گروه فرهنگ و هنر ـ سیمرغ چایده سال گذشته که امسال قراربود با سر و رویی قبراق به پرواز درآید فقط برای اهالی رسانه پذیرایی مطلوب و نظمی محسوس در برگزاری داشت. نام های آشنا و عکس های بزرگان سینما و همچنین تبلیغات سیاسی و اجتماعی برخی فیلم ها، نوید جشنواره ای تاریخی را به مخاطبان می داد. اما بعد از پایان فیلم و باز شدن درهای سالن نمایش مخاطبان با ذهن های پرسوال و صورتهای پر حیرت سالن را ترک می کردند.
به گزارش بولتن نیوز، با اکران فیلمهای چند "فیلم اولی" دل منتقدان گرم شد و نوآموزان مکتب سینمای ایران برای مخاطبان سنگ تمام گذاشتند؛ اما بزرگان کم فروغ بودند و کسی سودای مرد دهۀ چهل ایران و دغدغههای تاریخی کارگردان دهۀ شصت و همچنین زندگی مردان بزرگی که در قاب تصویر آمده بودند را شایسته تقدیر ندیده و بازی بزرگان تبدیل به شوت یک ضرب مخاطبان شد.
واقعاً چرا بزرگان سینما و کارگردانهای بنام نتوانستند مخاطبان را جذب کنند و یک کاراولی گوی مقبولیت را از کارکشته های معروف ربود؟ دغدغهها و تفکرات مردم عوض شده یا مخاطبان دیگر حوصله دیدن تصاویر و برداشتهای تکراری کارگردانهای بزرگ را ندارند؟!
مخاطب چه می خواهد؟
توفیق نیافتن فیلمهای کارگردانهای مشهور از دید مخاطبان ریشه در انتظارات مخاطبان دارد؛ دقیقاً جایی که مخاطب تصمیم میگیرد بین کیفیت و اسم، کیفیت را انتخاب کند.
دغدغههای مخاطبان جوان امروز که چشمهایشان چیزی جز پلانها و سکانسهای هالیوودی ندیده، روایتهای جذاب و متفاوتی ایرانی است که که بارها و بارها به همین امید در صف های طولانی خرید بلیت جشنواره ایستاده از سرما لرزیدهاند. با این مخاطبان وقتی فیلمهای برخی بزرگان را تماشا می کنیم، حتی برای رنجهایی که تا اینجا و برای رسیدن به صندلی قرمز سینما متحمل شدهایم هم پاسخی قانع کننده نمییابیم، چه رسد به آنکه دغدغههایمان مرتفع شده باشد.
جذب مخاطب بر مدار روایت
یکی دگیر از بحث های اصلی این دوره جشنواره فجر، نوع پرداخت و روایت موضوع فیلمها است. مخاطب پس از چند دهه، روایت و نوع قصه را به خوبی درک کرده است و وقتی صفهای طولانی برای دیدن برخی فیلمها چاق چلهتر میشود، گویای درک مخاطب از روایت مطلوب و قصه خوب آن فیلم است. فیلمهای پر آوازه که قرار بود پدیده جشنواره و برگی از تاریخ سینما باشند، نه تنها روایتی ضعیف را ارائه کردند و تنها مخاطب عام را راضی نگه داشتند، بلکه انتقاد پذیر هم نبودند. نوع انتقاد پذیری برخی از این کارگردانها که با حضور در کنفرانس خبری میگویند: "این فیلم را من ساختهام حرفی هست!" در جای خود بسیار جالب است.
البته در جواب این گونه پاسخهای که کار خروج اضطراری را انجام میدهند باید گفت: "بلی! حرفی هست. حرف از نوع قاب بندی تصاویر و روایت فیلم شما. حرف از دغدغه مداری و داورانی که چنین فیلمهایی را پذیرفته اند. بدون شک در خصوص پرداخت به موضوع و رسیدن به اهداف مخاطبان حرفهای گفتنی بسیار هست.
شاید جذابیت شخصیت کارگردانها و نوع فیلم برداری، کلاس و مقبولیت خاصی به فیلمهای کم محتوا و بی قصه این پیشکسوتان سینما داده باشد اما توفیق نیافتن چنین فیلم هایی که حضورشان بسیار حائز اهمیت است و باعث شکوه جشنواره می شد، در دیدگاه مخاطبان جلوه خوبی ندارد.
مخاطبان تشنه را نمی توان به سراب دلخوش کرد
مخاطب امروز می خواهد جلوههای نو ببیند و از دیالوگهای جذاب نیز استقبال می کند. این استقبال برای الفاظ رکیک و خندهآور برخی شخیصتهای فیلمها و سخنان احساسی بازیگران نیست. مخاطب دیوارهای بتونی را که با شنیدن دیالوگهای مرسوم به آن برخورد میکند را نمی پسندد و با وجود جلوههای ویژه آنچنانی، باز هم دیالوگهای متفاوت و خلاقانه صدای خنده را در سالنها طنین انداز میکند.
مخاطب تشنه شنیدن حرفهای خود در پرده نقرهای است. میخواهد چیزی را بشنود که در روزمره با آن سروکار دارد و اگر قرار است نصیحت شود نیاز به زبانی نو است و باید از نو زبانی ساخت.
شاید برخی رسانهها در صدد جلوه دادن آثار جشنواره باشند اما دست آخر مخاطبان هستند که باید تصمیم بگیرند و زن و مرد بودن کارگردان نیز بدون شک ملاک نیست و از قلم به دستها گرفته تا بیننده تک سانس سینماها خواهان حرف نو و بازگو شدن دغدغه هایشان هستند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com