کد خبر: ۱۹۳۸۳۰
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:
پروندۀ ویژۀ بولتن نیوز: یاران امام به روایت اسناد ساواک / 12

حجت الاسلام فلسفی؛ زبان گویای اسلام و دشمن بهاییت

مبارزه با بهاییان در جامعه ایران عصر پهلوی یكی از دغدغه‌های اساسی فلسفی بوده، بخصوص اینكه نگاه مرجعیت شیعه بعد از شهریور 20 به بهاییت یك نگاه دین‌مدارانه بود و این گروهی دین‌ساز كه هدفشان به گفته بدلا سست كردن عقاید جوانان و در اصل این فرقه برای تضعیف اسلام پی‌ریزی شده بود.

گروه سیاسی، تاریخ تشیع همواره شاهدحضور عالمان گرانقدری بوده که برخی از آنان درعین برجستگی درعرصه علمی و دینی وحوزه اندیشه اسلامی، در صحنه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی نیز نقش حساس تعیین کننده و غیرقابل انکاری داشته اند.

به گزارش بولتن نیوز، درحالی که مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، با نشر اسناد باقی مانده در بایگانی سازمان اطلاعات و امنیت رژیم شاهنشاهی، موسوم به ساواک، یکی از اهداف خود را، روشنگری و آگاهی بخشی در راستای تبیین تاریخ معاصر و معرفی چهره های تاثیر گذار در جریان انقلاب اسلامی می داند، از چندی پیش، پروندۀ جدیدی در گروه سیاسی با همکاری گروه فرهنگ و هنر بولتن نیوز جهت معرفی برخی از شخصیت های انقلابی به استناد کتب و مطالبی که توسط "مرکز اسناد تاریخی" در مجلدهای متعدد و تحت عنوان "یاران امام به روایت اسناد ساواک" به طبع رسیده، را آغازنموده ایم و اکنون در این گام به سراغ "زبان گویای اسلام"، محمّدتقی فلسفی رفتیم که یکی از مبارزان انقلابی و یکی از یاران همیشگی امام(ره) بود و شخصیت روحانی و پاک او سرآمد کسان بوده و هست.

او نیز مانند عالمانی که بنا بر ضرورت پا را از حلقه های مباحث فقهی، کلامی و اصولی فراتر گذاشته و در کنار احیای حوزه های علمیه، تربیت طلاب و تاسیس مدارس علمی، توجه جامعه را به اخلاق و عرفان و دیگر عرصه های اجتماعی به قصد دفاع از کیان اسلام و مردم مسلمان و مقابله و قیام علیه بدعت ها، کژی ها و ظلم ها گذاشتند، عالمی انقلابی و مبارز بود. بزرگان مسئولیت شناس و متعهدی که همتشان را مصروف شناخت روش و سیره علمای سلف صالح خود و احیای آن ها در جامعه طاغوت زده زمان خود نمودند.

زندگینامۀ فلسفی

حجت‌الاسلام محمدتقی فلسفی واعظ مشهور به سال 1286 شمسی در تهران متولد شد و در 6 سالگی به دبستان توفيق رفت و به تحصيل صرف و نحو و مقدمات علوم دينی پرداخت و با پافشاری و اصرار مادر به منبر روی آورد خود در اين باره می‌گويد: "چون مادرم عاشق اباعبدالله الحسين بود به آرزوی خويش رسيد و مرا در مسير خطابه و منبر قرار داد."

نخستین منبر فلسفی

همزمان با نظارت شديد پدر به تحصيل درس پرداخت و 2روز در هفته را به منبر می‌رفت اولين منبر را در سن 16­ يا 15 سالگی در مسجد فيلسوف‌ها و در وصف مولا علی آغازكرد.

نخستین تجربۀ سیاسی فلسفی

پدر وی آيت‌الله حاج شيخ «محمدرضا تنكابنی» متولد رامسر با بزرگانی چون مرحوم «سيّدحسن مدرس» و مرحوم «آيت‌الله كاشانی» مرتبط بود، هم‌چنين در غائله انجمن‌های ايالتی و ولايتی وارد مبارزه با دولت شد.آيت‌الله فلسفی اولين تجربه سياسی خود را در راستای شعار قلابی جمهوريت كه توسط رضاخان سرداده شده بود، مرور كرد و همراه پدر و عمو در تحصن ميدان بهارستان به رهبری «آيت‌الله مدرس» شركت داشت.

به رغم فشار مأموران رضاخان با كسب جواز عمامه از مرحوم آقا شيخ «حسين يزدی» دومين رويارويی سياسی خود را با نظام رضاخان تجربه نمود و با اخذ جواز از قيچی شدن لباس و عبا و پاره‌ شدن عمامه جلوگيری كرد.

نخستین محرومیّت سیاسی فلسفی

سال 1316 شمسی به‌خاطر اشاره به حادثۀ مسجد گوهرشاد روی منبر، ممنوع‌المنبر و از پوشيدن لباس روحانيت محروم گرديد، ليكن پس ‌از 3سال با آغاز جنگ جهانی دوم و عزل رضاخان از ممنوعيت خارج شد؛ وی با شكل‌گيری حزب توده در ايران و درك ضرورت مبارزه با اين انحراف به مبارزه با اين گروه وابسته پرداخت. لذا توده‌ای‌ها از وی كينه شديدی به دل داشتند و در همان دوران بود كه چندين بار توسط حزب توده مورد سوءقصد قرارگرفت.

وی به دستور آيت‌الله كاشانی 13روز پس از تشكيل دولت غاصب اسرائيل در مسجد شاه مردم را به اعتراض عليه اسرائيل فراخواند. از مهم‌‌ترين مبارزات وی در دهۀ 20 و 30 شمسی می‌توان از جلوگيری از تخريب مسجد مادرشاه و ساخت مسجد ارك و الزامی كردن دروس تعليماتی دينی و از همه مهم‌تر مبارزه با بهائيت نام برد.

