمیسیون مشترکی را برای بررسی اجرای توافق کوتاه مدت ژنو و همکاری با آژانس برای حل مسائل قبلی تاسیس کرد.
3- کاهش تحریم ها در عوض این محدودیت ها و بازرسی ها در حوزه تحریم ها به ایران تخفیف هایی داده شد و ایران تخفیف هایی را گرفت شامل توقف تحریم ها در بخش پتروشیمی و خودروسازی و طلا، توقف تحریم خرید نفت خام ایران، آزادسازی 4.2 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی ایران، و اینکه آمریکا در دوره شش ماهه تحریم جدیدی را اعمال نمی کند.
*نقاط مشترک ایران و 5+1
دولت های اوباما و روحانی به شدت از برنامه اقدام مشترک حمایت کرده اند در عین حال هر دو آشکارا اعلام کردند توافق 6 ماهه برای طولانی مدت مورد قبول نیست. برای ایران این دوره کوتاه مدت نمی تواند چندان به نفع اقتصادش باشد زیرا هدف اصلی ایران برداشته شدن تحریم ها است. برای آمریکا نیز توقف پیشرفت هسته ای ایران کافی نیست زیرا ایران این توانایی را دارد که سلاح های هسته ای متعددی را بسازد. بسیاری از عناصر اصلی و مهم در توافق نهایی هنوز حل نشده باقی مانده اند. هر دو طرف انگیزه زیادی برای رسیدن به توافق نهایی دارند و تاکنون توانسته اند در موارد زیر به توافق برسند:
-تحریم های سازمان ملل، چند جانبه و ملی وابسته به موضوع هسته ای به صورت کامل برداشته خواهد شد.
-هیچ برنامه بازفراوری وجود نخواهد داشت و ایجاد و ساخت تاسیسات جدید برای بازفراوری در ایران دنبال نمی شود.
-ایران پروتکل الحاقی را تصویب و امضا خواهد کرد.
*نقاط افتراق ایران و 5+1
مسائلی وجود دارند که هنوز توافقی بر روی آن ها صورت نگرفته است که عبارتند از:
-دوره زمانی برای توافق جامع مورد توافق قرار نگرفته و توافق برای بلندمدت اجرا می شود زیرا بعد از پایان دوره توافق با برنامه هسته ای ایران مانند یک کشور عاری از سلاح هسته ای عضو ان پی تی برخورد می شود.
-در مورد راکتور آب سنگین اراک توافقی ایجاد نشد و طرف ها توافق کردند نگرانی های مربوط به ان را به طور کامل برطرف کنند.
-موضوع چالشی و پیچیده برنامه غنی سازی درون خاک ایران است زیرا در برنامه اقدام در مورد تعریف دوجانبه غنی سازی و پارامترهای آن بر اساس نیازهای عملی و پذیرش محدودیت سطح غنی سازی و ظرفیت ها و ذخیره اورانیوم سخن گفته شده است.
متن کامل توافق منتشر نشد و تنها خلاصه آن به وسیله کاخ سفید اعلام شد و از 20 ژانویه 2014 به اجرا در آمد. بعد از آن نیز آژانس اجرای توافق اقدام مشترک به وسیله ایران، توقف تولید اورانیوم 20 درصدی و خنثی سازی و تبدیل ذخیره به اکسید را مورد تایید قرار داد.
در قبال برنامه اقدام مشترک، اسراییل، کنگره و دولت آمریکا موضعگیری های متفاوتی را انجام دادند. ایران نشان داد که می تواند محدودیت در برنامه غنی سازی و مخصوصا راکتور اراک و تشدید بازرسی ها را بپذیرد، اما با توجه به اظهارنظر یک مقام ارشد ایرانی محدودیتی که مورد نظر آنها بود با محدودیت مورد نظر ایالات متحده متفاوت است.
روحانی نیز در داووس سوییس اعلام کرد که در بحث تکنولوژی هسته ای مخصوصا تحقیق و توسعه و تکنولوژی صلح آمیز ما هیچ محدودیتی را نمی پذیریم. روحانی با تخریب و نابودی سانتریفیوژ ها، بستن تاسیسات هسته ای و صدور ذخیره اورانیوم غنی شده مخالفت کرد. ایران هیچ رفتار تبعیض آمیزی را در مورد دسترسی ها و بازرسی های آژانس نمی پذیرد، این نشان می دهد که جایگاه دو طرف قدرتمند بر سر میز مذاکره یعنی ایران و آمریکا از یکدیگر بسیار دور است.
*هدف توافق جامع
با توجه به این شرایط پیچیده، خوب است که به اهداف اصلی مذاکرات هسته ای ایران از نگاه ایالات متحده نیز پرداخته شود. بهترین توافق نابودی توانایی ایران برای تولید بمب هسته ای است، اما این هدف دست یافتنی نیست زیرا ایران دانش فنی و مواد لازم هسته ای و غیرهسته ای و تجهیزات و منابع مالی برای این کار را دراختیار دارد. اگر ایران خواسته های بزرگی همچون توقف غنی سازی و تخریب سانتریفیوژهایش را هم بپذیرد، نمی توان منکر توانایی های هسته ای ایران شد و تنها موضوع زمان مطرح می شود. این از یافته های جامعه امنیتی امریکا در سال 2007 بوده است که کلپر در سال 2013 به آن اذعان کرد که تهران دارای ظرفیت، دانش علمی و فنی و صنعتی برای تولید بمب هسته ای است بنابراین موضوع مرکزی خواست سیاسی برای انجام آن است.
بنابراین هدف واقع بینانه بازدارندگی ایران از اتخاذ چنین تصمیمی سیاسی است. هدف کلان آمریکا در این مذاکرات نیز باید بر همین تصمیم گیری و ارزیابی هزینه و فایده چنین کاری باشد. ما می توانیم از توافق جامع انتظار داشته باشیم که ایرانی ها می خواهند توانایی کافی برای دستیابی به سلاح هسته ای در زمانی طولانی را داشته باشند و این کار نیازها و برنامه های هسته ای صلح آمیز آن ها را توجیه می کند. چالش برای آمریکا و شرکایش این است که در توافق این خواسته را برای ایران طولانی، پرخطر و قابل تشخیص نشان دهند که برای ایران هزینه بسیار زیادی به همراه خواهد داشت.
