به گزارش بولتن نیوز، جناب آقای دکتر زیبا کلام، اینجانب به عنوان یک دانشجوی علم سیاست با شما سخن میگویم البته این افتخار را داشته ام که در مقطع کارشناسی ارشد درخدمت شما تلمذ کنم.هم اکنون نیزآثار شما مثل آثار سایر اساتید علوم سیاسی مورد توجه اینجانب بوده ومیباشد دربسیاری از مواقع کتاب«مقدمه ای برانقلاب اسلامی»شمارا-که فکر میکنم تاحدودی هم«صادقانه»و«هم زیبا»نوشته شده است-به دانشجویانم معرفی میکنم.حتی حضوری نیز به شما پیشنهاد کردم که جلد دوم آنرا نیز تالیف کنید.غرض ازاین مقدمه ذکراین نکته بود که یکی ازاساتید مورد علاقه من درزمان دانشجویی بودید.واکنون نیز که این مطالب را مینویسم با توجه به این سابقه است.اما چند سالی است که اثری علمی ودانشگاهی کمتراز شما دیده میشود.درسالهای اخیربیشتر درقالب مصاحبه و یادداشت های رسانه ای ظاهرمیشوید که فی نفسه نامطلوب نیست اما انتظاراین است که محتوای سخنان شما درراستای جایگاه استادعلوم سیاسی باشد. خوب به یاد دارم که شماودیگر اساتید به دانشجویان توصیه میکردید که دریک مطلب علمی به ویژه درحوزه دانش سیاسی از واژه هایی که بوی «قطعیت»میدهد باید پرهیزکرد،زیرا آفت است وسخنی غیرعلمی است.ازشمامیشنیدیم که واژه هایی مثل«قطعاً»«حتماً»و«100درصد»درعلوم سیاسی جایی ندارد.چراکه در حوزه علوم انسانی به خصوص علوم سیاسی مانند علوم طبعی نمیتوان به نتایج قطعی قابل پیش بینی رسید.اما در نوشته های اخیر شما فراوان از این عبارات دیده میشود که در قالب پیش بینی هایی که اغلب نیز درست از آب در نمیآید به کار میبرید.به عنوان مثال: کجای این کلام شما زیبا است که در جریان سفر رییس جمهوربه نیو یورک گفتید:روحانی و اوباما با هم ملاقات خواهند کرد و اگر شرط بندی حرام نبود شرط میبستم!اما این پیش بینی قطعی تحقق نیافت.چرا این قدرعجله دارید که ایران وآمریکا دست در دست هم بگذارند بدون اینکه عزت وشرافت ایران و ایرانی مورد توجه آمریکا باشد.؟ چه لزومی دارد یک استاد علم سیاست چنین جمله ای بر زبان بیاورد «به اولین اعلامیه دانشجویان پس از تسخیر لانه جاسوسی نگاه کنید باور نمی کنید که اینها را بچه مسلمان ها نوشتند. اگر این تفکر اسلامی بچه مسلمان ها باشد من اسم خودم را می گذارم فرنگیس».این گونه سخن گفتن سبک سیاق داشمند سیاست نیست علاوه بر آن واقعیت تاریخی ندارد.برفرض که در اعلامیه دانشجویان چیزی که شما میگویید نباشد مگر انقلاب فقط الزاما این مقطع شروع شده است؟مگر عامل اصلی اعتراض امام(ره) علیه شاه قضیه کاپیتولاسیون نبود؟مگر حتی قبل از آن طرح اصلاحات ارضی که «دکترامینی»ابتدا مجری آن شد طرح آمریکا نبود؟چگونه شما فراموش میکنید که علل جنگ هشت ساله، نه عراق که در واقع آمریکا بود.
جناب دکترزیبا کلام، اخیرا درنامه ای به سردبیر یکی ازجراید کشورپرسیده اید که انرژی هسته ای به چه درد ما میخورد؟ آیا واقعا شما فکرمیکنید مشکل ما باآمریکا انرژی هسته ای است؟مگرنه اینکه تحریمها35 سال است درجریان است؟در ثانی این گونه پرسش کلی چه دردی درمان میکند.آیا همین پرسش را درباریان از دکتر مصدق نداشتند که ملی کردن نفت به چه درد میخورد و درافتادن با انگلیس و آمریکا دیوانگی است. شما که ازارادتمندان دکتر مصدق هستید تحریم مطلق دولت مصدق را چگونه ارزیابی میکنید؟آنجا هم انرژی هسته ای بود؟این آمریکایی که شما درهرحال سعی در بیگناه جلوه دانش دارید و گناهکارنشادادن کشورتان، همان دولتی است که تنها دولت مردمی-پس از مشروطه تا انقلاب اسلامی (مصدق) - را سرنگون کرد درحالی که مصدق ادعای حکومت اسلامی نداشت بلکه فردی بود -بر خلاف همه کسانی که ادعای ملی بودن دارند اما ملی نیستند-در پی منافع ایران بود.
آقای زیبا کلام، اگر از شما بپرسند آمریکایی ها فیلم بدون دخترم هرگز!و سنگسار ثریا و کشتی گیرو شرایط: را چرا ساختند احتمالا خواهید گفت آن هم تقصیر ما است که مرگ بر آمریکا میگوییم اگر این جانب مودبانه از شما سوال کنم آمریکاییها چرا فیلم «300»و« اسکندر» را ساختند؟ پاسخ شما چیست ؟ مگرخشایار شاه ومردم ایران در حکومت هخامنشی هم انرژی هسته ای داشتند ؟ ویا تخت جمشید مرکز سلاحهای کشار جمعی بود که آمریکاییها با حرص و ولع تسلط اسکندر را برایران به نمایش میگذارند و ازاو چهره ای محبوب و دوستدار صلح و از ایرانیان چهره ای مخوف ضد بشر،و وحشی نشان میدهند.جناب دکتر بپذیرید که اینگونه موضع گیری شما تقلیل گرایی مطلق است.
آقای دکتر،آمریکایی ها از هم اکنون که هنوز توافق نامه ژنف به جایی نرسیده است در حال آماده کردن اذهان وافکار عمومی جهان وکشورشان در مورد موشکهای بالستیک ایران هستند ودر گوشه کنارنیزبه آن اشاره میکنند دراین زمینه چه خواهید گفت؟آنجا هم خواهید گفت موشک ها را هم منهدم کنید زیرا به درد ما نمیخورد! بحث حقوق بشر چطور؟ آنجا هم خواهید گفت همه قوانین اسلامی ایرانی را تعطیل کنیم تا آمریکا به ما ناقض حقوق بشرنگوید؟ آقای دکتر؛این نکته بر کسی پوشده نیست که کشورههایی که به انرژی های فسیلی وابسته هستند روزی با واقعیتِ پایان این انرژی روبرو خواهند شد وجایگزینی آن در ظرف چند ماه و چند سال ممکن نخواهد بود شما میدانید که بر نامه هسته ای ایران در واقع حدود 45 سال است آغاز شده اما تاکنون فقط 1000کیلو وات برق تولید میکند چگونه میشود دست به تعطیلی آن زد و منتظر اتمام منابع دیگر انرژی بود آنگاه اقدام به جایگزینی نمود. کدام استاد سیاست در دنیا چنین وضعی را برای کشورش توصیه میکند؟ از طرفی دیگر بیماران زیادی از جمعیت کشور، وابسته به تولیدات رادیو داروهایی هستند که محصول راکتوراتمی تهران است، که صفحات سوخت با غنای 20درصد لازم دارد و شما بهترازهرکس میدانید غرب به همه قرار داد هایش پشت کرد و سوخت مورد نظر را تامین نکرد تا اینکه دانشمندان ایران خود اقدام کردند و موفق شدند شما نه اقدام خلاف انسانیت غرب را محکوم و نه شجاعت علمی هموطنانتان را تحسین میکنید، بلکه همچنان بر طبل بیگناهی غرب و مقصر نشان دادن ایران می کوبید.چرا؟ وبه چه قیمتی؟
اگر با متخصصان هسته ای بنشینیم لیست بلند با لایی از مزایای آن ارائه میدهند که با چیز دیگری قابل جایگزینی نیست چرا شما این موارد را نادیده میگیرید و مقصرمشکلات را طرف مظلوم(ایران) و طرف ظالم را(غرب) بیگناه و پاک میدانید.
