دیپلماسی تنها جلسه و مذاکره نیست، احترام به سفرا و مهمان نوازی هم جزئی از دیپلماسی است

به گزارش بولتن نیوز،  بعد از ضیافت شام آقای جنتی وزیر ارشاد در برج میلاد که به افتخار حضور وزیر گردشگری و امور فرهنگی کشور ایتالیا برگزار شد احساس غرور کردم به طوری که فکر میکردم همه چیز به صورت عالی برگزار شد و همین طور هم بود
در همین مراسم برای عکاسی از سفر بعدی ایشان که به کرمان بود دعوت شدم و با کمال میل پذیرفتم  در هنگام ورود به کرمان همه چیز پیش بینی میشد و انصافا استقبال خوبی از ایشان به عمل آمد  بعداز بازدید از بم و ارگ شکوهمندش و صحبتها و سفارشهای آقای وزیر به اکیپ های ایتالیایی که آنجا مشغول به کار بودند به سمت کرمان به راه افتادیم در میانه راه تصمیم بر این شد که به باغ شازده هم سری بزنند چون پرواز ساعت 21 بود و فعلا وقت بود برای یک بازدید دیگر
خلاصه این بازدید هم با موفقیت به پایان رسید و راهی فرودگاه شدیم بعد از تاخیری که در پرواز به وجود آمد سوار هواپیمای شرکت هواپیمایی ماهان شدیم که دقیقا از همین جا له شدن رعایت نکات  دیپلماسی  و میزبانی از یک مهمان بلند پایه خارجی آنهم در حد وزیر کلید خورد
در قسمت فرست کلاس این هواپیما یک عده از کارخانه دارانی که جهت شرکت در کمسیون اصل نود راهی تهران بودند به همراه مسئولین رده سوم چهارم استانی جای خوش کرده بودند و چنان متکبرانه نگاه میکردند که احساس ناخوش آیندی به انسان دست میداد
در کمال ناباوری دیدم وزیر در قسمت عادی و سفیر ایتالیا در ردیف خود من یعنی صندلیهای 10 و 11 جای گرفت
عرق سردی بر روی پیشانیم نشست و فکر چنین اتفاقی اصلا به ذهنم  نمیرسید  ناگهان مونیتور روبروی اقای وزیر روشن شد و شروع به پخش آموزش فرار از از هواپیما در مواقع ضروری کرد بالاخره پریدیم آنهم با پخش مستقیم بلند شدن هواپیما از همان مونیتور بزرگ  بعد از قرار گرفتن در خط پروازی یک آن

 اقای وزیر از جایش بلند شد تا کولر بالای سرش را کم کند که این اتفاق به علت خراب بودن پیچ تنظیم بعد از دقایقی به حال خود رها شد قبل از نشستن ایشان ناگهان در صندوقچه نگهدارنده وسایل همراه مسافر باز شد و بعد از چندین بار کوبیدن بالاخره آقای وزیر توانست در را ببندد تا ساکی به رویش سقوط نکند پذیرایی شروع شد انهم با روزنامه ای که داخل سینی به مهمانهای مثلا فرست کلاس تعارف میشد  و وقتی اقای وزیر روزنامه خواستند در کمال ناباوری مهماندار تنها با لبخندی فهماند که اینها برای مایه داران است نه شما
مترجم اقای وزیر که شاهد قضیه بود سریع برخاست تا روزنامه ای برای ایشان بیاورد و این اتفاق افتاد ولی نه به آن باکلاسی بلکه بدون سینی و تعارف روزنامه ای از قسمت فرست کلاس به دست وزیر رسید

دقایقی بعد پذیرایی با چای داغ و قهوه ترک تازه دم شروع شد و اینبارهم از همان قسمت عقب تر نیامدند افتضاح اصلی زمان شام بود که بعد از رویت اغذیه مخصوصی که در فرست کلاس پخش میشد انهم به صورت انتخابی  . صدای گاری دستی که پای ثابت پروازهای ایرانی هست از دور شنیده شد همینطور که سرم را برای تاسف به سر مهماندار تکان میدادم در کمال ......پرده تقسیم پولداران  و مسافران عادی کشیده شد تا دیگر نبینیم انطرف چه خبر است 

 گاری به جنب وزیر رسیده بود و یک بسته در آغوش ایشان رها شد چون میز جلو خراب بود
چاقو میزدند خونم در نمی آمد به هر حال شروع سخنرانی آقای خلبان توجه مرا به خود جلب کرد تا اخر حرفهایش از هر در و دیواری صحبت کرد ولی یک خیر مقدم به مهمان نگفت در هنگام پیاده شدن نیز ساک های دستی دیپلمات ایتالیایی بار خودش بود و پله ها را به سمت  کف مهر اباد سرازیر شد و صندوق عقب بنز تشریفات را خودش باز کرد و ساک هارا انجا گذاشت و رفتند همین....

خود قضاوت کنید علی قنبرلو