توافقی که در نهایت مانع تصمیم گیری آتی رهبران ایران می شود باید این موارد را برآورده سازد:
-این اطمینان را موجب شود که هر قدمی فراتر از محدودیت ها چه به صورت پنهانی یا آشکار، در اولین مراحل مورد شناسایی قرار می گیرد.
-اطمینان می دهد که فاصله زمانی میان چنین تلاشی با تولید مواد برای ساخت بمب هسته ای به اندازه کافی طولانی است که جامعه بین المللی و مخصوصا آمریکا را به اقدامی قاطع برای جلوگیری از انجام آن وا می دارد.
-سیاست ها و توافق ها به ایران نشان دهند که تلاش برای ساخت بمب هسته ای با پاسخ محکم جامعه بین المللی روبرو می شود و از فشارهای دیپلماتیک گرفته تا تحریم های سخت و استفاده از نیروی نظامی را شامل می شود که برای منافع ایران بسیار هزینه دارد.
گزارش موسسه بروکینگز در بخش دیگر بر این موضوع ادعایی تاکید دارد که توافق جامع باید بر سه موضوع تشخیص سریع و اولیه شکوفایی هسته ای ایران، طولانی سازی زمان تصمیم گیری تا تهیه مواد هسته ای برای ساخت بمب و در نهایت ارسال پیام روشن به ایران در مورد عواقب این اقدام تمرکز کند. این گزارش سپس به جزییات بیشتری از توافق ژنو و مذاکرات صورت گرفته تا کنون و مفاد توافق جامع هسته ای می پردازد.
*لزوم بازرسی های منحصر به فرد
هرگونه تخطی از مفاد توافق جامع می تواند نگران کننده باشد و نشان از حرکت به سوی تسلیحات هسته ای تعبیر شود. فعالیت هایی همچون تولید و نصب سانتریفیوژ، تحقیق و توسعه فراتر از توافق، ساخت تاسیسات و تجهیزاتی که قادر به جداسازی پلوتونیوم از سوخت مصرف شده هستند و اطلاع رسانی نامناسب از واردات مواد و تجهیزات می تواند نشانه هایی از نقض توافق باشد. در این حالت با توجه به اقدامات و سابقه قبلی ایران، بازرسی ها و بررسی هر تخلفی در تاسیسات و فعالیت ها و شناسایی تاسیسات اعلام نشده و تشخیص فعالیت های مخفیانه ایران بسیار چالش برانگیز و سخت است. برای رسیدن به این مقصود (بازرسی دقیق) ترتیباتی منحصر به فرد مورد نیاز است که بسیاری از آن ها تاکنون به وسیله آژانس پیگیری شده است. شمارش و بررسی سانتریفیوژها، اندازه گیری سطح غنی سازی و کیفیت اورانیوم غنی شده، نظارت بر ذخیره اورانیوم از استانداردهای مورد نظر آژانس هستند که اکنون از بخش های مهم برنامه اقدام مشترک محسوب می شوند.
ترتیبات مربوط به بازرسی ها باید با این پیش فرض در نظر گرفته شود که برنامه هسته ای ایران تنها چالش موجود است و نیازمند راه حل می باشد. بنابراین این ترتیبات باید بر مقامات، فناوری ها، و رویه های موجود در مقررات آژانس حاکم شود. به طور قطع ایران در برابر نظارت ها به ویژه فراتر از دیگر اعضای آژانس مقاومت خواهد کرد، اما اگر ایرانی های واقعا می خواهند که ماهیت برنامه هسته ای خود را نشان دهند، حداقل برای دوره زمانی توافق شده، باید مقررات منحصر به فردی را بپذیرند تا بعد از توافق جامع با ایران مانند دیگر اعضای ان پی تی برخورد شود. در این چارچوب پروتکل الحاقی باید به اجرا در آید، همانطور که بیش از 100 عضو آژانس آن را پذیرفته اند تا دسترسی بیشتری به اطلاعات و بازرسی های جامع تری انجام شود.
پروتکل الحاقی در حوزه های مهم زیر باید اجرایی شود:
-تعداد سانتریفیوژها، تولید و نصب آن ها و توانایی تولید آن ها باید به دقت بررسی و محاسبه شود. دسترسی های مدیریت شده بر کارگاه های ساخت، تولید روترها، برای توافق جامع لازم است.
باید تعداد دقیق و نوع سانتریفیوژ ها و اجزای اصلی آن ها به همراه مکان تاسیسات مربوط به سانتریفیوژ ها و مقدار مواد اولیه برای تولید آن ها -همچون فولاد و فیبر کربن - مورد محاسبه و مراقبت قرار گیرد.
-سنگ معدن اورانیوم و کیک زرد نیز از مهمترین نگرانی هایی هستند که باید مانند سانترویفیوژ ها مورد مراقبت قرار گیرند.
-واردات تجهیزات مرتبط با فعالیت هسته ای باید تحت شفاف سازی های گسترده تری قرار بگیرند. اکنون قطعنامه های شورای امنیت محدودیت های متعددی را در این زمینه اجرا کرده اند، در توافق جامع، ایران باید همکاری بیشتری انجام دهد و اطلاعات دقیقی از واردات، مقصد آن ها، استفاده نهایی و فهرست تامین کننده ها را در اختیار آژانس قرار بدهد.
-مقرارت نظارتی فعلی آژانس در دوران توافق جامع باید ارتقا داده شود و با توجه به خطری که ممکن است هر یک از بخش ها داشته باشد بازرسی از تاسیسات متعدد، دسترسی به آن ها، نصب تجهیزات نظارتی و همزمان باید اجرایی شود.
-مقررات محافظتی همیشگی با ایران تحت عنوان INFCIRC 66امضا شود و راکتورها و تاسیسات غنی سازی ایران را مراقبت کند. این مقررات برخلاف (INFCIRC 153) برای تاسیساتی مشخص اما برای دوره ای نامحدود در نظر گرفته می شوند.