استاد عزیر؛علاوه برهمه اینها لازم نیست دفاع از چیزی فقط منافع اقتصادی داشته باشد(که دراینجا دارد)شما چرا عزت و شرافت چند هزار ساله ایران اسلامی را فراموش میکنید؟غرب امروزشرافت چند هزار ساله مارا هدف قرار داده، چرا رگ ملی گرایی برخی به حرکت در نمی آید؟کجا هستند این ملی گرایان دروغین که ازمنافع ملی کشورشان دفاع کنند. دفاع نمیکنند پیشکش، چرا بلند گوی دشمن ایران شده اند؟مگر معنی ابتدایی و همه فهمِ ملی گرایی این نیست که شخص ملی گرا، تا سرحد جان ازوطنش وملتش وشرافتش دفاع میکند؟کسانی که اسم خودرا ملی گرا گذاشته اند، در150سال گذشته حتی یکبار از ملیت وایرانیت ایران دفاع نکرده اند.صدارت کوتاه دکتر مصدق هم استثنا برقاعده است و بیشتر یک حرکت و اراده شخصی بود تا یک جریان ملی گرایی سازمان یافته.آنان که ادعای ملی بودن دارندهنگام بخشش بحرین به عربها کجا بودند چرا یک اعلامیه هم نمیبینیم خود شما کجا بودید؟ظاهرا شما خواهان بخشش جزایر سه گانه هم هستید شما در جایی گفته اید:«نیک می دانیم که آن سه جزیره ارزشی ندارند. آن سه جزیره، نه نفت دارند، نه گاز ، نه آلومینیوم، نه هیچ ماده ارزشمند دیگری ؛ نه از ارزشی ژئوپلیتیک برخوردارند ،نه ارزش نظامی، و نه ارزش استراتژیک دارند. هیچ فرقی نمیکند نه برای ما و نه برای اماراتی ها که آن سه جزیره تعلق به کدام کشور داشته باشد. دو جزیره یعنی تنب بزرگ و تنب کوچک که اساسا خالی از سکنه است. در ابوموسی یکی ٰ، دو هزار نفرآنهم در بخشی از سال زندگی می کنند. آنان اکثرا عرب هستند و علی الاغلب هم ماهیگیر، لنچ دار و قاچاقچی می باشند. از کیلومترها دورتر آن سه جزیره را می شود به کمک تسلیحات حتی نه چندان پیشرفته از زمین، هوا و دریا هدف قرار داد و در طرفت العینی انها را با خاک یکسان نمود. یعنی این سه جزیره از هیچ استعداد نظامی برخوردار نمی باشند. به کمک تجهیزات و امکانات جدیدی که ساخته شده اند اعم از دریایی، هوایی و زمینی آن سه جزیره اساسا ارزش جاسوسی هم ندارند که بگوییم بر روی آنها ایستگاهای جاسوسی و استراق سمع می توان نصب نمود. سالها پیش "فرد هالیدی" استاد برجسته علوم سیاسی انگلستان گفت که حکایت اختلاف ایران و امارات بر سر سه جزیره، "حکایت دعوای دو تا آدم طاس بر سر یک شانه است» براستی عبارات فوق سخن کسی است که شناسنامهاي ايراني دارد و شهروند کشور ايران به شمار میآيد.؟
آقای دکتر! کدام استاد علم سیاست یا هر فرد معمولی در جهان در برابر ادعای یک کشور «ذره ای»نسبت به بخشی از خاک کشورش چنین اسدلال میکند که شما کرده اید؟مطمئن باشید مجیز گویی دشمنان ایران تا کنون افتخاری نصیب کسی نکرده که شما دومین آن باشید.این چه وطن دوستی است بر بی ارزش بودن بخش مهمی از خاک کشورش تاکید دارد؟آیا این استدلال شمارا را نمیشود به کوههای سرد و مرتفع غرب کشور!و دشتهای رملی جنوب کشور و ...تعمیم داد!!پس نباید از آنها هم دفاع کنیم چون نفت و گاز ندارندو.. با این استدلال شما ،اصلا چرا هشت سال دفاع مقدس در تاریخ معاصر ایران داریم؛ باید از همان اول نصف اروند را به صدام میدادیم که دفع شرکرده باشیم!!اینگونه سخن گفتن چه تفاوتی با استدلال صدر اعظم قاجار در باره دریای خزر دارد که گفته بود «از آب شور چه میخواهیم»!
