کد خبر: ۱۸۸۱۵۰
تاریخ انتشار:
رویدادی که بر ذهنیت اوباما درمورد تغییر رژیم سوریه و ایران تاثیرگذاشت

نسل کشی در اندونزی، کابوس کودکی اوباما

مستند «اقدام به قتل» که نامزد جایزه اسکار هم شده، به بازسازی ضرب و شتم شومی می پردازد که پس زمینه زندگی کودکی اوباما در جاکارتا و از بین رفتن ازدواج دوّم مادرش بوده است.
گروه بین الملل، مستند«اقدام به قتل» که نامزد جایزه اسکار هم شده، به بازسازی ضرب و شتم شومی می پردازد که پس زمینه زندگی کودکی اوباما در جاکارتا و از بین رفتن ازدواج دوّم مادرش بوده است.

به گزارش بولتن نیوز، در پژوهش17000 کلمه ای که این هفته توسط دیویدرمنیک، سردبیرنیویورکر در مورد باراک اوباما منتشر شده، آمده: "در سال1967 او به یاد می آورد که با مادرش می رفته تا در اندونزی زندگی کند - کمی پس از کودتای نظامی، که با مهندسی و کمک آمریکا صورت گرفته بود و منجر به کشتار صدها هزار نفر از مردم شده بود. این رویداد، و این واقعیت که تنها تعداد اندکی از آمریکایی ها از این واقعه اطلاعات بیشتری دارند، تاثیر ماندگاری بر ذهن اوباما گذاشته است."


عکس متعلق به دهۀ1970 از AP: اوبامای 9ساله(سمت چپ) با مادرش آن دانهام(وسط) و همسر دوم مادرش(لولو سوئترو) و خواهرشیرخواره اش، مایاسوئترو در جاکارتای اندونزی

اوباما 6سال بیشتر نداشت که مادرش وی را به جاکارتا برد تا با همسر دومش لولو سوئترو زندگی کنند، او در دانشگاه هاوایی با لولو آشنا شده بود و در سال1965 ازدواج کرده بودند. پس از کودتایی که توسط جنبش موسوم به 30سپتامبر یا به قول دشمنانش "گشتاپو" شکست خورد و طی آن 6 ژنرال ارتش اندونزی کشته شدند و به دلیل پاکسازی های موجود، به سوئترو نیز مانند بسیاری دیگر از دانشجویان اندونزیایی که در خارج از کشور تحصیل می کردند، دستور داده بودند تا به کشور خود بازگردند.

ارتش ژنرال سوهارتو در روایتی سوال برانگیز و نه چندان معتبری که در فیلم پیتر ویر به نام «روزگار سخت»(1982) به تصویر درآمده، تقصیر را به گردن حزب کمونیست اندونزی(PKI) انداخت.

این امر بهانه ای برای 3سال قانونی شکنی و کشتار بی امان و تحت حمایت ارتش به دست داد، که در آن بیش از 1میلیون اندونزیایی نابود شدند. مدت کوتاهی قبل از این که اوباما و مادرش وارد اندونزی شوند، سوهارتو خود از سمت رهبری اندونزی کناره گیری کرد و رئیس جمهور سوکارنو به مدت 31سال، زمام امور و قدرت مطلق را به دست گرفت.

اوباما در کتاب شرح حال خود به نام «رویاهایی از پدرم» به نرمی و حتی گاهی با حسرت از 4سالی صحبت می کند که با ناپدری اش لولو، گذرانده و می نویسد: "همه چیز را از لولو آموخته و برای هر نیازی به او مراجعه می کرده برای راهنمایی و مشورت، برای آموزش بوکس، برای دانستن واقعیت زندگی و همچنین برای درک مفاهیم ملموس مختلفی ازجمله "گوشت سگ(سخت)، گوشت مار (سخت تر) و ملخ بو داده(ترد) ..." . اوباما در ادامه می نویسد: "دانش لولو از جهان هستی، پایان ناپذیر به نظر می رسید."