براین اساس حقوق نظارتی آژانس باید براساس توافق جامع محکم تر شوند و دسترسی ها هر زمان هر مکان نه فقط از تاسیسات اعلام شده، بلکه همچون عراق سال 1991 باید مورد قبول واقع شود.
هیچ نوع از تاسیسات و مکان ها - همچون حوزه های نظامی - نباید خارج از دسترسی باشند و هر فعالیت تسلیحاتی که هسته ای هم نیستند می توانند از طریق بازدید البته برای دوره ای محدود، مورد بازرسی قرار بگیرند.
گفت و گو با افراد نیز می تواند صورت بگیرد تمامی این موارد در توافق میان ایران و آژانس باید حل شود.
وظیفه آژانس حل موضوع ابعاد نظامی احتمالی فعالیت های هسته ای ایران است این کار تنها با در اختیار داشتن جزییات فعالیت های هسته ای قبلی ایران شدنی است و ایران می تواند در مورد اهداف صلح آمیز فعالیت هایش اطمینان دهد. ایران با اعلام فعالیت های گذشته خود نشان می دهد که فتوای رهبر را اجرا کرده است.
بی تمایلی ایران به اعلام تحقیقات بر موضوع های تسلیحاتی و ارائه اطلاعات گذشته، وظیفه ایران را سنگین تر می کند و آژانس نشان می دهد که بدون آنها نمی تواند به موضوع ابعاد نظامی احتمالی فعالیت هسته ای ایران را حل کند.
آژانس باید بفهمد که چه کاری انجام شده است نه اینکه چرا انجام شده است.
آژانس سال ها تلاش کرد تا به برخی افراد در ایران دسترسی داشته باشد، تمایل ایران برای عملی ساختن چنین دسترسی، آزمونی مهم از تمایل ایران برای حل موضوع ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته ای ایران است.
*طولانی سازی زمان برای شکوفایی هسته ای
علاوه بر مقابله با شکوفایی هسته ای ایران به سمت ساخت بمب در مراحل اولیه، لازمه دیگر برای بازدارندگی ایران این است که زمان میان تصمیم برای ساخت تا زمان انباشت مواد بله مقدار کافی باید طولانی شود و این دو موضوع باید برای ایران کاملا آشکار شود.
-در صورت حرکت ایران به سمت شکوفایی هسته ای آمریکا و جامعه بین المللی ابتدا به راه های دیپلماتیک و دیگر شیوه های غیر نظامی متوسل می شوند و اگر شواهدی در این زمینه از طرف آژانس بین المللی انرژی اتمی و یا دیگر نهادهای اطلاعاتی ارائه شد، بعد از رفع ابهام ها وضعیت کاملا شفاف بیان شود تا فشار بر ایران برای توقف اقدامات وارد شود. شورای امنیت در این صورت باید تحریم های بیشتری را وضع کند و حتی استفاده از زور را نیز در نظر داشته باشد.
-در مورد استفاده از نیروی نظامی، مشروعیت بخشی و جلب حمایت بین المللی به شدت به اقدامات دیپلماتیک قبل از این مرحله بستگی دارد و از آنجاکه ممکن است روش های دیپلماتیک چند ماه طول بکشد، توافق جامع باید این اطمینان را ایجاد کند که ایران زمان برای شکوفایی هسته ای ندارد. هرچه زمانبندی ها برای ایران طولانی تر باشد بهتر است. اگر سیستم بازرسی کارآمد باشد می تواند با اعلام هشدارهای اولیه مفیدتر واقع شود.
هدف مذاکرات فعلی و توافق جامع باید این باشد که تا حد امکان زمان دسترسی ایران به مواد لازم چه با استفاده از توانایی غنی سازی و یا باز فرآوری مواد، طولانی تر شود. در مورد توانایی غنی سازی ایران عوامل متعددی دخیل هستند که اولین آن ها تعداد سانتریفیوژ ها است، سپس کیفیت و نوع آن ها، مقدار اورانیوم غنی شده مطرح است. هرچه سطح غنی سازی کمتر باشد زمان برای ایران طولانی تر می شود.
محدود سازی غنی سازی ایران
متخصصین دانشگاه ویرجینیا اینگونه برآورد کرده اند که ظرفیت غنی سازی ایران را می توان در چند بازه زمانی تعریف کرد:
-ایران در شش ماه می تواند با 4 هزار سانتریفیوژ نسل اول (IR-1) و حدود 100 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شده هگزافلوراید و حدود 1000 کیلوگرم اورانیوم 3.5 درصدی به مواد هسته ای لازم برای ساختن یک بمب دست پیدا کند.
-بدون هیچ اورانیوم 20 درصدی و با 6 هزار سانتریفیوژ نسل اول و حدود 1500 کیلوگرم اورانیوم 3.5 درصدی هم ایران در شش ماه به این مرحله می رسد.
- با 2 هزار سانتریفیوژ نسل اول و 1500 کیلو اورانیوم 3.5 درصدی و بدون اورانیوم 20 درصدی، 12 تا 14 ماه طول می کشد تا ایران مواد لازم برای یک بمب را به دست آورد.
- 12 ماه طول می کشد تا ایران با 6 هزار سانتریفیوژ نسل اول و حدود 500 کیلوگرم اورانیوم 3.5 درصدی به این مرحله برسد.
در کل هرچه تعداد سانتریفیوژ ها و ذخیره اورانیوم کمتر باشد زمان برای ایران طولانی تر خواهد بود. تبدیل ماهیت ذخیره اورانیوم 20 درصدی ایران به گاز و یا اکسید برای طولانی سازی زمان بسیار مهم است.
از طرف دیگر از آنجا که این کار حداقل به 1000 تا 1200 کیلو اورانیوم 3.5 درصدی نیاز دارد ذخیره اورانیوم 3.5 درصدی ایران باید کمتر از این مقدار باشد.
