به گزارش بولتن نیوز؛پشتسر رئیس هیات بسکتبال شهرری در سال 1345 تا ریاست فدراسیون بسکتبال، 47 سال تجربه خوابیده است و کسی که این تجربه را دارد کسی نیست جز محمود مشحون که غیر از مسئولیتهایش در فدراسیونهای هندبال و بسکتبال در دهه 60 و 70، امسال دوازدهمین دوره ریاست مستمرش در فدراسیون دانشگاهی بسکتبال را پشتسر میگذارد.
مدیری که هر چند دوست و رفیق زیادی در جامعه ورزش دارد، اما دشمنانش نیز کم نیستند، بویژه که تاکید دارد طی این سالها اجازه نداده است منافع شخصی در بسکتبال، منافع ملی این رشته را تحت تاثیر قرار دهد. البته این نظر خودش است و در کنار آن نیز کاملا طبیعی است منتقدانش به کار او ایراد بگیرند و مدیریتش در فدراسیون را به چالش بکشند. رئیس هفتاد و یک ساله فدراسیون بسکتبال را در حالی در دفتر کارش در مجموعه ورزشی کشوری ملاقات کردم که نسبت به دفعه قبل که او را دیده بودم، کمی قامتش را خمیدهتر دیدم؛ بنابراین شروع پروسه جوانگرایی مدیریتی در ورزش و تابلوی ورود ممنوعی که جلوی مدیران بازنشسته برای حضور در انتخابات فدراسیونهای ورزشی گرفته شده، میتواند چند ماه بعد نیز جلوی چشم مدیر باسابقه ورزش ایران قرار گیرد. وقتی به او میگوییم نگران این نیست که در سال سیزدهم خدمت در این رشته و همزمان با پایان دوره چهار سالهاش، نحسی سیزده نیز او را گرفته و اجازه شرکت در انتخابات را نیابد، تبسمی میکند و میگوید: همین الان نیز آماده رفتن هستم و حساب و کتابم در این رشته روشن است، بنابراین اینکه باشم یا نباشم همه چیز به نظر مسئولان وزارت ورزش برمیگردد و من به قانون احترام میگذارم. گفتوگوی ما با رئیس فدراسیون بسکتبال پیشروی شماست.
با توجه به اینکه رو در روی مردی نشستهایم که سابقه پنجاهوپنج ساله حضور در ارکان مختلف ورزش را پشت سر دارد، میخواهم ابتدا بپرسم نگاهتان به وزارت ورزش و جوانان چیست، چون به هر صورت دو سالی از تشکیل آن میگذرد و اکنون بهتر میتوان نظر داد که آیا اهداف ورزش را محقق کرده یا خیر؟
واقعیتی که در جامعه ما وجود دارد و باید صادقانه و کارشناسانه به آن نگریست این است که شما هر چقدر که در ورزش پیش میروید، باز هم میبینید باید جلوتر رفت و ابعاد ناشناختهای از دنیای پر رمز و راز ورزش را مکشوف ساخت. مثل کتاب و موضوعی علمی است که هر چقدر در آن جلو میروید، میبینید هنوز هم باید در آن موضوعات پیش رفت. من معتقدم ورای آن که مدیریت ورزش چگونه باشد، باید دید در بستر آن چه ابزار و امکاناتی وجود دارد. آیا این امکان هست که در آن به هر مانوری دست زد یا دست شما به علت کمبود منابع و ابزارها و تجهیزات مورد نیاز بسته است. من خوب به یاد دارم از اول انقلاب اسلامی نیز و در همان دولتهای اولیه بحث تشکیل وزارت ورزش مطرح بود و دیدگاههای مختلفی در آن زمان وجود داشت. آقای شاهحسینی اولین رئیس سازمان تربیت بدنی بعد از انقلاب، نخستین کسی بود که طی جلسهای طرح تشکیل وزارت ورزش را مطرح کرد. بعدها نیز در دوره ریاست داوودی شمسی و دکتر غفوری فرد این بحث مطرح شد و همانطور که میدانید در دوره علی سعیدلو در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید و آقای عباسی به عنوان نخستین وزیر ورزش و جوانان از مجلس رای اعتماد گرفت. بنابراین باید بررسی کرد تبدیل سازمان تربیت بدنی به وزارت، به چه تغییرات و اتفاقاتی در بدنه ورزش منجر شده است. گر چه من به شخصه معتقدم این تغییر ساختاری بدون ظرفیتسازیهای لازم صورت گرفته است، اما نکته مهم برمیگردد به نگاه مقامهای ارشد دولتی و نگاه شخص رئیسجمهور که چه مقدار دغدغه ورزش و مسائل آن را داشته باشد تا با تخصیص بودجه و امکانات لازم، دست مسئول ارشد ورزش را باز بگذارد که در جهت توسعه هر چه بیشتر ورزش، برنامههای مورد نظر خود را به اجرا بگذارد.
