گروه سیاسی - یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی فرو شکستن قالبهای فکری نظریهپردازی درمورد انقلابهاست. از جمله نظریههای مطرح در محافل علمی جهان، نظریهی تدا اسکاچپول درکتاب "دولتها و انقلابهای اجتماعی" است که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی درسال 1979م به چاپ رسید.
به گزارش بولتن نیوز، وی در این کتاب با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده میدانست و نقش انقلابیان در گسترش ایدئولوژی خود و موفقیت آنها در این زمینه را انکار میکرد. وی بر این اعتقاد بود که انقلابها ساخته نمیشوند بلکه به وجود میآیند. شرایطی که درنظر وی خبر از وقوع انقلاب میدهند عبارتند از:
1) بحران سیاسی دولت: "تمام کسانی که دربارهی انقلاب مطالبی به رشتهی تحریر در آوردهاند، میدانند که انقلابهای اجتماعی با بحرانهای سیاسی آشکار آغاز میشود. بر همگان روشن است که انقلابهای اجتماعی از طریق درگیری احزاب سیاسی و انجمنهای با نفوذ شکل میگیرد. هیچ کس نمیتواند واقعیت جنبههای سیاسی انقلاب اجتماعی را انکار کند".
2) شورش از پایین: اسکاچپول معتقد است که عوامل بنیادین در تبیین صحیح شورشهای روستایی عبارتند از الف) الگوهای نهادی رابطهی دهقانان با یکدیگر، با ابزارهایشان و با زمین در روستا؛ ب) الگوی نهادی رابطهی دهقانان با مالکین؛ ج) توانایی یا ناتوانی دولت در فرونشاندن شورشها. در خصوص شورشها و اعتصابات شهری نیز، اسکاچپول معتقد است که شورشهایی که در مناطق شهری صورت میگیرد درانقلابهای اجتماعی نقش مهمی داشتهاند، ولی در مقایسه با شورشهای دهقانی از اهمیت کمتری برخوردار هستند و در مقابل، اگر چه به شورشهای روستایی نسبت به عوامل دیگر، کمتر توجه شده است، این شورشها در کلیهی انقلابهای اجتماعی که در گذشته رخ داده، نقش مهمی داشتهاند.
3) مشارکت نخبگان حاشیهای: نخبگان به سبب دیدگاه ملی خود میتوانند جنبشهای محلی دهقانی را در سطح ملی سازمان دهند و با سقوط رژیم حاکم، از جمله دولتسازان رژیم جدید باشند. وی انقلابها را محصول اراده و فکر انسان ها نمیداند، بلکه به صورتی جبرگرایانه آنها را معلول ساختارهای عمدتاً بیرون از قدرت انسان میداند.
به نظر اسکاچپول، جمع این سه شرط، خبر از آمدن انقلاب میدهد. انقلاب ربطی به تصمیم آگاهانه افراد یا گروهها ندارد و این تلاقی تصادفی شروط مذکور است که انقلابها را به دنبال خود میآورد، انقلابها ساخته نمیشوند، انقلابها میآیند. به هر حال وی با رد ارادی بودن وقوع انقلاب، تفسیر انقلاب اجتماعی را تنها مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعیین شده میداند. و در وقوع انقلاب نقش انقلابیون در گسترش ایدئولوژی خود را انکار میکند.
وقوع انقلاب اسلامی در ایران با تكیه بر ایدئولوژی خاص، رهبری آگاه و مردمی پرشور، نشان داد كه این انقلابی جبری و به دور از اراده و تفكر نیست. بلكه پیامد اندیشهی سیاسی خاصی است كه حتی در شرایطی كه نظریهپردازان انقلاب، امكان وقوع انقلاب را منتفی میدانند، میتواند تحول عظیم در ساختارهای مختلف جامعه به وجود آورد. اسكاچپول پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1982م با نوشتن مقالهای با عنوان "دولت تحصیلدار و اسلام شیعه در انقلاب ایران" مینویسد: "اگر در واقع بتوان گفت كه یك انقلاب در دنیا وجود داشته كه عمداً و آگاهانه توسط یك نهضت اجتماعی تودهای ساخته شده است تا نظام پیشین را سرنگون سازد، بطور قطع آن انقلاب، انقلاب ایران علیه شاه است. انقلاب آنها صرفا نیامد، بلكه بصورت آگاهانه و منطقی ساخته شد."
انقلاب اسلامی ایران از جهات متعددی نظریهی اسکاچپول دربارهی انقلابهای اجتماعی را زیر سؤال برد. اسکاچپول خود به این مطلب بگونهای تناقضآمیز اعتراف میکند، اما بهرغم این، نمیخواهد بر این اعتراف خود باقی بماند. وی برای گریز از قبول شکست نظریهی خود، بجای آنکه به اصلاح نظریهاش بپردازد، به پاک کردن مسأله از اساس روی میآورد و انقلاب ایران را استثناء معرفی میکند. اگر وی با سیر تحولات تاریخی که منجر به انقلاب شده و هم چنین به ماهیت ایدئولوژی و مکتبی که این انقلاب با اتکاء به آن شکل گرفته، آشنا میبود، نه تنها این انقلاب را استثناء بلکه یک قاعده میدانست؛ قاعدهای مبتنی بر سنت تاریخی انبیاء و معطوف به تکامل روحی معنوی قومی که با اراده و انتخاب خود، حیات طیبه را بر هرگونه حیات دیگری ترجیح دادهاند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com