کارآیی سانتریفیوژ ها نیز به مدت زمان شکوفایی ایران ربط دارد. نسل دوم سانتریفیوژ های ایران (IR-2m) که حدود 1000 عدد آن نصب شده است و از عملیات آن ها در توافق شش ماهه جلوگیری شده است، 4 برابر بیشتر از سانتریفیوژ های نسل اول کارآیی دارند. به همین دلیل هر توافقی باید هر دو نوع سانتریفیوژ ها و تعداد آن ها و نوع و ترکیب آن ها را مورد بحث قرار دهد.
هر سانتریفیوژ نسل دو را باید برابر با چهار سانتریفیوژ نسل اول حساب کرد. هر سانتریفیوژ نسل اول ارزشی برابر 0.9SWUدر سال(SWUواحد اندازه گیری بازده سانتریفیوزهاست) در حالی که سانتریفیوژهایIR-2mبرابر با4 SWUدر سال بازده دارند.
گزارش موسسه علوم و امنیت بینن الملل ISIS
(تصویر چپ سانتریفیوژIR1 - تصویر راست سانتریفیوژهای پیشرفته ایران)
بنابراین باید حداکثر اجازه فعالیت 4 هزار سانتریفیوژ نسل اول و یا 900 سانتریفیوژ نسل دوم و یا ترکیبی به این شکل به ایران داده شود. یا اینکه بازده سانتریفیوژهای نسل دو را محدود ساخت. سانتریفیوژهای دارای بازده بالا به تعداد کم و سانتریفیوژ های با بازده کم به تعداد بیشتر استفاده شود. البته باید در این شرایط مراقب اقدامات مخفیانه و نصب پنهانی سانتریفیوژهای کارآمد هم بود که به نحو چشمگیری می تواند زمان شکوفقایی ایران را کوتاه تر کند.
محدودیت در تحقیق و توسعه در حوزه سانتریفیوژ باید مورد توجه باشد زیرا این نگرانی در مورد آینده توافق وجود دارد که اگر به ایران اجازه تحقیق و توسعه و کسب تجربه در مورد سانتریفیوژهای پیشرفته داده شود و از تاسیسات پنهانی نیز استفاده شود، سناریوی شکوفایی به سرعت می تواند عملی شود. ترتیبات برای نظارت موثر همچون بازرسی برای اطمینان از نبود تولید سانتریفیوژهای پنهانی پیشرفته می تواند خطر شکوفایی ایران را کمتر کند. در زمینه تحقیق و توسعه باید محدود سازی در بازده و کارآمدی سانتریفیوژها بررسی شود و سطح آن بالاتر از نسل دومی ها نباشد.
رابرت اینهورن نویسنده گزارش اندیشکده بروکینگز، بر پایین آوردن ظرفیت ها و توانایی بالقوه و بالفعل ایران تاکید بسیاری دارد، وی می گوید: کاهش چشمگیر ظرفیت های فعلی ایران در زمینه غنی سازی نیز بسیار مهم است. در پایان دوره توافق شش ماهه برنامه اقدام مشترک ایران حدود 19هزار سانتریفیوژ نصب شده در اختیار دارد که حدود 9 هزار عدد از آن ها در حال کار هستند. ایران 235 کیلو اورانیوم 20 درصدی و حدود 7600 کیلوگرم اورانیوم هگزافلوراید زیر 5 درصدی و 1500 کیلو اکسید اورانیوم 5 درصدی در اختیار دارد. قبلا تحقیق موسسه ISIS اعلام کرد که ایران با 2 تا 6 هزار سانتریفیوژ نسل اول و یا با بازدهی مشابه این تعداد سانتریفیوژ، و با از صفر تا 100 کیلو اورانیوم 20 درصدی هگزا فلوراید و 500 تا 1500 کیلو اورانیوم هگزافلوراید 3.5 درصدی می تواند به مرحله شکوفایی برای ساخت یک بمب برسد.
بین محدودیت در تعداد و نوع سانتریفیوژها و مقدار ذخیره اورانیوم معادله ای وجود دارد که باید در مورد آن مذاکره شود تا راه حلی پیدا شود تا زمان شکوفایی بین 6 تا 12 ماه باشد و رسیدن به این هدف نیازمند کاهش چشمگیر در سانتریفیوژهای کنونی و سطح ذخایر ایران است.
*شکوفایی هسته ای با استفاد از پلوتونیوم
جامعه بین المللی نگرانی آن را دارد که ایران با استفاده از سوخت اورانیومی راکتور 40 مگاواتی آب سنگین اراک (IR-40) بتواند پلوتونیوم قابل استفاد در ساخت سلاح هسته ای را به دست آورد. این راکتور برای ساخت ایزوتوپ های پزشکی در نظر گرفته شده است.
توافق جامع باید مانع بازفرآوری مواد و یا ساخت تاسیساتی که قادر به انجام این کار شود، گردد. ایران باید سوخت مصرف شده در راکتور اراک را به کشور دیگری بفرستد همانطور که در مورد سوخت بوشهر این نکته را پذیرفت. البته این دو راه احتمال شکوفایی هسته ای ایران را کاهش نمی دهد زیرا شاید به یکباره این مواد از راکتور به یک تاسیسات پنهان منتقل شوند.
راکتور اراک به اندازه ظرفیت غنی سازی ایران نگرانی آفرین نیست، چالش فوری توانایی غنی سازی ایران است. ساخت راکتور اراک تکمیل نشده است و بر اساس برنامه اقدام مشترک تجهیزات باقی مانده نصب نشد و تست ملزومات مربوط به سوخت آن صورت نگرفت و اگر این کارها انجام شود تاسیسات کامل می شوند و اگر این کار موفقیت آمیز باشد، بعد از چند مرحله عملیات بر روی سوخت که ممکن است هر کدام از آنها چند ماه طول بکشد سوخت برجا مانده آماده بازفرآوری و تولید پلوتونیوم برای بمب شود.
این روند دو تا سه سال طول می کشد و تهدیدی کوتاه مدت نیست. تهدید زمانی است که راکتور برای مدتی طولانی کار کند و مقادیر زیادی از سوخت در دست ایران باشد. در صورت اقدام ناگهانی و پنهانی، این روند بسیار خطرناک خواهد بود. این فعالیت ها به وسیله اژانس قابل جلوگیری است زیرا این زمان می تواند کمتر از یک سال شود.
