روزنامه تهران امروز نوشت:
بسیاری از نمایندگان و فعالان اصولگرا
معتقدند این دولت در عمل تحمل انتقاد کمتری از خود نشان داده است و از آنسو
هم نیروهایی را به کار گرفته که دارای سوابق تندروی چپگرایانه هستند.
به
اعتقاد محبیان، دولت از ذهنيت تودههاي مردم فاصله زيادي گرفته است.
محبيان میگوید: «حتي شخص رئيسجمهور نيز در حال از دست دادن تصوير
ميانهروانه خويش است.»
حسن روحاني با شعار اعتدال بر سر كار آمد؛
شعاري كه هر چند در آستانه انتخابات رياستجمهوري براي مردم تعريف نشد،
اما تصور افكار عمومي آن بود كه رئيسجمهور بر آمده از اين شعار حداقل به
سمت چپ و راست متمايل نخواهد شد و ميانهروي را در پيش خواهد گرفت.
امروز
كه 6ماه از عمر دولت يازدهم گذشته است، شعار اعتدال یکی از مباحث اصلی
برای سنجش رفتار دولتمردان تدبیر و امید شده است. چرا که بسیاری از
نمایندگان و فعالان اصولگرا معتقدند این دولت در عمل تحمل انتقاد کمتری از
خود نشان داده است و از آنسو هم نیروهایی را بهکار گرفته که دارای سوابق
تندروی چپگرایانه هستند.
اگرچه مقامات دولت به این انتقادات واکنش
مستقیم نشان ندادند اما طرح مباحثی از سوی آنان مبنیبر تندرو خواندن
منتقدان این تصور را ایجاد کرده که دولت فعلی هم میخواهد با وارد کردن
اتهامات تند و تیز به منتقدان زبان آنان را ببندد.
کارنامه عملکرد
6ماهه دولت روحانی موضوعی است که آن را با امیر محبیان از تحلیلگران و
فعالان رسانهای اصولگرا به بحث گذاشته ایم. دكتر اميرمحبيان ريشه اختلاف
دولت با اصولگرايان را بيشتر از اختلاف مجلس اصولگرا با دولت اعتدالگرا
ميداند.
موسس و دبير كل حزب نوانديشان تاكيد میکند: «دولت از
ذهنيت تودههاي مردم فاصله زيادي گرفته است.» از اين رو محبيان به دولت
هشدار ميدهد كه «حتي شخص رئيسجمهور نيز در حال از دست دادن تصوير ميانه
روانه خويش است.»
گفتوگوي تهرانامروز با اميرمحبيان روزنامهنگار و فعال اصولگرا را در ادامه ميخوانيد:
اين
روزها شاهديم از تريبونهاي مختلف از جمله مجلس شوراي اسلامي، نسبت به
عملكرد دولت ابراز نارضايتي ميشود. اصولگرايان معتقدند عملكرد دولت با
شعارهاي معتدلانهاي كه داده متفاوت بوده و دولت در بسياري مواضع خود به
اصلاحطلبان نزديك شده است. ارزيابي شما از آنچه به عنوان عدم تعامل دولت و
اصولگرايان ناميده ميشود، چيست؟ رفتار دولت چقدر در اين عدم تعامل نقش
دارد؟اصولگرايان داراي كليت واحدي نيستند كه حكمي واحد را در
مورد رفتار آنها با دولت روا داريم، بدنه اصلي اصولگرايان كه اكثريت مجلس
را تشكيل ميدهند رابطه خوبي با دولت برقرار كردهاند و اگر دقت كنيم حتي
نرمش اكثريت و همراهي آنها با دولت بيش از همراهي دولتيان با آنها بوده
است. علي لاريجاني و محمدرضا باهنر سمبل اين گروه بهشمار ميروند؛ اما
طبعا اصولگرايان تندرو مثل جبهه پايداري انتقادات جدي نسبت به دولت داشته و
پيشتازي خود در جناح را مرهون حملات خويش به دولت ميدانند. البته گفتني
است كه دولتيان هم سوژه لازم را براي آنها فراهم ميكنند، اين سوژهها گاهي
تا حدي غيرقابل دفاع است كه اصولگرايان معتدل را در برابر تندروها خلع
سلاح ميكند.