مبارزۀ فلسفی با بهاییت

مبارزه با بهاییان در جامعه ایران عصر پهلوی یكی از دغدغه‌های اساسی فلسفی بوده، بخصوص اینكه نگاه مرجعیت شیعه بعد از شهریور 20 به بهاییت یك نگاه دین‌مدارانه بود و این گروهی دین‌ساز كه هدفشان به گفته بدلا سست كردن عقاید جوانان و در اصل این فرقه برای تضعیف اسلام پی‌ریزی شده بود. گسترش و نفوذ بهاییان باعث شد كه فلسفی واعظ شهیر، رژیم را مورد نكوهش قرار دهد و شاه را به خاطر اینكه یك نفر بهایی به نام ایادی صلیب مخصوص خود نموده مورد انتقاد قرار دهد.

آیت‌الله بروجردی هم طی نامه‌ای به فلسفی اظهار داشته كه نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است و مذاكره و بحث درباره آنها عبث و بیهوده قلمداد می‌كند. محمدتقی فلسفی زمانی كه گله‌مندی آیت‌الله بروجردی را در خصوص گسترش دامنه فعالیت بهاییان به گوش شاه و مقامات دولتی رسانید، مصدق با حالت تمسخر خطاب به فلسفی بیان ‌می‌كند كه مسلمان و بهایی از نظر او فرقی ندارد و همه از یك ملت و مسلمان هستند. فلسفی با كسب اجازه از آیت‌الله بروجردی تصمیم گرفت موضوع بهاییان را از رادیو دنبال كند و آنان را در برابر افكار عمومی بكوبد. در گزارش ساواك درخصوص سخنرانی محمدتقی فلسفی علیه بهاییان آمده است: "محترما معروض می‌دارد .... فلسفی .... در مسجد عزیزالله به منبر رفته و گفته یك عده بهایی كه هیچ كجای دنیا آن ها را راه نمی‌دهند در تمام كارها رخنه نموده و می‌خواهند قرآن و اسلام را از بین ببرند علیهذا بر شما واجب است با آنها مبارزه شود و آنان را نابود نمائید..." نفوذ بهاییان تا جایی بود كه بنا بر گزارش ساواك در رادیو و تلویزیون رخنه نموده دارای وسایل تبلیغاتی بودند و برخورداری آنان از این امكانات فلسفی را به واكنش واداشت.

ساواك در گزارش دیگر در خصوص سخنرانی محمدتقی فلسفی در منزل آیت‌الله بهبهانی چنین اعلام می‌كند: فلسفی در منزل آیت‌الله بهبهانی به منبر رفته و اظهار داشته در مملكت اسلامی بهاییان و یهودی‌ها می‌خواهند بر ما مسلط شوند، ایشان در ادامه سخنرانی بیان داشته مسلمانان تا زنده هستند و در رگ‌ آنها خون جریان دارد نخواهند توانست به این مقصود برسند. ساواك تلاش می‌كند جلوی فعالیت‌ها و مبارزات فلسفی علیه بهاییان را بگیرد و حتی از منبر رفتن وی جلوگیری نماید. به هر حال مبارزات ایشان علیه این فرقه موجب گردید دشمنی آنان را به جان بخرد و آنان سعی نمودند كه به هر طریقی سدی در مقابل ایشان ایجاد كنند. مبارزه با بهاییت به دلیل وابستگی شاه و دولت به بیگانگان هر چند به آن مقصود اصلی خود نرسید اما باعث شد كه از نفوذ آنان در جامعه كاسته شود و بسیاری از آنان از كشور خارج و عده‌ای از مسلمانان كه تظاهر به بهایی بودن می كردند توجه نمایند و پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی به نفوذ و فعالیت آنان خاتمه داد.

حجت الاسلام فلسفی درخصوص مبارزات دامنه دار و گسترده اش با فرقۀ ظالۀ بهاییت می فرماید: نتيجه مقاومت من تا پايان رمضان سال 34 راجع به بهائی‌ها اين شد كه شاه از من خشمگين شود و لذا نه تنها ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پيام‌های آيت‌الله بروجردی قطع گرديد.

وی در ماه مبارك رمضان سال 32 شمسی به افشاگری عليه بهائيت پرداخت خود در اين خصوص می‌گويد: «در سخنرانی ماه مبارك رمضان ... راجع به بهائيت و موقعيت آن‌ها در ايران صحبت كردم. فردای آن ‌روز "علم" كه وزيركشور بود تلفنی به من هشدار داد كه: "آقای فلسفی من اجازه نمی‌دهم كه دربارۀ بهائی‌ها اين چنين صحبت كنيد و امنيت را مختل نمائيد و موجب خونريزی شويد!" به او گفتم: "مؤدب سخن بگوئيد والا گوشی تلفن را می‌گذارم." او هم لحن صحبت را عوض كرد. من گفتم: "با لحنی جدی به مسلمانان می‌گويم هدف من آشكار ساختن گمراهی بهائی‌ها است. مبادا مسلمانی دست تجاوز بگشايد و بر روی يك بهائی سيلی بزند و اين‌كه موجب قتل و خونريزی گرديد."»

سخنرانی عليه بهائی‌ها در مسجدشاه و پخش آن از راديو موج عجيبی در مملكت ايجادكرد و مردمی كه از دست آن فرقه ضاله ستم‌ ديده بودند به هيجان آمدند.

حجت‌الاسلام فلسفی همچنین می‌گويد: «برايم نقل كردند كه در آن ايام "حسين‌علا" نخست‌وزير جديد برای معالجه به اروپا رفته بود به شاه تلگراف زده و گفته بود كه عكس‌العمل مبارزه با بهائيان در اروپا خوب نيست، زيرا غربی‌ها اعتراض می‌كنند و می‌گويند در ايران آزادی نيست.»

وی در ادامه می‌گويد: «روزی در نيمه ماه رمضان از طرف سرتيپ "تيمور بختيار" و سرلشگر "علوی مقدم" به من هشدار دادند كه اعلی‌حضرت امر فرمودند كه به شما ابلاغ كنيم از ضديت و سخنرانی عليه بهائيت دست برداريد ...»