یعنی با چنین نگاهی شما معتقدید چون بودجه کافی و امکانات مورد نیاز در ورزش نیست، نمیتوان دورخیز مناسبی در جهت نیل به قلههای ورزش دنیا داشت؟
همینطور است. وقتی شما به وزارت ورزش و جوانان نگاه میکنید باید تمام بسترهای لازم را برای انجام کارهای اساسی در ورزش در آن ببینید، اما وقتی پول نیست، ابزار و تجهیزات لازم نیست، نتیجهاش این میشود که باید با حداقلها ساخت و با سیلی صورت را سرخ نگه داشت. در نظر بگیرید امروز دکتر گودرزی بهعنوان مدیری آکادمیک و تحصیلکرده ورزش، زمانی در راس وزارت قرار گرفته که دولت با مشکلات اقتصادی مواجه است و به تبع آن بودجه ورزش نیز مشمول این بیپولی شده. حرفم در نهایت این است که باید بین انتظارها و امکانات همخوانی و هماهنگی لازم وجود داشته باشد. متاسفانه لوازم و امکانات ورزش را بر اساس وزارتخانه ندیدهاند و برای همین طبیعی است وقتی امکانات و پول نباشد، دست هر مدیری بسته میشود. با این رویکرد دکتر گودرزی زمانی به ورزش آمده که با چالش کمبود بودجه مواجه است. به این چالش اضافه کنید مسائل و مشکلات دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را. متوجه میشوید وزیر ورزش با چه مسائل و دغدغههای کلانی دست به گریبان است.
اما به هر حال دکتر گودرزی یا هر فرد دیگری لزوما با شناخت از این مشکلات و کمبودها، باید با برنامه وارد حوزه ورزش شده و در عین حال برای برون رفت از وضع موجود نسخه شفابخش داشته باشند؟
قبول دارم و در این مسأله شکی نیست، اما به هر حال وقتی بودجه محدود باشد دست مدیران هر چقدر نیز که توانمند باشند، بسته میشود. البته بحث من ناظر به این دولت و آن دولت هم نیست، بلکه حرفم این است که چون ورزش را از ابتدا کوچک گرفتهاند و برای همین نیز مشاهده میشود با اینکه هر مسئولی آمده تلاش کرده، میزان این بودجه را افزایش دهد، اما همچنان کمبود بودجه دغدغه ورزشیهاست. در حقیقت امروز ما در ورزش وارث بیتوجهی گذشتگان هستیم. به هر حال به نظر ساختارهای لازم در وزارت ورزش تعریف نشده است و فدراسیونها بهعنوان زیرمجموعه وزارت از تشکیلاتی مناسب برخوردار نیستند. در نظر بگیرید چهار اتاق نمیتواند پاسخگوی تشکیلاتی چون فدراسیون بسکتبال باشد. شاید بگویید امروز وضع این است و در گذشته امکانات و پول خوبی در اختیار ورزش بوده، قبول اما سوال من این است که چرا آن موقع فکری برای نیازهای امروز ورزش نشد؟
این مشکل امروز و دیروز ورزش نیست. روزمرگی ورزش قدمتی دیرینه دارد و ما عادت داریم وقتی به مشکلی بر میخوریم به فکر چاره بیفتیم.
بله، روزمرگی آفت بزرگ ورزش است. در نظر بگیرید روی همین کمبودها و نداشتنها، امروز مسابقههای قهرمانی کشور که زمانی ارج و قربی ویژه داشت جمع شده است، میگویید چرا؟ چون هر استانی که میخواست میزبان شود، امکانات خوابگاهی و تغذیهای برای تعداد زیادی ورزشکار و مربی و سرپرست نداشت. پول هم که نیست برای همه هتل گرفته شود و هزینه سرسامآوری دارد، روی این اصل از این هدف بزرگ خود دور شدهایم.
با این وضع چاره کار چیست؟
بدیهی است برای رفع کمبودها و امکانات باید به عقب برگردیم و فونداسیون ورزش را درست کنیم تا بتوان بنایی خوب را روی آن پایهریزی کرد. هیچ عیبی نیز ندارد برای این کار اساسی در ورزش چند سال وقت بگذاریم و از اساس مشکل ورزش را درست کنیم. مسلم بدانید این کار اگر صورت گیرد، دیگر نباید روزمرگی، آسیبی برای ورزش ایران باشد. تصور کنید با این همه مانور روی برگزاری بازیهای غرب آسیا در کیش، به خاطر بیپولی مجبور میشویم این بازیها را به تعویق بیندازیم.
آیا طی این مدت نکته و موردی در ورزش بوده که نظرتان را جلب کرده باشد. مثل اینکه اگر فلان اتفاق در ورزش ما میافتاد، الان وضعی متفاوتتر در ورزش میداشتیم؟
خیلی چیزها هست که خلأ شان را در ورزش حس میکنم. مثل اینکه امروز ارتباط و تعاملی لازم بین ورزش دانشآموزی و مجموعه ورزش نیست. فارغ از شعارها میگویم. با اینکه وزارت آموزش و پرورش ماده اولیه ورزش را در اختیار دارد و باید ارتباط و تعاملی خوب بین دو وزارت ورزش و جوانان و آموزش و پرورش باشد، اما با وجود تمام گامهای برداشته شده در این رابطه، این اتفاق هیچوقت نیفتاده است. موضوع بعد نیز این است که باید نیازهای ورزش بررسی و آسیبشناسی شود تا هر حرکت ما ختم بخیر شود. نه آن که بدون آسیبشناسی با هر ماشینی در جاده راه بیفتیم و هر جا این ماشین از کار افتاد و خاموش شد، هلش دهیم و بعد نیز که از نفس افتادیم تازه ببینیم، مشکل کارمان کجاست. ببینید ما در بازیهای آسیایی قبلی با 60 مدال عنوان چهارم را به دست آوردیم و در المپیک لندن نیز با 12 مدال عنوان هفدهمی را کسب کردیم که برای ورزش ما بسیار ارزشمند است. طبیعتا باید پس از این بازیها مینشستیم و بررسی میکردیم برای حفظ این عناوین و برداشتن قدمی به جلو چه باید کرد. یعنی باید مسئولان ارشد دولت به یاری ورزشیها میشتافتند تا با تزریق بودجه و امکانات کافی، شرایط برای دفاع از این جایگاهها و احتمالا برداشتن قدمی به پیش فراهم شود. متاسفانه ما نهتنها از چنین مباحثی غافل میشویم، بلکه فکر میکنیم با انتخاب وزیر همه چیز حل میشود. در حالی که وزیر را در جاده خاکی انداختن نهتنها کار درستی نیست، بلکه آسفالتشدن این زمین نیز به گذشت زمان نیاز دارد، در حالی که ما زمانی برای برگشت به عقب نداریم.
در نظر بگیرید 30 سال پیش، سالانه شش تیم از ایران به مسابقات برونمرزی اعزام میشد، در حالی که امروز هر ماه بیش از 10 تا 12 اعزام در عرصه ورزش صورت میگیرد. در چنین شرایطی فکر میکنید امکانات موجود باید با 30 سال پیش یکسان و برابر باشد.
جدا از تمام مواردی که شما در زمینه کمبود بودجه و امکانات میگویید، بیبرنامگی را نیز باید به این معضلات افزود. ما کمتر از شش ماه دیگر بازیهای آسیایی را در شرایطی پیش رو داریم که به نظر نمیرسد کار خاصی در این مورد صورت گرفته باشد. شما نیز چنین نظری دارید؟
بله، همینطور است. ما بعد از المپیک لندن نزدیک به دو سال را بسادگی از دست دادیم و چالشهای موجود مسأله قابل کتمانی نیست. شما ببینید کشورهای دیگر چه کاری انجام میدهند. کشور قطر برای میزبانی بازیهای جام جهانی در سال 2022 با کلی خرجکردن و رایزنی موفق میشود زمان این بازیها را عوض و در زمستان آن را برگزار کند. در حقیقت آنها افق نگاهشان به هشت سال بعد است و ما در برنامهریزی کوتاهمدت نیز دچار مشکل هستیم. براستی طی این دو سال به دنبال چه چیزی بودیم که به درد ورزش بخورد و بتوانیم امروز آن را ارائه کنیم.