اما روابط دانهام و لولو با عزلت گزینی ناپدری اوباما به "مکانی پنهان و تاریک" رو به وخامت گذاشت. لولو رفته رفته دلسرد و افسرده شد، به دلیل ضرورت شدید تعظیم و کرنش به "آمریکایی ها زشت رو"، کنترل دولت بر زندگی فردی اش، فساد فراگیر، وابستگی به دولت برای امرار معاش و البته توضیحاتی که دانهام روز به روز مضطرب و نگران تر از پیش در مورد گزارش های مداومی دال بر این که کودتای ضدسوکارنو از خونریزی دور بوده است، از وی می خواست. چیزی که وی از ابتدا به آن باور داشت، اما بعدها به قتل عام غیر نظامیان در ابعاد غیرقابل تصوری منجر شد.

فیلم«اقدام به قتل» که ازسوی بسیاری به عنوان بهترین فیلم مستند و پیشتاز امسال برای جایزه اسکار شناخته شده، روایت نگران کننده ای از قتل عام توجیه ناپذیری به دست می دهد که در نزدیکی خانه و کاشانۀ اوباما رخ داده بود. وقایعی که مهمانان اندونزیایی و آمریکایی در موردش بی مهابا زمزمه می کردند. کارگردان فیلم جاشوا اوپنهایمر، از ترس جان خود، با عقب نشینی از نیت اصلی خویش در مستندسازی سرگذشت بازماندگان قتل عام1965-1968، دوربین های خود را به سمت عاملان نسل کشی چرخانده، کسانی که به میل خود و به گونه ای تکان دهنده جنایات خود را بازگو می کنند و پنجره ای بی سابقه به اذهان منحرف و غیر اخلاقی خود باز می کنند و ابعاد این آدمکشی را تشریح می کنند.

تمرکز اصلی اوپنهایمر بر انور کنگو، گانگستر محلی است که در شمال سوماترا زندگی می کند و گفته شده که بیش از 1000نفر را با دست خالی به قتل رسانده است. انور و همکارانش با افتخار تعریف می کنند که چگونه مقدار زیادی پول از چینی های اندونزیایی اخاذی کرده اند و در صورت امتناع از دادن پول چگونه آن ها را شکنجه کرده اند و سپس افراد مشکوک به کمونیست بودن را به قتل رسانده اند، خانه های آن ها را به آتش کشیده اند و روستاها را با خاک یکسان کرده اند، همسران و دختران نوجوان آن ها را موردتجاوز قرار داده اند و جالب این جاست که نه تنها هیچ کدام از آن ها محاکمه و مجازات نشده اند؛ بلکه تا به امروز هم به عنوان قهرمان زنده نام برده می شوند.

اندونزی مدرن اوپنهایمر با اندونزی که 40سال پیش اوباما را احاطه کرده بود و ناپدری اش را با مشکل مواجه کرده بود چندان فرقی ندارد: کشوری بدوی، که از جنایات خود به هیچ وجه پشیمان نیست، در رعب و وحشت غرق شده، و با فساد اداره می شود، و توسط جنبش های شبه نظامی فاشیستی و تحت حمایت دولت کنترل می شود و امثال انور و همکاران گانگستر و قاتلش را به عنوان بانیان نظام کشور محترم می دارد.


اوپنهایمربا سردبیر یک روزنامه محلی مصاحبه می کند که 45سال پیش به عنوان قاضی، هیئت منصفه و جلاد معروف بوده و با افتخار اعلام می کند که "وظیفه او به عنوان یک روزنامه نگار ایجاد نفرت" نسبت به قربانیان پاکسازی سوهارتو بوده است. درست مانند مجری تلویزیونی که امروز با انور مصاحبه می کند و مخاطبان خود را به "نابودی کمونیست" تشویق می کند. البته در صورتی که هنوز هم کمونیستی در این کشور وجود داشته باشد.

فیلم درمورد نقش تیره و تار دولت آمریکا و سازمان سیا در همدستی مستقیم و یا معاونت در اقدام به این جنایت جنگی حرفی به میان نمی آورد، هر چند شک نیست که دولت لیندون جانسون، از سوهارتو حمایت کرده و پیشنهاد ریشه کن کردن PKI را داده است؛ چرا که آن ها  به خاطر عزل سوکارنوی متمایل به کمونیست و مخالف امریکا و برداشتن این "دومینوی" خطرناک از سر راه جنوب شرقی آسیا موسوم به "نظریه دومینو" سرور وشادی زیادی از خود نشان دادند.
 
جانسون "داستان با شکوه این فرصت به دست آمده و بیداری موعود را با صدای رسا ستایش می کرد"؛ چرا که انور و هم پیالگی هایش، قربانیان خود را با سیم های نازک خفه می کردند یا آن ها را با تبرهای سنگین سر می بریدند یا با اتومبیل از روی آن ها رد می شدند یا آن ها را به ضرب گلوله یا با ضربات چاقو می کشتند؛ جنایاتی که توسط مجله تایم به عنوان "اخبار خوب از اندونزی" و با تیتر "انتقام با لبخند" منتشر می شد.

شاید اوباما آن قدر کم سن و سال بوده که نتواند جهنم پیرامون خود و مصیبتی که پایه های خانواده اش متزلزل کرده را تجزیه و تحلیل عقلانی کند. اما بدون شک این وقایع، آگاهانه یا ناخودآگاه  تاثیرات عاطفی پایداری بر ذهن او گذاشته است. همانطور که اوباما خود به رمنیک گفته این رویداد فاجعه ای تاثیرگذار در ذهن او بوده و چهارچوب نگرش وی را نسبت به مداخله نظامی و تلاش برای "تغییر رژیم" شکل داده است، جملۀ معروفی که با حذف صدام حسین در سال 2003 معنای واقعی خود را به همگان اثبات کرد و هنوز هم برای بسیاری از مخالفان اوباما، در جناح راست نظام سیاسی امریکا همچنان گزینه ای فریبنده است.  

همین تغییر چهارچوب فکری اوباما عامل مشترکی است که عدم تمایل او را در حمایت از جنبش سبز 2009 در تهران، اصرار وی بر "حمایت از پشت" در طرابلس، تمایل وی به همکاری با اخوان المسلمین که رژیم مبارک را در مصر سرنگون کردند و طفره روی او از تغییر رژیم بشار اسد در سوریه را به خوبی روشن می سازد: بر فرض محال نیروهای دولتی سوریه حتی شاید روزی دست به قتل عام هم بزنند؛ آن هم در مقیاسی که ممکن است با سلاخی اندونزی رقابت کند؛ اما به هر تفسیر  دست کم اوباما آن روز می تواند به خود بگوید، درست یا غلط، دست من به خون سوری ها آغشته نشده است.


رمنیک از قول "اعضای تیم اوباما" نقل می کند که به اعتقاد آن ها" رهبران اسرائیل، مصر، اردن و کشورهای حوزۀ خلیج فارس، مایلند تا ایالات متحده نه تنها در مبارزه برای جلوگیری از اتمی شدن ایران، بلکه برای تغییر رژیم در این کشور نقش حامی و نایب آن ها را بازی کند. "البته، دشمنان و رقبای تهران متقاعدشده اند، که هیچ چیز بدتر از حکومت جمهوری اسلامی در ایران نیست، اما اوباما همان طور که از دوران کودکی بر این باور بوده، معتقد است در پشت هر تغییر ظاهری، برای بهتر شدن وضعیت، همواره شبحی از شرّ مطلق کمین کرده است که تبعات آن به هیچ وجه قابل بخشش نیست؛ حتی اگر 45سال از عمر آن بگذرد و حتی اگر این طور به نظر برسد که همگان این وقایع را به فراموشی سپرده اند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین