کد خبر: ۱۹۶۵۹۵
تاریخ انتشار:
ملی شدن صنعت نفت ثابت کرده حقوق بین‌الملل تابعی از هرم قدرت بین‌المللی‌ست؛

چرا ملی شدن صنعت نفت، نمی‌تواند الگویی برای پرونده‌ی هسته‌ای ما باشد؟

ظاهر قضیه این است که نفت ایران تا سال‌ها به سرقت انگلستان می‌رفت اما بعد از تلاش‌های حقوقی دکتر مصدق و زمینه‌چینی‌های داخلی، این حق ضایع شده به ملت ایران بازگشت. اما حتی این ظاهر قضیه هم به همین‌جا ختم نمی‌شود.

گروه انرژی - سیدمجتبی نعیمی: تا به امروز، درباره‌ی ملی شدن صنعت نفت کتاب‌ها و مقالات گوناگونی نوشته شده و سخنرانی‌های مختلفی انجام شده است. در برخی از این تولیدات، آنچنان با نگاه مثبت در رابطه با نتیجه‌ی مبارزات ملی شدن صنعت نفت سخن به میان آمده که نتیجه‌ی تاریخی آن، اعتماد به مذاکرات قانونی با غربی‌ها و قول و قرارهایی‌ست که آنها به آن متعهد می‌شوند.

به گزارش بولتن نیوز، به عبارت دیگر، عده‌ای کوته نظر با محدود دیدن کل ماجرای ملی شدن صنعت نفت تا آن مقطع زمانی که دادگاه لاحه حکم نهایی را صادر کرد، اینگونه القا می‌کنند که اولاً تلاش‌های حقوقی و دیپلماتیک دکتر مصدق جواب داد و ثانیا، به تبع عبارت قبلی، می‌توان در مواجه به غربی‌ها از مسیر طبیعی قانونی اقدام کرده و نگاه خوش‌بینانه‌ای به مذاکرات با آنها دارند. در نتیجه، با توجه به درس تاریخی که از این اتفاق می‌گیرند، برای زمان حال نسخه پیچیده و در مسائل دیگری مثل مناقشه‌ی هسته‌ای غرب با ایران، تجویزهای خوش‌بینانه صادر می‌کنند.

اما آنهایی که از بالا به مقوله‌ی حقوق بین‌الملل نگاه می‌کنند به خوبی می‌دانند که این رشته از حقوق -از آنجا که به استناد به نص صریح اکثر کتب حقوقی- دارای کمترین ضمانت اجراست و تنها تا زمانی می‌توان به آن بسنده کرد که در چهارچوب منافع قلدرهای بین‌المللی باشد. البته تا دل‌تان بخواهد برای این قاعده، سند تاریخی وجود دارد که خود پرونده‌ی ملی شدن صنعت ما یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های قربانی‌ شدن حقوق بین‌الملل در زیر پای سیاست‌های قدرت‌های بین‌المللی‌ست.

ظاهر قضیه این است که نفت ایران تا سال‌ها به سرقت انگلستان می‌رفت اما بعد از تلاش‌های حقوقی دکتر مصدق و زمینه‌چینی‌های داخلی، این حق ضایع شده به ملت ایران بازگشت. اما حتی این ظاهر قضیه هم به همین‌جا ختم نمی‌شود. چون تحریم‌های دولت مصدق، کودتای 28 مرداد و بسته‌ شدن فضای سیاسی کشور با حاکم شدن نگاه امنیتی به هرگونه اقدام سیاسی، از معدود تبعات پذیرش ملی شدن صنعت نفت از سوی غربی‌ها بود.

یعنی غربی‌ها در شرایطی که می‌دانستند عصر مقابله‌ی مستقیم با ملت‌ها سر آمده است و در اوضاعی که واقف بودند افکار عمومی ایرانی‌ها در خصوص ملی شدن نفت یکپارچه است، در ظاهر پذیرفته بودند که چنان امتیاز بزرگی را به ایرانیان بدهند. اما با اعمال تحریم‌ها از یکسو و فضاسازی برای چهل تیکه کردن افکارعمومی ایرانیان از سوی دیگر، از مسیر دیگری به مقابله پرداختند و در 28 مرداد 32 هم که تیر نهایی را زدند. به عبارت دیگر، اگر کودتا علیه دولت مصدق را به عنوان بخشی از روند و تبعات ملی شدن صنعت نفت بدانیم، دیگر نگاه مثبتی به قول و قرارهای غربی‌ها نخواهیم داشت و از این اتفاق ملی، برای پرونده‌ی هسته‌ای‌مان روش استخراج نمی‌کنیم.

به نظر می‌رسد با توجه به ماهیت حقوق بین‌الملل و سابقه‌ی تاریخی قدرت‌های استعماری، نباید به عهدی که با غربی‌های می‌بندیم اعتماد کنیم، زیرا آنها غیرقابل اعتمادتر از این حرف‌ها هستند. تنها راه دست‌یابی به اهداف ملی، تداوم گفتمان مقاومت و توجه به استعدادهای داخلی‌ست. در همین پرونده‌ی هسته‌ای نیز، توفیقات ما آنجاهایی بود که بر روی داشته‌های خود قد علم کردیم. به نظر می‌رسد باید از این مقوله نسخه‌پیچی کنیم تا از ملی شدن صنعت نفت.


برای مشاهده مطالب اجتماعی ما را در کانال بولتن اجتماعی دنبال کنیدbultansocial@

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین