مسئولان تلویزیون اگر از محل پخش برنامه های فوتبالی، برای چاه ویل هزینه های مثلا رسانه شان، کیسه ندوخته اند، توضیح دهند که قهرمانی تیم فوتبال ساحلی کشورمان در رقابت های جهانی، یا توفیقات چشمگیر تیم های والیبال و بسکتبال ملی در رده های مختلف سنی، یا توفیقات کوچک و بزرگ دیگر رشته های ورزشی، چقدر مورد توجه ایشان قرار گرفته و این ورزشکاران چقدر توفیق حضور در جعبه جادویی را داشته اند؟
تلویزیون و حالا شبکه های متعدد آن نیز در تلاشی که برای بی نصیب نماندن از
این خوان مصروف می دارند، از یکسو به حساسیت ها و ناهنجاری های فوتبال
دامن می زنند و از سوی دیگر فارغ از سایه مرجعی که مدعی عملکرد او باشد،
طلبکار فوتبال کشور نیز هست.
خدا بر درجات وحید جلیلی (مدیرمسئول ماهنامه راه) بیفزاید، همیشه می گفت،
تلویزیون جمهوری اسلامی با دو «سین» مشکل دارد، سین سیاست و سین سکس؛ حالا
برای فرار از هر دو چه چیز بهتر از فوتبال.
این روزها دیگر هر شبکه تلویزیون چند برنامه اختصاصی درباره فوتبال دارد و
خدا را شکر نان همه شان نیز سکه است و در کنار اینها تلویزیون شبکه های
"صدا" و "سیما"ی ورزش نیز دارد.
خبرنگاران ورزشی تلویزیون و فعالان این برنامه ها تلاش وافری در جهت پوشش
جامع به رویدادهای این رشته ورزشی به خرج می دهند، اما غافلند از آنکه
رویکرد و البته برآیند عمل آنها چه بلایی بر سر فوتبال مملکت که با توجه به
مخاطبان پرشمار آن، حالا دیگر سهم قابل توجهی در فرهنگ سازی یا حداقل
تاثیرگذاری بر فرهنگ کشور دارد، می آورد.
فرهنگ بر خلاف آنچه در جامعه ما و به ویژه نزد مسئولان فرهنگی کشور، از آن
استنباط می شود، موجودیتی منتزع و مستقل نیست، بلکه متشکل از اجزایی است که
در عرصه های سیاسی، اجتماعی، هنری، اقتصادی، نظامی، بین المللی، ورزشی و
دینی دسته بندی می شوند و این رویدادهای این عرصه ها هستند که فرهنگ را
متاثر کرده و حتی آن را نو به نو متفاوت از قبل می کنند. بر همین اساس آنچه
در عرصه ورزش می گذرد، به عنوان بخشی از حوزه فرهنگ، ابتدا فرهنگ عمومی را
متاثر می کند و پس از آنکه تاثیرات دیروز و امروز ورزش بر عرصه ورزش رسوب
کرد، خود بستری برای تاثیر پذیرفتن ورزش از مولفه های جدید وارد شده به
فرهنگ عمومی کشور می شود.
تلویزیون با خروار خروار ادعا به هر حوزه ای سرک می کشد، تا ساعات متوالی
برنامه های شبکه های پرشمار خود را به نحوی پر کند، اما از سویی هیچ توجهی
ندارد که برآیند کلی برنامه هایش چیست و از سوی دیگر به هیچ فرد و نهادی
نیز پاسخگو نیست و هر منتقدی را به شدیدترین وجهی منکوب می کند، چه آنکه در
همین روزها وقتی خبرنگارش از وزیر ورزش درباره آشفته بازار ورزش و فوتبال
پرسید و با این پاسخ مواجه شد که این رسانه ها و تلویزیون هستند که مسائل
ورزش را اگرندیسمان کرده و بزرگنمایی می کنند، هم نزد خود وزیر متعرض و
معترض این پاسخ شد و هم در گزارش خود اعتراض دوباره ای بعد از سخنان وزیر
پخش کرد که آشفتگی شدید اوضاع ورزش کشور به ویژه در عرصه فوتبال هیچ و هیچ
ربطی به عملکرد رسانه ها و در راس آنها فوتبال ندارد.
