یکشنبه شب خوب خوابیدید؟ هم شما و هم بازیکنانتان؟ یا به فکر بدهیها و بیپولیهایتان بودید؟ میگویند هزاران نفر که هوادار پرسپولیس بودند، تا صبح در اتاق خواب و هال خانه قدم زدند. فدای سرتان. شما خوب خوابیدید؟ خواب شب دلنشینی بود؟ غم به چشمهایتان نیامد؟ به طلبهایی که از پرسپولیس دارید هم فکر نکنید.
امیر کوشا : سلام سلطان! سلام شهریار. دلت لرزید؟ داری لبخند میزنی؟ حظ بردی از این واژهها؟ سلطان... شهریار... باز هم کلامی هست که دلت را مثل دل یک نوزاد بلرزاند؟ بگو برایت صف میکنیم. یادت هست روزهایی که سرمربی تیم ملی شده بودی ناگهان بنرهایی به صورت خودجوش در شهر رویید که رویش نوشته شده بود: «سلطان فقط علی دایی»؟ سلطان این روزها چطور است؟
این دو روزی که از بازی با راه آهن گذشته. همین دو روزی که شاید داری به دقیقه 89 بازی و آن گلی که نیلسون به بچگانهترین شکل ممکن خورد فکر میکنی. همین دو روزی که باز تصویر آن شادی ات بهعنوان سرمربی راه آهن وقتی با گلهای تیمت به پرسپولیس بخت قهرمانی و سهمیه آسیایش را گرفتی و یک سال بعد همین بخت را همان راه آهن از تو گرفت. یادت هست؟ سلطان یادت هست سال قبل کنار زمین چنان میپریدی که سرت میسایید به ابرها و بعد در کنفرانس خبری گفتی من به تیمم همیشه تعصب دارم و نظر هوادار پرسپولیس برایم مهم نیست؟ یادت هست؟ یادمان هست.
گفتیم کنفرانس خبری و یاد حرفهایت بعد از بازی با راهآهن افتادیم سلطان! یادمان افتاد وقتی نمیتوانی پیش چشم بیست هزار هوادار تیمت راهآهن را شکست دهی، زمین را به آسمان و مکان را به زمان دوختی و هر ادلهای را برای آن گل دقیقه 89 روی میز نشاندی. یادمان میآید که فریاد زدهای این بدهی متعلق است به مردانی که به فوتبال تعلق ندارند. یادمان آمد گفتهای یکی آمده بود برند پرسپولیس را بخرد و چون برند پرسپولیس ثبت نشده بود نه برند را خرید و نه پولی به باشگاه داد. یادمان آمد که گفتهای ذوب آهن 70درصد و نفت تهران 80 درصد و سایپا 60درصد پولشان را گرفتهاند. یادمان آمد گفتهای پزشک جراح هم برای یک جراحی 50 میلیون میخواهد. این حرفهای خودت نیست سلطان؟
سلطان بیا و بنشین کنار ما و حرفهای علی دایی در کنفرانس خبری را بخوان. ما مشت مشت حرفهای تو را بدون ذکر نام خودت روی میز میگذاریم و تو بخوان. ما میگوییم یکشنبه محمد مایلی کهن سرمربی پرسپولیس بوده و تیمش دقیقه 89 قهرمانی و جام و سهمیه را دو دستی تقدیم حریفانش کرده و حالا میگوید مشکل وزارتخانهای است که به بدهکار هفتاد میلیاردی پول نمیدهد.
