به گزارش بولتن نیوز ، اگر بخواهیم بین گروههای فکری-سیاسی با مقولهی "جمهوری اسلامی" نسبتیابی کنیم، سه نسبت کلی را میتوان شناسایی کرد:
برخی از این گروهها که به طور مصداقی میتوان آنها را امروزه در جریانات اصلاحطلب و اپوزوسیون تمیز داد، از همان ابتدای پیروزی انقلاب با اصل اسلامیت نظام مشکل داشته و این اصل را یا صرفاً تزئین انقلاب مردم برای نظام سیاسی آیندهیشان تلقی کرده و یا آنرا به نوعی بازگشت به عقب انقلاب مردم عنوان میکردند. این افراد که درک درستی از آرمانهای انقلاب اسلامی و معارف دینی نداشتند، نه تنها قائل به حضور حداکثری دین در عرصهی سیاست نیستند بلکه حضور حداقلی آنرا نیز تنها در سطح یکسری شعار میپذیرند. در نتیجه به زعم آنها، چیزی به اسم جمهوری اسلامی یا اساساً معنی ندارد و باید از همان ابتدا جمهوری دمکراتیک و قس علی هذا شکل میگرفت و یا اینکه برداشتهای ایجابی اسلامیت نظام میبایست دچار سانسور میشد.
اما در سوی دیگر، گروههای فکری-سیاسی دیده میشوند که با جمهوریت نظام مشکل داشته و عملاً نه نقشی برای حضور مردم در عرصهی سیاسی قائلند و نه عرصهی سیاسی را میدان فعالیت میدانند. این گروهها که مصداق بارزشان، انجمنهای حجتیه هستند، ابتدااً با تشکیل هرگونه نظام سیاسی توسط مسلمین تا پیش از ظهور حضرت ولی عصر(عج) مشکل داشته و به تبع آن، در هر نوع نظام سیاسی حضور مردم را نفی میکنند. بدیهیست در نظر آنها این قاعده در جمهوری اسلامی هم وجود داشته و چیزی به نام جمهوری و مردمسالاری، مخالفت با دین تلقی میشود.
اما در کنار این بدلهای فکری-سیاسی، میتوان گروه سومی را نیز تشخیص داد که با درک درست از معارف دینی و تعیین کیفیت حضور مردم در نظام اسلامی، اسلامیت و جمهوریت نظام را نه دو اصل جدا اما به یکدیگر متصل شده، که دو بال یک پرنده تلقی میکنند. به این مراد که اسلام را محتوای نظام سیاسی خود دانسته و متر و معیارهای فعالیتهای ایجابی و سلبی خود در فکر و عمل سیاسی را از اسلام برداشت میکنند. و از سوی دیگر، عامل اجرایی این معیارها را مردم و جمهور جامعه میدانند. به همین دلیل است که امام خمینی(ره) بنیانگذار جمهوری اسلامی میفرمایند: «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه بیشتر، نه یک کلمه کمتر»
البته در این میان لازم است تا به نقش مردم در حراست از جمهوری اسلامی توجه داشته باشیم. مردمی که در این سی و پنج سال، با تمام هستیشان پای این دو بال پرندهی رو به افق نظام ایستادند و چه هزینهها که بابت آن ندادند. و اگر این بصیرت و حراست نبود، شاید سالها پیش، یکی از این دو بال زخمی شده و اصل نظام دچار اختلال میشد. هر انتخاباتی که برگزار میشود و مردم در آن حضور حداکثریشان را نشان میدهند، خود دلیلیست برای این حمایت و صیانت. به این معنی که نفس حضور مردم، نشان از اعتقاد جامعه به جمهوریت نظام دارد. و وقتی این حضور مثبت است، یعنی ما نظامی را که داعیهدار عمل بر اساس آموزههای دینیست، قبول داریم و مورد تأیید ماست.
گویا صیانت مردم از جمهوری اسلامی هم یکی دیگر از موضوعاتیست که نشاندهندهی جلوتر بودن مردم از برخی خواص جامعه است و لزوم درهم تنیدگی جمهوری اسلامی را به همگان گوشزد میکنند. نکتهای که رهبر انقلاب هم به آن تأکید ویژه دارند:
«جمهورى اسلامى - كه از انقلاب اسلامى برخاسته است - يك واحدى است كه دارى دو بعد است: اسلامى بودن و مردمى بودن؛ هم اسلامى است، هم مردمى است. و مردمى است، چون اسلامى است؛ چون اسلام دين جامعه است. دين مسئوليت همگانى است؛ اسلام دين تك تك افراد و اشخاص به حيث خودشان فقط نيست؛ آن هم هست، اما افراد به حيث اجتماعشان هم مورد خطاب اسلامند. اسلام يك دين مردمى است؛ يك دينِ مسئوليت عمومى است؛ بنابراين مردمى بودن از خود اسلامى بودن برمىآيد. اسلامى هم هست؛ چون خداى متعال منت گذاشته است: «بل اللَّه يمنّ عليكم أن هداكم للإيمان»؛ منت گذاشته بر ما، هدايت كرده ما را به اين ايمان؛ پروردگار به مردم ما، به خود ما منت گذاشته، ما را به اين دين هدايت كرده؛ لذا جمهورِ ما اسلام را ميخواهند و اين دين الهى را بحمداللَّه خداى متعال به ما داده است. بنابراين «جمهورى اسلامى» است؛ يك منظومه است، يك مجموعه است، يا بگوئيم واحدِ داراى ابعادى است كه اين ابعاد بايد با همديگر مورد ملاحظه قرار بگيرد و با هم باشد؛ اين درهمتنيدگى بايد حفظ بشود. هر كدام از اين جهات تضعيف بشود، كل و مجموعه تضعيف شده است.» 2/7/88
سیدمجتبی نعیمی