تلویزیون یکی به دلیل اینکه فوتبال در مستطیل سبز، اساسا هیچ نسبت و
ارتباطی با سیاست و آن "سین" دیگر وجود ندارد و دیگر اینکه پخش مسابقات
متعدد داخلی و خارجی فوتبال و برنامه های حاشیه ای آن برایش درآمد قابل
توجهی دارد، به فوتبال و برنامه های فوتبالی روی خوش نشان داده و در این
زمینه هیچ مانع و محدودیتی برای برنامه سازان فوتبالی قائل نشده و در حالی
که برنامه سازی در عرصه های دیگر به ویژه عرصه سیاست، هفت خوان صعب و حتی
گاهی غیرقابل عبور رستم است، برنامه ای مثل 90 هر هفته عده ای را در فوتبال
به جان هم می اندازد.
شاید گفته شود که برنامه 90 با مجری معروف خودش تا به حال به ریشه یابی
بسیاری از مفاسد و ناهنجاری های فوتبال پرداخته، اما همه طرفداران این ایده
و مدیران خوشحال، خرسند و دل به نشاط تلویزیون که از حجم پیامک های
دریافتی در برنامه های فوتبالی، از جمله هنگام پخش مراسم قرعه کشی جام
جهانی از برنامه 90، ذوق زده شده بودند، به این سوال پاسخ دهند که چرا با
وجود تعدد و تنوع فوق العاده برنامه های فوتبالی تلویزیون که تمام آنها هم
مدعی کارشناسی هستند، اما معضلات و ناهنجاری های عرصه ورزش، به ویژه در
فوتبال به صورت تصاعدی افزایش می یابد.
مسئولان تلویزیون اگر از محل پخش برنامه های فوتبالی، برای چاه ویل هزینه
های مثلا رسانه شان، کیسه ندوخته اند، توضیح دهند که قهرمانی تیم فوتبال
ساحلی کشورمان در رقابت های جهانی، یا توفیقات چشمگیر تیم های والیبال و
بسکتبال ملی در رده های مختلف سنی، یا توفیقات کوچک و بزرگ دیگر رشته های
ورزشی، چقدر مورد توجه ایشان قرار گرفته و این ورزشکاران چقدر توفیق حضور
در جعبه جادویی را داشته اند؟
قصد توهین به علاقمندان و فعالان در ورزش و فوتبال را ندارم، اما تلویزیون
با اختصاص وقت قابل توجهی از برنامه های روزانه خود به فوتبال، اولا وزن
برنامه های خود را تا حد قابل ملاحظه ای پایین می آورد و با این کار البته
که ناخواسته توجه و حساسیت جامعه به فوتبال را افزایش می دهد.
در طرف دیگر تلویزیون و امتیاز انحصاری آن در برخورداری از حق پخش تصویر،
باعث شده است که راهیابی به این قاب جادویی، برای بسیاری از مردم به آرزویی
دور از دسترس تبدیل شود و وقتی فوتبالیست ها که اگر چه جزو اقشار محترم
کشور هستند، اما عموم ایشان، از قشر فرهیخته جامعه نیستند، این همه توجه
تلویزیون به خود را می بینند و این همه تصویرشان از تلویزیون پخش می شود و
بالتبع مورد توجه عمومی در جامعه قرار می گیرند، طبیعتا فراتر از شخصیت خود
مورد توجه قرار گرفته و این مسئله باعث ارتکاب رفتارهای ناهنجار از سوی
ایشان خواهد بود.
به این ترتیب می بینیم که تلویزیون با مواجهه کاریکاتوری و کاملا
غیرکارشناسی و البته کاسب کارانه خود به فوتبال –که البته در سایر حوزه ها
به ویژه فیلم و سریال، حوزه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره نیز به
همین نحو و حتی شاید شدیدتر جریان دارد- چگونه این بخش از فرهنگ عمومی را
شخم می زند و نه تنها قدمی در راه رفع چالش ها و ناهنجاری های عمومی بر نمی
دارد، این چالش ها را به شکلی تصاعدی و انفجاری افزایش می دهد.
البته ناگفته معلوم است که تلویزیون با توجه به برتری انحصاری که بر دیگر
رسانه ها دارد، چنین انتقاداتی را به هیچ روی به حساب هم نمی آورد، اما این
تسلط انحصاری نباید مجوزی برای کاسبی تلویزیون با چوب حراج زدن بر فرهنگ
عمومی باشد.
نقد خوبی بود متشکرم
باید اضافه کنم که تشکیل و به روی آنتن رفتن شبکه سه سیما فقط و فقط به منزله پرداختن به اغلب ورزش ها بود و بس که متاسفانه با گذشت زمان با توجه به نکاتی که بیان داشته اید این شبکه هم پا درجای پای شبکه های دیگر گذاشت ......