با اين احوال فلسفی اين هشدارها را مورد توجه قرار نداد و چنان‌كه خودشان می‌گويد: «خلاصه ما به مخالفتمان با بهائی‌ها ادامه داديم از طرف ديگر تعدادی از نمايندگان مجلس طرحی را آماده كردند كه به موجب آن اين فرقه غيرقانونی اعلام شود و پيروان آن از ادارات اخراج شوند.»

فعاليت فرقۀ بهائی توسط ادارۀ كل سوم ساواك با دقت دنبال می‌شد ولی بهائی‌ها بعد از حملات حجت‌الاسلام فلسفی و دستور شاه مبنی بر تخريب «حظيرة‌القدس» مركز بهائيان در ايران احساس خطر كردند و در پی آن ايادی، پزشك مخصوص شاه مدتی از ايران خارج شد. بهائيت جهانی اين تصور را داشت كه ايران ارض موعود بهائيان به حساب می‌آيد.

درنهايت حجت الاسلام فلسفی می‌گويد: «نتيجه مقاومت من تا پايان رمضان سال 34 راجع به بهائی‌ها اين شد كه شاه از من خشمگين شود و لذا نه تنها ملاقاتم با شاه جهت ابلاغ پيام‌های آيت‌الله بروجردی قطع گرديد بلكه از سوی امام جمعه تهران ديگر برای سخنرانی دعوت نشدم و پخش سخنرانی‌هايم از راديو ممنوع شد.»

فلسفی در طول مبارزات خود مردم را به افشای چهره رژيم آشناكرد و از ياران امام محسوب می‌شد بعد از پيروزی انقلاب اسلامی نيز علی‌رغم سن بالا هم‌چنان در سنگر تبليغ به ادای وظيفه مشغول بود

می‌توان گفت با اين‌كه بهائيت در طول اين سال‌ها ضربه خورد ولی آن‌چه آن‌ها را از بين برد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمينی بود. از ديدگاه امام، فرقه بهائی يك گرايش مذهبی نبود بلكه يك حزب سياسی بود كه در گذشته مزدور و جاسوس انگليس بوده است.

مرحوم فلسفی در طول مبارزات خود مردم را به افشای چهره رژيم آشنا كرد و از ياران امام محسوب می‌شد بعد از پيروزی انقلاب اسلامی نيز علی‌رغم سن بالا هم‌چنان در سنگر تبليغ به ادای وظيفه مشغول بود و در سال 1377 در سن 93سالگی در اثر كسالت به جوار رحمت حق شتافت. وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظيم حسنی در شهر ری به خاك سپرده شد. از ايشان تأليفات بسياری در زمينه‌های گوناگون روانشناسی، دينی برجای مانده كه علاوه بر آن‌ها تعدادی مقاله و سخنرانی نيز از ايشان در كتاب «اسرار خلقت» به چاپ رسيده است.

ممنوع المنبر شدن فلسفی

رژیم پهلوی از هر راهی برای تخریب و سركوب مخالفان استفاده می‌نمود و محمدتقی فلسفی از آغاز نهضت امام تا پیروزی انقلاب به مدت 15سال تحت نظر و كنترل و بازداشت و ممنوع‌المنبر بود. به دلیل طولانی شدن ممنوع‌المنبر ایشان، برخی مقامات نزد شاه رفته و خواستار رفع ممنوعیت وی شدند، اما شاه در جواب آنها می‌گوید خیال كنید فلسفی مرده است او را رها كنید و از این حرف ها نزنید. از آنجا كه رژیم پهلوی یك حكومت وابسته بود، در گزارشی آمده است كه منبع منبر فلسفی به دستور آمریكایی‌ها صورت گرفته است.

حجت الاسلام محمدتقی فلسفی از جمله علمایی بود كه فعالیت‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود را در عصر پهلوی آغاز نمود و تجربه‌های سیاسی خود را با موضوعاتی همچون جمهوری رضاخانی، لباس متحدالشكل، كشف حجاب، قیام مسجد گوهرشاد و ... به دست آورد.

بر اثر مبارزات و افشاگری‌ها علیه جنایت رژیم پهلوی همیشه تحت نظر و بازداشت و ممنوع‌المنبر بود. رژیم نه تنها ایشان را از وعظ و خطابه و منبر رفتن بازداشتند بلكه با روش‌های مختلف در صدد هتك حرمت و ترور شخصیت وی برآمدند و هر روز تهمت و شایعه‌ای بر علیه وی درست می‌كردند و حتی با چاپ عكس‌های مونتاژ شده سعی نمودند در بین ملت ایران از محبوبیت او بكاهند، محمدتقی با همه این تبلیغات و موضع‌گیری‌های سوء و دسیسه‌های ساواك، مبارزات خود تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد.

مبارزۀ فلسفی با حزب توده

بعد از شهریور 20 همزمان با فرار رضاخان فعالیت‌های حزب توده در ایران شكل گرفت و روحانیت و از جمله فلسفی مبارزه با حزب توده را سرلوحه خود قرار دادند،‌ایشان با درك ضرورت از انحراف‌های فكری آنان، با ارائه منبرهای مستدل، آتشین و پرهیجان به مبارزه با این گروه وابسته پرداخت. محمدتقی فلسفی به خطر حزب توده پی برده به گونه‌ای كه ساواك تهران در خصوص سخنرانی ایشان در انتقاد از تبلیغات حزب توده در ایران چنین گزارش می‌دهد: "... واعظ نامبرده پیرامون پیدایش دنیا و انسان محبت نمود و ضمن یك سلسله بیانات علمی و تطبیق فرضیه دانشمندان خارجی با آیات قرآنی اظهار نمود چند سال قبل توده‌ای كتاب‌هایی را منتشر كردند كه بشر از ماده به عمل آمده، این سم‌پاشی‌های خائنین بدون جواب نباید بماند، توده‌ای‌ها افكار نسل جوان را آلوده كردند ...."

