درحقیقت مهرجو آن جا که می نویسد، "عامل دیگر نفوذ و قدرت زیادی بود که روحانیون در بین عامه مردم داشتند. در اصل مشروعیت و قانونیت خود را از خداوند می گرفتند و بدین گونه کلامشان برای عموم مردم حکم جهاد پیدا می کرد"، بر وجه "اسلامیّت انقلاب" به عنوان انگیزۀ اصلی مردم ایران درسال57 برای به خیابان آمدن و مخالفت با رژیم شاهنشاهی، صحه می گذارد.
گروه سیاسی، در آستانۀ فرارسیدن ایام الله دهۀمبارک فجر و سالروزپیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، پیگیری و بازخوانی مسائل و مطالب
مربوط به انقلاب اسلامی و حوادث بهمن57 از مناظرسیاسی، تاریخی، اجتماعی و ... بار دیگر رونق یافته و اصحاب رسانه با تهیه مطالب گوناگون سعی درپرداختن به ابعاد مختلف این واقعۀ بزرگ دارند.
به گزارش بولتن نیوز، در این میان علاوه بر موافقان نظام مقدس جمهوری اسلامی، رسانه های بی طرف و حتی مخالفان و دشمنان ایران و انقلاب اسلامی در داخل و خارج کشور نیز هر کدام بر اساس نگرش خاص خود، در این مسیر گام برداشته و به اظهارنظر می پردازند.
با این حال یکی از نکات تامل برانگیز درخصوص آن دسته از اظهارنظرها، برنامه ها، مقالات و انواع و اقسام مطالبی که ازسوی مخالفان و دشمنان انقلاب تهیه و منتشر می شود، اعتراف به مردمی بودن انقلاب اسلامی از یک سو و همچنین عظمت و شکوه انقلاب57 از سوی دیگر است که این مهم نشان از حقیقت بی چون و چرایی است که پشت این واقعۀ عظیم تاریخ معاصر جهان نهفته است.
شاید درمیان طیف های گوناگون مخالفان انقلاب اسلامی و دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بی منطق ترین گروه، همان گروه موسوم به "سلطنت طلب ها" و طرفداران رژیم شاهنشاهی پهلوی باشند که به لحاظ دانش و سواد سیاسی-تاریخی نیز در سطحی نازل قرار دارند. با این همه به تازگی، "محمّد مهرجو ملقب با داوید(مدیر مالی و اداری حزب رستاخیز که از احزاب و گروه های سلطنت طلب مخالف نظام جمهوری اسلامی است) با بازنشر مطلبی از صفحۀ فسیبوک"تاریخ ایرانی" در صفحۀ شخصی فیسبوکش درخصوص پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن1357، ضمن اعتراف بر هر دو بعد انکارناپذیر انقلاب اسلامی یعنی "مردمی بودن" و "شکوهمندی" که غالباً ازسوی مخالفان نیز تایید شده، حتی بر بعد "اسلامی بودن" این حرکت مردمی که معمولاً ازسوی مخالفان نظام و دشمنان کتمان می گردد نیز مهر تایید زده و بر حقیقت آن صحه گذاشته است.
داوید مهرجو در صفحۀ فسیبوکش می نویسد: تاریخ
ایرانی: روز شنبه ۷بهمن ۱۳۵۷، میلیونها ایرانی همزمان با ایام سوگواری
پیامبر اسلام و امامان دوم و هشتم شیعیان، راهپیمایی اعتراضی برگزار کردند.
در تهران هم یک تا یک و نیم میلیون نفر از مردم در حالی که عکسهایی از
خمینی را در دست داشتند، در آرامش به راهپیمایی پرداختند.
از ساعت ۷صبح مردم دسته دسته از نقاط مختلف شهر گردهم جمع شدند و به تدریج متشکل شدند و به راه افتادند. در این ساعت عدهای زن و
مرد در حالی که بعضی از آنها کودکان خود را به همراه داشتند در خیابان
شهباز جنوبی گردهم آمدند و در حالی که این گروه عکسهایی از خمینی و
پلاکاردهایی را حمل میکردند، به سمت خیابانهای شمالی شهر رفتند.
گروه دیگر از میدان خراسان، خیابان ری، سهراه امینحضور، سرچشمه،
بهارستان و استانبول دست به راهپیمایی زدند. همزمان با حرکت این گروهها،
دستههای دیگری از خیابانهای شمالی و مرکزی وارد پیچ شمیران شدند و در این
محل جمعیت بهم پیوستند و راهی میدان فردوسی شدند. علاوه بر این گروهها که
از طبقات مختلف مردم تهران تشکیل شده بود، گروههایی از طبقات مختلف مردم
شهرستانها هم در خیابانهای تهران به راهپیمایی پرداختند.