علتی که برای این هدررفت زمان مطرح شد، موضوع تغییر اساسنامه کمیته ملی المپیک بود. آیا واقعا این اساسنامه مشکل داشت؟
اگر از من میپرسید، میگویم نه. مگر طی سالهای گذشته که ما با این اساسنامه عمل کردیم مشکلی بهوجود آمد.
گفته میشود از داخل برای تغییر اساسنامه به کمیته بینالمللی المپیک نامه نوشتهاند؟
اگر هم چنین چیزی بوده، من اطلاع ندارم.
اما شما عضوی از هیات اجرایی کمیته ملی المپیک هستید؟
ما را در تمام تصمیمات دخالت نمیدهند. شما ببینید امروز همه چشم شان به جوانان و قهرمانان ملی این کشور است که با جنگندگی، غیرت و صرف فعل خواستن برای ایران در میادین مختلف افتخار آفریدهاند، اما در مقابل، ما برای آنان چه کردهایم. در شرایطی که امروز کشورهای رقیب ما در آسیا بشدت کار کرده و در جهت بهترشدن تلاش کردهاند، ما نهتنها کار خاصی برای قهرمانان خود نکردهایم، بلکه مدام نیز همدیگر را ضعیف کردهایم. با تمام این حرفها من به آینده خوشبینم.
از چه لحاظ؟
از این نظر که مجموعه وزارت ورزش از وزیر گرفته تا معاونان و مدیران آن همراه کمیته ملی المپیک، جملگی ورزشی هستند. شما کی در ورزش ایران سراغ داشتهاید که این همه مدیر شناخته شده در مدیریت ورزش متمرکز شوند. ضمن آن که در این دوره نیز دو المپیک ورزش ایران در هیات اجرایی کمیته ملی المپیک حضور دارند که نکته مثبت و در خور توجهی است.
با این حساب ارزیابی مثبتی از حضور محمود گودرزی در راس ورزش ایران دارید؟
همینطور است. آشنایی من با ایشان به امروز و دیروز بر نمیگردد. علاوه بر اینکه در دورهای با وزیر ورزش همکلاس بودهام، طی این سالها نیز گاهی با هم ارتباط داشتهایم. تا آنجا که میدانم وی کاری را که نمیتواند انجام دهد، هرگز به زبان نمیآورد. ضمن آن که آدمی نیست که زبان باز باشد و در کلام و عملش صداقت دارد.
در عین حال معتقدید تا امروز کار خاصی برای بازیهای آسیایی اینچئون کره جنوبی نشده است؟
بله، به هر حال برای انجام هر کاری باید پول باشد و چون نیست، بخش زیادی از کارها زمین مانده است. به هر حال هر کاری را نیز که باید مورد توجه قرار دهیم از سال 93 آغاز میشود و باید طی پنج، شش ماهی که فرصت داریم بخوبی تیمها و قهرمانان ملی را مهیای حضور در این بازیها کنیم. اما فعلا دست خالی است و انگار زمین ورزش را شخم زدهاند و چیزی به لحاظ بودجه و پول در آن نیست. گرچه رئیسجمهور محترم بتازگی قول دادهاند بودجه لازم را برای حضور در جام جهانی فوتبال و همینطور بازیهای آسیایی تامین خواهند کرد، اما به هر حال نباید تمام نگاهها معطوف فوتبال شود. اکنون چهار رشته توپ و توری ورزش ایران شامل والیبال، فوتبال، هندبال و بسکتبال جهانی شدهاند و منطق اقتضا میکند با حمایت لازم از این رشتهها این امکان را فراهم آوریم که آنها حضوری شایسته در رقابتهای جام جهانی داشته باشند. برای همین نیز معتقدم در این شرایط بیپولی وزیر ورزش کار بسیار سختی پیش روی خود میبیند.
