رمضان با اشاره به اینکه کارگردانی که خود را طلایهدار گفتمان مستضعفین در جامعه میداند و درباره آن سریال هم میسازد خود از اسباب و لوازم اشرافیگری بهره میبرد ادامه داد: این یعنی اجتماع «نقیضین». ضمنا فیلمهای «صرفا طنز» و «بعضا هجوی» که با اپیزودهای 1و 2 و 3 در جامعه ساخته میشوند به هیچ وجه بیانگر معارف حقه دفاع مقدس نیستند و در جامعه نتیجه عکس میگذارند.
به گزارش بولتن نیوز، مصطفی رمضان فرزند شهید مجید رمضان رییس ستاد لشگر 27 محمد رسول الله در گفتوگو با نامه نیوز رباره
حضور در جبهههای جنگ در صورت نیاز گفت: در تقسیمبندیهای کنونی جنگ در
نبرد فیزیکی و به شکل قدیمی تعریف نمیشود. اگر منظور نبرد فیزیکی مرسوم
است، اگر ضرورت ایجاب کند قطعا هستیم و از سلوک عملی پدرانمان تبعیت
میکنیم. ولی اگر تعریف کلیتر باشد، با کار فرهنگی به نوعی درگیر نبرد
فرهنگی با اغیار و رهزنانی هستیم.
وی افزود: امیرالمومنین در یکی از
خطبههای خود به ضربالمثلی که در صدر اسلام در میان اعراب رواج داشت
اشاره کرده است. جنودزاده جز جنگ و نبرد مشغولیت دیگری نمیتواند داشته
باشد. بر همین اساس میخواهم بگویم که زندگی هر فرد یک واقعبودگی دارد که
امکان فرارش از این واقعیت ممکن نیست. این لطف و قرعه به نام ما خورده است
که در این خانواده و با این فرهنگ خاص بزرگ شویم. حتما ما به این فرهنگ
پایبندیم.
فرزند شهید رمضان در ادامه در پاسخ به سوالی که آیا تعلق
گرفتن سهمیه به فرزندان شهید باعث میشود شما چنین با مسئله جنگ و شهادت
برخورد کنید گفت: به نظر من طرح این سوالات از ذات ناسپاس انسان بلند
میشود. آیا خدمت و مجاهدتی که پدران ما در حق مردم این کشور کردهاند کمتر
از طرح این مسائل بوده است. من شخصا ارزشی برای این حرفها قائل نیستم چرا
که تک تک این افراد در مقابل خدا هم ناسپاسند و هم طلبکار.
وی
افزود: شما به عنوان یک تیم حقیقتیاب فعالیت پژوهش میدانی بر دانشگاههای
شناختهشده انجام دهید. تعداد فرزندان شهید و عادی را در این مقاطع حساب
کنید. اگر تعداد فرزندان شهدا غیردرصد فراوانی آنها در کل جامعه بود شما
این حرف را بزنید. بالاخره فرزند شهید هم بخشی از جامعه است و نمیتوان حق
شهروند بودنش را سلب کرد. این صحبت در حد ظن و گمانه است و اثبات علمی نشده
و پاسخ به ظن جایی از اعراب ندارد.
مصطفی رمضان تاکید کرد: هم شخص
من و هم جامعه مدیون شهدائیم؛ جامعه به واسطه اینکه مجاهدتی در حقش شده است
و بنده به واسطه اینکه یک امتیاز ممتاز و ویژه از سوی خدا برایم فراهم شده
که میتواند هم زمینه بسط وجودی من را فراهم کند وهم مولد تحقق خصال
اخلاقی در بنده باشد. من باز هم میگویم رانتهای فرزندان شهدا عینیت
ندارد، ظن و گمان است و گمان ارزش بیان کردن ندارند.
رمضان در بخشی
دیگر از این گفتوگو به نمایش فرهنگ شهدا در عرصه سینما اشاره کرد و گفت:
تعداد کارگردانهایی که فیلم رئال و باورپذیر ساختهاند در حد همان یکی دو
مصداق آقای حاتمی کیا و ملاقلی پور است. سالهای اخیر فیلمهای زیادی
درباره انقلاب و دوران تلاطم انقلاب ساخته شده است منتها دو فیلم جلیل
سامان، پروانه و ارمغان تاریکی مورد اقبال عمومی قرار گرفت چرا که نگاه
باورپذیر به مسائل داشت نه قرائت ذوقی.
وی با اشاره به اینکه
کارگردانی که خود را طلایهدار گفتمان مستضعفین در جامعه میداند و درباره
آن سریال هم میسازد خود از اسباب و لوازم اشرافیگری بهره میبرد، ادامه
داد: این یعنی اجتماع «نقیضین». ضمنا فیلمهای «صرفا طنز» و «بعضا هجوی» که
با اپیزودهای 1و 2 و 3 در جامعه ساخته میشوند به هیچ وجه بیانگر معارف
حقه دفاع مقدس نیستند و در جامعه نتیجه عکس میگذارند. در جواب دفاعیه
مدافعان این فیلمها که بر کمیت و شمار مخاطبین احتجاج میکنند نیز باید
گفت کمیت و کیفیت دو مقوله مستقلاند و نباید با مغالطه کمی کیفیت و فاخر
بودن را به اثبات نشاند.
لازم به ذکر است شهید مجید رمضان، رییس
ستاد لشگر 27 محمد رسول الله متولد 1335 است که پس از دریافت دیپلم همراه
برادر دوقلوی خود به سربازی اعزام شد. . به دنبال فرمان حضرت امام
خمینی(ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگانها، مجید و برادرش از پادگان
فرار کردند و با اوجگیری با انقلاب اسلامی، خود را وقف انقلاب کرد.
پس
از پیروزی انقلاب اسلامی وی به فعالیت معلمی روی میآورد و سپس به سپاه
پاسداران میپیوندد. شهید رمضان انگیزه ورودش را به سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی ، حضور در جبهه
اعلام کرده و گفت: «سال 1359 به عضویت سپاه درآمدم و شروع کارم
با مربیگری بود که به عنوان مربی آموزش نظامی بسیج مدتی مشغول بودم. پس از
آن با شهید ورامینی به جبهههای آبادان رفتیم و مدت یک ماه در
ایستگاه 7 فیاضی آبادان جنگیدیم. بعدها که مقدمات عملیات فتحالمبین آماده
شد، دوباره با برادر ورامینی، راهی جنوب شدیم و در این عملیات من مسئول
یکی از گروهانهای گردان حبیب بن مظاهر شدم».
پس از عملیات فتحالمبین، شهید رمضان مدتی در واحد بسیج منطقه 10 به
عنوان معاون مسئول آموزش بسیج مشغول شد. شهید رمضان که خود را وقف
خدمت به جنگ کرده بود، از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. وی گفته است: در
عملیات زینالعابدین به عنوان یک نیروی آزاد شرکت کردم. پس از عملیات،
همراه برادرم ورامینی و شهید حاج همت در پادگان الله اکبر سپاه 11 قدر را
تشکیل دادیم. از اسلامآباد به دهلران رفتیم و قرارگاه سپاه قدر را در
چنانه راه انداختیم و من به عنوان جانشین ستاد سپاه 11 قدر مشغول شدم و
برادر ورامینی مسئوول ستاد شد. در عملیات والفجر 1 به عنوان
معاون گردان انصار الرسول از لشگر 27 وارد عمل شدم. در همان عملیات،
از ناحیه کتف، دست و پا مجروح شدم. مدت دو ماه و نیم بستری بودم . پس از
شهادت شهید ورامینی در والفجر 4 به سمت مسئوولیت ستاد لشگر 27 محمد
رسول الله (ص) انتخاب شدم.
شهید رمضان بیش از پنج سال از عمر خود را در جبهه و جهاد صرف میکند . وی
در مدت سه سال زندگی مشترک با همسرش تنها به مدت پنج ماه به طور پراکنده با
وی زندگی میکند. در نهایت شهید مجید رمضان به عنوان فرمانده محور عملیات منطقه شلمچه، در
عملیات کربلای 5 وارد عمل شد. پس از حماسه آفرینیهای فراوان، در
روز 25 دی ماه 1356 به آرزوی دیرین خود رسید و به شهادت رسید.