در گزارش دیگر در خصوص فعالیت‌ فلسفی علیه حزب توده آمده است: "... ایشان در لفاف و گوشه و كنایه حرف نمی‌زند صاف و پوست كنده علیه حزب توده صحبت نمود بدون تردید این تبلیغ اثر خوبی در مردم خواهد گذاشت ...." مبارزات فلسفی علیه حزب توده سبب شد كه آنها كینه شدیدی از او به دل گیرند و حتی تا بعد از انقلاب با ارائه مقالات فراوان علیه او در مطبوعات وابسته نمود بارزی داشت و سعی كردند با انجام اقداماتی همچون سوء قصد به جان وی، ارسال نامه‌های تهدیدآمیز و بر هم زدن مجلس، ایشان را از مسیر مبارزه بازدارند.

مبارزۀ فلسفی با فساد اجتماعی و مراكز آن در عصر پهلوی

گسترش مراكز فساد و فحشا و رواج بی‌بند و باری در جامعه ایران عصر پهلوی، و نقش رژیم در دامن زدن به این مسائل از جمله موضوعاتی بودند كه محمدتقی فلسفی را به واكنش واداشت و بنا بر گزارش‌های ساواك توجه به فساد اجتماعی یكی از مباحث سخنرانی‌های ایشان محسوب می‌شد.

بنابر گزارش ساواك فلسفی در انتقاد از نقش دولت در افزایش مراكز فساد بیان می‌كند كه دولت شبانه‌روز بر تعداد سینماها و مناظر شهوت‌انگیز می‌افزاید و می‌خواهد خودش را در ردیف ممالك مترقی در بیاورد ولی غافل از اینكه اشتباه می‌كند زیرا با تشكیل این قبیل اماكن بر تعداد جنایات و فحشا افزوده می‌گردد.

ساواك تهران در خصوص سخنرانی فلسفی درباره گسترش بی‌دینی و افزایش مراكز فساد چنین گزارش می‌دهد: "دیشب صحبت فلسفی در اطراف حق و باطل بود اظهار داشت ... آقایان امروز وضع مردم در این مملكت زیاد از حد از لحاظ دینی ناجور می‌باشد دستگاه‌های بی‌دینی برای محو كردن دین كاملا مجهز می‌باشند حالا بروید ببینید در شراب‌خانه‌ها و سینماها چه خبر است ... روز به روز هم تعداد سینما در این مملكت دارد زیاد می‌شود و بدانید كه روز به روز در این مملكت دین خدا دارد از بین می‌رود..." رژیم پهلوی در شرایطی به گسترش مراكز فساد همچون كاباره‌ها، سینماها، پارك‌ها، میكده‌ها، ... اقدام نمود كه در برخی مناطق مردم مكان و مسجدی برای ادای نماز نداشتند و فلسفی به شدت با این اقدام رژیم به مبارزه پرداخت. در گزارشی دیگر آمده كه فلسفی اظهار داشته در پایتخت دوهزار فاحشه به سر می‌برد و 28هزار دیوانه در تیمارستان‌ها و مملكتی كه در سال چهارصد میلیون تومان مشروبات الكلی وارد می‌كند، آن مملكت دین را از دست داده است... ساواك تهران در خصوص سخنرانی فلسفی در انتقاد از وضع اجتماعی در نابسامانی اقتصادی و گسترش فساد بدین گونه گزارش می‌دهد: "... این بدبختی است .... آخر مملكتی را كه سوفیالورن‌ها بگردانند یا فلان هنرپیشه و یا رقاص آمریكایی مملكت‌گردان باشد چه توقع دارید، این مملكت نه اقتصاد دارد نه واردات ... نخست‌وزیر مگر چه دارد غیر از یك مشت بازیگر صحنه،‌آخر مملكتی كه ... دو هزار تومان پول رقاص‌بازی بپردازد باید وضع اقتصادی و مالی این چنین باشد .... حالا كسری آورده‌اند، تمام پول این مملكت را به رقاصه و هنرپیشه می‌دهند تا آنان مملكت را بگردانند، آن وقت می‌گویند چرا آیت‌الله بروجردی به جای مسجد كارخانه وارد نكرد..."

حجت الاسلام محمدتقی فلسفی بنابرگزارش ساواك در یكی از سخنرانی‌ها ضمن انتقاد از تقلید كوركورانه از مدل اروپایی، متصدیان امور مملكت را بدین گونه مورد خطاب قرار می‌دهد. "... ولی چنانچه متصدیان امور مملكت را بخواهند بدانند ما علما و عمامه به سرها چه می‌گوییم و چه می‌خواهیم بیایند و بنشینند تا بتوانیم از نزدیك با آنها صحبت نماییم..." فلسفی در ادامه اظهار می‌دارد دنیای اروپا به جای اینكه علوم فنون خود را به ما بیاموزد ما را تشویق به ساختن سینما و كاباره و تماشاخانه تشویق می‌كند.

فلسفی در یكی دیگر از سخنرانی‌های خود بیان می‌كند كه تمام مجلات به هنرپیشه‌ها اختصاص دارد تا افكار جوانان را منحرف شود و نیز در گفتگویی كه با یكی از مدیران جراید در خصوص افزایش طلاق داشته، علت كثرت طلاق را تعداد زیاد فاحشه‌خانه‌ها و وجود زنان بی‌حجاب دانسته است. ایشان در مورد نقش تربیتی مادران بیان می‌دارد: مادری كه به فكر عیش و نوش و میگساری و ... باشد نمی‌تواند عنصری پاك به جامعه تحویل دهد.