در
تظاهرات وسیع ۷بهمن ۱۳۵۷ درتهران شعارهای گوناگونی درمخالفت با رژیم و
دولت بختیار داده میشد، پلاکاردهای بزرگی نیز درطول مسیر راهپیماییها
حمل میشدند، بخشی از شعارها و مضمون پلاکاردها چنین بود:
- وای به حالت بختیار، اگر خمینی دیر بیاد
- برنامه خمینی برچیدن یزید است، کابینه بختیار یک حیله جدید است
- ما همه ایرانی آزادهایم، دست بیعت با خمینی دادهایم
- اگر امام فردا نیاید، مسلسلها بیرون میآید
- فرموده روح خدا چنین است، سکوت و سازش کار خائنین است
- ارتش خلقی بپا میکنیم، میهن خود را رها میکنیم
- بند و بست سیاسی، با قانون اساسی
- سرباز برادر ماست، ارتش دشمن ماست
- تنها ره سعادت، ایمان، جهاد، شهادت
- نه مرغ طوفانی، نه موج دریایی
مرگ بر تو... مرگ بر تو... مرگ بر تو
...
همان طور که به روشنی پیداست، مهرجو این سلطنت طلب فراری نیز با اشاره به شعارهایی همچون "ما همه ایرانی آزادهایم، دست بیعت با خمینی دادهایم"، "برنامه خمینی برچیدن یزید است، کابینه بختیار یک حیله جدید است" و "تنها ره سعادت، ایمان، جهاد، شهادت" بر وجه اسلامی انقلاب57 اعتراف می کند. با این همه این پایان کار نیست. مهرجو در ادامۀ این نقل قول، چندخطی نیز به تحلیل و بررسی نکات مطروحه پرداخته و می نویسد:
بله این گوشه ای از وقایع روز 7 بهمن ماه 1357 در ایران بود.
سواُل اینجاست به واقع چه شد که اینچنین مردم به خیابانها سرازیر شدند!
ایراد کار در کجا بود؟
پرسشی سخت که پاسخ برایش نایاب است!
مگر پدران و مادرانمان آن زمان، شاهنشاه خود را نمی شناختند که چنین به او تاختند!
آیا این فوج از مردم که به خیابان ها سرازیر شدند از بیگانگان بودند که چنین به فرهنگ و تاریخ خود تاختند!
ما را چه شده بود!
از دیدگاه من، فراهم آوردن بستری که سطح بالایی از آزادی های
فردی، مذهبی، اجتماعی و سیاسی را به دنبال داشت توسط شاهنشاه آریامهر یکی از
عواملی است که به این شورش دامن زد، چرا که لازمه آزادی ابتدا داشتن فرهنگ
آزادی خواهی و دانش آن است.
عامل دیگر نفوذ و قدرت زیادی بود که
روحانیون در بین عامه مردم داشتند. در اصل مشروعیت و قانونیت خود را از
خداوند می گرفتند و بدین گونه کلامشان برای عموم مردم حکم جهاد پیدا می کرد.
و اما تصمیم ابر قدرت هایی چون آمرییکا و انگلیس را در این میان نمی توان نادیده گرفت.
اما آیا به راستی چنین عواملی برای بروز یک شورش و پایان دادن به یک تاریخ
2500 ساله و تن دادن به خفت و ننگی که شاید در طول تاریخ بشریت کمتر اتفاق
بیفتد، کافی است؟
نظر شما چیست؟
با سپاس
داوید مهرجودرحقیقت مهرجو در تحلیل نهایی خود، آن جا که می نویسد، "
عامل دیگر نفوذ و قدرت زیادی بود که
روحانیون در بین عامه مردم داشتند. در اصل مشروعیت و قانونیت خود را از
خداوند می گرفتند و بدین گونه کلامشان برای عموم مردم حکم جهاد پیدا می کرد." ضمن اعتراف بر "اسلامیت انقلاب"، این وجه اصلی و اساسی انقلاب سال57، خود نیز به خوبی می داند که این مسئله، انگیزۀ اصلی مردم ایران در سال57 برای به خیابان آمدن و مخالفت با رژیم شاهنشاهی بوده است.
سند: تصویر صفحۀ فسیبوک محمّد مهرجو ملقب به داوید، مدیر مالی-اداری حزب رستاخیز
نکتۀ مهم دیگری که از این مطلب قابل استنباط می شود، همان اعتراف اصلی مهرجو به وجود داشتن ایرادی در ساز و کار رژیم سلطۀ پهلوی و اذعان به حضور میلیونی مردم در مخالفت با آن رژیم فاسد است. درحقیقت نکتۀ جالب توجه این جاست که مهرجو که در تحلیل خود به 3 دلیل برای وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ایران اشاره نموده، عملاً خود نیز می داند که دو دلیل اول و سومش دلایلی واهی و بی اساس است.
به بیان دیگر وقتی خود مهرجو به حضور اعتراضی اقشار مختلف مردم درخیابان ها اعتراف می کند و با گذاشتن عکسی از این حضور پرشور بر حقیقت آن صحه می گذارد، دلیل و عامل سوم که همانا به زعم او تصمیم امریکا و انگلیس درخصوص براندازی رژیم پهلوی بوده را زیر سوال برده و غیرمنطقی جلوه می دهد و آن گاه که می نویسد، "سواُل اینجاست به واقع چه شد که اینچنین مردم به خیابانها سرازیر شدند! ایراد کار در کجا بود؟ پرسشی سخت که پاسخ برایش نایاب است!" نیز دلیل اولش مبنی بر این که دلیل وقوع و پیروزی انقلاب57، سطح بالای آزادی و رفاه مردم بوده را زیرسوال می برد.
دیوس = فحش نیست صفتی است برای افراد بی غیرت نسبت به ناموسشان . لطفا مطالعه کنید.