رضا عطاران که امسال نیز با فیلم های «رد کارپت»، «طبقه حساس» و «کلاشینکف» به عنوان کارگردان یا بازیگر در جشنواره سی و دوم فیلم فجر حضوری فعال داشت، توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره سی و دوم فجر را از آن خودکند.
گروه فرهنگ و هنر، رضا عطاران که امسال نیز با فیلم های «رد کارپت»، «طبقه حساس» و
«کلاشینکف» به عنوان کارگردان یا بازیگر در جشنواره سی و دوم فیلم فجر
حضوری فعال داشت، توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره
سی و دوم فجر را از آن خودکند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از هفته نامه حاشیه: ما به مناسبت درخشش خیره کننده عطاران در پرده سینما و در حواشی جشنواره فجر، شخصیت این آدم را بررسی کرده ایم.
«هیچ
وقت ممیزی خاصی برای خودم در نظر نگرفته ام که حتما در سینما کار کنم.
حتما در تلویزیون کار کنم یا حتما در تئاتر باشم، آنچه در نظر دارم این است
که کجا موثرتر و راضی تر هستم. هر کار هنری که برای من و مخاطبم رضایتبخش
باشد، برایم انگیزه ایجاد می کند که کار کنم و خیلی خودم را محدود نمی
کنم.»
رضا عطاران که امسال نیز با فیلم های «رد کارپت»، «طبقه حساس»
و «کلاشینکف» به عنوان کارگردان یا بازیگر در جشنواره سی و دوم فیلم فجر
حضوری فعال داشت، توانست نقش خود را در صدر سینمای ایران تثبیت کند و سیمرغ
بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره سی و دوم فجر را از آن خودکند.
بازیگر و کارگردان سریال های طنز تلویزیون که از سوی سینماگران و هنرمندان
هنر هفتم در ایران جدی گرفته نمی شد، چند سالی است که توانسته خود را به
رده اول بازیگران سینمای ایران برساند. بازی در دو فیلم عبدالرضا کاهانی؛
«اسب حیوان نجیبی است» و «بی خود و بی جهت» و کارگردانی دو فیلم سینمایی
قابل توجه «خوابم می آد» و «رد کارپت» و بازی در فیلم های کارگردانان
صاحبنام سینمای ایران؛ داریوش مهرجویی، علیرضا داودنژاد و کمال تبریزی نشان
از این واقعیت دارد که رضا عطاران تغییری شگفت انگیز در وضعیت خودش ایجاد
کرده است. برای اینکه بدانیم این تغییرات حرفه ای رضا عطاران چگونه شکل
گرفته است باید پی به روانشناسی شخصیت او ببریم و از گذرگاه این روانشناسی
خواهیم یافت که شخصیت او چگونه به رشد او از لحاظ حرفه ای کمک کرده است.
مدل روانشناسی شخصیت آدم ها
تحقیقات
مایرز و بریگز - دو نفر از روانشناسان شخصیت به نام در جهان - به تحلیل
شخصیت رضا عطاران کمک خواهد کرد. در این سنخ نما به چهار طیف شخصیتی اشاره
شده است؛ برونگرایی و درونگرایی، حسی و شهودی، احساسی و متفکر، دریافت گر و
قضاوت گر. به باور روانشناسان شخصیت، انسان ها در هر یک از این طیف در یک
طیف قرار می گیرند. مثلا برونگرا، حسی، متفکر و دریافت گر می تواند تیپ
شخصیتی یک فرد را تشکیل بدهد. برای آنکه بهتر این فرآیند را توضیح بدهیم،
به تبیین هر یک از این طیف ها می پردازیم.
برونگرا فردی است که
دنیای تنهایی کمتری دارد و دیگران در زندگی اش حضوری نسبتا پررنگ دارند و
او از بودن با دیگران لذت می برد. درونگرا در نقطه مقابل چنین فردی است
یعنی کمتر تمایلی به بودن با دیگران دارد و از تنهایی لذت می برد.
حسی،
فردی است که دنیا و صحبت های دیگران و اطلاعات پیرامونی اش را با حواس پنج
گانه اش درمی یابد و از تفسیر این اطلاعات تا حدی که می تواند پرهیز می
کند. حسی ها بیشتر بر دنیای حال توجه دارند تا به دنیای آینده. شهودی ها در
نقطه مقابل این افراد قرار می گیرند. آنها برایشان چیزی بیش از آنچه می
بینند، اهمیت دارد و بیش از زمان حال به دنیای آینده توجه دارند.
