سعودی ها ، در برابر این تجدید حیات شیعه در کشور همسایه شان، بحرین ، خود را در معرض تهدید مستقیم تر و بیشتری می بینند، کشوری با اکثریت شیعه که تحت حکومت یک رژیم سنی است که توسط خانواده سلطنتی سعود حمایت می شود.
گروه بین الملل - وزیر دفاع آمریکا ، چاک هیگل، مورد استقبال شاهزاده عربستان سلمان بن عبدالعزیز، در ریاض عربستان قرار گرفت.
به گزارش
بولتن نیوز، در هفته های اخیر ، نخبگان سیاسی عربستان سعودی با تایید ولادیمیر پوتین و سرمقاله وی در نیویورک تایمز درمورد سوریه که به امید اثربخشی بر افکار عمومی آمریکا، تاکتیک جدیدی را به رهبران خارجی پیشنهاد می دهد ، سعی می کنند تا با استفاده از رسانه های آمریکایی خط پوتین را دنبال کرده تنفر خود را نسبت به سیاست خارجی غرب، به خصوص در مورد سوریه و ایران ابراز نمایند.
شاهزاده برجسته عربستان ترکی الفیصل در اظهارنظری به روزنامه وال استریت ژورنال ، ایالات متحده را به خاطر توافق با ایران در مورد برنامه هسته ای این کشور آن هم بدون حضور عربستان سعودی پای میز مذاکره و برای عدم تمایل واشنگتن به مخالفت با بشار اسد در پی انتقاد از جنایاتی که وی مرتکب شده سرزنش کرده است.
سفیر عربستان سعودی در بریتانیا نیز با سرمقاله ای در نیویورک تایمز با عنوان " عربستان سعودی به تنهایی این راه را دنبال خواهد کرد" همین هدف را دنبال می کند. سعودی ها به صراحت از وعدۀ ماه اکتبر رئیس اطلاعات عربستان، بندر بن سلطان مبنی بر ایجاد " تغییر عمده " بدون همراهی با ایالات متحده، حمایت می کنند.
به لطف اقدامات اخیر دولت اوباما ، بسیاری از متحدان امریکا نا امید و سردرگمند ، و حتی در واکنش به سیاست خارجی ایالات متحده که روز به روز قابل پیش بینی تر می شود ، سکوت اختیار می کنند. اما از میان تمامی این کشورهای ناامید ، هیچ یک به اندازۀ عربستان سعودی نومید و دلزده نیست و البته دلایل خوبی هم دارد، زیرا دو کشور اشتراک منافع تاریخی گسترده ای داشته اند و این منافع مشترک که البته چندان هم عمیق نبوده به تازگی از هم فاصله گرفته است.
اول اینکه ، پیشینۀ امریکا طی سال های اخیر در خاور میانه بذر بی اعتمادی پاشیده است . ارتباط این دوکشور با واکنش اولیۀ ایالات متحده نسبت به بهار عربی رو به تخریب گذاشت ، و موضع طرفداری از دموکراسی، از سوی امریکا با نگرش نخبگان حاکم عربستان درتقابل قرار گرفت. پس از آنکه واشنگتن از انتخاباتی پشتیبانی کرد که دولت اخوان المسلمین را در مصر برسر کار آورد و پس از آنکه علیه تلاش ارتش مصر برای حذف رئیس جمهوری محمد مرسی، اظهار نظر کرد ، خاندان سلطنتی سعودی به این تفکر واداشت که در خاک عربستان چنین ناآرامی هایی بروز کند، موضع واشنگتن ایستاده چگونه خواهد بود.
دوم ، در حالی که در طول تاریخ تجارت نفت همواره منافع ایالات متحده و عربستان را متوازن کرده ،دستیابی به موفقیت در انرژی های غیر متعارف در شمال امریکا این توازن منافع را زیر سوال می برد. ایالات متحده و کانادا از انفجارهای هیدرولیک و تکنیک های حفاری افقی استفاده می کنند، که منجر به افزایش چشمگیر تولید انرژی داخلی در این دو کشور می گردد و این توسعه ، امریکا را به نحو قابل توجهی از وابستگی به نفت خاور میانه آزاد می کند ، و به انتقال منافع و کاهش مشارکت ایالات متحده درامور منطقه کمک می کند. عربستان سعودی نه تنها نفوذ خود را در واشنگتن از دست داده - بسیاری از مدیران ارشد آمریکایی در صنعت نفت ، بهترین کانال آنها بودند - بلکه این امر عربستان سعودی را در انتهای غلط روند دراز مدت حرکت به سمت افزایش عرضه انرژی در جهان قرار می دهد.
گفتن این که نفت بخشی جدایی ناپذیر اقتصاد عربستان سعودی است در واقع کتمان فاحش حقیقت و دست کم گرفتن قوای افتصادی این کشور است. نفت هنوز هم 45 درصد از تولید ناخالص داخلی ، 80 درصد از درآمد بودجه و 90 درصد از صادرات عربستان را تشکیل می دهد. انتظار می رود در ماه های آینده ، عرضه جدید نفت ازمیزان تقاضای جدید بیشتر شود ، که این امرتا حد زیادی به خاطر بهبود میزان تولید در عراق و لیبی است . عربستان سعودی در پایان سه ماهه اول سال 2014، به احتمال زیاد مجبور می شود به خاطر حفظ ثبات قیمت ها هم که شده تولید خود را کاهش دهد و این روند حرکت به سمت عرضه بیشتر، بدون درنظر گرفتن معامله هسته ای جامع با ایران است که تحریم ها را لغو می کند و اجازه می دهد تا نفت خام ایران به بازارهای جهانی برسد.
این مذاکرات جاری هسته ای با ایران است که برای توازن روابط ایالات متحده و عربستان سعودی تهدیدی واقعی به شمار می رود. معامله هسته ای ایران با امریکا ، رهبری عربستان سعودی را بردیگر کشورهای خلیج فارس تضعیف می کند ، چرا که اعضای دیگر شورای همکاری خلیج فارس ( GCC) مانند کویت و امارات متحده عربی از امکان معامله مجدد با ایران استقبال می کنند. در عین حال ، ایران در دراز مدت ، به عنوان رقیب اصلی برای نفوذ در سراسر منطقه و به عنوان حلقۀ اتصال قدرت شیعه در گستره ای وسیع ترظهور خواهد کرد.
سعودی ها ، در برابر این تجدید حیات شیعه در کشور همسایه شان، بحرین ، خود را در معرض تهدید مستقیم تر و بیشتری می بینند، کشوری با اکثریت شیعه که تحت حکومت یک رژیم سنی است که توسط خانواده سلطنتی سعود حمایت می شود.
نتیجه اینکه : عربستان سعودی برای نفوذ در سراسر خاور میانه به طور جدی با ایران رقابت می کند به همین دلیل است سعودی ها از هر گونه کاهش تحریم ها علیه ایران ، هرگونه عادی سازی روابط با غرب ، و یا هر اندازه دستیابی به موفقیت هسته ای که برگ برنده و نهایت امنیت را به دست ایران می دهد، بیشترین خطر را احساس می کنند. سعودی ها از مزیت ایرانی با اقتصادی ضعیف بهره ها برده اند و اکنون نمی خواهند چنین مزیتی را از دست بدهند. در نهایت، هر معامله ای که امنیت اقتصادی ایران را در ازای تاخیر در برنامه هسته ای ایران مبادله کند، و همینطور هرگونه معاملۀ شکست خورده ای که تحریم ها را لغو کند، برای عربستان سعودی مشکلی اساسی خواهد بود.
به خاطر تمامی این دلایل ، با اینکه ایالات متحده نفت عربستان را طی سال های آینده نیز خواهد خرید و هنوز هم به عربستان سعودی سلاح می فروشد، سیاست آمریکا در خاور میانه در حال حاضر ایالات متحده را نسبت به منافع عربستان، بیش از هر کشور بزرگ دیگری در خارج از منطقه خصمانه کرده است. به همین دلیل است که سعودی ها در مورد شکست های سیاست ایالات متحده آمریکا اینگونه با صدای بلند سخن می گویند.
اما اینکه بگوییم اوباما خاور میانه را آشفته کرده نوعی اغراق است. آنچه که او تلاش می کند انجام دهد اجتناب از دخیل بودن بیش از حد در آشفته سازی خاور میانه است. اوباما جنگ را در عراق را به پایان رسانید. او در مورد لیبی تمام توان خود را بکار گرفت تا در حاشیه باقی بماند و تا زمانی که شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب از او استدعا نکرده بودند مداخله ای نکرد و حتی پس از آن هم ، تنها در نقش " رهبری از پشت" فرانسه و بریتانیا وارد مساله شد.
سیاست های اوباما را " مداخله برای رهایی" بنامیم. اوباما در سوریه نیز، تمام توان خود را بست تا با وجود آسیبی که به اعتبار جهانی وی وارد می شد از مهلکه دور بماند. هنگامی که چشم انداز توافق سلاح های شیمیایی مشاهده شد ،او این فرصت را به سرعت قاپید تا به سمت دستاوردی ملموس بتازد که می تواند توجیه نظاره گر بودن
ایالات متحده در قبال جنگ داخلی گسترده تر درسوریه باشد. در ایران، هدف مهم توافق دیپلماتیک اوباما ، بی شک جلوگیری از کاربرد نیروی نظامی در این مسیر است . همیشه زیبا بوده ، اما اوباما دست کم تلاش کرده تا در جهت بهترین منافع ایالات متحده عمل کند، منافعی که رفته رفته از منافع عربستان سعودی زاویه می گیرد.
این امر به ویژه زمانی به شدت محرض است که شما به درک بریتانیا از معاملات غرب در سوریه و ایران از نگاه سفیر عربستان سعودی نگاه می کنید : "غرب به یک رژیم اجازه زنده ماندن می دهد و به دیگری اجازه می دهد تا با وجود خطرات ناشی از توسعۀ سلاح های هسته ای، برنامه خود را برای غنی سازی اورانیوم دنبال کند."
سعودی ها در تمامی این درگیری ها سهم روز افزونی داشته اند . برای ایالات متحده ، دیگر عربستان مثل سابق در اولویت نیست و رفته رفته این اولویت کاهش می یابد. این نقطۀ داغ خاور میانه ،صرف نظر از موضع ایالات متحده ، همچنان پرسرو صدا و آشفته باقی خواهد ماند. اما عربستان سعودی آشفتگی دیگری را ترجیح می دهد و این بار این آشفتگی مورد نظر عربستان سعودی چیزی نیست که آمریکایی ها برایشان به ارمغان آورده اند.