از اظهارات مقامات ارشد ایران اینگونه دریافت می شود که ایران از این تاسیسات چشم پوشی نمی کند، تنها راه حل برای راکتور اراک، تغییر ساختار راکتور برای پایین آوردن ظرفیت تولید پلوتونیوم است.
بهترین راه حل تبدیل تاسیسات اراک به راکتور آب سبک و برای تولید الکتریسیته است که نیازمند اورانیوم با غنای 19.75 درصد است. یک راکتور 20 مگاواتی(LWRR)با 300 روز کار در سال تنها 0.7 کیلوگرم پلوتونیوم تولید می کند که یک دهم راکتور 40 مگاواتی اراک است.
در این صورت تامین سوخت 19.75 درصدی برای ایران ممکن است سخت باشد زیرا ایران تولید اورانیوم 20 درصدی خود را متوقف کرده است. از آنجاکه در توافق جامع به ایران غنی سازی بیشتر از 20 درصدی داده نمی شود در این صورت باید توافقی برای مبادله اوارنیوم 5 درصدی با سوخت 19.75 درصدی برای اراک وجود داشته باشد و یا اینکه به ایران اجازه تولید محدود این سوخت داده شود.
ایران در برابر تغییر در اراک مقاومت می کند و علی اکبر صالحی رییس سازمان انرژی اتمی ایران بر این نکته تاکید کرد ایران تغییراتی را در این راکتور برای تولید پلوتونیوم کمتر ایجاد می کند تا نگرانی ها را می کند.
امتیاز دیگر راکتور 20 مگاواتی(LWRR) این است که می تواند با سوخت 5 درصدی نیز فعالیت کند اما هنوز مقدار تغییرات در این راکتور و رضایت ایران در آن مشخص نیست.
گزراش انجمن کنترل تسلیحات (ACA) در مورد ظرفیت تولید سوخت ایران
*نیازهای عملیاتی ایران
از طرف دیگر پاسخ دادن به نیازهای عملیاتی ایران می تواند باعث طولانی تر شدن زمان شود. قوانین و مواد در توافق جامع باید به نیازهای عملی ایران در مورد برنامه هسته ای صلح آمیز را که در برنامه اقدام مشترک ذکر شده است بپردازد و تعریفی از مورد توافق دو طرف از غنی سازی ایران ارائه کند و پارامترهای نیازهای عملی ایران را در نظر داشته باشد.
نیازهای عملی ایران چیست؟ اولین نیاز ایران تامین سوخت 20 درصدی برای راکتور تحقیقاتی تهران است. ایران اورانیوم 20 درصدی کافی برای یک دهه این راکتور را تولید کرده است و به همین دلیل است که ایران تمایل دارد غنی سازی بالای 5 درصد را به حالت تعلیق در آورد.
نیاز دیگر ایران تامین سوخت نیروگاه 1000 مگاواتی بوشهر است که به وسیله روسیه تامین می شود. توافق ایران و روسیه تامین 10 سال سوخت این نیروگاه است و روسیه تمایل دارد برای همیشه این کار را انجام دهد. ضمن اینکه در ماه مارس 2014 خبر توافق اولیه ایران و روسیه برای ساخت دو راکتور تولید برق در نزدیکی نیروگاه بوشهر اعلام شد و احتمالا روسیه تامین سوخت آن را بر عهده می گیرد.
نیاز دیگر ایران راکتور اراک است چه به صورت 40 مگاواتی فعلی و یا حالت تغییر یافته آن نیاز عملی به تامین سوخت آن وجود دارد. تقریبا 700 سانتریفیوژ نسل اول ایران برای تامین سوخت سالانه نیروگاه 20 مگاواتی LWRRو سوخت 3.5 درصد و یا 3400 تا 3500 سانتریفیوژ با اورانیوم طبیعی برای تامین آن مورد نیاز است. برای تامین سوخت نیروگاه 40 مگاواتی نیز نزدیک 650 سانتریفیوژ نسل اول با اورانیوم 5 درصدی برای 10 مگاوات، و 1300 سانتریفیوژ با سوخت 5 درصدی برای 20 مگاوات برق مورد نیاز است. البته ایران نیازهای عملی بیشتری را در بلندمدت بر اساس برنامه های ساخت راکتور 10 مگاواتی آب سبک با سوخت 20 درصدی که در مرحله مکان یابی است مورد نیاز است.
ایران اعلام کرده است برنامه اش ساخت راکتور 360 مگاواتی در دارخوین است که در مرحله طراحی قرار دارد و بر اساس تجربیات راکتور اراک عملیاتی می شود. به نظر بسیاری از کارشناسان ساخت این نیروگاه 15 تا 20 سال طول می کشد و دیگر ایران هیچ نیاز عملیاتی برای سوخت هسته ای تا سال ها نخواهد داشت.
نیازهای فوق برای سوخت هسته ای می تواند در توافق جامع پاسخ داده شود. به عنوان مثال موسسه ISIS پیشنهاد می دهد برای اینکه سقف شش ماه زمان برای شکوفایی ایران حفظ شود ایران بتواند ظرفیت زیر را داشته باشد: حداکثر 4000 هزار سانتریفیوژ نسل اول با بازدهی 3600SWUو محدودیت تولید 65 کیلوگرم اورانیوم حدود 20 درصدی در شکل اکسید و محدودیت 1500 کیلوگرم اورانیوم هگزافلوراید زیر 5 درصدی و سقف 20 هزار کیلوگرم ذخیره زیر 5 درصدی با 1500 کیلوگرم اکسید. با این شرایط ایران می تواند برای سال ها نیاز خود به سوخت هسته ای را تامین کند.
*ایران اغلب اعلام می کند به این علت به غنی سازی اورانیوم پرداخت که تامین کنندگان خارجی سوخت از ارائه سوخت به ایران به دلایل سیاسی خودداری کردند. ایران اعلام می کند که نمی تواند به روسیه در این زمینه متکی باشد البته با این استدلال به این نکات توجه نمی شود که روسیه با ساخت بوشهر به مقررات بین المللی را نادیده گرفت و یا اینکه راه های دیگری برای تامین بلندمدت سوخت وجود دارد.