میگوییم حمید استیلی سرمربی پرسپولیس بوده و تیمش در آخرین قدم جا زده و حالا حمید استیلی میگوید چون 28 اسفند ماه آن خریدار متمولی که از دوستانش بوده نتوانسته باشگاه را بخرد، تیمش جلوی راه آهن وا داده! ما میگوییم یحیی گل محمدی سرمربی پرسپولیس بوده و در کنفرانس خبری گفته چون ذوب آهن 70درصد قرارداد بازیکنانش را پرداخت کرده ما جلوی راه آهن جام و سهمیه را در یک دقیقه آخر به باد دادیم. سلطان! نظرت در مورد توجیهات مایلیکهن و استیلی و گل محمدی چیست؟
سلطان بگو... خب بگو! باز هم ژست روشنفکرانهات را بیاور روی میمیک صورتت و بینداز روی هیکل رشیدت و در مورد چنین توجیهاتی با لبخندی معنیدار حرف بزن. بگو این حرفها، این بهانهها، این توجیهات را چند میخری؟ بگو اصلا ارزشی دارد که بخواهی برایش هزینهای کنی؟ بگو سلطان! تو که عمرت را در این فوتبال صرف کردی تو که در آلمان درس فوتبال و زندگی را آموختی بگو ربط گل خوردن در دقیقه 89 مقابل راهآهن و این توجیهات چیست؟ خب بگو سلطان! چه کسی بهتر از تو در آن سالهایی که از پرسپولیس دور ماندی حرفهای تک تک مربیانی که روی نیمکت پرسپولیس نشستند را به نقد و چالش کشید؟ چه کسی بهتر از تو؟
شما، یعنی علی دایی در کنفرانس خبری، وقتی رخ به رخ با ما نشسته بودید فرمودید بروید ببینید عاملان بدهکاری را چه کسی آورد. واقعا چه کسی آورد؟ محمد رویانیان و حبیب کاشانی را چه کسی به پرسپولیس آورد؟ وقتی علی دایی توپ را به زمین این وزارتخانه میاندازد که مسبب بدهکاری هفتاد میلیاردی پرسپولیس فقط و فقط وزارتخانهای است که مردان غیر فوتبالی را وارد دایره مدیریتی فوتبال کرده، نگران میشویم. او با خودش بازی میکند یا با شعور مردمی که پشت این سالن کنفرانس منتظر حرفهای واقعی مربی خود هستند؟ علی دایی یادش رفته که رویانیان را چه کسانی در چه دولتی جای حبیب کاشانی نشاندند؟ حبیب کاشانی را چه کسی به پرسپولیس آورده بود؟ این وزارتخانه؟ این وزیر؟
سلطان! آنچه در اوج عصبانیت اما براساس برنامه قبلی و از پیش تعیین شده در کنفرانس خبری فرمودید را فعلا گوشهای نگه میداریم و میخواهیم با شما در سالنامهها قدم بزنیم. برگردیم به عقب. به روزهایی که شما سرمربی تیم ملی بودید و رکورد بینظیر و بیبدیل شکست مقابل عربستان در آزادی را برای ما ثبت کردید. شما را علی کفاشیان نیاورده بود و به این انتصاب غیر ورزشی نقدی نداشتید اما وقتی علی کفاشیان تحت فشار شما را از روی نیمکت تیم ملی برداشت، به عزل غیر ورزشی خود معترض شدید.
یادتان هست سلطان؟ علی کفاشیان نخستین نبود اما آخرین مدیری هم نشد که چون شما را در تیمش نخواست زیر لگدهای شفاهی شما له شد. یادتان هست سلطان؟ بعد حبیب کاشانی شما را به جای کرانچاری نشاند که اگر در پرسپولیس میماند لااقل یک جام قهرمانی لیگ برتر (نه جام حذفی) به کلکسیون پرسپولیس اضافه میکرد. همین حبیب کاشانی بعد از دو سال ناکامی، دشمن درجه یک شما و خائن فوتبال شد. یادتان هست؟ سلطان! به یاد دارید شخص شما هر محفلی که رویانیان به آن ورود میکرد را ترک میکردید چون تتمه قرارداد شما که از زمان کاشانی باقی مانده بود را پرداخت نمیکرد؟ یادتان هست در آن جشن ورزش قهرمانی که در زورخانه برگزار شد وقتی رویانیان وارد مجلس شد شما بلافاصله محل را ترک کردید؟ فقط بهخاطر همان تتمه قرارداد؟ بعد همان محمد رویانیان به مدیر محبوب شما بدل شد سلطان! حالا که رفته، روی جنازهاش میتازید. چرا؟ چون چه کسی بهتر از رویانیان؟ میتوانید توپی که دقیقه 89 بازیکن راه آهن وارد دروازه شما کرده را به نام رویانیان ثبت کنید.
بدهکاریهایش را به یادش بیاورید. البته که رویانیان آخرین قربانی شما نخواهد بود. بعدی بی شک پروین است. بعدی مدیرعامل یا رییس فدراسیونی خواهد بود که شما را روی نیمکت مربیگری تیمش بنشاند. بماند یا برود، باید برای شما قراردادی جاویدان در نظر بگیرد. قراردادی تا ابدیت! فقط در چنین وضعیتی کفایت و لیاقت خودش را به وضوح نشان خواهد داد.
سلطان! کدام مدیر؟ کدام رییس؟ کدام بالادستی در این فوتبال لیاقت همکاری با شما را داشته؟ نتایجی که با سایپا، تیم ملی، پرسپولیس، راه آهن و دوباره پرسپولیس گرفتید را به یاد دارید؟ همه چیز از قصور مدیران شما بوده؟
تو گفتی این بدبختی و این بدهی مال کسانی است که رویانیان را آوردند. تو را چه کسی آورد؟ محمد دایی را چه کسی آورد؟ آن مولایی را چه کسی آورد؟ علیرضا حقیقی را چه کسی آورد؟ فرزاد حاتمی را چه کسی آورد؟ یونس شاکری را چه کسی آورد؟ این بدهی انباشته شده است. از سالهای قبل بگو سعید حلافی را چه کسی آورد که در مجموع یک لیگ 150 دقیقه هم بازی نکند؟ جلال اکبری مصدوم را چه کسی آورد؟ مارکو سپانوویچ را چه کسی این فصل خرید که فقط یک بازی، بازی کند و نیم فصل به او بگویی نیا و ...
