1-میگویند؛ شخصی برای وصول طلب خود که مدتها به تعویق افتاده بود نزد
بدهکار رفت و ضمن گلایه از این که چرا در پرداخت بدهی خود کوتاهی میکند و
هر بار برای فرار از پاسخگویی، بهانه تازهای میتراشد، خواستار دریافت
مبلغی شد که به وی قرض داده بود. شخص بدهکار اما، به جای پرداخت مبلغ بدهی و
یا پوزش و عذرخواهی از این که در ادای قرض خود کوتاهی کرده است، زبان به
ناسزا گشود! طلبکار که از برخورد او هاج و واج مانده بود گفت؛ از شما
انتظار نمیرفت به جای پرداخت بدهی خود، ناسزا بگوئید و شخص بدهکار در پاسخ
گفت؛ واقعیت این است که نخواستم دستخالی برگشته باشی!... اکنون با تأکید
بر اینکه در مثل مناقشه نیست و خدای ناخواسته در پی نادیده گرفتن زحمات و
خدمات رئیسجمهور و دولت محترم نیستیم گفتنی است؛
بعد از بیتدبیری
خسارت آفرین دولت مدعی تدبیر در توزیع سبد کالا که اعتراض و انتقاد همگانی
را در پی داشت انتظار آن بود- و انتظار منطقی و بهجایی نیز بود - که
رئیسجمهور محترم به خاطر این همه بیتدبیری دستاندرکاران طرح یاد شده،
از مردم پوزش بخواهد و برای جبران تحقیر ناروایی که در جریان توزیع سبد
کالا نسبت به اقشار محروم و مستضعف روا داشته بودند، دستور پیگیری عوامل
موثر در پیدایش این پدیده ناپسند را صادر کرده و خواستار مجازات و یا دستکم
توبیخ و برکناری آنان شود، اما، رئیسجمهور محترم برخلاف آنچه از ایشان
انتظار میرفت نه فقط کمترین واکنشی نسبت به بیتدبیری پدید آمده در
توزیع سبد کالا از خود نشان نداد، بلکه در اجلاس روسای دانشگاهها و مدیران
پارکهای علم و فناوری به منتقدان توافق ژنو اعتراض کرد! و از آنان با
عنوان «عدهای معدود و کمسواد»! یاد کرد که به گفته ایشان «از جای خاص
تغذیه میشوند»! و در همان حال آقای جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور نیز
که در مراسم معارفه و تودیع روسای جدید و قدیم سازمان میراث فرهنگی شرکت
کرده بود، طی سخنانی که عجیب به نظر میرسید، انتقاد به توافقنامه ژنو را
«از روی حسادت»! دانسته و گفت «منتقدان میگویند چرا این کار را ما انجام
ندادیم»!
2 - بیتدبیری صورت گرفته در اختصاص و توزیع سبد کالا با هیچ
توجیهی قابل توضیح نیست و به وضوح حاکی از آن است که برخی از دولتمردان و
مدیران پیرامونی کابینه آقای رئیسجمهور برخلاف آنچه ادعا میشود، در اداره
امور اجرایی کشور و انجام وظایفی که برعهده آنهاست، از تجربه، دانش و
تدبیر لازم برخوردار نیستند، تا آنجا که توزیع سبد کالا را که میتوانست
نشانه توجه دولت محترم به اقشار محروم و مستضعف جامعه باشد به اقدامی
خسارتآفرین و همراه با توهین و تحقیر نسبت به مردم تبدیل کردند، انبوهی از
محرومان را در سرمای زیر صفر درجه و در صفهای طولانی به مراکز توزیع سبد
کالا کشاندند و بسیاری از آنان را دست خالی به خانههایشان روانه کردند و
دهها پیآمد ناپسند دیگر که رسانههای دشمن طی دو سه روز اخیر از آن با
عنوان یک سوژه داغ برای سیاهنمایی علیه ایران اسلامی
- آنهم در
ایامالله دهه فجر - استفاده کرده و هنوز هم میکنند! آیا این همه ناتوانی
در اجرای طرح توزیع سبد کالا به یک عذرخواهی خشک و خالی نیاز نداشت؟!
گفتنی است که در جلسه یکشنبه شب هیئت محترم دولت، برخی از وزرای حاضر در
جلسه نسبت به آنچه پیش آمده بود اعتراض کرده و خواستار پیگیری علت و
پیشگیری جدی از تکرار موارد مشابه شده بودند و یکی از وزرای محترم پیشنهاد
کرده بود، آقای رئیسجمهور و یا معاون اول ایشان، به خاطر آنچه پیش آمده از
مردم عذرخواهی کند، که...
3- آقای رئیسجمهور در حالی منتقدان
توافقنامه ژنو یعنی بسیاری از علما، مراجع، دانشگاهیان، متخصصان حقوق
بینالملل و دانش هستهای را «کمسواد» معرفی کرده و به آنان اهانت میکند
که پیش از این، بارها بر ضرورت انتقاد و حتی تشویق منتقدان تاکید ورزیده
بود. به عنوان نمونه - و فقط نمونه - ایشان روز 23 دیماه در جشنواره
تحقیقاتی علوم پزشکی رازی با تأکید بر ضرورت تشویق منتقدان گفته بود «اگر
نگذاریم اندیشه و نقد و پرسش بروز و ظهور پیدا کند، ناچار زیرزمینی میشود و
این بهنفع جامعه نیست.» آقای روحانی در جای دیگری گریز از نقد را
زمینهساز دیکتاتوری دانسته بود و نیز، در کتاب خود با عنوان «امنیت ملی و
دیپلماسی هستهای» که چند سال قبل چاپ و منتشر شده است؛ آورده بود؛ «گاهی
فکر میکنیم اعتراف به هرگونه اشتباهی به معنای شکست خواهد بود. این یکی از
بزرگترین اشکالات در نظام تصمیمگیری کشور است و متأسفانه هنوز در جامعه
ما انتقاد جایگاه خود را پیدا نکرده است... باید انتقاد به یک معروف و کار
شایسته تبدیل شود و انتقادکننده در انتظار تشویق باشد و نه تنبیه...
بزرگترین شجاعت، پذیرش اشتباه و خطا از طرف مسئولان است.»
اکنون باید از
جناب رئیسجمهور محترم پرسید؛ اگر «انتقاد» را لازمه پیشرفت، مانع
دیکتاتوری و انتقادکنندگان را درخور تشویق میدانید، چرا به کسانی که
بسیاری از آنان با ارائه مستندات روشن، به توافقنامه ژنو انتقاد کردهاند،
تهمت «کمسوادی»! و مواجببگیری! میزنید؟! و چنانچه حاضر نیستید کمترین
انتقادی را بپذیرید چرا پذیرش اشتباه و انتقاد را بزرگترین شجاعت مسئولان
معرفی کردهاید؟!
4- این احتمال نیز به ذهن خطور میکند که مبادا برخی
از اطرافیان رئیسجمهور محترم برای فرار از پاسخگویی خود در قبال
بیتدبیری خسارتآفرین توزیع سبد کالا از اعتماد ایشان سوءاستفاده کرده و
حمله تند و اهانتآمیز به منتقدان توافقنامه ژنو را به وی پیشنهاد کرده
باشند، تا از این طریق، ماجرای یادشده در واکنش منتقدان به اهانت
رئیسجمهور و معاون ایشان، به فراموشی سپرده شود! که در این صورت، توجه و
دقت بیشتر رئیسجمهور محترم نسبت به این طیف از اطرافیان ضرورت بیشتری
خواهد داشت.
5- آقای دکتر روحانی در اهانت خود به منتقدان توافقنامه ژنو
توضیح ندادند چرا در بحبوحه اعتراض همگانی به بیتدبیری و ناتوانی دولت در
توزیع سبد کالا به یاد توافق ژنو و اهانت به منتقدان آن افتادهاند؟! و
معاون اول ایشان نیز، این پرسش را بیپاسخ گذاشت که دولت محترم در توافق
ژنو، کدام دستاورد قابل ارائه و امتیاز درخور توجهی را برای ملت به ارمغان
آورده است که به قول ایشان، برای برخی از منتقدان این توافقنامه «حسادت
برانگیز»! باشد؟! «امتیاز نقد» دادن و وعده نسیه گرفتن، افتخار نیست که
حسادت دیگران را در پی داشته باشد؟! تا آنجا که با ارائه شواهد و مستندات
برگرفته از متن توافقنامه ژنو قابل دیدن است، تنها دستاورد درخور توجه
توافقنامه یادشده، اثبات «غیرقابلاعتماد بودن» آمریکاست و صد البته باید
گفت که این دستاورد برای نسلهای سوم و چهارم انقلاب که کینهتوزیهای
آمریکا را از نزدیک ندیده بودند و همچنین برای برخی از دولتمردان که حریف
را قابل اعتماد تلقی میکردند، دستاورد بزرگ و قابل ملاحظهای است.
و
اما، به جناب آقای روحانی و برخی دیگر از دولتمردان محترم که توافقنامه ژنو
را «بزرگترین توافق قرن»! و «نتیجه تسلیم قدرتهای بزرگ»! میدانند
پیشنهاد میکنیم زمینهای برای یک نشست مشترک میان برخی از منتقدان و
حامیان توافقنامه یادشده فراهم آورند و هر دو طرف با این شرط که فقط به
شواهد مستند از متن توافقنامه تکیه کنند، درباره آن به اظهارنظر بنشینند.
باور ما این است که در آیندهای نه چندان دور، واقعیت تلخی که این
توافقنامه در پی دارد، آشکار خواهد شد، اگر چه نشانههای آن از هماکنون
نیز قابل دیدن است.
منبع: روزنامه کیهان
احسنت ، عین واقعیت همین است