*از دیگر موضوعات، تحقیقات و توسعه سانتریفیوژ در فوردو است. فعالیت توسعه ای در زمینه سانتریفیوژهای پیشرفته تر می تواند ادامه یابد و برای مقابله با شکوفایی هسته ای ایران باید محدودیت در طراحی فراتر از نسل دوم سانتریفیوژها مورد نظر باشد. تحقیقات در فوردو می تواند ادامه یابد اما آبشارهای نصب شده در آن باید به مکان مورد بازرسی دیگری انتقال یابد.
*ذخیره اورانیوم ایران در مقیاس زیاد نیز چندان مورد نیاز ایران نخواهد بود و باید به صورت اکسید نگهداری شوند و فراتر از این میزان و سوخت راکتور برای لذخیره سازی یا فراوری باید به خارج ارسال شود.
*توافق جامع همزمان باید ترتیباتی را برای بازبینی و اصلاح احتمالی محدودیت ها در زمینه نیازهای عملی ایران در نظر داشته باشد.
**جامعه بین المللی می تواند برای موفقیت توافق به ایران پیشنهاد همکاری در حوزه صلح آمیز را بدهد.
* در قبال تغییرات در نیروگاه اراک، دیگر کشورها تجربیات مرتبط خود را با ایران در زمینه طراحی، ساخت و ... به اشتراک گذارند.
**مسکو می تواند بپذیرد که ایرانی ها را در روسیه آموزش دهد تا سوخت نیروگاه بوشهر را خودشان برای استفاده دوباره آماده کنند. این اقدام می تواند در کاهش نگرانی در تامین سوخت آینده مفید باشد.
** 5+1 باید به ایران در فرایند طراحی و ساخت نیروگاه های برق کمک کند به شرط آنکه ایران سوخت این نیروگاه را از بازار جهانی تامین کند و یا از تاسیساتی در خارج از ایران دریافت نماید.
مباحث مربوط به موشک های بالستیک نیز از آنجا که نقض قطعنامه 1929 بوده اند بسیار اهمیت دارند. برای خروج از بن بست بهتر است که این موضوع در توافق جامع پرداخته نشود و در عوض ایران نشان دهد که برای حسن نیت برای مدتی معین ( 5 یا 10 سال) از فعالیت های مربوط به موشک های بالستیک خودداری کند.
به عنوان مثال ایران پرواز موشک فراتر از ابعاد، برد، اندازه و یا توانایی قبل را انجام ندهد و نظارت بدون بازرسی از توانایی ایران (در مورد موشک های شهاب 3، قدر، عاشورا یا سجیل 2 و موشک های ماهواره بر همچون سفیر 2 ) انجام گیرد. ایران اعلام خواهد کرد که سیستم های موشکی دیگری که قبلا اعلام کرد که می خواهد تست کند را به پرواز در نمی آورد. با نشان دادن این موضوع که ایران سیستم موشکی کلاس ICBM(که بدون کلاهک هسته ای نگرانی چندانی را ایجاد نمی کنند) را آزمایش نمی کند ایران می تواند اطمینان بیشتری را در زمینه دنبال نکردن سلاح هسته ای ایجاد نماید.
موضوع دیگر یعنی دوره توافق جامع نیز اهمیت بسیاری دارد زیرا بعد از پایان دوره ایران هیچ اجباری ندارد تا محدودیت ها و و نظارت ها را اجرا کند و و مانند دیگر اعضای ان پی تی خواهد بود. ایران این دوره را کوتاه مدت 5 و آمریکا بلندمت و 20 ساله می خواهد.
آمریکا اعتقاد دارد اعتماد سازی و عمل به فتوا در بلند مدت قابل بررسی است و اگر ایران واقعا می خواهد نگرانی ها را از بین ببرد باید دربلند مدت آن را نشان دهد.
ایران مدت هاست که می گوید چیزی برای پنهان کردن ندارد. تجربه بازرسی ها در کشورها نشان داده است که تقویت بازرسی ها محدودیتی را برای برنامه صلح آمیز هسته ای کشورها ایجاد نمی کند.
در حالت دیگر ایران و 5+1 می توانند برخی مواد را کوتاه مدت و برخی دیگر را برای بلند مدت به اجرا در بیاورند. برخی شفاف سازی ها در مورد نظارت بیشتر بر تاسیسات غنی سازی و یا موضوع ممنوعیت بازفرآوری و تعیین سطح غنی سازی می تواند دائمی باشند و برخی دیگر همچون اعلام جزییات واردات، کوتاه مدت باشند. برخی محدودیت ها همچون تحقیق و توسعه سانتریفیوژ، محدودیت تعداد آنها و بازدهی انها با تعدیل محدودیت ها برای دوره ای خاص به اجرا در آیند.
توافق بر سر زمان هر یک از بندها کار ساده ای نیست و این بسیار ساده تر است که دوره ای برای کل توافق مورد رضایت دو طرف واقع و اعلام شود.
در دو بخش آخر گزارش موسسه بروکینگز به دو موضوع مهم پرداخته شده است. در بخش نخست به موضوع ارسال پیام روشن به ایران در مورد پاسخ بین المللی قدرتمند به شکوفایی هسته ای ایران (تهدید ایران) و در بخش بعدی مزایای این توافق نسبت به دیگر گزینه ها (اعتراف به توانایی هسته ای ایران) می پردازد.
اینکه تنها از طریق توافق جامع، مانع از شکوفایی هسته ای ایران شد کافی نیست بلکه ضروری است برای رهبران ایران روشن ساخت که هر تلاشی برای نادیده گرفتن محدودیت ها و جسجو برای سلاح هسته ای با پاسخ محکم بین المللی و بسیار پرهزینه برای ایران روبرو می شود.
ابتدا باید با هر چالشی که ایران ایجاد می کند از طریق شورای حکام و کمیسیون مشترک برنامه اقدام مقابله کرد و بر اجرای توافق نظارت دقیق داشت تا ایران بداند نقض همکاری با آژانس و توافق جامع راه چندانی را برای جامعه بین المللی باقی نمی گذارد.
