گروه سیاسی- سید مجتبی نعیمی:نزدیک به شش ماه است که از روی کار آمدن دولت یازدهم گذشته. شاید به زعم برخی، تحلیل ماهیت این دولت و نقشی که قرار است در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی بازی کند کمی زود باشد، که البته روی کاغذ ادعای بیراهی نیست. چون سابقهی دولتهای بعد از انقلاب اسلامی ثابت کرده، از آنجا که آنها بدون طرحی از پیش به اریکهی قدرت رسیدهاند، یکی دو سال اول را صرف بازیابی و خودشناسی خود کردهاند و تا آمدند که چهارچوبی برای خویش تعریف کنند، زمان انتخابات فرا رسیده و عملا این چهارچوب به نیمهی دوم دولتها یعنی چهار سال دوم انتقال پیدا کرده است.
به گزارش بولتن نیوز، این سابقه باعث میشود تا خیلیها در مورد دولت فعلی نیز چنین تصوری داشته باشند. اما به نظر میرسد با توجه به آنچه که دولت یازدهم در این حدود شش ماه انجام داده به این نتیجه برسیم که اگر تکلیف اصحاب اعتدال در خیلی از مسائل روشن نباشد، حداقل در یک استراتژی کلان روشن است و خیلی هم روشن است. چون مثالهای فراوانی را میتوان در اثبات این ادعا آورد که حداقل، یکی از اساسیترین نقشهایی که دولت یازدهم، بطور آگاهانه برای خویش تعیین کرده در قالب مفهومی به نام "نِئو وَندالیزم سیاسی" قابل تعریف و تحلیل است.
در ابتدا بیاییم و این واژه را معرفی کینم. وندالیزم چیست؟ در جامعهشناسی، به جریانهای تندرو و افراطی که عموما بعد از یک تغییر بزرگ سیاسی-اجتماعی و یا حتی انقلاب به روی کار میآیند و سعی میکنند تا همهی مظاهر، نمادها و خروجی عملکردهای جریان پیشین را به نابودی بکشانند، جریانهای وندالیست و به عمل تخریبی ایشان، وندالیزم میگویند. خواهش میکنم تا در اینجا به قید "همه" توجه کنید. زیرا بعد از هر تغییری، جابجاییها طبیعیست. اما تلاش برای تعویض همه چیز و اگر نشد، تخریب همهی آنها غیرطبیعی بوده و در چهارچوب وندالیزم جای میگیرند.
مثالی بزنیم. هیچوقت انقلاب اسلامی ایران، به مثابه بزرگترین انقلاب اجتماعی قرن بیستم، یک جریان وندالیستی محسوب نمیشود. چرا؟ بخاطر اینکه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، مظاهر طاغوت مثل مجسمههای شاه، نماد حکومت پهلوی، مکانهای فساد و ... از بین میروند اما هیچوقت کسی ندید و نشنید که امام خمینی(ره) دستور بدهند مثلا میدان آزادی را تخریب کنید. و یا سینماهایی که زمان پهلوی ساخته شده نابود شود. اما انقلاب کبیر فرانسه به عنوان یکی از بزرگترین انقلابهای اجتماعی تاریخ بشری، مظهر یک جریان وندالیزمیست. چون با توجه به آنچه که در تاریخ این انقلاب آمده، حتی اسمهایی که منتسب به حکومت پیش از انقلاب کبیر فرانسه محسوب میشدند نیز محکوم به حذف بودند، چه برسد به سایر مظاهر و نمادها.
حال وقتی صحبت از وندالیزم سیاسی میشود، مراد این است که هنگامی حکومتی جای حکومت دیگر را میگیرد و یا دولتی بعد از یک دولت دیگر به قدرت میرسد، آن حکومت یا دولت جدید بیاید و طی عملی آگاهانه، همهی عوامل شناسایی حکومت یا دولت قبلی را به مرز نابودی بکشاند به نحوی که گویا اصلاً چنان هیئتی، در تاریخ قدرت سیاسی آن سرزمین نبودند. گرچه در جابجایی دولتها، قید "همه" و فراگیری دامنهی تخریب قاعدتا محدود میشود، اما همینکه دولتی سعی کند تا دستاوردها، نمادها و سمبلهای دولت پیشین را به سمت نابودی بکشاند، در قالب رفتاری از جنس وندالیزم سیاسی جای میگیرد.