با کدام لفظ بیشتر مشعوف میشوید؟ سلطان یا شهریار؟ خودتان انتخاب کنید که ما مدیون شما نشویم. سلطان بهتر نیست؟ خب سلطان فرموده بودید این بدهی و این بدبختی و این مصیبت را چه کسی روی دست پرسپولیس گذاشته بود؟ هان! رویانیان! سپاس ما را از یادآوری ظریف تان بپذیرید. سلطان هفتاد میلیارد بدهی رقم کمی نیست. هفتاد میلیارد!
البته این بدهی انباشته شده از دوران داریوش مصطفوی و برادران انصاری فرد و حبیب کاشانی و ... است که به محمد رویانیان هم رسیده. در اینکه رویانیان این رقم را به شکل اعجاب آوری به صورت تصاعدی رشد داده هم شکی نیست. حالا سلطان بیایید با هم حساب و کتاب کنیم. شما را چه کسی به پرسپولیس آورد؟ محمد رویانیان! اخوی محترم و گرامی شما با امضای چه کسی به پرسپولیس آمد؟ محمد رویانیان. محمدرضا مولایی با حکم چه کسی مربی بدنساز پرسپولیس شد؟ محمد رویانیان! شما امر کردید علیرضا حقیقی را به پرسپولیس بیاورند و چه کسی اطاعت امر کرد که یک نیمکت نشین چند صد میلیونی استخدام شود؟
محمد رویانیان! فرزاد حاتمی را چه کسی نیم فصل به پرسپولیس آورد؟ شما؟ اصلا و ابدا سلطان! فقط محمد رویانیان! شما دستور دادید یونس شاکری را بهعنوان آقای گل لیگ یک خریداری کنند تا شما نیم فصل او را به نیمکت بدوزید و او قراردادش را بگیرد و برود. چه کسی امر شما را روی جفت چشمهایش گذاشت؟ محمد رویانیان. سالهای قبل چه کسی سعید حلافی را به پرسپولیس آورد و فقط 150 دقیقه در یک فصل بازیاش داد؟ شما؟ نه قربان! حبیب کاشانی! سکوبرت را چه کسی نیم فصل پسندید و به پرسپولیس آورد که فقط در دو بازی به میدان بفرستد؟ شما؟ نه سلطان! حبیب کاشانی. میبینید؟
این بدهیها اصلا ربطی به شما ندارد سلطان! محمد رویانیان و حبیب کاشانی اشتباهاتی داشتند که حالا رسیده به هفتاد میلیارد بدهی.
سلطان عید خوش گذشت؟ آجیل شب عید داشتید که جلوی میهمانها بگذارید؟ نکند سیلی به صورت زده بودید که رخساره گندمگونتان را سرخ کنید. نکند شما هم مثل بسیاری از این ملت برای حجیم کردن آجیل شب عید، نخودچی لای پسته و بادام ریختید؟ اصلا پول خرید بادام هم داشتید؟ گوشت خریدید؟ مرغ چطور؟ چقدر دردناک است وقتی که میبینیم مشاهیر و افتخارات مملکت از سه ماه قبل از عید دنبال حق و حقوقشان دویدهاند و به جایی نرسیدهاند.
سلطان حق داشتید بازیکنان پرسپولیس را به اعتصاب دعوت کنید. محق بودید که بگویید شما تمرین نکنید من پشت شما هستم. محق بودید و به گسترش فولاد باختید. فدای سرتان. محق بودید و راه آهن را هم نبردید. فدای یک تار موی بازیکنان مستحقتان. یادمان هست که از سه ماه قبل تا امروز، تنها کلامی که قبل و بعد از بازی از زبان بازیکنان بیرون آمده، بیپولی بوده و وام گرفتن 50 میلیونی و قرض گرفتن 100 میلیونی! حق داشتید به غیور مردان مستحق پرسپولیس امر کنید که مقابل مدیریت موقت باشگاه بایستید، خودم کنار شما هستم.