با توجه به مقام سومی بسکتبال در دور قبلی بازیهای آسیایی در گوانگجوی چین، چه برنامهای دارید که این عنوان را به قهرمانی تبدیل کنید؟
به هر حال به همگان حق میدهم از بسکتبال انتظار قهرمانی داشته باشند. این نیز به این خاطر است که بسکتبال طی این 12 سال در هر میدانی با افتخار و مدال بازگشته است و حالا نیز باید در جهت این خواست قدم برداریم، اما واقعیت این است که بسکتبال با وجود این همه حرکتهای رو به جلو هنوز از داشتن یک تمرین مناسب محروم است. در حقیقت امکانات موجود جوابگوی یک بسکتبال جهانی و المپیکی نیست و همچنان انتظار ما از دولتمردان این است که به بسکتبال التفات ویژهای داشته باشند. بسکتبالی که در ردههای پایه موفق عمل کرده و تیم جوانان ما سه بار راهی رقابتهای جهانی شده و تیم ملی نیز امسال برای دومین بار مجوز حضور در رقابتهای جهانی را به دست آورده است. میخواهم بگویم چنین مجموعهای که موفق عمل کرده با چه ابزاری میخواهد موفقیتهای خود را استمرار بخشد. آیا یک سالن آزادی تنها میتواند پاسخگوی مسابقات، تمرینات و برنامههای آموزشی فدراسیون باشد؟ اکنون ما سالی سه بار کف سالن آزادی را به دلیل ترافیک مسابقات و برنامهها ساب و لاک میزنیم.
هنوز هم کسی به فریاد همه ساله شما در جهت اختصاص زمین در تهران برای ساخت مجموعه استاندارد و شیک بسکتبال توجه نکرده است. به نظر میرسد این مسأله به دلیل نبود زمین مناسب در تهران باشد؟
اتفاقا زمین هست، اما گوششان را به روی خواسته ما بستهاند. همین زمین موجود در بالای ورزشگاه کشوری که اکنون خاک میخورد، بسیار مناسب است و خودم چند بار اقدام کردهام، اما معلوم نیست متعلق به کدام ارگان و سازمانی است که جواب ما را نمیدهند. اصلا چرا راه دور برویم. ورزشگاه حیدرنیا و همین کشوری نیز میتوانند در اختیار ما قرار گیرد. طی این سالها من فقط التماس کردهام و به نظر میرسد عزمی ملی باید پشت قضیه قرار گیرد تا بسکتبال ایران بتواند با تامین زمین لازم، مجموعهای مجهز و استاندارد برای خود بسازد. ببینید ما 12 سال پیش در غرب آسیا جایگاهی نداشتیم، اما امروز چراغ بسکتبال ایران در تمام مجامع آسیایی روشن است و این موقعیتها بسادگی به دست نیامده است.
به نظر میرسد این انتظار به دوره مدیریتی شما وصال ندهد. اگر اشتباه نکنم خرداد 93 دوره چهار ساله ریاست شما تمام میشود؟
بله تیر ماه تمام میشود.
با توجه به تابلوی ورود ممنوع حضور بازنشستهها در انتخابات فدراسیونها، به نظر میرسد شروع سال سیزدهم ریاست شما به نوعی نحسیاش را به شما نشان دهد.
من تابع قانون هستم و باید دید نظر مسئولان وزارت ورزش و جوانان چیست. بیشک اگر نظری روی ادامه حضور من نباشد، به شخصه اصراری برای ماندن ندارم و با طیب خاطر از بسکتبال میروم.
یعنی دوست ندارید بمانید؟
چرا دوست نداشته باشم؟ بویژه اینکه میخواهم شاهد به بار نشستن برنامههایم باشم. اما به هر حال باید به قانون احترام گذاشت. البته میدانم عدهای دوست ندارند من بمانم و طی این مدت نیز به انحای مختلف علیه من فعالیت کردهاند، اما مطمئن باشید تا آخرین روز به کارم با قدرت و انگیزه لازم ادامه میدهم. حتی اگر یک لیتر بنزین داشته باشم، آن را نیز در باک بسکتبال میریزم و تا قطره آخر گاز میدهم.