از شما به عنوان يك
تئوريسين اصولگرا نام برده ميشود. بالاخره آقاي روحاني كه هماكنون سكان
رياستجمهوري را به دست گرفته سالها عضو جامعه روحانيت مبارز از طيف
اصولگرايان سنتي بود ولي اين روزها به نظر ميرسد فاصله زيادي از
اصولگرايان گرفته است. سوال من اين است علت فاصله زودهنگامي كه بين
اصولگرايان و دولت ايجاد شده چيست؟اصولگرايان راهشان با دولت
هيچگاه كاملا يكي نبود كه راهشان را جدا كنند، دولت فعلي دو وجهه دارد؛
يكي به عنوان ادارهكننده كشور كه رئيسجمهور هم طبعا رئيسجمهور همه است،
در اين حالت اصولگرايان از سربازان خط نخست مديريت اجرايي دفاع ميكنند.
ولي وجهه خطي و جناحي آن فاصلههاي بيشتري را با اصولگرايان نشان ميدهد.
دولت روحاني هرچند قصد بر آن داشت كه دولتي ميانه نشان دهد ولي واقعيت آن
است كه رفتارها و شعارهايش نشان ميدهد كه بيشتر دغدغههايش را با
اصلاحطلبان تطبيق ميدهد تا اصولگرايان!
بنابراين مشخص است كه
اصولگرايان معتدل، سياست حمايتي مراقبتي را در قبال دولت پيش گرفتهاند و
تندروها از همان روز نخست صفبندي كردهاند.
دولت
به رغم شعارهايي كه درباره اعتدالگرايي مطرح كرده بود در چينش كابينه
آنچنان كه بايد اين موضع را رعايت نكرد و اكثريت كرسيهاي كابينه را به
اصلاحطلبان داد كه البته بخشي از اين اصلاحطلبان نتوانستند از مجلس
اصولگرا راي اعتماد لازم براي حضور در دولت را بگيرند. اما همچنان يكي از
پاشنههاي آشيل مجلس، ورود برخي اصلاحطلبان تندرو در بدنه دولت است. به
عقيده شما چنانچه تركيب كابينه دولت يازدهم با آنچه امروز است متفاوت بود،
اصولگرايان با دولت همراهتر ميشدند؟طبيعي است كه هرچه
دغدغههاي دولت به اصلاحطلبان نزديكتر ميشود، از اصولگرايان فاصله
ميگيرد. از سوي مقابل هم همينگونه است، اگر دولت به اصولگرايان نزديك شود
اصلاحطلبان با آن صفبندي ميكنند، هنردولت بايد آن باشد كه از عقلا و
معتدلين دو جناح يارگيري كند و الا غلطيدن به يكسو بدون ترديد با گفتمان و
مسير دولت اعتدال در تعارض خواهد بود.
امروزه
شاهديم بدنه اجتماعي جريان اصلاحات نيز از عملكرد دولت بخصوص در بخش سياست
داخلي ناراضي هستند. اما رهبران اصلاحطلب مقابل اين نارضايتيها سكوت
ورزيدهاند. سوال اين است كه سكوت امروز اصلاحطلبان نسبت به عملكرد دولت
يا به عبارت ديگر ائتلاف اصلاحطلبان با دولت تا كي ادامه خواهد يافت؟تا
زماني كه بقاي دولت بر ضرر آن برايشان برتري داشته باشد به حمايتشان ادامه
خواهند داد. مي دانيم كه اصلاحطلبان عاشق و شيفته روحاني نيستند، آنها از
سر ناچاري با او همراهي ميكنند. به گمان ما اصلاحطلبان به حكم محاسبات
عقلاني و بر حسب منافع يا براي دفع ضرر با دولت روحاني همراهي مصلحتي
دارند، اصلاحطلبان خوب ميدانند كه دولت روحاني فاقد بدنه اجتماعي فعال يا
شبكه رسانهاي قدرتمند است. همپوشاني شبكه اجتماعي و رسانهاي دولتيها با
اصلاحطلبان تا حدي است كه اگر اصلاحطلبان از دولت كنارهگيري كنند در
دست دولتيان امكان جدي باقي نميماند.