ساواك تهران درخصوص سخنرانی فلسفی در انتقاد از روش تربیتی در محیط مدارس و تقلید كوركورانه از غرب چنین گزارش می‌دهد: "... فلسفی واعظ به منبر رفت ... بدین گونه ادای مطلب نمود (ما از تمدن غرب تنها از لحاظ پوشیدن لباس و آرایش ظاهری تقلید می‌كنیم اما صنایع و اختراعات و پیشرفت‌های آنان را نادیده می‌گیریم و معلوم نیست این تقلید بی‌جا و ناقص عاقبت كار ما را به كجا خواهد كشاند) سپس رشته سخن را به تنقید از فرهنگ و فساد جامعه كشاند ..." فلسفی پیشرفت صنعت و تكنولوژی در غرب را منكر نشده بلكه موضع‌گیری ایشان به دلیل تقلید كوركورانه از شیوه زندگی مردم اروپا و آمریكا بوده است.

وی درباره وجود فساد در اروپا و آمریكا بیان می‌دارد "در همین اروپایی كه من رفتم آنجا دیدم در موضوع تهییج شهوات و غضب جوانان مثل خر در گل مانده‌اند و نمی‌دانند چه كار كنند و حتی آمریكا همین طور است جوانان این مملكت وقتی به آنجا می‌روند فقط فساد آنها را تقلید كرده و به این مملكت می‌آیند..." فلسفی نه تنها خود با فساد در عصر پهلوی مبارزه نمود بلكه دیگران را تشویق و تحریك به تظاهرات و مبارزه علیه فساد و فحشا و مراكز بی‌بند و باری دعوت نمود به طوری در گزارش ساواك تهران عنوان شده: "... در ساعت 20 فلسفی به منبر رفت ... بیان نمود .... چرا توجهی به اوضاع ندارید اشخاص دیگر در برابر دین اسلام، این دستگاه‌های تأتر و سینما و رقاص‌خانه‌ها را پهن كرده‌اند و روز به روز به تبلیغ و توسعه آن می‌پردازند شما ... برابر آنها عرض اندام كنید و با تظاهرات مذهبی موجودیت خود را ثابت كنید، چقدر بی‌حال هستید ..."

بنا بر گزارش ساواك، فلسفی قوانین موجود را برای جلوگیری از فساد و فحشا را ناكارآمد دانسته و راه مبارزه برای كاهش بی‌بند و باری را استفاده از مجامع مذهبی عنوان می‌كند و نیز اینكه علما و روحانیون باید برای وضع موجود فكری كنند... فلسفی و نهضت امام: در اوایل پاییز 1341 دولت علم طی مصوبه كه در قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی آمده بود قید "اسلام" و "ذكوریت" حذف گردید و با حذف كلمه "اسلام" بهایی و مسیحی و ایرانی در این تصویب‌نامه فرقی نداشت و به جای كلمه "ذكوریت" واژه "باسواد" گذاشته بودند كه اعم از زن و مردم بود. پس از موضع‌گیری‌ امام، فلسفی به همراه سایر علما با این تصویب‌نامه اعتراض نمودند.

بنا بر گزارش ساواك تهران فلسفی در اظهارات خود در خصوص مخالفت روحانیون و عده‌ای از مردم با شركت زنان در انتخابات چنین عنوان می‌كند: "فلسفی واعظ گفت ... كلیه زنانی كه برای فعالیت‌های سیاسی، فعالیت می‌كنند از پنجاه نفر تجاوز نمی‌نمایند و این عده ناقابل هرگز نمی‌توانند به جای 5 میلیون نفر زن ایراد صحبت كنند اگر مقامات مسئول كشور هم بخواهند به ادعای این عده ترتیب اثر دهند معلوم است كه تحریكات پشت پرده از ناحیه خود دولتی‌ها انجام می‌شود... توده مردم ایران هم زن و مرد با این سر و صداها با نظر تمسخر می‌نگرند."

سازمان اطلاعات و امنیت كشور در گزارش دیگر در خصوص سخنرانی محمدتقی فلسفی درحضور علم در انتقاد از انجمن‌های ایالتی و ولایتی چنین عنوان می‌كند: "... آقای فلسفی ... در حضور آقای علم نخست‌وزیر پس از مقدمه‌ای از آقای علم تقاضا كرد كه راجع به انتخاب شدن زنان برای وكلای مجلس ایشان به خواسته‌های روحانیت و عدم تجویز قانون اساسی توجه مبذول دارند ... ما از آقای نخست‌وزیر ... تقاضا داریم كه فورا به تلگرافات علما و خواسته‌های ملت دیندار توجه مبذول داشته ..."

بنا بر گزارش ساواك منزل ایشان محل رفت و آمد و اجتماع وعاظ و طلاب علوم دینی جهت مذاكره علیه قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود و خود فلسفی هم با علم مذاكره و مخالفت و نارضایتی وعاظ و روحانیون را در موضوع فوق به اطلاع وی رسانده و حتی علم را تهدید كرده كه پافشاری در اجرای قانون انجمن‌های ایالتی و ولایتی موجب انقلابی در ایران خواهد شد. سرانجام بر اثر موضع‌گیری‌های علما دولت ناچار شد كه تصویب‌نامه را لغو نماید. پس از لغو تصویب‌نامه فوق در تاریخ 19 دی ماه 1341 رژیم شاه اصول ششگانه خود را اعلام نمود و دولت علم زمان برگزاری رفراندوم را ششم بهمن اعلام نمود.