جای سوال است که چرا بسکتبال با تمام این موفقیتها هنوز نتوانسته به ثباتی پایدار در بسکتبال قاره برسد. مثل والیبال که بعد از تثبیت جایگاهش در آسیا، رویکرد خود را جهانی کرد و در این جهت گام برداشت؟
درست است، اما خب همانطور که عرض کردم باید ابزار این کار نیز در اختیار ما باشد. البته ما از آسیا عبور کردهایم ولی اگر سوال شما بر میگردد به شکست سال 2011 از اردن که باید بگویم ما در آن سال مغلوب دسیسه مهندسی شدهای شدیم که مافیای بسکتبال قاره اجازه نداد ما مجوز حضور در بازیهای المپیک 2012 لندن را بگیریم. به طور مسلم ما باید در جهت تثبیت موقعیت خود به دنبال استعدادها در بسکتبال باشیم و برای یک لحظه نیز از پشتوانهسازی غافل نشویم. داشتن خانهها و مدارس بسکتبال در استانهای مختلف کوچکترین سهم و حق بسکتبال است. امروز بسکتبال در تمام استانها فعال است، ما فقط در پنج استان مدرسه بسکتبال داریم، یعنی منهای استانهای کرمانشاه، همدان، اصفهان، مازندران و گلستان، بقیه استانها دارای خانه بسکتبال نیستند و این یک نقص بزرگ است. همین امروز صبح و قبل از اینکه در خدمت شما باشم، از زنجان تماس گرفتند و اشاره داشتند جوانی با معدل قدی دو متر و هفت سانتیمتر دارند که میتواند به عنوان یک پدیده در بسکتبال ایران مطرح شود. خب اگر امکانات و ابزار لازم در تمام استانها فراهم باشد، هیچ استعدادی هرز نمیرود. در نظر بگیرید در تهران نیز خیلیها نمیتوانند خود را به ورزشگاه آزادی برسانند، بویژه دانشآموزان که دوری راه برایشان معضلی بزرگ به حساب میآید. برای همین من طی این سالها تاکید کردهام نیاز است بسکتبال در دل پایتخت دارای سالنی مجهز و استاندارد باشد. بنابراین ما تا جایی میتوانیم در بسکتبال رشد کنیم و رشد بیشتر منوط به وجود امکانات و تجهیزات است که فعلا آنها را در اختیار نداریم.
در جام جهانی اسپانیا نیز با قرعه سختی مواجه شدهایم؛ اسپانیا، مصر، فرانسه، صربستان و برزیل. با اینها چه خواهیم کرد و هدفگذاری بسکتبال در این ارتباط چیست؟
هدفگذاری ما از اول این بود که جزو 16 تیم اینرقابتها باشیم، اما قرعه کشی انجام شده و همگروه شدن با تیمهایی قدرتمند، این هدف ما را به هم زد. با این حال همانطور که میدانید ورزش رو ندارد و هر اتفاق غیر قابل پیشبینی محتمل است. به هر حال ایرانیها در شرایط سخت دو برابر موجودیت خود در عرصههای ورزشی نمایش دادهاند و من امیدوارم در روزهایی که تیم ملی برابر این تیمها به میدان میرود، روز خوب بسکتبال ایران باشد.
بچیروویچ، سرمربی تیم از جوانگرایی در تیم ملی صحبت به میان آورده است. آیا در بازیهای جهانی که میدان مهمی برای بسکتبال است با جوانگرایی موافقید یا ترکیب تیم ملی را با قدرت چند سال اخیر این تیم راهی بازیهای جهانی اسپانیا میکنید؟
هدف بالاتر و مهمتر ما از جام جهانی، بازیهای آسیایی اینچئون کره جنوبی است و باید آنجا صاحب موفقیت شویم. میخواهیم بگویم در جام جهانی تکلیف ما مشخص است و همین که بازیهای خوبی ارائه کنیم، کافی است، اما در بازیهای آسیایی باید قهرمان شویم. در حقیقت در جام جهانی باید بخشی از اهداف اینچئون را تعقیب کنیم. اینکه تیم ملی جوان شود یا تلفیقی از جوانان و با تجربهها به نظر سرمربی تیم بستگی دارد. به هر حال اینکه اسکلت تیم ملی چگونه باشد، همه چیز تیر 93 روشن میشود، زمانی که بازیکنان به اردو میآیند و با توجه به فرصت 20 روزهای که آن زمان در اختیار داریم، تصمیمی خواهیم گرفت که به نفع بسکتبال باشد.