لذا اصلاحطلبان از فقر
دولتيها و غناي خود در اين زمينه باخبرند، دولتيها هم اگر تصور ميكنند
با ژستها و شعارهاي اصلاحطلبي قادرند بدنه اصلاحطلبان را جذب خود كنند،
اشتباه ميكنند آنها اصولگرايان را با خود دشمن ميكنند در حالي كه بدنه
اصلاحطلبان را هيچگاه به دست نخواهند آورد، آنها بايد بتوانند راه ميانه
را با درايت ترسيم كنند بهگونهاي كه هم اصلاحطلبان و هم اصولگرايان
عقلا نتوانند جز بر راه آنها گام زنند، ولي متاسفانه تاكنون هرج و مرج
شعاري و عملكردي بر آنها حاكم بوده است.
ناظران سياسي معتقدند يكي از چالشهاي دولت، كابينه ناهماهنگ و غيريكدست است. اين موضوع چقدر براي دولت مسئله ساز خواهد شد؟مشكل
دولت، ناهماهنگي اعضاي كابينه با هم نيست، مشكل آنها از نظر من آن است كه
از ذهنيت تودههاي مردم فاصله زيادي گرفتهاند، بعضي از وزراي دولت
متاسفانه به شكل عجيبي در تعامل با افكار عمومي اشتباهات واضح ميكنند،
آنها به سرعت در حال دادن شعارهاي غلطي هستند كه تصوير ميانه رو آنها را
مخدوش ميكند، حتي به گمانم شخص دكتر روحاني هم در حال از دست دادن تصوير
ميانه روانه خويش است.
گزارش صد روزه رئيسجمهور يك نمونه كامل از
اشتباه كلاسيك در تصويرسازي از دولت بود. گفتوگوي دوم رئيسجمهور هم
بيهدف بود، من نميدانم كدامين مشاورهها به اين اشتباهات ميانجامد، به
عنوان دوستدار بقا و موفقيت دولت، نگران تصوير مدبرانه و معتدلانه دولت
هستم. دولت به دليلي كه نميدانم با اصرار ويژه در مواردي پا را روي خطوط
قرمز ذهني كليت اصولگرايان ميگذارد، معلوم نيست اين سيگنالها به كجا
ارسال ميشود، تاكنون اصولگرايان معتدل بهرغم نگرانيها سياست صبر و
انتظار پيشه كردهاند و بهدليل موضع انتقادي نسبت به رفتار اصولگرايان
تندرو نخواستهاند با آنها هم موضع شوند ولي نگران زماني هستم كه صبر
معتدلين اصولگرا هم از اشتباهات دولتيها به پايان رسد در آن زمان ترديدي
ندارم افول دولت سريعتر از آنكه تصور شود فرا ميرسد، ولي بنا بر مصالح
بسيار به ويژه مصالح كشور بايد كمك كنيم دولتيها كمتر اشتباه كنند.
از
چندي قبل شايعهاي منتشر شده مبني بر استعفاي معاون اول رئيسجمهور. اين
شايعه هر بار كه تكذيب ميشود بيشتر قوت ميگيرد. چرا كه پيشتر شايعه
استعفاي نجفي از سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري نيز بارها تكذيب شده بود.