در این چارچوب شورای امنیت نقشی کلیدی را ایفا می کند. شورای امنیت باید بپذیرد برخی قطعنامه ها را در مورد توافق جامع تصویب کند. اگر ایران در چارچوب مقررات و رفع نگرانی ها حرکت کرد شورای امنیت تحریم ها را تعلیق و در نهایت رفع می کند.
مهم است که در چنین قطعنامه ای اعلام شود در صورت نقض توافق و تهدید علیه صلح و امنیت بین المللی (فعالیت در زمینه شکوفایی هسته ای)، شورای امنیت هر چه سریعتر به بررسی اوضاع می پردازد و برای مقابله با تهدید هر اقدامی را انجام می دهد.
از آنجا که چین و روسیه با ادبیات تند قطعنامه در مورد حمله نظامی مخالفت خواهند کرد ایالات متحده و شرکای اروپایی اش باید آن ها را متقاعد سازند که کارآمدی و تحکیم توافق هسته ای به پیام رسانی روشن و مقابله با هر تلاشی برای ساخت سلاح هسته ای بستگی دارد. این پیام این اطمینان را ایجاد می کند که تصمیمی برای این اقدام گرفته نمی شود.
کنگره آمریکا نیز نقش مهمی را در این زمینه دارد زیرا برنامه اقدام مشترک در تلاش است همه تحریم ها را در توافق جامع بردارد و قانونگذاری های جدید برای اجرای تعهدات ایالات متحده در چارچوب توافق نهایی مورد نیاز است. در هر یک از این قوانین جدید باید اعلام شود در صورتی که ایران به دنبال سلاح هسته ای حرکت و توافق را نقض کند رییس جمهور آمریکا باید کنگره را مطلع سازد تا قانون جدیدی برای اعمال تحریم های گذشته و تحریم های جدید تصویب کند.
کنگره می تواند قدم های بیشتری را برای تصمیم سازی ایران در راه سلاح هسته ای بر دارد و در قانونی اجرایی مجوز اولیه برای استفاده از نیروی نظامی در صورت اقدام ایران را بدهد. رییس جمهور نیز سریعا به کنگره بر اساس اسناد محرمانه و یا غیر محرمانه در مورد استفاده از نیروی نظامی گزارش دهد و شواهد در مورد نقض تعهدات از طرف ایران را ارائه کند.
کنگره نباید موضوع ایران و سوریه را مشابه فرض کند، موضوع ایران اولویت بیشتری دارد زیرا موضوع دستیابی به سلاح هسته ای مطرح است. در زمان مذاکرات، ایران تخطی را انجام نمی دهد، اما بعد از توافق اگر این کار به وسیله ایران صورت بگیرد وضعیت متفاوت است و جلوگیری از استفاده از نیروی نظامی سخت تر است.
دولت آمریکا نیز در این شرایط وظایفی دارد. علاوه بر اینکه باید نقض تعهدات ایران را گزارش کند و برای بازگرداندن اوضاع و تحریم ها تلاش کند باید با ائتلاف تحریم کنندگان ایران به ویژه در اتحادیه اروپا مشورت کند.
دولت از طریق شورای امنیت برای ایران روشن کند که هزینه سنگینی را خواهد پرداخت. دولت و مخصوصا رییس جمهور ایالات متحده باید آشکارا اعلام کنند که آماده هستند هر اقدامی را در برابر نقض صریح ایران انجام دهند.
دولت آمریکا باید:
-اعلام کند آمادگی آن را دارند در صورت نیاز از نیروی نظامی استفاده می کنند. برای ایجاد حداکثر بازدارندگی، فشار از طریق برگرداندن تحریم ها ابتدا از طرق صلح آمیز دنبال شود. رییس جمهور به صورت عمومی اعلام کند در صورت ناموفق بودن تصمیم گیری در شورای امنیت و یا هر مکان دیگر آماده خواهد بود که برای توقف ایران از نیروی نظامی استفاده می کند.
-دادن این پیام به شرکای آمریکا که ایالات متحده توانایی نظامی خود را در منطقه حفظ می کند. به شرکای خاورمیانه ای باید نشان داد که توافق جامع چیزی از تعهد آمریکا در قبال آن ها کم نمی کند و آمریکا نه تنها نمی خواهد از آنجا خارج شود بلکه تصمیم دارد با حضور نظامی کارآیی توافق هسته ای را تقویت کند.
-در مورد واکنش ایران نیز این کشور از تصمیم برای استفاده از نیروی نظامی و برگرداندن تحریم های سخت استقبال نمی کند و آن ها دشمنی امریکا با جمهوری اسلامی را تکرار می کنند. آمریکا باید اعلام کند که متعهد است مانع دستیابی ایران به سلاح هسته ای شود و برای این کار از همه عناصر قدرتش استفاده می کند.
ایران قبلا به ادبیات تهدید و فشار علیه یک برنامه قانونی هسته ای صلح آمیز اعتراض کرده است و احتمالا با آن در توافق جامع نیز مخالفت می کنند. با اجرای توافق ایالات متحده باید اعلام کند که اگر ایران توافق را نقض کند، پاسخ محکم شامل گزینه نظامی روی میز خواهد بود.
غیرآرمانی اما بهترین
این گزارش در بخش پایانی در نهایت به توانایی های ایران در بخش فناوری هسته ای و غیر قابل توقف بودن و نهادینه شدن این دانش در کشور اذعان و اعتراف می کند که نمی توان این توانایی را از ایران جدا کرد.
با اینکه مذاکرات باعث توافق اولیه میان ایران و کشورهای 5+1 شد، اما هنوز اختلاف نظر به صورت آشکار و حتی در میان کشورهای ذینفع از این موضوع وجود دارد، اما گرچه توافق جامعی که در آینده شکل خواهد گرفت ایده آل نخواهد بود اما از بقیه گزینه ها بهتر است.