شما بارها درباره استخدام مربی خارجی برای تیم جوانان ایران صحبت کردهاید، بالاخره این مربی چه کسی و از کدام کشور است؟
تجربه نشان داده هنوز در راه قهرمانی و رشد بیشتر بسکتبال به مربیان حرفهای نیاز داریم، بویژه در رده جوانان که ضرورت آن حس میشود. اکنون رزومه چند مربی خوب خارجی از چند کشور را تحت بررسی داریم و به محضی که مذاکراتمان نتیجه بدهد، آن را اعلام خواهیم کرد.
پرسش آخر؛ قطار بسکتبالی که بارها تاکید کردهاید نمیایستد، تا چه زمانی به حرکت خود ادامه میدهد؟
هر که میخواهد سوار این قطار شود باید در ایستگاهش سوار شود و مسلما قطار بسکتبال از سنگاندازیها باز نخواهد ایستاد. مطمئن باشید اگر پنج ثانیه نیز از حضورم در بسکتبال باقی باشد، با قدرت ادامه میدهم و نگران جوسازیها هم نیستم و مسلما این قطار در ایستگاهی که باید بایستد، متوقف میشود.
جوانان لیگ، ستارگان فردا
پشتوانهسازی برای بزرگان امروز بسکتبال موضوعی نیست که فدراسیون از آن غافل باشد. بیشک جایگزینی جوانان به جای بزرگان تیم ملی تابع فرآیند خاص خود است و نمیتوان بسرعت کل اسکلت تیم ملی را دچار دگرگونی کرد. طبیعتا بهترین جا برای باروری جوانان نیز لیگ برتر بسکتبال است که رویارویی آنها با بزرگان میتواند تجاربی ارزنده را در جهت اوجگیری در اختیار آنها بگذارد. گرچه فدراسیون هیچ زمانی به خود این اجازه را نمیدهد که در امور باشگاهها دخالت کرده و برای آنها خط و ربط تعیین کند، اما امسال و قبل از شروع لیگ در جلسهای که خدمت مسئولان و سرپرستان تیمهای لیگ برتری بودیم، از آنها درخواست کردیم در کنار باتجربهها از جوانان نیز استفاده کنند.
خوشبختانه این خواسته امروز مورد توجه قرار گرفته و در هر تیم چهار بازیکن جوان و باآتیه حضور دارند. اگر این تعداد بازیکن را در تعداد تیمها (12 تیم) ضرب کنیم، عدد 48 به دست میآید که طبیعتا از این تعداد جوان بااستعداد میتوان انتظار یک تیم خوب را داشت. یعنی همانطور که بازیکنانی چون صمد نیکخواهبهرامی، مهدی کامرانی، حامد آفاق، حامد حدادی و... از دل این لیگ در طول سالهای گذشته بیرون آمدهاند، میتوان امید داشت با جوانگرایی صورتگرفته از سوی تیمها، جوانان خوب دیگری نیز به سطح اول بسکتبال ایران معرفی شوند. امسال تیم مهرام، جوانگرایی را مورد توجه قرار داده و اطمینان دارم دیری نخواهد پایید که ستارههای تازهای به بسکتبال ملی ایران معرفی شوند. پیرو همین سیاست جوانگرایی امسال لیگ در سطح خوبی برگزار شده و رقابت بین مدعیان به اوج خود رسیده است. جای تاسف است عدهای فقط با عینک بدبینی به چشم میخواهند سراغ نیمه خالی لیوان رفته و نیمه پر را نبینند.
این نکتهای است که مرا بیش از هر چیز آزار میدهد. خوب است این عده نقبی به گذشته زده و ببینند بسکتبال ایران 12 سال پیش چه جایگاهی داشت و امروز چه جایگاهی دارد. اینکه انسان بیرون گود بنشیند و بگوید لنگش کن، کار راحتی است، اما باید در صحنه اجرا حضور داشت و دید چه مشکلاتی ورزش را تهدید میکند. به هر صورت من بسکتبال را به هر شکلی بوده به اینجا رساندهام و برای ماندن یا نماندن نیز تابع نظر مسئولان وزارت ورزش و جوانان هستم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com