حق داشتید به جای تماشای فیلم بازی حریفان پرسپولیس یا حاضر شدن زودهنگام سر تمرینها دنبال رایزنی با وزارت ورزش و پیگیری لابی پروین و دوستانش باشید که باخبر شوید چه کسی ممکن است به خرید امتیاز پرسپولیس نزدیکتر باشد. سلطان حق داشتید! این احتمالا یکی از متدهای مربیگری در فوتبال آلمان بود که از همانجا آموختید و با خود به تهران آوردید. فقط یک سوال نیم بند روی مغزمان نشسته. اگر آن روزهایی که تیم تمرین نمیکرد و با افتخار، همه از اعتصاب و قهر و خوابیدن تا لنگ ظهر حرف میزدند، شما تیم را جمع میکردید و به درفشیفر میبردید و تمرین میدادید و از جذبه ذاتیتان استفاده میکردید و میگفتید این مردم، این هواداران، این ملت ارزش یک فصل سختی کشیدن و ریاضت ما را دارند، امروز سه امتیاز از گسترش فولاد و دو امتیاز از راه آهن در جیب پرسپولیس بود.
یعنی 5 امتیاز بیشتر از امروز. یعنی 57 امتیازی بودن پرسپولیس در همین لحظهای که با شما گپ میزنیم. یعنی قهرمانی زودهنگام. یعنی با یک تساوی قهرمان قطعی لیگ در هفته آخر بودید. یعنی امروز شما قهرمان این باشگاه بودید. یعنی حتی اگر بازی آخر را میباختید هم باز بیش از 80 درصد شانس قهرمانی داشتید. یعنی امروز نیازی نبود شما به کنفرانس خبری بروید و زمین و زمان را به هم بدوزید. درست است سلطان؟ حالا شما بگویید چه کسی پرسپولیس را زمین زد؟ رویانیان یا ...؟! چه کسی سلطان؟
سلطان! میدانی وقتی دقیقه 89 و لحظهای که توپ نرم نرم داشت غلت میخورد به داخل دروازه و شما داشتید جام قهرمانی را از دست میدادید (که البته انگار از دست هم دادید) چه تصویری جلوی چشمهای ما نشست؟ آن مصاحبه ماندگار بازیکنی که شما (شخص شخیص شما) به پرسپولیس آورد. یاد همان فاشگوییهای فرزاد حاتمی افتادیم که یک ماه پیش میگفت: «وقتی پول ما را نمیدهند، آدم خود به خود به فکر کم کاری در زمین میافتد!»
سلطان! خب اتفاق است. دو توپ میآید روی دروازه و تبدیل میشود به دو گل. آدمیزاد است.
وسط بازی و گرماگرم هیجان و تب قهرمانی، ناگهان مغزش پر میکشد سمت بدهکاریها و بی پولیها و قرضها و بدبختیها. بعد ناگهان با خودش میگوید این توپ را بگیرم که چه؟ تکل بزنم که چه؟ خطا بکنم که چه؟ پاس درست بدهم که چه؟ توپ را بزنم ته تور که چه؟ اصلا من الان برای چه بدوم؟ چرا بپرم؟ چرا توپ را بگیرم؟ مگر نه؟ سلطان با شما هستیم... مگر نه؟ آدمیزاد است. آن هم از نوع مستحق که به آجیل شب عیدش محتاج بوده!
سلطان! جسارت دو پرسش را به ما ببخش. جسارت همین دو پرسش و دیگر هیچ! یکشنبه شب خوب خوابیدید؟ هم شما و هم بازیکنانتان؟ یا به فکر بدهیها و بیپولیهایتان بودید؟ میگویند هزاران نفر که هوادار پرسپولیس بودند، تا صبح در اتاق خواب و هال خانه قدم زدند. فدای سرتان. شما خوب خوابیدید؟ خواب شب دلنشینی بود؟ غم به چشمهایتان نیامد؟ به طلبهایی که از پرسپولیس دارید هم فکر نکنید.
هم شما، هم اخوی محترم، هم دوستان روی نیمکت و تک تک بازیکنان کمی بعد با شکایتهایی که به فدراسیون و کمیته انضباطیاش میبرید به حق و حقوقتان میرسید. امشب هم خوب بخوابید. پرسش بعدی در مورد همان گل دقیقه 89 است. فکر نمیکنید به جز محمد رویانیان و وزرای ورزش و زمین و زمان و خلبانی که بمب اتم را ول کرد روی پل فلزی توکیو و هیتلر که مجارستان را به خاک و خون کشید و آسیابانی که یزدگرد را به خاطر اسب و زرهش شبانه سر برید و شهاب سنگی که به زمین خورد تا دایناسورها منقرض شوند و عصر یخبندان شروع شود، مقصران دیگری هم پشت آن گل بودند؟
مثلا بازیکنانی که نه جاگیری بلد هستند و نه دفع توپ و توقعات میلیاردی دارند یا مهاجمانی که درست از آنها بازی گرفته نشده یا یک کادر فنی عریض و طویل که درست تعویض کردن در دقیقههای آخر و بستن بازی را بلد نیستند. جسارت نباشد سلطان! فقط سوال کردیم. همین...