احساسی،
فردی است که براساس احساسی که نسبت به موضوع دارد و تاثیری که بر خود و
دیگران خواهد داشت، تصمیم می گیردو متفکر برخلاف او تصمیماتش را بیشتر به
شکلی عینی و با شواهد موجودی که له یا علیه آن تصمیم دارد، سبک و سنگین می
کند. و بالاخره دریافت گر ترجیح می دهد که چیزهای مختلف را باز بگذارد و به
فوریت برای آنها تصمیم نگیرد. قضاوت گر، اما، ترجیح می دهد که با فوریت به
مسائل بپردازد و برای آنها تصمیمی بگیرد.
چقدر آمدمی شناسد و چقدر باحال است؟
اگر
بخواهیم مبنای این سنخ شخصیتی را مبنای روانشناسی شخصیت رضا عطاران قرار
دهیم و براساس مصاحبه ها و مشاهداتمان دست به تحلیل بزنیم باید بگوییم که
رضا عطاران دارای تیپ شخصیتی برونگرا، حسی، احساسی و دریافت گر است. جالب
است که بدانید روانشناسان شخصیت گفته اند انسان های دارای این تیپ شخصیتی
بازیگران مادرزاد هستند و از غافلگیر کردن و سرگرم کردن دیگران لذت می
برند. معاشرتی و با محبت و معمولا شد، سرزنده و پرحرفند. آدم های زیادی راغ
می شناسند و تا جایی که با آدم های خوب و دوست داشتنی طرف باشند، به نظر
می رسد همه را به یک اندازه دوست دارند.
افراد این تیپ شخصیتی
سرزنده و عاشق تفریح و خوشی اند، ترجیح می دهند در مرکز فعالیت و در بین
دیگر آدم های بی تکلف، خوشبین باشند و با ملاحظه باشند و بگویند و بخندند
یا به اتفاق به یک علاقه یا فعالیت مشترک بپردازند.
این
تیپ شخصیتی پرشور و باروحیه، اجتماعی و خودانگیخته اند. شاهد مثال این
ویژگی های شخصیتی در رضا عطاران آنجا نمایان می شود که می گوید: «در زنتدگی
ام همیشه تلاش داشته ام بین مردم باشم. به همین دلیل ماشین ندارم. موبایل
تنها چیزی است که مرا به زندگی هر روزه وصل می کند و به قول شخصیت فیلم
«هوو»، «اگر پول بنزین را ندهم، اصلا دستم به پول نمی خورد. در اصل همیشه
خواسته ام زندگی پیش رود و در هر لحظه راحت ترین شکل زندگی را داشته باشم.»
یا وقتی می گوید: «یک بار با آقای کاهانی برای اکران «اسب حیوان نجیبی
است» به سینما آزادی رفتیم و زمانی که از سالن خارج شدیم، داخل کافی شاپ
نشستیم، چند نفر از تماشاگران که حوصله فیلم را نداشتند از سالن خارج شدند و
به کافی شاپ آمدند و تا من را دیدند خیلی راحت گفتند آقا این چه فیلمی است
که بازی کردی؟ من هم گفتم آقای کاهانی کارگردان فیلم هستند. آنها هم به
آقای کاهانی همین حرف را گفتند و برای آقای کاهانی هم عجیب بود که مردم
آنقدر با من راحت هستند. به عبارتی مردم احساس می کنند من هم از خودشان
هستم. خودم فکر می کنم اعتبار من نزد مردم به خاطر فیلم هایی مثل «خروس
جنگی»، «هوو» و «ورود آقایان ممنوع» است. فیلم هایی که وقتی مردم آنها را
دیدند از زجر زندگی روزانه خلاص شدند.»
