گروه اقتصادی-جیمز
دیویس از جمله نظریه پردازان غربی است که به تئوری اقتصاد و عوامل اقتصادی به عنوان
عامل انقلاب، معتقد است. در نظریهی توقعات فزاینده، دیویس ادعا میکند که انقلاب
از محرومیت نسبی ناشی میشود نه از محرومیت مطلق. فرض اصلی او در این نظریه این
است که هرگاه پس از یک دورهی طولانی رشد اقتصادی و اجتماعی، یک دورهی برگشت سریع
اتفاق بیفتد احتمال وقوع انقلاب بیشتر میشود.
در این دوره رشد و توسعهی اقتصادی و اجتماعی باعث ارضای بخش مهمی از خواستهها میشود و سبب میشود ذهنیتی شکل بگیرد که توقع دارد اوضاع در آینده نیز به سمت بهبود پیش برود. در چنین جامعهای وقتی رکود اقتصادی شدید اتفاق بیفتد، بین خواستهها و توقعات مردم با ارضای آنها فاصله میافتد. هرچه شدت و مدت رکود بیشتر باشد این فاصله بیشتر میشود و باعث ایجاد شرایط حاد شده و احتمال وقوع انقلاب افزایش مییابد.
به گزارش بولتن نیوز، كسانی
كه با تطبیق انقلاب اسلامی ایران با منحنی جی موافقند، میگویند روند نوسازی در
ایران كه از سالها قبل از انقلاب آغاز شده بود، نقطهی شروع افزایش انتظارات در ایران
است كه بعدها با افزایش بهای نفت بر میزان برخورداریهای عمومی از این روند افزوده
میشود.
اما در سالهای آخر، به دلایلی مانند كاهش بهای نفت، ركود گریبان جامعه را میگیرد و انقلاب میشود. این تفسیر میتواند در روشنگری برخی زمینههای وقوع انقلاب اسلامی مورد استفاده قرار گیرد، اما در عین حال ماهیت مذهبی انقلاب ایران با روند ذکر شدهی فوق در تعارض است و مبارزهی طولانی ضد فرهنگی رژیم شاه نیز این فرضیه را مخدوش میسازد. سرکوبی سیاسی شدید در زمان رضا شاه و پسرش که توسط نیروهای پلیس ساواک و غیره صورت میگرفت با قسمت اول فرضیهی دیویس مغایر است، همچنین با مطالعهی رشد تولید ناخالص ملی در مییابیم که فاصله و شکاف ایجاد شده، قوی نبود و نمیتواند غیرقابل تحمل خوانده شود.
بسیاری از اندیشمندان اشكالات متعددی را بر نظریهی جیمز دیویس گرفتهاند. به این دلیل كه در بسیاری از كشورهای غربی و سیستم سرمایهداری، بالا و پایین رفتن رشد اقتصادی را شاهد هستیم. مثلا در امریكا در سختترین شرایط اقتصادی در اواخر دههی 1920م، كه منجر به ورشكست شدن هزاران نفر شد و حتی بسیاری به علت فشار اقتصادی و ضرر مادی خودكشی كردند. اما این وضعیت سخت هیچ شورش و انقلابی را در آمریكا به دنبال نداشت.
عدهای از پژوهشگران و نویسندگان داخلی و خارجی سعی کردند انقلاب اسلامی ایران را بر اساس این نظریه تحلیل و تفسیر کنند، به این معنا که افزایش سریع و ناگهانی بهای نفت منابع سرشار مالی جدیدی را در دههی بین 1960م و 1970م در اختیار پیشرفت اقتصادی ایران قرار داد. این درآمدها بقدری زیاد بود که ایران مدعی شد از بالاترین میزان رشد اقتصادی در جهان برخوردار است.
معتقدان به این نظریه میگویند، این درآمدها باعث رونق اقتصادی و بهدنبال آن رفاه، آسایش و بالارفتن سطح زندگی مردم ایران شد. اما به یکباره در سال 1975م تولید نفت20% کاهش یافت و شرایط غیرعادی را بر ایران تحمیل کرد، مردمی که به شرایط رفاه و رونق اقتصادی عادت کرده بود یکباره با کاهش تولید و قیمت نفت، نوعی نارضایتی را در جامعه ایجاد کردند که در نهایت این نارضایتی به سرکوبی رژیم منجر شد.
نکتهی بسیار مهمی که در این تحلیل ناگفته و مبهم مانده است و تحلیلگرانی که از پیشرفت اقتصادی ایران در سایهی افزایش ناگهانی بهای نفت سخن گفتهاند، به آن اشارهای ننمودهاند این است که آن پیشرفت و رونق اقتصادی که در این تحلیل ملحوظ انگاشته شده کی، کجا، چگونه و در چه زمینهای اتفاق افتاده است؟
واقعیات حاکی از این است که درآمدهای ناشی از فروش نفت هرگز در راستای توسعهی اقتصادی کشور قرار نگرفته است تا بخواهد رونق اقتصادی، رفاه و آسایش برای مردم به همراه آورد. این درآمدهای بادآورده نه تنها به توسعهی اقتصادی ایران کمکی نکرد، بلکه اقتصاد آنرا فلج کرد. در این نوشتار به یک نمونه از آفتهای درآمدهای نفتی و عدم مدیریت صحیح آن در دوران محمدرضا شاه اشاره میکنیم:
ایران تا اوایل دههی 1940م عمدتاً از نظر تهیهی مواد غذایی خودکفا بود و میتوانست حتی کمبود ارز خارجی خود را هم با صدور محصولات کشاورزی از جمله پنبه، میوه و خشکبار تامین کند. بزرگترین اشتباه طرفداران این نظریه این است که سرازیر شدن پولهای نفت را با توسعهی اقتصادی یکی انگاشتهاند، در حالی که این دو مقوله، تفاوتهای بسیاری با یکدیگر داشتهاند. حال چگونه ممکن است در چنین وضعیتی انتظار داشت که توقعات آنان آنقدر بالا برود که بخواهند دست به انقلاب و سرنگونی شاه بزنند. علاوهبر این، نگاهی به تظاهرات ملت ایران در اوج انقلاب اسلامی و توجه به نوع شعار آنها و مطالبات آنان نشان میدهد که آنها هرگز در این تظاهرات رفاه مادی، آسایش و هرآنچه رونق اقتصادی که به آنها داده شده و بعد از آنها گرفته بود را مطالبه نمیکردند.
*(این مقاله تخلیصی است از مقالهی جیمز دیویس نوشته مرتضی اشراقی منتشر شده در پایگاه اینترنتی دانشکدهی باقرالعلوم)
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com