برای مثال زدن بگذارید از گذشتگان مایه نگذاریم و یک راست برویم سر نمونهی مورد مطالعه یعنی دولت یازدهم. با توجه به مجموعه عملکرد این دولت در شش ماه گذشته که در ادامه مثالهای آنرا ذکر میکنیم، به جرأت میتوان ادعا کرد که دولت تدبیر و امید، سعی میکند تا رفتاری افراطی-تخریبی در جهت از بین بردن بسیاری از دستاوردهای هشت سال گذشته در پیش بگیرد. اما بگذارید همینجا تکلیف یک موضوع را روشن کنیم و آن اینکه قرار نیست در این مقاله ما از احمدینژاد یا دولت نهم و دهم دفاع کنیم. بلکه مراد ما از "دستاوردها و نمادهای هشت سال گذشته" مجموعه فعالیتهاییست که بسیاری از نیروهای حزباللهی در قالب گفتمان انقلاب اسلامی انجام دادند و احمدینژاد و دولتش هم تا مقطعی، بخشی از این مجموعه تلقی میشوند.
اما مثالهایی از رفتار وندالیزمگونهی دولت یازدهم: شاید آغاز این رفتار را باید در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری شناسایی کنیم. ایامی که شدیدترین حملات به مجموعه عملکرد دولت نهم و دهم وارد شد و سیاهنمایی، خط تبلیغی اصلی دولت تدبیر و امید قرار گرفت. این تخریب آنقدر بالا بود که واکنش رهبر انقلاب را به همراه داشت و ایشان در یکی از آخرین سخنرانیهای منتهی به انتخابات از نامزدهای ریاست جمهوری خواستند تا بجای سیاهنمایی، بر داشتههای خود تأکید کنند.
اما بعد از روی کاری آمدن دولت یازدهم و روی خوشی که رئیسجمهوری به همهی رأیدهندگان نشان داده و بیان کرد که از این به بعد رئیسجمهور همهی مردم ایران است، این امیدواری در دلها بوجود آمد که واقعاً قرار است با همهی گروههای اجتماعی از سر تعامل رفتار شود. ولی روند عملکرد دولت اینگونه پیش نرفت. شاید یکی از اصلیترین نمادهای وندالیزم سیاسی دولت یازدهم را در عزل و نصبهایی باید دید که پیش از این وعده داده شده بود اتوبوسی نباشد. اما متأسفانه با استفاده از تکنولوژی داس، آنچنان از خجالت مدیران قبلی درآمدند که صدای بسیاری از نمایندگان مجلس و حتی برخی احزاب محافظهکار کشور مثل موتلفهی اسلامی هم در آمد.
اما این همهی رفتار وندالیزمگونهی دولت نبود. لغو بسیاری از قوانین دولت قبلی را شاید بتوان یکی دیگر از مظاهر چنین رفتاری دانست. و البته اضافه کنید به آن، موج گستردهی توهین و تخریبی که در سه چهار ماههی اولیهی دولت یازدهم نثار دولت پیشین شد. تا جایی که احمدینژاد را مجبور به اعلام مناظره نمود. مناظرهای که اگر حواشی آن کنترل میشد - که میشد که بشود - بسیاری از ابهامات را در جامعه برطرف مینمود اما دولت اعتدال وقت این کارها را نداشت و ماجرای مناظرهی بین دول فیصله یافت.
ولی اینها را هم نمیتوان پایان رفتار وندالیزمگونهی دولت فعلی دانست. زیرا اگر به مجموعه تعاریف رهبر انقلاب از دولت نهم دقت کرده باشید متوجه میشوید که ایشان برخی ویژگیها را به عنوان صفات ممتاز آن دولت برشمردند که البته نشان از یک خواست اجتماعی درخصوص آنها بود ولی بعضی از آنها به دولت دهم به ارث نرسید. صفاتی مثل سادهزیستی، کار فراوان، مردمی بودن، انقلابی بودن و ... صفاتی که متأسفانه در دولت یازدهم قربانی شدند. مثلا در دولت جدید خبری از آن همه شور و اشتیاق برای کار کردن نیست. (البته وقتی سن کابینه آنقدر بالا باشد، این اتفاق کمی طبیعی به نظر میرسد) در دولت جدید خبری از سادهزیستی نیست و باز شکاف تاریخی ملت-دولت در حال ایجاد و زیاد شدن است. در دولت جدید اصلا مهم نیست که به طبقات مستضعف جامعه حس نزدیکی به دولتمردان دست دهد. (مثل حذف سفرهای استانی و تبدیل آن به یک چیز دیگر – فارق از خوب یا بد بودن آن) و حذف روحیهی انقلابی.