زیرا با شرایط منطقه خاورمیانه و موضوع عدم اشاعه بهترین حالت این بود که ایران هیچگاه این فناوری را (سانتریفیوژها) از پاکستان، (تجهیزات مربوط به غنی سازی اورانیوم از) چین و (تکنولوژی آب سنگین از) روسیه کسب نمی کرد بدون این تاسیسات و امکانات بحران برنامه هسته ای ایران وجود نمی داشت. البته این وقایع آب زیر پل هستند که می گذرد (و قابل برگشت نیست).
اکنون نیز بهترین حالت این است که ایران برنامه چرخه سوخت خود را نابود و برنامه ای بدون غنی سازی را دنبال کند اما ایران چنین چیزی را نمی خواهد و در نهایت به دنبال سلاح هسته ای در آینده است و افکار عمومی خود را متقاعد ساخته است که مقاومت در برابر فشارها علیه غنی سازی برای حاکمیت ملی و اعتبار کشور ضروری است. در شرایط کنونی غنی سازی صفر دست یافتنی نیست.
ایران دانش فنی و توانایی این کار را کسب کرده است و ممانعت از دسترسی ایران به تسلیحات هسته ای به معنی جلوگیری از داشتن توانایی آن نیست زیرا این کار را می توان با این پیام به ایران منتقل کرد که اگر در آینده تصمیم داشته باشند سلاح هسته ای بدست بیاورند برای ایران بسیار هزینه بر است و همه منافعی را که آنها امید دارند به دست بیاورند، نابود می سازد.
رسیدن به توافق جامع آسان نیست به ویژه اینکه فاصله ایران و آمریکا هنوز بسیار زیاد است. وادار کردن ایران به پذیرش یک توافق به اتحاد و انسجام میان اعضای حاضر در تحریم های بین المللی علیه ایران بستگی دارد که به ایران محرک برای قبول توافقی مورد پذیرش ایالات متحده و شرکایش را بدهند.
*عرضه توافق در ایران
نیاز دیگر توافق جامع این است که ایران توافق را در داخل کشورش عرضه کند. رهبر عالی ایران تصمیم گیر نهایی در موضوع هسته ای است و از مذاکره کنندگان ایرانی حمایت کرده است، اما او باید به پایه های حکومت و طرفدارانش پاسخ بدهد این در حالی است که بسیاری از آن ها با این توافق مخالف هستند. برای رهبر ایران و روحانی مهم است که توافقی در دست داشته باشند که حقوق ایران را حفظ می کند و اهداف صلح آمیز هسته ای ایران را برآورده می کند.
به همین دلیل برای جلوگیری از بن بست باید به نیازهای عملی ایران در انرژی صلح آمیز هسته ایران پاسخ داده شود. باید به نیازهای واقعی و نه نیازهای فرضی و مغرورانه در قالب تاسیسات فعلی پرداخت تا اگر ایران واقعا به دنبال انرژی صلح آمیز است منافع ایران نیز تامین شود. زیرا آمریکا نشان می دهد که تنها به دنبال جلوگیری از شکوفایی ناگهانی هسته ای ایران است.
باید منتظر انتقاد بود زیرا هر توافقی که از این مذاکرات بیرون بیاید با انتقادات گسترده روبرو می شود و روحانی و مذاکره کنندگانش با واکنش زیادی روبرو خواهند شد. این انتقاد بیان می شود که با توافق جامع بیشتر توانایی های هسته ای ایران از دست رفته است.
اوباما نیز با انتقادات زیادی روبرو می شود. فعالیت های منطقه ای ایران، حمایت از سوریه و حزب الله و حماس و موضوع حقوق بشر در داخل از جمله انتقادات از اوباما هستند. دولت آمریکا باید نشان دهد که حضور و دخالت نظامی و دیپلماتیک خود را در منطقه حفظ و از دوستان خاورمیانه ای اش حمایت می کند و بر موضوع حقوق بشر در ایران تمرکز دارد.
پرسش اصلی در سنجش توافق این است که آیا در کل این توافق می تواند مانع تصمیم گیری آتی ایران برای ساخت سلاح هسته ای شود.
لازمه ارزیابی این موضوع سنجیدن توافق برآمده از مذاکرات با گزینه های جایگزین آن است. اگر توافق جامعی که این موارد را در بر دارد با گزینه های دیگر مقایسه کنیم خواهیم دید که گرچه ایده آل نیست اما توافقی قابل حصول و گزینه ای واقع بینانه در مورد موضوع هسته ای ایران است.
یک گزینه جایگزین افزایش شدید تحریم هاست به امید اینکه فشار، ایران را به توافق وادار کند. ایران خواسته های بیش از حد را قبول نمی کند. اگر تحریم ها افزایش پیدا کند ممکن است شرایط اقتصادی ایران را بدتر کند و رسیدن به توافق را در آینده سخت تر کرده و برخی متحدان آمریکا را از این اتحاد خارج کند.
گزینه دیگر استفاده از نیروی نظامی علیه ایران است. حمله نظامی به ایران ممکن است به صورت موقت برنامه هسته ای ایران را متوقف کند ولی آن را نابود نمی سازد. حمله نظامی اما موجب توجیه گری ایران و اقدامات تلافی جویانه ایران در منطقه می شود و ابعاد آن را گسترش می دهد. ضمن اینکه ممکن است استدلال برای همکاری ایران را از بین ببرد و موجب قطع بازرسی ها و خروج از ان.پی.تی. و حرکت به سوی تولید تسلیحات هسته ای به وسیله ایران شود.
اگر ایران این محدودیت ها برای برنامه هسته ای اش را نپذیرد گزینه های زیادی برای آمریکا وجود نخواهد داشت اما قبل از انجام هر اقدامی آمریکا باید همه تلاش هایش را برای مذاکره و برای توافق انجام دهد تا بر تصمیم های ایران در آینده تاثیر بگذارد و احتمال اینکه ایران در آینده برای ساخت سلاح هسته ای تلاش کند را کاهش دهد. در حالی که این نتیجه ایده آلی برای آمریکا نخواهد بود این گزینه بسیار بیشتر از دیگر راه ها در راستای منافع آمریکاست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com