جناب دکتر زیبا کلام.انتظار این است که نخبگان در کنار توده ها باشند نه به بهانه نخبگی ساز مخالف بزنند.البته امروز ملت بزرگ ایران راه خود را یافته است وحقوق خود را میشناسد و گزینه روی میزش شعار حضرت سید الشهدا(ع) است که همان شعار معروف« هیهات من الذله» است.اما افسوس که از گلوی برخی نخبگان صدایی غیر این خارج میشود.گرچه در نتیجه تفاوتی نخواهد کرد. اگر ملت ایران به این توصیه ها روشنفکرانه عمل میکرد امروزخوزستان عربستان بود ونخبگان در پیچ و خم های ساختمانهای سازمان ملل در پی مذاکره برای باز گرداندن سرزمین های ازدست رفته که هیچگاه باز نمیگشت. آقای دکترصادق زیبا کلام.در پایان این نکته را عرض میکنم که برای رابطه با آمریکا عجله نکنید رابطه با آمریکا تحقق خواهد یافت اما نه از راهی که شما پیشنهاد میکنید.دشمنی ایران و آمریکا میتواند با یکی از این سه روش پایان یابد.
1-اینکه آمریکا از خوی استکباری خود دست بردارد، مثلا از خلیج فارس برود تحریمهارا بر دارد از گذشته عذر خواهی کندو.....
2-اینکه ایران از راه آمده باز گردد و به نقطه صفر یعنی قبل از سال 57 بازگردد که در آن آمریکا فعال مطلق باشد(که البته با چنین فرضی نیز صورت مساله پاک خواهد شد نه اینکه مساله حل شود. یعنی در این حالت «فرضی» مشکلات حل نخواهد شد بلکه ایران است که عقب نشینی کرده و از همه چیز خود دست برداشته غرب هم ظاهرا دشمنی ندارد)
3-حالت سوم این است که غرب بفهمد ایران و ملت ایران و نظام سیاسی آن نفوذ نا پذیراستو نابود شدنی نیست وآمریکا در دشمنی با ایران هزینه ای بیش از دست آوردآن می پردازد. زیرا ایرانیان در 35 سال گذشته ثابت کرده اند که اراده ای محکم در دفاع از انقلاب و کشور خود دارند و بارها به غرب تجاوزگر در قول عمل نه گفته اند. ازطرفی دیگر مبنای نظام سرمایه داری با توجه به حاکمیت«عقلانیت ابزاری» جلوگیری از بیشترین زیان وکسب حد اکثر سود است.به نظر میرسد؛ آمریکا سر انجام این راه را در پیش خواهد گرفت. زیرا هر دو راه پیشگفته محال است نه ایران و نه آمریکا تغییر ماهیت نخواهند داد؛ اما آمریکا ناچار از پذیرش واقعیت انقلاب اسلامی است. اکنون نشانه های ورود غرب به این مسیر با تحولات اخیر آشکار شده است.بنابر این رابطه با آمریکا از جایگاه یک ایران قدرتمند وآزاد و یک رابطه منطقی وبرابر خواهد بود.بنا بر این شما وهمه کسانی که عجله فراوان برای رابطه با آمریکا دارند بهتر است مقداری صبر کنند.
وسلام
*عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه بو علی سینا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com