روحیهی انقلابی گفتی و کردی کبابم. شاید اصلیترین نماد هشت سال پیش، پیش پای همین مقوله یعنی حفظ روحیهی انقلابی، قربانی وندالیزم سیاسی دولت یازدهم شد. پروندهی هستهای کشور، تغییر شکل کلی در آن و تخریب بسیاری از مقاومتهایی که در طول سالهای گذشته انجام گرفته است، بزرگترین تخریبی بود که توسط دولت تدبیر و امید صورت گرفت و اگر هیچ مثال دیگری برای اثبات وجود رفتار وندالیته در این دولت نداشتیم، وجود همین مثال کافی بود تا حرفمان را به کرسی بنشانیم.
اما شاید بپرسید قضیهی این "نئو" که در ابتدای کلام و در کنار واژهی وندالیزم سیاسی آوردیم چیست؟ راستش را بخواهید، در رفتار شش ماههی دولت فعلی میتوان شواهدی را دید که ذاتا در قالب وندالیزم سیاسی جای میگیرد اما در ظاهر قضیه، اصلاً نشانهای از آن نیست. رفتارهایی که ماهیتاً میخواهد تا سایر مظاهر مثبت دولت پیشین را از بین ببرد اما در روبنای کار، اصلاً خبری از تخریب نیست. به این شکل که با حفظ ظاهری نماد یا عملکرد پیشین ولی تغییر کارکرد آن به سمت خروجی منفی، تلاش میشود تا یک حس کاملا منفی نسبت به آن مظاهر و فعالیتها در نزد مردم پیش بیاید تا در ابتدا شاهد تخریب روانی آنها باشیم و بعد، تخریب فیزیکی و حذفشان. در نتیجه، وجود این نمونهها باعث میشود تا ما شکل جدیدی از وندالیزم سیاسی را شناسایی کنیم که موسوم به نئو وندالیزم سیاسی بوده و در آن سعی میشود تا در کنار برخی اقدامات تخریبی کاملا شفاف و برملا، یکسری رفتارهای تخریبی دیگر شکل بگیرد که در ظاهر، هیچ نشانی از تخریب در آن مشاهده نمیشود. و اما دو مثال برای این ادعا:
مثال اول ما به طرح مسکن مهر بر میگردد. همانطور که مستحضرید، طرح مسکن مهر با وجود همهی انتقاداتی که به شیوهی اجرای آن وارد بود، در نگاه کلان ویژگیهای مثبت بلند مدتی داشت. و همین ویژگیهای مثبت بزرگ و غیرقابل انکار (مثل خانهدار شدن افرادی که با وجود همهی نقایص، طعم صاحب خانه شدن را چشیدند، طعمی که در خواب هم فکرش را نمیکردند) باعث شد تا دولت جدید نتواند آنرا انکار و تخریب کند. اما با توجه به زیربنای فکری دولت جدید که چنین خدمات اجتماعی بزرگی در آن جای ندارد، سعی شد تا با برجسته کردن نقایص مسکن مهر و نهایتا تبدیل آن به طرح مسکن اجتماعی، شکل دیگری از خانهسازی در حجم گسترده ایجاد شود. طرحی که اگر در غفلت مجلس شورای اسلامی و مسئولین عملی شود، خسارتهای استراتژیکی بر کشور خواهد گذاشت و خصوصا بر روی مسئلهی ازدیاد نسل که مورد تأکید رهبر انقلاب است، اثر مستقیم و منفی دارد.
به عبارت دیگر، با اینهمانی طرح مسکن مهر با طرح مسکن اجتماعی، و تلخ بودن طعم طرح جدید شاهد این خواهیم بود که یکی از عظیمترین کارهای مثبت دولت پیشین به شکل منفی یاد شود و این همان نئو وندالیزم سیاسیست که قاعده اش را در بالا گفتیم. زمانی که اثرات منفی طرح مسکن اجتماعی (بخوانید طرح مسکن مهر) در کام مردم نشست، بسیار راحت میتوان آنرا حذف کرد و دیگر هیچ موج منفی علیه دولت راه نمیافتد.