سوالم از شما اين است آيا تغييراتي كه از چندي قبل در كابينه روحاني شاهد
آن هستيم متاثر از عدم هماهنگي يا غيريكدستي اعضاي دولت است؟ پيشبيني شما
درباره تكرار اين تغييرات چيست؟دولت به صورت آزمون و خطا پيش ميرود، هم در چينش نيروها و هم در دادن شعارها و هم در پارهاي رفتارهاي سياسي و اقتصادي!
چرا
بايد بهگونهاي مشورت دهند كه رئيسجمهور رسما مجبور به عذرخواهي شود؟
عذرخواهي رئيسجمهور اشكالي ندارد و اقدامي ارزشمند هم بود ولي بايد
مشاوران ايشان پاسخ دهند كه چرا نبايد بهگونهاي سخنان و نظرات را پخته
سازند كه عذر خواهي محصول آن نباشد. فكر ميكنم رئيسجمهور بهجاي تغيير
مديران اجرايي كمي هم دغدغه تيم مشورتي خويش را داشته باشد، اين دولت
مهمترين سرمايهاش نظر مثبت مردم نسبت به خود بود، حالا ارزيابي كنند چه
ميزان از آن نگاه مثبت برجا مانده است؟
ابراز
گلايه از «چوب لاي چرخ دولت گذاشتن»ها موضوع تكراري تمام دولتهاست كه
حداقل در دولتهاي خاتمي كه ميگفت هر 10روز يك بحران براي دولت ميآفريدند
يا دولت احمدينژاد كه همواره از يك جريان مرموز سياسي سخن ميگفت، تكرار
شده است. اخيرا نيز شاهد بوديم دكتر روحاني رئيسجمهور در جمع دانشگاهيان
گلايهاي مطرح ميكند مبني بر اينكه اجازه دهيد وزير علوم كارش را انجام
دهد، چرا دولت آنقدر زود گلايههاي خود را آغاز كرده است؟سرمايه
اجتماعي دولت همانگونه كه گفتم برآمده از نظر منفي بخشي از مردم به تدبير
دولت قبل بود، اين نظر منفي، فضايي مثبت را براي دولت فعلي ايجاد كرد. اين
سرمايه بسيار سيال و فرّار است، وظيفه مشاوران رئيسجمهور طراحي مدلي براي
حفظ، تثبيت و حتي تقويت اين سرمايه اجتماعي است. تاكنون اين عمل رخ نداده
است، دولت فاقد مدل روشني است، آشوب رفتاري در مواجهه با افكار عمومي موج
ميزند، دولت سرمايه حمايت مراجع، روحانيت، اصولگرايان معتدل و نيروهاي
ارزشي را تا چه حد حفظ كرده است؟ نمي دانم آنها خود بايد ارزيابي كنند.
دولت
اعتدال و تدبير نبايد كاريكاتور دولت اصلاحات باشد، روحاني شخصيت مستقل و
داراي انديشهاي است، او بايد حتي اگر شعارهاي اصلاحطلبانه ميدهد عميقتر
و كاربرديتر سخن بگويند، بهگونهاي كه نظام آن را خردمندانه بشمرد. من
عملي را كه تاكنون از دولت ديدهام، با عمق فكري روحاني كه از گذشته سراغ
داشتهام همخواني ندارد. روحاني اين هشدار را از سوي يك دوست بداند و آن را
جدي بگيرد.
این جماعت فقط خوب شعار می دن و از عمل تهی هستن
بحق که ایشان یک اصولگرای خِرَد گراست .
یادم میاد که سید محمد خاتمی در زمان ریاست جمهوریش هنگام بازدید از نمایشگاه مطبوغات خطاب به امیر محبیان گفته بود نوشته های شما بسیار حکیمانه است !
اما متأسفانه این حرف خاتمی گوئی فقط یک تعارف بود چون او عملأ به اون نظرات توجهی نکرد یا نگذاشتند که توجه کند !
امید آنکه آقای روحانی به این نطرات مشفقانه و عقلائی و منطقی توجه کند ، جلو ضرر از هر کجا گرفته شود منفعت است !