مرد عمل است
رضا
عطاران عمل گراست و روی کاری که هم اکنون انجام می دهد تمرکز فراوانی دارد
و از برنامه ریزی و متمرکز شدن بر آینده بیزار است. شاهد مثال این خصوصیت
شخصیتی در مصاحبه ای که در زمان اکران فیلم اولش انجام می دهد، نشان داده
می شود: «آدم برنامه ریزی نیستم. الان هم وضعیت ما طوری شده است که باید به
دنبال بهترین موقعیت باشیم و نمی توانم برنامه ای بریزم که بگویم برنامه
بعدی ام حتما ساخت یک فیلم سینمایی است که همه امور پیش تولید آن انجام
گرفته. تنها کاری که می شود کرد، صبر است. به عبارتی باید بایستیم و موقعیت
ها را بسنجیم تا بهترین موقعیت را انتخاب کنیم. در حال حاضر برنامه ریزی
خاصی ندارم. اگر هم بخواهم ساخت فیلم دومم را شروع کنم، در بهترین حالت، در
نیمه دوم سال می توانم دست به کار شوم. البته باز هم بستگی به شرایط دارد.
به همین دلیل باید آرام آرام پیش رفت.»
دوست دارد سر در بیاورد
رضا
عطاران لذت های ساده زندگی را ارج می نهد و معمولا زیبایی را در هر جایی
می یابد. او کنجکاو است و زندگی را آنطور که هست، می پذیرد و به ندرت با
تصورات یا مقاصد قبلی به سراغ چیزی می رود. شاهد مثال وقتی است که می گوید:
«کلا آدم با نگاهی نیستم، به نظرم به خصوصدر زندگی هنرمندان هر آنچه در
ذهنت وجوددارد، منتقل می شود. آنچه از من به تماشاگران و مخاطبان القا شده،
خصوصیات فردی است که علت اصلی آن ژنتیکی است. من تلاشی نداشتم که منش
خیامی داشته باشم و تفکر فلسفی نسبت به زندگی نداشتم. این نوع منش که خودم و
اطرافیانم راحت زندگی کنند و نزدیکانم نیز می گویند وقتی هر جا حضور داری،
آرامش ایجاد می شود و در کارم هم این راحتی هست و به تماشاگران هم این
راحتی منتقل می شود.»
کسی را آزار نمی دهد
رضا
عطاران بی ادعا و واقع بین و در عین حال نسبت به احساسات دیگران خیلی حساس
است. گرچه عموما روراست است و معمولا خصوصی ترین احساساتش را پیش خود نگه
می دارد و در انتخاب کسانی که احساساتش را با آنها در میان بگذارد خیلی
سختگیر است. او دلسوز و مهربان و از خود گذشته است. شاهد مثال وقتی که می
گوید: «هر چقدر در زندگی پیش می روم، احساس می کنم هر اندازه از خودگذشتگی
بیشتر باشد و تو بتوانی مسائلی را که به نظرت چیزهای خوبی نیست، تحمل کنی؛
هم خودت از زندگی بیشتر لذت می بری و هم اطرافیان و خانواده ات از زندگی در
کنار تو خوشحال و راضی اند. پول چیز خوبی است اما به خوشبختی ربطی ندارد و
به تنهایی نمی تواند ضامن خوشبختی خانواده باشد. قصه خوشبختی ما هم
اینچنین بود.»
تذکر - حواست باشد!
رسیدن
به نوعی تعادل میان تصمیم گیری با مغز یا قلب می تواند برای رضا عطاران
تبدیل به چالشی همیشگی اما ارزشمند شود. وقتی در مصاحبه ای می گوید: «اگر
می خواستم فیلم تجاری و پرفروش بسازم، حتما طور دیگری فیلم می ساختم اما در
«خوابم می آد» می خواستم فیلمی را که دوست دارم، بسازم و در بخش اول فیلم و
دیگر کارهایی که ساختم، نشان داده ام این توانایی را دارم.» این تضاد بین
تصمیم گیری با منطق یا قلب را نشان می دهد.
اما رضا عطاران که اکنون
به صف سوپراستارهای سینمای ایران رسیده است، به خوبی توانسته تعادلی بین
تصمیم گیری با مغز و قلب برقرار کند و رسیدن به قله بازیگری در سینمای
ایران مرهون چنین تعادلی است. رضا عطاران که خود معتقد است: «به نظرم نمی
شود رفت جلو و همه چیز زندگی درست بماند و اگر بیشتر عمر کنی، کامل تر نمی
شوی.»
برخلاف این تصور اکنون که بیشتر عمر کرده است، جلوتر رفته است
و آنچه روانشناسی شخصیت او می گوید این جلو رفتن بیراه نیست و او از این
مرحله نیز می تواند پیش تر برود به شرط آنکه بتواند بین تصمیم گیری با مغز و
قلبش تعادلی همیشگی برقرار کند.
بولتن جان یکی به میخ میزنی یکی به نعل