و اما مثال دوم که در خصوص طرح تحول اقتصادیست. طرحی که بزرگترین جراحی اقتصادی ایران محسوب میشود و اگرچه دارای چند ضلع است، اما ضلع مشهور و اصلی آن، ضلع هدفمندی یارانههاست. تا جایی که خیلیها بین تحول اقتصادی با هدفمندی یارانهها فرقی قائل نیستند و حتی عدهای اصلاً نمیدانند که چیزی به اسم طرح تحول اقتصادی هم وجود دارد، اما با هدفمندی یارانهها کاملاً آشنایند.
این طرح هم مثل و یا شاید بیشتر از طرح مسکن مهر، دارای اثرات مثبت بود. (البته با قبول داشتن نقاط ضعفی که در ادامهی آن بوجود آمد) اثرات مثبتی که طعم شیرین آنرا حجم گستردهای از مردم با شدت بیشتری درک کردند و اگر تورم دو سال اخیر به علت اجرای ناقص هدفمندی یارانهها بوجود نمیآمد، شاید به ماندگارترین طرح دولتی در تاریخ ایران تبدیل میشد.
اما از آنجا که دولت یازدهم بنا را بر تخریب نمادها و مظاهر همهی آنچه که در هشت سال پیش ایجاد شده قرار داده است، و از سوی دیگر نمیتوان به راحتی با هدفمندی یارانهها مقابله کرد، باید در ظاهر هوای آنرا داشت و با تبدیل آن به سایر طرحها مثل سبد کالا، و یا جراحی آن مثل تقلیل میزان افرادی که یارانه میگیرند، ذات هدفمندی یارانهها را تغییر داد. تا در ابتدا این طرح به کام مردم تلخ شود و در گام بعد، و پس از اینکه تودهی مردم گفتند: «اَه، این دیگر چه هدفمندی یارانهایست که انجام میدهند» کلاً بساط آنرا برچینند و در حافظهی تاریخی ملت از این طرح که برآمده از دولت پیشین است، لولویی بسازند که هم خودش را خراب کند و هم بانی و باعثش را.
همانطور که در بالا گفتیم، وجود این دو نمونه از رفتار دولت فعلی باعث میشود تا ما گونهای جدید از وندالیزم سیاسی را شناسایی کنیم که در کنار شکل سنتی آن یعنی تخریب کاملاً آشکار دستاوردهای مثبت دولت پیشین، شاهد شکل جدیدی از این عملکرد باشیم که طی آن با تغییر نمادهای گذشته به چیزی جدید و خروجی منفی کارکرد آن، تدریجاً نمادهای و سمبلهای گذشته تخریب میشوند.
ما در این فرصت تنها قصد داشتیم که یک تصویر نسبتاً تئوریزه شده از مجموعه عملکرد شش ماههی دولت یازدهم و شناسایی نوع رفتار آن داشته باشیم. تصویری که در آن دنبال علل اتخاذ چنین رویکردی توسط اهالی اعتدال نبودیم و اصلاً قصد آنرا نداشتیم که فرجام آنرا آیندهپژوهی کنیم. در حالی که برای تحلیل کامل این رفتار، درک هر کدام از دو مسئلهی فوق ضروری مینماید. علیایحال، آنچه که ما از رفتار دولت یازدهم متوجه شدهایم، رفتاری مبتنی بر نئو وندالیزم سیاسیست که متأسفانه باعث شده تا بسیاری از نیروی دولت بجای فعالیتهای ایجابی لازم، خرج تخریبهای پر هزینه شود.
این رفتار دولت یازدهم، قابل کنترل و هدایت است و باید دانست که در دل اتخاذ استراتژی نئو وندالیزم سیاسی، نوعی گروگانگیری درون گفتمانی برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم هم وجود دارد که در اینجا به علت عدم اطالهی کلام، تنها به ذکر همین صورت مسئلهها بسنده میکنیم. در انتها از خدا میخواهیم تا از یکسو فرصتی به ما بدهد تا بتوانیم تا با بررسی ابعاد دیگر این رفتار و ارائهی راهکارهایی برای کنترل آن، باعث کاهش هزینههای تاریخی کشور عزیزمان شویم و از سوی دیگر عزت نفس و تقوای بیشتری به ما و دولت یازدهم بدهد تا بداخلاقیهای سیاسی را کنار بگذارد و همانطور که دکتر روحانی در اولین مصاحبهی مطبوعاتیشان گفتند، رئیس جمهوری برای همهی مردم ایران باشند. رئیس جمهوری با صعهی صدر بسیار بالا و دوراندیشی تاریخی. انشاءلله
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
اگر چه بولتن توی این چند ماه طرفداری دولت جدید رو می کردی اما این نقد خوب و منصفانه ای بود