امام و مراجع اعلامیه‌هایی در اعتراض به برگزاری رفراندوم منتشر كردند و محمدتقی فلسفی هم به مدت 25 روز از دوم بهمن تا بیست و هفتم بهمن 1341 منبر نرفت و به نحوی ممنوع‌المنبر بود. پس از ماجرای لوایح ششگانه در تاریخ 2 فروردین 1342 حادثه فیضیه رخ داد كه كماندوهای رژیم به مدرسه حمله بردند. محمدتقی فلسفی پس از آگاهی از جنایات رژیم در مدرسه فیضیه در یكی از منبرهای خود بیان نمود: "این واقعه ثابت می‌كند كه اخبار وقایع كربلا و صدماتی كه بر اهل بیت و رسول اكرم (ص)‌و جوانان و بچه‌های آنان وارد ساختند كاملا درست است و آنچه بر فیضیه گذشت شاهدی بر این مدعی است"

تقریبا سه ماه پس از حادثه فیضیه، قیام 15 خرداد شكل گرفت و این قیام در واكنش به دستگیری امام صورت گرفت می‌توان گفت جنبش 15 خرداد مقدمه‌ای برای پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژیم شاهنشاهی بود. محمدتقی چهار روز قبل از قیام 15 خرداد به افشاگری علیه دولت پرداخت و در گزارش سازمان اطلاعات و امنیت كشور چنین آمده است: "شب 11/3/42 فلسفی واعظ ... در مسجد ترك‌ها به منبر رفته ... آقای فلسفی با اشاره به اینكه مملكت مشروطه می‌باشد چگونه دولت آقای علم راضی شده كه در مدرسه فیضیه برخلاف مقررات دین و انسانیت نسبت به طلاب اهانت و مدرسه را مورد حمله و هجوم قرار دهند." به هر حال بر اثر گزارش ساواك افشاگری‌های محمدتقی فلسفی علیه دولت و هیأت حاكمه، افكار عمومی را آماده قیام نموده است.

سرانجام فلسفی پس از سخنرانی در مسجد پاچنار در ساعت 22 شب 15/3/42 به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی كشور دستگیر شد. پس از مدتی فلسفی از زندان آزاد شد و ساواك تهران در خصوص اظهارات ایشان در جمع عده‌ای از طلاب كه به دیدار وی آمده بودند چنین گزارش می‌دهد: "... چند مرتبه می‌خواستند مرا تحت شرایطی آزاد كنند ولی من قبول نكردم و گفتم من حرف حق را روی منبر خواهم زد و هیچ شرطی برای آزادی خود قبول نمی‌كنم" پس از قیام 15 خرداد ماجرای دستگیری امام به دلیل مخالفت با امتیاز كاپیتولاسیون اتفاق افتاد كه امام ابتدا به تركیه و سپس به نجف تبعید شد، فلسفی به ارتباط خود با امام ادامه داد به طوری كه ایشان در مهر ماه 1344 طی تلگرافی ورود ایشان را به نجف‌اشرف تبریك گفت متن تلگراف چنین بود: "محضر مبارك حضرت آیت‌الله خمینی، تشریف حضرت عالی را به آستان مقدس حضرت علی علیه‌السلام تبریك گفته،‌ سلامت و طول عمر حضرت آیت‌الله را از خداوند خواستارم. محمدتقی فلسفی". موضوع دیگری كه واكنش علما و روحانیونی همچون محمدتقی فلسفی را به همراه داشت، برگزاری جشن‌های 2500 ساله بود كه مخارج آن توسط مردم تأمین می‌شد به طوری كه ساواك تهران در خصوص اظهارات غفار ذوالفقاری راجع به نامه محمدتقی به محمدرضا شاه و درخواست توضیح درباره مخارج سنگین این جشن‌ها و مسئولیت شخص شاه در قبال ملت چنین گزارش می‌دهد: "شخصی به نام غفار ذوالفقاری ... اظهار داشت در هیأت آنان ... صحبت شد كه فلسفی به شاه نامه‌ای نوشته كه مخارج هنگفت این جشن‌های شاهنشاهی از كجا و كدام منبع تهیه گردیده و با مسئولیت كدام مرجع خرج می‌شود و با این مخارجات می‌توان در ایران دست به یك سلسله اقدامات وسیع‌تر زد و فلسفی اشاره كرده كه برگزاری این جشن‌ها خیانت به ملت و كشور است و پادشاه خود در آینده باید جوابگوی ملت باشد."

شیوۀ برخورد رژیم پهلوی با فلسفی

گسترش فعالیت‌ها و مبارزات فلسفی رژیم پهلوی را بر آن داشت كه در صدد هتك حرمت و ترور شخصیت وی برآیند و برای رسیدن به این مقصود به انتشار عكس و اعلامیه و ساخت برنامه‌ای جهت تقلید صدای وی ... پرداختند. به گونه‌ای كه در مكاتبه ساواك با اداره دوم اطلاعات و ضد اطلاعات ستاد بزرگ ارتشتاران در خصوص توزیع و چاپ عكس‌های مبتذل از ایشان آمده است: " برابر خبر رسیده... تعدادی عكس واعظ فلسفی در بعضی منازل انداخته شده كه نامبرده در حالت برهنگی با زنان ... به صورت مستهجن نشان می‌دهد و معمولا این عكس‌ها را منازل وعاظ انداخته به طوری كه شنیده شده در خارج این طور استنباط گردیده كه این كار توسط سازمان اطلاعات و امنیت كشور به خاطر خراب كردن موقعیت نامبرده كارگردانی گردد." در گزارش ساواك كردستان آمده است كه امكان دارد كمونیست‌ها و مخالفان ایشان در چاپ و انتشار این عكس‌

ها دست داشته باشند و در گزارش دیگر بیان شده این عكس‌ها ساختگی و عكس فلسفی را به جای مردی در كنار زن دیگر قرار داده‌اند. بنا بر گزارش ساواك محمدتقی فلسفی در واكنش به چاپ این عكس‌ها بیان می‌كند: "این تازگی ندارد و مال دیروز قبل و مربوط به گندكاری دولت است...." رژیم پهلوی از هر راهی برای تخریب و سركوب مخالفان استفاده می‌نمود و محمدتقی فلسفی از آغاز نهضت امام تا پیروزی انقلاب به مدت 15 سال تحت نظر و كنترل و بازداشت و ممنوع‌المنبر بود.

به دلیل طولانی شدن ممنوع‌المنبر ایشان، برخی مقامات نزد شاه رفته و خواستار رفع ممنوعیت وی شدند، اما شاه در جواب آنها می‌گوید خیال كنید فلسفی مرده است او را رها كنید و از این حرف ها نزنید. از آنجا كه رژیم پهلوی یك حكومت وابسته بود، در گزارشی آمده است كه منبع منبر فلسفی به دستور آمریكایی‌ها صورت گرفته است. به هر حال فلسفی از آغاز نهضت امام تا پیروزی انقلاب، غالب اوقات یا تحت تعقیب و كنترل و بازداشت یا اینكه ممنوع‌المنبر بود.

خلاصه اینكه محمدتقی فلسفی پس از سالها مبارزه و مجاهدت و افشاگری‌ علیه رژیم پهلوی به مقصود و هدف خود رسید، و آن هدف پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی بود. ایشان پس از به ثمر رسیدن انقلاب به فعالیت‌های خود درجنبه‌های مختلف ادامه داد و سرانجام در 27آذرماه 1377 درسن 93سالگی چشم از جهان فرو بست.

حجت الاسلام محمدتقی فلسفی ازجمله علمايی بود كه فعاليت‌هاي سياسی، فرهنگی و اجتماعی خود را در عصر پهلوی آغاز نمود و تجربه‌های سياسی خود را با موضوعاتی همچون جمهوری رضاخانی، لباس متحدالشكل، كشف حجاب، قيام مسجد گوهرشاد به دست آورد.

بر اثر مبارزات و افشاگری‌ها عليه جنايت رژيم پهلوی هميشه تحت نظر و بازداشت و ممنوع‌المنبر بود. رژيم نه تنها ايشان را از وعظ و خطابه و منبر رفتن بازداشتند بلكه با روش‌هاي مختلف در صدد هتك حرمت و ترور شخصيت وي برآمدند و هر روز تهمت و شايعه‌ای بر عليه وی درست می‌كردند و حتی با چاپ عكس‌های مونتاژ شده سعی نمودند در بين ملت ايران از محبوبيت او بكاهند، محمدتقی با همه اين تبليغات و موضع‌گيری‌های سوء و دسيسه‌های ساواك، مبارزات خود تا پيروزی انقلاب اسلامی ادامه داد.

فلسفی و نهضت امام

در اوايل پاييز 1341 دولت علم طي مصوبه كه در قانون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي آمده بود قيد "اسلام" و "ذكوريت" حذف گرديد و با حذف كلمه "اسلام" بهايی و مسيحی و ايرانی در اين تصويب‌نامه فرقي نداشت و به جای كلمه "ذكوريت" واژه "باسواد" گذاشته بودند كه اعم از زن و مردم بود. پس از موضع‌گيری امام، فلسفی به همراه ساير علما با اين تصويب‌نامه اعتراض نمودند. بنابرگزارش ساواك تهران فلسفی در اظهارات خود درخصوص مخالفت روحانيون و عده‌ای از مردم با شركت زنان در انتخابات چنين عنوان می‌كند:

"فلسفی واعظ گفت ... كليه زناني كه براي فعاليت‌هاي سياسي، فعاليت مي‌كنند از پنجاه نفر تجاوز نمی‌نمايند و اين عده ناقابل هرگز نمي‌توانند به جاي 5 ميليون نفر زن ايراد صحبت كنند اگر مقامات مسئول كشور هم بخواهند به ادعای اين عده ترتيب اثر دهند معلوم است كه تحريكات پشت پرده از ناحيه خود دولتي‌ها انجام می‌شود... توده مردم ايران هم زن و مرد با اين سر و صداها با نظر تمسخر می نگرند."

سازمان اطلاعات و امنيت كشور در گزارش ديگر در خصوص سخنرانی محمدتقی فلسفی در حضور علم در انتقاد از انجمن‌های ايالتی و ولايتی چنين عنوان مي‌كند:"... آقای فلسفی ... در حضور آقای علم نخست‌وزير پس از مقدمه‌ای از آقای علم تقاضا كرد كه راجع به انتخاب شدن زنان براي وكلاي مجلس ايشان به خواسته‌هاي روحانيت و عدم تجويز قانون اساسي توجه مبذول دارند ... ما از آقاي نخست‌وزير ... تقاضا داريم كه فورا به تلگرافات علما و خواسته‌هاي ملت ديندار توجه مبذول داشته ..."

بنا بر گزارش ساواك منزل ايشان محل رفت و آمد و اجتماع وعاظ و طلاب علوم دينی جهت مذاكره عليه قانون انجمن‌های ايالتی و ولايتی بود و خود فلسفی هم با علم مذاكره و مخالفت و نارضايتي وعاظ و روحانيون را در موضوع فوق به اطلاع وي رسانده و حتي علم را تهديد كرده كه پافشاري در اجراي قانون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي موجب انقلابي در ايران خواهد شد. سرانجام بر اثر موضع‌گيري‌هاي علما دولت ناچار شد كه تصويب‌نامه را لغو نمايد.

پس از لغو تصويب‌نامه فوق در تاريخ 19 دی ماه 1341 رژيم شاه اصول ششگانه خود را اعلام نمود و دولت علم زمان برگزاري رفراندوم را ششم بهمن اعلام نمود. امام و مراجع اعلاميه‌هايي در اعتراض به برگزاري رفراندوم منتشر كردند و محمدتقي فلسفي هم به مدت 25 روز از دوم بهمن تا بيست و هفتم بهمن 1341 منبر نرفت و به نحوي ممنوع‌المنبر بود.

پس از ماجرای لوايح ششگانه در تاريخ 2 فروردين 1342 حادثه فيضيه رخ داد كه كماندوهای رژيم به مدرسه حمله بردند.

محمدتقی فلسفی پس از آگاهی از جنايات رژيم در مدرسه فيضيه در يكی از منبرهای خود بيان نمود: "اين واقعه ثابت مي‌كند كه اخبار وقايع كربلا و صدماتی كه بر اهل بيت و رسول اكرم(ص)‌ و جوانان و بچه‌های آنان وارد ساختند كاملا درست است و آنچه بر فيضيه گذشت شاهدی بر اين مدعی است"

تقريبا سه ماه پس از حادثه فيضيه، قيام 15خرداد شكل گرفت و اين قيام در واكنش به دستگيری امام صورت گرفت مي‌توان گفت جنبش 15خرداد مقدمه‌ای برای پيروزی انقلاب اسلامی و سقوط رژيم شاهنشاهی بود.

محمدتقي فلسفي چهار روز قبل از قيام 15خرداد به افشاگری عليه دولت پرداخت و در گزارش سازمان اطلاعات و امنيت كشور چنين آمده است:

"شب 11/خرداد/42 فلسفی واعظ ... در مسجد ترك‌ها به منبر رفته ... آقای فلسفی با اشاره به اينكه مملكت مشروطه مي‌باشد چگونه دولت آقای علم راضی شده كه در مدرسه فيضيه برخلاف مقررات دين و انسانيت نسبت به طلاب اهانت و مدرسه را مورد حمله و هجوم قراردهند."

به هر حال بر اثر گزارش ساواك افشاگری‌های محمدتقی فلسفی عليه دولت و هيأت حاكمه، افكار عمومی را آماده قيام نموده است. سرانجام فلسفی پس از سخنرانی در مسجد پاچنار در ساعت 22شب 15/خرداد/42 به اتهام اقدام عليه امنيت داخلی كشور دستگيرشد.

پس از مدتی فلسفي از زندان آزاد شد و ساواك تهران درخصوص اظهارات ايشان در جمع عده‌ای از طلاب كه به ديدار وی آمده بودند چنين گزارش می‌دهد:

"... چند مرتبه می‌خواستند مرا تحت شرايطي آزاد كنند ولی من قبول نكردم و گفتم من حرف حق را روی منبر خواهم زد و هيچ شرطی برای آزادی خود قبول نمی‌كنم"

پس از قيام 15 خرداد ماجراي دستگيري امام به دليل مخالفت با امتياز كاپيتولاسيون اتفاق افتاد كه امام ابتدا به تركيه و سپس به نجف تبعيد شد، فلسفي به ارتباط خود با امام ادامه داد به طوري كه ايشان در مهر ماه 1344 طی تلگرافی ورود ايشان را به نجف‌اشرف تبريك گفت متن تلگراف چنين بود:

"محضر مبارك حضرت آيت‌الله خميني، تشريف حضرت عالي را به آستان مقدس حضرت علي عليه‌السلام تبريك گفته،‌ سلامت و طول عمر حضرت آيت‌الله را از خداوند خواستارم. محمدتقی فلسفی".

موضوع ديگری كه واكنش علما و روحانيونی همچون محمدتقی فلسفی را به همراه داشت، برگزاری جشن‌های 2500 ساله بود كه مخارج آن توسط مردم تأمين می‌شد به طوری كه ساواك تهران درخصوص اظهارات غفار ذوالفقاری راجع به نامه محمدتقی به محمدرضا شاه و درخواست توضيح درباره مخارج سنگين اين جشن‌ها و مسئوليت شخص شاه در قبال ملت چنين گزارش مي‌دهد: "شخصی به نام غفار ذوالفقاری ... اظهار داشت در هيأت آنان ... صحبت شد كه فلسفی به شاه نامه‌ای نوشته كه مخارج هنگفت اين جشن‌های شاهنشاهی از كجا و كدام منبع تهيه گرديده و با مسئوليت كدام مرجع خرج مي‌شود و با اين مخارجات مي‌توان در ايران دست به يك سلسله اقدامات وسيع‌تر زد و فلسفي اشاره كرده كه برگزاری اين جشن‌ها خيانت به ملت و كشور است و پادشاه خود در آينده بايد جوابگوی ملت باشد."

درگذشت فلسفی

آیت‌الله فلسفی در طول مبارزات خود مردم را به افشای چهره رژیم آشنا کرد و از یاران امام محسوب می‌شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز علیرغم کبرسن همچنان در سنگر تبلیغ به ادای وظیفه مشغول بود و در سال 1377 در سن 93 سالگی در اثر کسالت به جوار رحمت حق شتافت. 15 وی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی در شهرری به خاک سپرده شد. از ایشان تألیفات بسیاری در زمینه‌های گوناگون روانشناسی، دینی برجای مانده که علاوه بر آنها تعدادی مقاله و سخنرانی نیز از ایشان در کتاب اسرار خلقت به چاپ رسیده است.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۲۲:۱۷ - ۱۴۰۳/۰۱/۲۹
0
0
سلام و رضوان خداوند متعال بر ارواح پاک علمای مجاهد و فداکاری همچون مرحوم آشیخ محمدتقی فلسفی رضوان الله عليه،
بحق که بعد از فوت ایشان مسجد و منبربسیار کم مانند او را بخود دیده است،
فلسفی بیانی شیوا و منطقی گیرا داشت که تا عمق جان مستمعین نفوذ می کرد،
آقای فلسفی سخنوری توانا و
و واعظی دلسوز بود که در مهارت بیان و تسلط بر مجلسش نمونه بود،
او در طول عمر با برکتش خود را وقف دین و بیان حقایق
اسلام نمود ،
آقای فلسفی علاوه بر نشر معارف اسلامی و هدایت و ارشاد جامعه بخصوص هدایتگری نسل جوان عليه کجروی های شاه و دولت حاکم بسیار کوشید و به همین خاطر تحت تعقیب ساواک بود و بارها به زندان رفت،
منبر ایشان در سه جبهه خلاصه میشد،
بیان معارف و ارشاد مردم
اعتراضات عليه فساد شاه ودولت
و مبارزه بی امان با فرقه‌گرایی در بلاد اسلامی،
اولین مبارزه او فشاگری عليه گسترش فرقه بهائیت و فساد آنها بود،
دومین مبارزه او در مقابل حزب توده بود،
محمدتقی فلسفی واعظی شهیر و عالمی وارسته و مرشدز دلسوز و مجاهدی شجاع بود ،
روحش شاد و نام و یادش گرامی،
رضوان و رحمت الهی بر او و همه علمای شیعه،
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین